فهرست:

- دكتر عباس حاجي آخوندي ، فوق تخصص داروسازي

- دكتر عباس حاجي آخوندي ، محقق و پژوهشگر


دكتر عباس حاجي آخوندي ، فوق تخصص داروسازي:

تحصيل را از مدرسه خليقي دماوند شروع كردم

 

دكتر عباس حاجي آخوندي در سال 1388 در دماوند به دنيا آمد. او اكنون دكتراي داروسازي و PHD دارد و دوره تخصصي خود را در فرانسه گذرانده است. دكتر حاجي آخوندي دو كتاب به نام‌هاي « راهنماي كاربردي گياهان دارويي» و « فرآورده هاي بهداشتي و آرايشي دارويي از محصولات زنبور عسل» تأليف كرده و دو كتاب ترجمه كرده است و مقالات بسياري در همايش‌هاي داخل و خارج از كشور ارائه داده است و رياست مدرسه پژوهش‌هاي گياهان دارويي را نيز برعهده دارد.

در دانشكده داروسازي دانشگاه تهران به ديدار او رفتيم و او با نوشيدني چاي سبز از ما پذيرايي كرد. عليرغم رتبه بالاي علمي، بسيار متواضع و فروتنانه برخورد كرد. وي خودش را همچنان دل بسته و دوستدار دماوند مي داند.

دكتر فعاليت‌هاي دوران انقلاب خود و شركت در اقدام تسخير لانه جاسوسي را « فعاليت انقلابي» مي‌ نامد مي‌گويد فعلاً قصد فعاليت سياسي ندارم!

  •  آقاي دكتر تحصيلات ابتدايي تان را از كجا شروع كرديد؟

من در مدرسه خليقي دماوند ابتدايي را شروع كردم، سال 45 بود.

  •  اولين معلمتان چه كسي بود؟

آقاي ميرزا بابايي بود.

  • از دوران ابتدايي درس خوان بوديد يا اينكه بعدا متحول شديد؟

من البته درسم خوب بود ولي درس خوان به آن معنا نبودم. چون به اقتضاي وضعيت خانواده زياد كار مي‌كردم و هم اينكه ورزش و كارهاي جنبي كودكي را انجام مي دادم.

  • فعاليت سياسي را از كي شروع كرديد ؟

من فعاليت سياسي نكرده‌ام و اگر هم چيزي بوده فعاليت‌هاي فرهنگي و انقلابي بوده است. فعاليت سياسي پختگي خاصي مي‌خواهد. ما گاهي در دماوند به اتفاق بسياري از دوستان و با سرپرستي بزرگاني كه بودند جلساتي داشتيم؛ آدم‌هاي برجسته اي  براي سخنراني مي‌آمدند كه جلسات در باغ حاج توسلي برگزار مي‌شد. البته جلسات آقاي  عسگراولادي هم بود كه جلسات بسيار خوبي بود.

  • درباره فعاليت تان در جريان تسخير لانه جاسوسي بفرماييد.

چون از قبل و از دوره دبيرستان فعاليت داشتم، در دانشگاه هم فعال بودم و بين دانشگاه هاي مختلف تهران ارتباط برقرار مي‌كردم و به همين دليل در جريان تسخير لانه جاسوسي جزء يكي از دانشجوها بودم.

  • چطور شد كه براي ادامه تحصيل به فرانسه رفتيد؟

من از سال 58 عضو رسمي سپاه بودم و با فرمان امام رفتيم كردستان و بعد از فارغ‌التحصيلي، عضو هيئت علمي دانشگاه امام حسين (ع) شدم. بعد ازيك سال در بورس تخصصي قبول شدم و در سال 1369 براي دوره ph.D  به فرانسه رفتم و سال 74 كشور بازگشته و چون تجهيزات رشته ما در دانشگاه تهران بهتر بود، در اينجا (دانشگاه تهران) مشغول به فعاليت علمي شگفت شدم.

  • تخصص شما چيست ؟

فارموكوگنوزي كه كشف داروهاي جديد از منابع طبيعي است.

  • شما 5 سال در پاريس زندگي كرديد. چه تفاوت‌هايي بين ايراني‌ها و فرانسوي‌ها ديديد؟

ايراني‌ها از نظر انجام مناسك ديني، پايبندي به مباني ديني و امور مذهبي برتراند اما آن‌ها ويژگي‌هاي شخصيتي و رواني خاصي دارند. وجدان كاري در آن‌ها خيلي قوي‌تر از ماست، ‌انضباط اجتماعي شان خيلي بهتر از ماست، راست‌گويي و صداقت در آنجا بسيار بهتر رعايت مي‌شود.  آن‌ها اعتدال خاصي هم در رفتار و كارهايشان دارند. رفاهي كه آن ها دارند مربوط به وجدان كاريشان است البته آنها خيلي هم مادي هستند و مردم ما خيلي قانع هستند.

