گويش دماوندي

استاد مهدي علمداري

پيش از بحث درباره موضوع اصلي ، خلاصه اي از مطالب و آراي محققان و زبان شناسان رادر مورد زبان فارسي  و لهجه هاي آن ذكر مي كنيم، تا در حد امكان توانسته باشيم از ميان نظريات پژوهشگران ، موقعيت و پيوند گويش دماوند را ، اگر نه چندان دقيق دست كم به طور تقريب تعيين كنيم.زبان فارسي از جمله زبان هاي هند و ايراني ( آريايي) است كه در مقياس كلي تر از خانواده زبان هاي هندو اروپايي به شمار مي آيد.زبان هاي ايراني را براساس مراحل تحول به سه بخش عمده تقسيم مي كنند كه عبارت اند از:

الف) زبان هاي ايراني كهن شامل : مادي، پارسي باستان، اوستايي

ب) زبان هاي ايراني ميانه شامل : پارتي ( پهلوي اشكاني، پارتي، مانوي) ، پارسي ميانه، سغدي ، ختني، خوارزمي

ج) زبان هاي ايراني كنوني شامل : فارسي نو، آسي، پشتو، بلوچي، كردي. ( براي اطلاع بيشتر ، معين 1356: ج1، صص چهار – سي)

مورخان و محققان پيشين نيز در مورد زبان فارسي و لهجه هاي آن نظرياتي داشته اند.ابن نديم در كتاب الفهرست از قول ابن مقفع ، زبان فارسي را به پنج لهجه پهلوي، دري، فارسي ، خوارزمي و سرياني تقسيم و به متكلمان و محل تكلم آنها نيز اشاره كرده است.جغرافي نويسان ديگر هم مانند ياقوت حموي و حمزه اصفهاني ، آنجا كه به زبان فارسي و لهجه هاي آن اشاره كرده اند غالبا زبان را همان پنج لهجه دانسته اند كه هر كدام در ناحيه مخصوصي از ايران به كار مي رفته است.اما در همان زمان ها، زبان هاو لهجه هاي معروف ديگري نيز وجودداشته اند ،مانند زبان سغدي كه  منسوب به ناحيه سغد ماوراءالنهر است، زبان خوارزمي كه با زبان سغدي نزديكي داشته است، لهجه تخاري در تخارستان بلخ، زبان كردي و زبان اهل توس و طبرستان و گيلان و غيره .( ذبيح الله صفا 1335: ج 1، ص ص 137 – 143)

زبان هاي ايراني كنوني به دو گروه اصلي و هر يك به دو گروه فرعي تقسيم مي شوند.در اين تقسيم بندي، زبان هاي ايراني غربي و ايراني شرقي دو شاخه اصلي هستند كه هر كدام دنبال لهجه هاي غربي و شرقي كهن مي باشند ( براي اطلاع بيشتر: پرويز ناتل خانلري 1350: ص ص 75 – 76؛ اي. ام. ارانسكي 1358: ص ص  213- 222؛ احسان يارشاطر 1337: ص ص 9- 39؛ محمد معين 1342: ج1 ، ص ص سي و هفت – چهل و سه)

الف) زبان ها و لهجه هاي ايراني غربي شامل دو گروه فرعي اند: 1- زبان هاي شمال غربي ، يعني زبان هاي كناره بحر خزر كه اين زبان ها و لهجه ها از زبان هاي باستاني مادو پارت ريشه گرفته اند؛ مانند گيلكي ، مازندراني ، سمناني، بيابانك ،كردي ،بلوچي كه دو مورد اخير به لهجه هايي  چند تقسيم مي شوند. 2- زبان هاي جنوب غربي كه اين زبان ها از لهجه هاي باستاني جنوب غربي فلات ايران ( سرزمين پارت) ريشه گرفته اند.از ميان اين زبان ها كه شامل فارسي ،تاجيكي، تاتي، لري، بختياري، كومزاري و ساير لهجه هاي محلي فارسي هستند، زبان فارسي ادبي از همه مهمتر است.اين زبان امروزه در قسمت عمده اي از افغانستان و تاجيكستان نيز رواج دارد.