  • فكر مي‌كنيد چند سال طول مي‌كشد كه ما به اروپايي ها برسيم؟ اصلاً ممكن هست كه روزي از نظر علمي و رفاهي به آن‌ها برسيم؟

فراموش نكنيد ما  يك روزي از آن‌ها جلوتر بوديم، هم از نظر علمي و هم از نظر فرهنگي. ولي ما در يك دوره اي به تلاش و وجدان كاري و انضباط اجتماعي كم‌توجهي كرديم و در اصل عرصه فرهنگ زندگي  قرآني را فراموش كرديم. متأسفانه برخي صفات ‌مانند دروغ‌گويي ،  تظاهر و فرصت‌طلبي ضربه زيادي به ما زده است. اين بيشتر به آموزش و پرورش مربوط مي‌شود تا علماي ديني. در سيستم آموزش و پرورش بايد كودك طوري پرورش پيدا كند  كه اصلاً دروغ و كم كاري و ... به ذهنش  رسوخ نكند. ما در اين زمينه در جامعه مان كمي مشكل داريم كه البته رو به بهبودي خواهد رفت. فرانسوي‌ها از وقتشان بسيار خوب استفاده مي‌كنند. بسياري از آن‌ها در خانه شان تلويزيون ندارند و فقط گاهي در تعطيلات از تلويزيون استفاده مي‌كنند. آن‌ها به طور كلي دبه علم و عالم بسيار احترام مي‌گذارندو شان جايگاه عالم را بسيار مهم و ارزشمند مي‌دانند.

  •  آقاي دكتر برگرديم به دوران دبيرستان؛ شما سرگرمي‌هايتان در آن سال‌ها چه بود؟

من در نانوايي ، در نجاري كار مي‌كردم. قالب‌هاي زنبورمي‌ساختم، ورزش‌ هم مي‌كردم. البته چند نوع بازي دسته‌جمعي هم ابداع كرده بوديم. در زمينة هنري هم در داستان و شعر گاهي كارهايي مي‌كرديم.

  •  الان هم شعر مي‌گوييد؟

 البته شعر كه نيست ولي خوب براي خودم شعر هم مي گويم.

  •  امكان دارد چند بيت از شعرهايتان را برايمان بخوانيد.

دوستان اين نيست اوراد عبس / راه چاره حب الله است و بس

تا كي از بتها كنيم ما التماس / خود به ذلت افكنيم در نزد ناس

يا بباليم از متاع و از مقام / اين همه لختي بود سوداي كام

فطرت پاك الهي باختند / بس به اين دنياي دون پرداختند

گر بخواهي عزت نيك و كمال / گر بجويي جاوداني را تو حال

ديگر از حب بتان پرهيز كن / دل ز حب و عشق حق لبريز كن

  •  آقاي  دكتر در حال حاضر ورزش‌ هم مي‌كنيد ؟

بله، گاهي فوتبال بازي مي‌كنم. شنا هم مي‌كنم و گاهي اوقات هم كوه مي روم.

  • در 24 ساعت چند ساعت مطالعه مي‌كنيد؟

كار ما مطالعه است. بيشتر وقتم را مطالعه مي‌كنم. شايد روزي بيش از 10 ساعت مطالعه مي‌كنم.

  • چند ساعت مي‌خوابيد؟

حدود 5 ساعت

  •  آخرين كتابي كه خوانديد چه بود؟

كتاب «بيان قرآن » كه آقاي ضياءآبادي نوشته‌ اند.

  • محبوب‌ترين گياه  دارويي نزد شما كدام گياه است ؟

آويشن براي من محبوبترين گياه دارويي است. چون طيف  اثرش بيشتر است  و بومي ايران است و اگرنه مهم‌ترين گياه دارويي « جين سينگ» و « جين كو» است. جين سينگ خاصيت‌هاي تقويت‌كننده ونيرو‌بخش دارد و جين كو بدليل تقويت حافظه و جلوگيري از سكته مغزي بسيار مهم اند و جز پرفروش‌ترين داروهاي گياهي اند. البته اين دو بومي ايران نيستند. ما « جين كو» را آورديد ايم و كشت كرده ايم و حتي در منزل هم داريم. « جين كو» قديمي‌ترين موجود زنده عالم است.( دكتر عكس اين گياه را در كتابش به ما نشان مي‌دهد)

  • شما خودتان از چه نوشيدني گياهي بيشتر استفاده مي‌كنيد؟

ما متنوع استفاده مي‌كنيم. دارچين ، هل، آويشن، بابونه ، رزماري، گل سرخ و چاي سبز كه برخي مواقع مخلوط و برخي اوقات جدا استفاده مي نماييم.

  •  آيا طب گياهي مي‌تواند به طور كلي جايگزيني داروهاي شيميايي شود؟

شايد بشود ولي مصلحت نيست. چون تنوع و قدرت انتخاب از بين مي‌رود. اميد  مردم نبايد قطع شود. گاهي استفاده از داروهاي گياهي بعد از داروهاي شيميايي اميد را در دل بيمارزنده مي‌كند. هر كدام در جايگاه خودش بايد مورد استفاده قرار گيرد. انسان بايد تنوعات را بپذيرد و از آن‌ها استفاده كند.

  • خود شما و يا خانواده اگر خداي ناكرده بيمارشويد از داروهاي گياهي استفاده مي‌كنيد يا شيميايي؟

از هر دوي اين‌ها استفاده مي‌كنيم.

  • در بين مردم اين طور جا افتاده كه داروهاي شيميايي عوارض بعدي دارد ولي داروي گياهي عوارض ندارد. آيا اين درست است؟

نه اين درست نيست. تمام موارد شيميايي و گياهي اگر خارج از محدوده يا بيشتر استفاده شوند ضرر دارند و به‌اصطلاح سم مي شوند. داروهاي گياهي هم اگر زيادتر از مقدار مصرف شوند عوارضي دارند.

  •  اگر بار ديگر  به دوران نوجواني  بازمي گشتيد همين مسير را طي مي‌كرديد يا مسير ديگري را مي‌رفتيد؟

تحصيلات ديني بسيار مورد علاقه بود اما الان هم  راضي هستم و اگرباز گردم شايد تحصيلات ديني ام را كامل تر كنم.

  • چه آرزويي داريد؟

آرزويم اين است كه خداوند توفيق خدمت به ما بدهد. من در مكه هم همين را از خدا خواستم.

  •  اولين چيزي كه با شنيدن كلمات زير به يادتان مي آيد را بگوييد.

دماوند: عشق

آب: حيات

محله فرامه: كودكي

قرآن : هدايت

تكنولوژي: پيشرفت

امام حسين (ع): آموزگار

مكه: نور

فلسفه: ميرداماد

امام رضا(ع): سلطان

ايران: وطن

عباس حاجي آخوندي: اميد

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دكتر عباس حاجي آخوندي ، محقق و پژوهشگر