ب) زبان ها و لهجه هاي شرقي ايران نيز به دو گروه فرعي تقسيم مي شوند: 1- زبان ها و لهجه هاي شمال شرقي ايران، شامل زبان هاي: آسي، يغنايي ( از لهجه هاي زبان سغدي) و خوارزمي. 2- زبان ها و لهجه هاي جنوب شرقي ايران، شامل زبان هاي افغاني، مونجاني و تخاري.

با توجه به تقسيم بندي هاي ذكر شده، به نظر مي رسد كه گويش دماوندي جزو گروه زبان هاي شمال غربي ايران ( زبان آبادي هاي اطراف تهران ) باشد كه مانند خطي كمربندي دردامنه جنوبي ابرز كشيده شده است.حوزه سخنگويان اين گويش شهر دماوند، نواحي شميرانات ، لواسانات ، كن ، سولقان و بعضي از روستاهاي اطراف كرج و تهران بوده كه بتدريج از گويشوران آن كاسته شده است.

اما موضوع مورد بحث ما ، گويش مردم شهر قديمي دماوند است.حوزه سخنگويان گويش دماوندي و گونه هاي مختلف آن ، شهر دماوند و بخش ها و روستاهاي جنوبي و شرقي آن، شامل بخش هاي مراء، كاجان، كيلان، آبسردو عين ورزان است كه از طرف جنوب تا بخش ايوانكي ( محدوده شهر گرمساؤ) و از سوي شرق تامحدوده روستاهاي فيروزكوه ادامه مي يابد.شمار گويشوران اين زبان به طور تقريب ، در حدود 45 تا 50 هزار نفر است. همان طور كه پيش از اين ذكر شد، اين گويش جزو گروه زبان هاي شمال غربي ايران مي باشد كه مانند خطي كمربندي در دامنه جنوبي البرز كشيده شده است.بسياري از واژه ها و اصطلاعات اين گويش با مازندراني و بعضي از گويش هاي شمال و شمال شرقي سمنان همگون است.اين گويش با تهراني قديم كه بر طبق روايت ابن نديم اصل آن پهلوي بوده است، پيوندو تشابه دارد.راجع به گويش قديم تهران، آثار مكتوب زيادي براي مراجعه و مطالعه در دست نيست.زبان قديم تهران را پهلوي دانسته اند كه با بعضي لغات طبري درهم آميخته است.براي نمونه شاهدي از مجله يادگار مي آوريم:

نمونه شعرهايي از بعضي شعراي طهران زمان صفويه كه به اين لهجه اشعاري سروده اند، شاهد اين نكته است.مثلا ملاسحري نصرآبادي كه در تذكره خود اشعاري به زبان اهل طهران نقل مي كند، زبانش تقريبا عين زبان دهاتيان امروز شميران و كن و سولقان است – از اشعار ملاسحري به زبان تهراني:

گل ديمم كه به ملا نميشو / سوته جانم به تماشا نميشو

مده پيغام كه اينها قصه اش / تا ترا نينه دلم وانميشو

زُفل را وا كه اگر دل مي بري / مغر تا شو نوينه جا نميشو

(عباس اقبال آشتياني، 1327)

در كتاب قصران، دو بيتي ديگر از ملاسحري آورده شده است كه تشابه بيشتري با گويش امروز دماوندي و شميراني دارد و آن اين است:

چپ ميا راست مشو گنده  مگر در مزنه / اگه من جق مزنم مسته و خنجر مزنه

كافر و گور و مسلمان همه را بزمايه / راستش اينه كه ترازوي همه شان سرمزنه

( حسين كريمان: بخش 2، ص 580)