1-لطفاً خودتان را معرفي كنيد.
خداوند برتر ز وصف
بنام خداوند بي هم طراز
          سر آغاز هر جمله و جمله ساز
خداوند برتر ز وصف و صفات
          جميع كمالات و هم قاهر و بي نياز 
لطيف، خبير، سميع و بصير
          كريم و عظيم، زيور هر فراز
ببود جن و انس جملگي عاشقش
          شود مهر و حبش همي چاره ساز
شده حاجي عباس ديوانه اش
          نخواه تو ز مجنون شعر دراز
معرفي
اني عباس ابن قدرت الله
          امضي علي حزب عظيم الله
نيرو دو عالم هست در كف من
          چون عاشق دل داده ام به الله
حاجي آخوندي باشد شهرت من
          نداره وسوسه شيطان به من راه
وفا دار و جسور و پر تلاشم
          بود كوه عظيم در نزد من كاه
حاجي عباس باشم دارم حاجت
          الهي وا رهان من را ز هر چاه
                                                 (1373/1/2)
عباس حاجي آخوندي هستم، فرزند قدرت اله. متاهل و داراي دو دختر و يك پسر. 
2- دوران تحصيل تا ديپلم را در كدام مدارس سپري كرده ايد؟
1345 تا 1350: پنج سال اول تحصيلي دوره ابتدايي در دبستان خليقي
1350 تا 1353: دوره تحصيلات راهنمايي در راهنمايي تحصيلي سوزنچي كاشاني
1353 تا 1357: دوره دبيرستان در رشته علوم تجربي در دبيرستان امام خميني (ره) – دبيرستان كورش كبير سابق
1357:كنكور و ورود به دانشگاه
3- در كنكور، در كدام رشته قبول شديد و چه مدارجي را تاكنون طي كرده ايد؟
در سال 1357 در انتخاب اولم رشته داروسازي دانشگاه علوم پزشكي تهران پذيرفته شدم و همواره دانشجويي فعال به لحاظ امور علمي و فرهنگي بودم. پس از دكتري داروسازي در مورد مدارج بايد بگويم كه مدرك زبان و ادبيات زبان فرانسه سطح متوسط از دانشگاه سوربن پاريس، دكتر دتا و پي – اچ – دي فارماكوگنوزي از دانشگاه ارسي پاريس قابل ذكر است. از نظر مدارج دانشگاهي نيز در سال 1368 مربي دانشگاه امام حسين (ع) و مسئول دفتر هيات علمي بودم و در سال 1374 استاديار دانشكده داروسازي دانشگاه تهران شدم. همچنين در سال 1379 به درجه دانشياري همين دانشكده رسيدم و در سال 1383 استاد تمام دانشگاه علوم پزشكي تهران شدم. 
4- تاكنون در چه سمت هايي مسئوليت داشتيد؟ سوابق را ذكر فرماييد.
قبل از دانشگاه و در زمان دانش آموزي در كارخانه حاج ابوالقاسم احمد آقايي نجار بودم و در نانوايي شاطر حسين 4 سال همكاري داشتم. در سال پاياني دوره دبيرستان نيز سركارگر در باز سازي گسترده و توسعه بناي حسينه فرامه بودم و در واقع مهره كليدي و اجرايي مرحوم حاج عبدالله واسعي پير غلام و مدير پروژه فوق بودم. 
قبل از ماموريت تحصيلي به پاريس به عنوان مشاور شوراي عالي انقلاب فرهنگي فعاليت داشتم و در نهاد مقدس سپاه پاسداران تا خرداد سال 1360 با جايگاه 17 و از آن به بعد با جايگاه سرتيپ تمامي يعني 18 مديريت هاي مختلفي را داشته و خدمت مي كردم، بعد از اخذ مدرك دكتري داروسازي هم مدتي مربي دانشگاه امام حسين (ع) بودم.
بعد از مراجعت از فرانسه هم از نظر مسئوليتي در جايگاههايي مانند رياست موسسه گياهان دارويي ايران، رئيس مركز تحقيقات گياهان دارويي دانشگاه علوم پزشكي تهران، مدير دپارتمان فارماكوگنوزي، قائم مقام معاونت دارو و غذا وزارت بهداشت، مدير كل بهداشتي، آرايشي و غذايي معاونت دارو و غذا و مشاور وزير بهداشت فعاليت داشته و دارم. 
طي اين ساليان در شوراها و كميسون ها و هيات مديره هاي متعددي به طور مستمر و يا منقطع فعاليت داشته و دارم كه اهم آنها عبارتند از : عضو هيات امناي انستيتو پاستور، عضو كميته منتخب چند وزير بهداشت از جمله وزير فعلي در آموزش داروسازي و تخصصي، كميسيون مشورتي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، كميسيون امور نخبگان شوراي عالي انقلاب فرهنگي، شوراي مركزي بسيج جامعه پزشكي، مشاور علمي دبير مجمع تشخيص مصلحت، رياست هيات مديره سازمان تداركات پزشكي هلال احمر، مشاور كارخانه داروپخش، مشاور علمي و ساخت داروي گياهي كارخانه توليد دارو، عضو هيات موسس و هيات مديره انجمن متخصصين علوم دارويي و انجمن متخصصين گياهان دارويي و ... 
همچنين مسئوليتهايي خارج از مجموعه وزارت بهداشت و دانشگاه داشته ام يا دارم كه اهم آنها عبارتند از : معاون فرهنگي و پژوهشي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، دبير ستاد كشوري فناوري هاي گياهان دارويي و طب ايراني معاونت علمي و فناوري رياست جمهوري، رئيس كميسيون آينده نگاري تحولات علمي و فرهنگي، عضو ستاد فناوري هاي نوين دانشگاه علوم پزشكي تهران، دبير ستاد بزرگداشت سال امير المومنين امام علي (ع) و ... 
5- هم اكنون در چه سمتي مشغول فعاليت هستيد؟
استاد و مدير دپارتمان فارماكوگنوزي و رئيس مركز تحقيقات گياهان دارويي دانشگاه علوم پزشكي تهران ، مشاور وزير محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، رئيس كميسيون آينده نگاري تحولات علمي و فرهنگي شوراي عالي انقلاب فرهنگي ، عضويت و يا مسئوليت در شوراها و كميته هاي علمي و فرهنگي متعدد.
6- آيا در دانشگاه هم تدريس داريد؟ چه درس هايي و در كدام دانشكده؟
تدريس مي كنم در دانشكده داروسازي دانشگاه علوم پزشكي تهران و دروسي مانند فارماكوگنوزي، روشهاي استخراج، خالص سازي و تعيين ساختار مولكولي، گياهان دارويي، فيتو شيمي، روشهاي دستگاهي پيشرفته و...
7- تاكنون چه تاليفاتي داشته ايد؟ با ذكر نام به طور خلاصه اشاره فرماييد.
تا كنون موفق شده ام بيش از هفتاد مقاله علمي و تخصصي در مجلات معتبر بين المللي ارائه نمايم و حدود پنجاه مقاله نيز در مجلات معتبر علمي و پژوهشي ايراني دارم. در بيش از سي سمينار داخلي و بين المللي نيز بيش از پنجاه سخنرني يا مقاله پذريفته شده دارم. كتاب هاي منتشر شده ام نيز تا كنون يازده عنوان بوده كه بعضي از موارد در زير (نام كتاب، موضوع تخصصي، انتشارات، سال انتشار، نقش) آمده است. 
راهنماي كاربردي گياهان دارويي ، فارماكوگنوزي و داروهاي گياهي، انتشارات علمي دانشگاه آزاد اسلامي ، 1382، مولف اول
درمان منطقي با گياهان (Rational Phytoterapy)، فيتو تراپي، انتشارت علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران، 1384 ، مولف اول
ساماندهي بيماريها با داروهاي گياهي كتاب اول: سرماخوردگي و بيماريهاي اندام تنفسي فوقاني، فيتو تراپي و طب گياهي، انتشارات پروهان، 1387، مولف اول
ساماندهي بيماريها با داروهاي گياهي كتاب دوم: بيماري هاي گوارشي، فيتو تراپي و طب گياهي، انتشارات وزارت بهداشت ، 1389، مولف اصلي
فارماكوپه گياهان داروي ايران ، گياهان دارويي و داروسازي گياهي، انتشارات وزارت بهداشت، 1385، مولف اصلي
قانونچه ، به زبان روز رساني قانون ابن سينا، العمي، 1388، همكار
8- شما جزء دانشجويان پيرو خط امام (ره) در تسخير لانه جاسوسي شركت كرديد؟در آن مكان چه وظيفه اي به عهده شما بود؟
اصولا تشكل دانشجويان خط امام به لحاظ ساختاري داراي بخش هاي شوراي هماهنگي، بخش اسناد، بخش عمليات، بخش تداركات و بخش تبليغات بود و حساس ترين قسمت هم به لحاظ وفور منابع و اطلاعات بخش اسناد بود و من از ابتدا تا زمان حضور در لانه جاسوسي عضو شوراي اسناد و مسئول اسناد حوزه نظامي و اطلاعاتي بودم.
9-به چند خاطره از دوران تسخير لانه جاسوسي اشاره فرماييد.
امام در همان ابتداي اين حركت انقلابي آنرا تائيد نموده و فتح سفارت مداخله گران و سلطه جويان در ايران اسلامي را انقلاب دوم و انقلابي بزرگتر از انقلاب اول خواندند كه دولت مرحوم بازرگان كه توسط عناصر مرتبط با لانه جاسوسي در حال استحاله انقلاب اسلامي بود با اين حمايت آشكار امام خميني (قدس سره) فوري استعفا نمود، جالب است كه جيمي كارتر رئيس جمهوري وقت دولت امريكا در انتخابات رياست جمهوري سال 1980 امريكا شكست خورد و موضوع لانه جاسوسي را علت اصلي شكست خود دانست. در ماه هاي اول قشر وسيعي از مردم دائما در اطراف لانه براي دفاع از دانشجويان و تشويق آنها حاضر بودند، شگرف اينكه عمده مردم از شهرهاي دور با راهپيمايي و به صورت پياده مي آمدند و احساس خود را نسبت به اين انقلاب دوم بيان مي كردند. همچنين رهبران و مقامات انقلابي داخلي و بين المللي به نوبت به لانه مي آمدند و در روي پشت بام درب وردي سفارت براي مردم صحبت مي كردند و در يكي از ساختمانهاي لانه جاسوسي با دانشجويان نشست مي گذاشتند. 
خوابگاه من همراه با دانشجويان دانشگاه تهران، اما محل كارم ساختمان اسناد بود كه عمدتا محل اسقرار و خوابگاه دانشجويان دانشگاه پلي تكنيك ( امير كبير) بود و نيروهاي اصلي اسناد هم برادران وفا ت، حسين ش، علي ك، عباس ع، حجت ع، محمد م، ابراهيم ا، محسن م و خواهران معصومه ا، فروز ر، و... بودند، اما به مرور زمان براي كارهاي ترجمه، بازيابي و امور اسناد تعداد از دانشجويان به ما پيوستند. در ذكر اين خاطرات از نوشته هاي م ا هم بهره گيري شده است. 
در هر طبقه از ساختمان اسناد گروه هاي مختلف دانشجويان به سختي مشغول امور محوله بودند. ازآنان خواسته شده بود تا هر گونه اطلاعات جديد را محرمانه نگه دارند و تنها به فردي كه طبق چارت سازماني مسئوليت داشت، گزارش دهند. در كار مديريت اسناد به مرور با حجم عظيم مداخلات و نقشه هاي شيطان بزرگ بر عليه انقلاب و مردم آشنا شدم و همچنين امور فني مانند تعويض شماره قفل هاي رمز دار كه بر روي فايل ها و كمدهاي اسناد محرمانه و سري بود آشنا شدم. در مجموع حجم اسناد بسيار زياد بود و مردم وگروه هاي سياسي هم مطالباتشان پيرامون افشاء آن اسناد بود چنانچه شعار دانشجوي خط امام افشا كن افشا كن از شعارهاي محوري در اطراف لانه جاسوسي بود. كاملا طبيعي بود كه از همه طرف براي افشاي اسناد تحت فشار قرار بگيريم. ابتدا برخي مي خواستند ما را وادار كنند تنها اسنادي كه در جهت منافع آنهاست افشا كنيم. ولي ما تسليم نشده و همچنان اسناد را بر اساس محتواي سياسي و استراتژيك آنها افشا مي‌كرديم. مصمم بوديم به هر قيمت ممكن به اصول خود پايبند بمانيم. برخي گروه ها ادعا مي‌كردند كه ما اصول بي طرفي را رعايت نكرده و تنها اسنادي را افشا مي‌كنيم كه عليه گروه هاي رقيب است، ولي واقعيت اين بود كه ما به هيچ گروه يا دسته اي وابسته نبوديم.اما مقرر كرده بوديم تا حصول اطمينان كامل و ضرورت اعلام، سندها افشاء نشود. شكل افشاي اسناد هم به دو شيوه اطلاعيه و چاپ كتاب اسناد لانه جاسوسي بود.