از مقايسه ابيات فوق با گويش دماوندي و شميران كنوني، پيوند گويش قديم تهراني را با گويش هاي شميراني، دماوندي، كن وسولقان به طور آشكار مي بينيم؛  اما بعضي از پژوهشگران گويش دماوندي را «تاتي» ناميده اند.همچنان كه گفتيم ، زبان تاتي در شمار زبان هاي ايراني جنوب غربي است و هرچند بين بعضي از لهجه هاي تاتي و دماوندي مشابهت هايي ديده مي شود، نمي توان اين گويش را تاتي دانست؛ زيرا از نظر دستوري و خصوصيات نحوري ، تفاوت زيادي ميان آن دو وجوددارد.لفظ تاتي گاه به لهجه هاي ديگر به جز زبان تاتي نيز اطلاق شده است.به طور كلي، چون گويش ها و لهجه هاي فارسي از اصل واحدي منشعب شده اند، به يقين بين واژه ها و قواعد دستوري آنها شباهت هايي وجود دارد؛ اما ميزان اين تشابهات بين گويش دماوندي و گويش هاي تهراني قديم و مازندراني و شمال تهران بيشت راست.

ترديد نيست كه در اثر نزديكي جغرافيايي و تماس مناطق با يكديگر، هر منطقه اي برخي از خصوصيات زباني و آداب و رسوم منطقه ديگر را كسب كرده است.اگرچه نمي توان اين پيوندها را صرفا معلول رابطه مستمر بين اين گويش ها دانست، اما مي توان رد پايي از خصوصيات اين گويش به دست آورد تا در تحليل هاي دقيق و علمي زبان شناسان از آنها استفاده شود.از آنجا كه تفاوت اين گويش با گونه هاي ديگر آن در روستاها و بخش هاي دماوند و همچنين با گويش هاي شميرانات و ديگر نقاط شمالي تهران بسيار اندك است، بيشتر خصوصيات اين گويش در مورد آنها نيز صادق است.در شمال شهر دماوند، به فاصله دو يا سه كيلومتر از مركز شهر ،گويش مازندراني رايج است؛ اما درجنوب شهر تا شعاع 30 كيلومتري لهجه هاي گويش دماوندي رواج دارد.در ساير روستاها و قصبات ايران توسط پادشاهان و حكام گذشته، زبان ها و گويش هاي گوناگون مانند تركي، كردي ،لري و حتي عربي رواج دارد.

پي نوشت:

(1)   برگرفته از كتاب گويش دماوندي ، تاليف استاد ارجمند جناب آقاي مهدي علمداري از انتشارات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي – چاپ اول، 1384

 

 

گويش دماوندي (زبان فارسي)

 

پيش از تاليف اين كتاب، دو مجموعه ي ديگر در مورد فرهنگ و گويش دماوندي اثر اينجانب به چاپ رسيده است كه عبارتند از:

- «فرهنگ عاميانه دماوند»، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي دماوند، ناشر فيض كاشاني، 1379

- «گويش دماوندي»، تاليف مهدي علمداري، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگ، تهران، 1384

گفتني است كه هر دو كتاب حاصل پژوهش هايم در سال هاي جواني بوده است، اما كتاب حاضر در واقع «تز» دكتراي تخصصي من در رشته ي زبانشناسي است كه در آكادمي علوم كشور تاجيكستان (انستيتو زبان و ادبيات رودكي) وابسته به مسكو گذرانيده و در سال 2004 ميلادي (1383 شمسي) از آن دفاع كرده ام و در واقع رساله اي است كه بدون هيچ تغييري به چاپ آن اقدام مي نمايم.

خلاصه ي اين رساله توسط زنده ياد پروفسور دكتر كرم شاه اف، استاد انستيتو زبان و ادبيات شهر دوشنبه و استاد دانشگاه هاي شهر سن پطرزبورگ روسيه به زبان روسي ترجمه شده و در اختيار دانشگاه هاي مسكو و كشورهاي مشترك المنافع قرار گرفته است.

بايد دانست كه ديدگاه علمي اين مجموعه با كتاب هاي مذكور كاملا تفاوت دارد و در واقع داراي نظرگاه هاي تازه اي است كه نتوانستم از چاپ و انتشار آن چشم بپوشم. و اكنون كه 9 سال است از تاليف اين كتاب مي گذرد و زمينه ي چاپ و انتشار آن فراهم آمده، مصمم به انجام آن شدم. اميد است دانش پژوهان و صاحب نظران را قبول افتد.

مهدي علمداري