ضبط صوتي كوچك در دفتر وابسته نظامي امريكا در سفارت بود. خوشبختانه درست كار مي‌كرد در نوار كه در آن بود مردي با صداي يكنواخت حدود پانزده دقيقه درباره يك ديگ بخار، دماي ان، ظرفيت آب، دريچه سوپاپ بخار، و تعمير و نگهداري آن صحبت مي‌كرد. هر يك از جملات به تنهايي معنا داشت. ولي وقتي همه جملات را در كنار هم قرار مي‌داديم بي معنا و بي ربط مي‌نمود. به نظر مي‌رسيد اين صدا پيام رمزي را مي‌خواند كه ممكن است دستور العمل يك عمليات ويژه باشد. 
تنها چند هفته پس از اشغال سفارت، ابوالحسن بني صدر كه در آن زمان از اعضاي شوراي ۱۵ نفره انقلاب بود و در دي ماه ۱۳۸۵ به رياست جمهوري رسيد، مبارزه اي را آغاز كرد تا ما را مجبور به تحويل همه اسناد به دولت كند. وي نخستين بار اين مسئله را در جلسات شوراي انقلاب مطرح كرده و براي جلب حمايت از اين طرح وقت و انرژي بسياري صرف كرد. بالاخره اين مشكل با فرمان امام راحل مبني بر باقي ماندن اسناد در دست دانشجويان خط امام رفع شد. در واقع، امام دستور دادند بدون در نظر گرفتن ملاحظات، همه چيز را منتشر كنيم. ايشان فرمودند: «حتي اگر چيزي درباره من نيز پيدا كرديد افشاء كنيد.
عزم ايشان ما را بر آن داشت تا اقدامي غير معمول انجام دهيم. روزي در اذر ماه، راديو اعلام كرد كه دانشجويان پيرو خط امام مي‌خواهند سندي را در ارتباط با امام افشا كنند. ما به چند تحليل سازمان سيا درباره شخصيت امام برخورد كرده بوديم. همه اين تحليل‌ها در يك نكته اتفاق نظر داشتند: امام خميني داراي اعتماد به نفسر و قاطعيت شگفت انگيزي است… او به هيچ قيمتي حاضر به فروش عقايد و سازش درباره ديدگاهيش نيست… تلاش هاي زيادي براي نزديكي يا تاثير گذاردن بر او بي نتيجه‌ مانده است… تصميمات و استراتژي هاي وي پيش بيني ناپذير است.
بزودي دريافتيم برنامه هاي افشاگرانه تلويزيوني داراي چه تاثيراتي اجتماعي و سياسي گسترده اي است. ما همراه ملت هر روز بيش از پيش به ماهيت امريكا و استراتژي آن مبني بر كمك به نفوذ و پيشرفت طرفداران غرب براي انحراف انقلاب از مسير خود پي مي برديم. در واقع افشاي اسناد، آموزشي مهم و مستند در مورد سياست قدرت‌هاي بين المللي بود و مردمي را كه قبل از انقلاب از هر گونه اطلاعات مفيد سياسي محروم بودند، بيدار مي‌كرد.
با همه تاكيدي كه داشتيم، گاهي برخي دانشجويان اصول كار را ناديده مي‌گرفتند. در اواسط دي ماه اطلاع يافتيم مجاهدين خلق – كه بعدها مشخص شد در خدمت قدرت‌هاي خارجي هستند – به يكي از اسناد بسيار حساس سفارت خانه دست يافته‌اند. تحقيقات را آغاز و به زودي اين گزارش تائيد و مشخص شد آنها سند را از طريق يكي از هواداران خود كه در بين دانشجويان نفوذ كرده بدست آورده اند. اين دانشجو به سرعت شناسايي و اخراج شد. سند مورد اشاره حاوي اطلاعاتي درباره ديدارهاي مخفيانه يكي از اعضاي سازمان مجاهدين (منافقين) به نام سعادتي با ديپلمات‌هاي شوروي بود كه اطلاعات مربوط به آن را سفارت آمريكا از طريق نيروهاي كميته به دولت موقت ارائه داده بود. منافقين فكر مي‌كردند اين سند موقعيت سياسي آنها را تقويت مي‌كند. اين ماجرا هشداري براي مديران بخش اسناد بود لذي مقررات امنيت اسناد را شديدتر و پيوندهاي اطلاعاتي خود را با خارج از سفارت محدود كرديم.
يكي از كارهاي پايگاه سيا تهيه كارت‌هاي شناسايي و گذرنامه‌هاي جعلي براي ماموران خود در تهران بود. در يكي از گاو صندوق‌ها، مهرهاي تقبلي ويزاي ورود و خروج فرودگاه‌هاي كشور اروپايي، آسيايي، افريقايي، و امريكاي لاتين را پيدا كرديم. در گاو صندوق ديگري بيش از ۱۰۰۰ پاسپورت تقلبي جمهوري غنا پيدا شد. همچنين چندين پاسپورت تقلبي پيدا كرديم كه عكس امريكايي‌هايي در كنار نام‌ها و مليت‌هاي جعلي به ثبت رسيده بود. تامس آهرن از ماموران عالي رتبه سازمان سيا در تهران، گذرنامه‌اي آلماني با نامي جعلي داشت كه او را يك تاجر معرفي مي‌كرد، پاسپورت او پر از مهرهاي تقلبي از فرودگاه‌هاي بين‌المللي مختلف بوده و از آنجا كه شكل و رنگ مهر ورود فرودگاه فرانكفورت هر چند يك بار تغيير مي‌كرد، آهرن موظف بود قبل از استفاده از هر مهر با دفاتر سازمان سيا هماهنگي نمايد.
اتهام امريكا به ما اين بود كه با اشغال سفارت قوانين بين‌المللي را نقض كرده‌ايم. ولي آمريكايي‌ها قبل از ما سفارت خانه را تبديل به لانه جاسوسي كرده و از چارچوب كنوانسيون‌هاي ۱۹۶۱ و ۱۹۶۳ خارج شده بودند. البته ترديدي در حق جمع‌آوري اطلاعات درباره كشور ميزبان از سوي هيئت‌هاي ديپلماتيك وجود ندارد، ولي در كنوانسيون‌هاي بين‌المللي محدوده و ماهيت اين فعاليت‌ها كاملا مشخص و هرگونه فعاليت جاسوسي و اطلاعاتي در كشور ميزبان غيرقانوني است. آمريكايي‌ها براي شناسايي گروههاي ضد انقلاب در ايران تلاش گسترده‌اي را آغاز كردند. آنگاه با آنها تماس گرفته و در فهرست منابع سازمان سيا قرارشان مي‌دادند. در بسياري از موارد، مبادله اطلاعات مسئله‌اي دو جانبه بود و آمريكايي‌ها در ازاي دريافت اطلاعات، بطور متقابل اطلاعاتي را در اختيار اين گروه‌ها قرار مي‌دادند. امريكايي‌ها همچنين هرگاه احساس مي‌كردند فردي يا سازماني ممكن است در سلسله مراتب قدرت حضور يابد، سعي مي كردند با آنها مرتبط شده يا فعاليت‌هاي آن را به دقت كنترل و پيگيري مي‌كردند.
[بخشي از خاطرات آقاي حاجي آخوندي كه درباره وابستگي گروهك فرقان و نيز اسناد متعددي از وابستگي ابوالحسن بني صدر به سفارت آمريكا مي باشد، به علت كمبود جا و صفحات انشاء ا... در ويژه نامه سيزدهم آبان ماه (سالروز فتح لانه جاسوسي آمريكا) درج خواهد شد] 
10- شما در تهيه و تدوين نقشه جامع علمي كشور نقش داشته ايد. مختصر به نقش خود و اهميت نقشه اشاره فرماييد.
نقشه جامع علمي كشور از اهميت و حساسيت بسيار زيادي براي پيشرفت و اعتلاي كشور و خوشبختي و سعادت ايرانيان عزيزبرخوردار است و فكر مي كنم بهتر است موضوع مصاحبه اي جداگانه باشد.
11- در خبرها آمده بود دماوند دانشگاهي ترين شهر كشور مي باشد. چه نظري درباره اين خبر داريد؟
پاسخ به اين همه سئوال را مي خواهيد كتاب كنيد يا در ره آورد چاپ كنيد، من كه خيلي وقته نه ره آورد ديده ام هنوز تو حال و هواي آشنايي ام با ره آورد چند سال قبل هستم و فكر نمي كنم گنجايش اين همه مطالب را داشته باشه يه مقداري هم بايد دل نگران خوانندگان محترم باشم، وگرنه من كه مي دونيد هم حاجي هستم و هم آخوند و بر اساس شعرم مي تونم تا لقاء الله واعظي كنم. (حاجي عباس است و وعظ حق كند – تا خدا او را به خود ملحق كند).
12- از دوستاني كه شهيد شده اند، خاطراتي نقل فرماييد.
تنها نام آنها را مي برم كه همگي الگوي ايمان، مجاهده، شجاعت و هوشمندي بودند و خاطرات زيادي از آنها دارم كه باشد براي مجال مناسبتر : شهيدان همشهري كه با آنها توفيق حشر و نصر داشتم : شهيد فريدون كريمايي (الگوي مهرباني و شجاعت)، شهيد عباس مسلمان (الگوي انقلابيگري و دينداري)، شهيد مجتبي كربلايي مهدي (اسوه تلاش و تقوي)، شهيد محمد رضا عليجاني (بصير و اگاه)، شهيد كرماني (ورزشكار و خوش فكر)، شهيد مهدي نوروزي (با اخلاق و ايثلرگر)، شهيد سعيد نورمحمدي (دلسوز و دانا)، شهيد احسان محسن شيخي (مومن و مبارز)، شهيد اصغر مرشدي (متواضع و متدين)، سيد جواد جوادي (منطقي و هوشيار)، شهيد يوسف حدادي (درستكار و قوي)، شهيد رحمت الله اسماعيلي (ابوذر انقلاب و نيك سيرت)، ناصر و صادق صديفي (عاشق اهل بيت و صديق) و دهها شهيد از همشهريها كه همواره شمع تاريخ بشريت مي مانند و نزد معبود خويش پاداش شايسته اي دارند.
شهيدان غير همشهري كه در دانشگاه يا فعاليت خارج از شهر با آنها بوده ام : 
شهيدان دانشجوي خط امام كه از رفيقان صالحم بودند : شهيد عباس وراميني كه دانشجويي خوش مشرب و عارف بود، شهيد سيد احمد رحيمي كه مرد ايمان و بصيرت بود، شهيد حسين شوريده كه عاشق امام و مبارزي توانمند بود، شهيد فضل الله عابديني كه هم اطاقي من در خوابگاه دانشگاه تهران بود و هم كلاسم در دانشكده اخلاص و هوشمندي او زبان زد بود، شهيد مهدي رجب بيگي كه به مهدي رجب مي گفتيم هنرمند و خيلي فعال بود و مي گفت مي رويم تا خط امام بماند و رفت، شهيد حبيب توكلي مومني آرام و متين بود، شهيد محسن وزوايي كه بي باك و متوكل بود، شهيد هوشنگ تركاشوند كه پاك دل و حق طلب بود و در اوايل فتح لانه جاسوسي دوره هاي آموزش نظامي مي رفتم كه ويژه دانشجويان خط امام بود يه بار گروهي از دوستان با تجربه با هماهنگي بين خود به دو دسته تقسيم شدند گروهي اندك در آن كمپ شايعه حمله منافقين و فدائيان را بين دانشجويان انداختند و گروه ديگر با اختفا مناسب شروع به تير اندازي پراكنده و هوايي به عنوان حمله به ما كردند، همين برادر هوشنگ كه بعدها از سرداران رزم و پيكار شده بود در آن موقع آنقدر مبتدي بود كه بدون اينكه در معرض تير اندازي باشد خيال كرد تير خورده است و پس از اينكه معلوم شد شوخي بوده خيلي ناراحت شد و گفت ( بابا من واقعا فكر كردم مورد اصابت تير قرار گرفته ام و حتي نواحي از بدنم را هم دست كشيدم كه خوني نديدم) بر اين اساس دوستان فوري شعري با مطلع دست زده خون نديده خون نديده براي شهيد تركاشوند ساختند و مدتي سوژه شوخي بين هم بود. 
شهيدان ديگر از دوستان دانشجويي و يا مرتبطين غير همشهري كه به عنوان نمونه به اسامي برخي اشاره مي كنم : شهيد كاظمي (برادر نذير)، شهيد صادق از دانشجويان خيلي متدين دانشگاه علم و صنعت، شهيد حميديا كه مدتي استاندار يزد بود و دوستي بسيار معتمد و با صفا بود، شهيد كچويي كه انساني مجاهد و زاهد بود، شهيد عجب گل (برادر داود)، شهيد سليمان از دانشجويان مومن و انقلابي دانشگاه علم و صنعت، شهيد بهروز سلطاني كه از دانشجويان نخبه و بسيار حزب اللهي دانشگاه شريف بود، شهيد بروجردي كه مسيح انقلاب و از پيشگامان جهاد و شهادت بود و...
13- با توجه به 30 سال سابقه فعاليت علمي، فرهنگي و دانشگاهي چه توصيه هايي به جوانان و نوجوانان همشهري خود داريد؟
من كه كوچكتر از آنم كه بخواهم براي جوانان و نوجوانان عزيز دماوندي توصيه بگويم اما خداوند متعال به همه ما مي فرمايد از نعمت بي كرانش براي فتح قله هاي افتخار و موفقيت در دنيا و سعادت مايوس نشويم، در قران همچنين به احسان به پدر و مادر توصيه شده است و اطاعت از دستورات الله تبارك و تعالي و ره پوي در مسير صاحبان دانش و معرفت مورد تاكيد بوده به پرهيزگاري و عمل نيك هم از طرف ذات اقدس امر شده ايم، انشاالله همه با هم عامل به اين دستورات باشيم.
اين همه گفتم ليك از عشق يار
          در تبم همواره ني دارم قرار
كوي او سر چشمه است و چشم ما
          امر او گوهر بود، تدبير كار