ره آورد: هيچ كس از نقد مبرا نيست

 

بيانيه مطبوعاتي  ره‌آورد تقديم به مردم و مسوولان

يكم. " ره‌آورد "  مدتي است براي تداوم حيات فرهنگي خود طرحي نو در افكنده است - يا حداقل چنين مي‌انديشد - ازاين‌رو در اين سخن اول در اولين شماره  سال 81 شايسته مي‌بيند - هرچند تكراري - اما از باب تذكر به خود و مخاطبان، نكاتي چند را يادآوري كند. شما خواننده عزيز، مسئولان محترم و مردم بزرگوار مي‌توانيد اين سرمقاله را نوعي اعلام مواضع تلقي كنيد.

دوم. از ما مي‌پرسند كه موضع شما در مسائل سياسي و جناح بندي‌هاي موجود چگونه است؟ و به اصطلاح ناخوشايند امروزي، شما از جناح راست هستيد و يا چپ؟! حق مطلب اين است كه دست‌اندركاران و مسئولان ره‌آورد، از مدير مسئول تا ديگران؛ آدم‌هاي ناشناخته‌اي نيستند. مدير مسئول اين نشريه حداقل شش سال از مهمترين تريبون اين منطقه - نماز جمعه – سيصد خطبه سياسي خوانده است. اما از باب يادآوري مجدد بد نيست دوباره بگوييم؛ عهدي را با شهيدان اين ديار و امام آنان بسته ايم كه جز در چارچوب اهداف و آرمان‌هاي پاك آنان گام  برنداريم و بر اصولي كه امام راحل (ره) و امام حاضر (مقام معظم رهبري ) تأكيد دارند، پاي فشاريم. از اين‌رو معتقد به سياست نه " چپ" و نه " راست" نيستيم بلكه هر دوي اين جناح‌ها را - عليرغم اشتباهات و خطاهايشان - خدمتگزار و دوستدار انقلاب و نظام و خيرخواه ميهن مي‌دانيم و همواره بر اين باور بود ه ايم كه همه خوبي‌هاي آنان را بگوييم و هم ضعف هليشان را به تصوير بكشيم. مدعي هم نيستيم از هرگونه خطا و آفت مصون مانده ايم، نه خودمان از خود چنين توقعي داريم و نه مخاطبان فهيمي مانند شما؛ البته اگر سياست مطلق‌گرايي جناحي – در هر دو جناح – فقط قائل به نگرش " يا با ما، يا بر عليه ماست " اين مشكل آن‌هاست نه مشكل ما.

سوم. گذشته از اينكه چارچوب منافع و مصالح ملي، تحت رهبري رهبر معظم انقلاب و حد و مرز قانون اساسي را به عنوان خير و صلاح خود و جامعه اسلامي مي‌دانيم، در منطقه دماوند نيز، سياست اصلي فرهنگي خود را مبتني بر حفظ وحدت منطقه‌اي و توسعه و تعميق آن مي بينيم. درج اخبار و گزارشاتي  از فيروزكوه و بومهن در شماره‌هاي اخير از همين ديدگاه برخاسته‌ است. ضمن اينكه براي تعميق آن هم برنامه‌هايي داريم كه به‌تدريج به آن عمل خواهيم كرد و به شدت معتقديم منطقه ما از بيماري قوميت‌گرايي جاهلانه كه در بسياري اوقات هم به آن دامن زده شده است، رنج مي‌برد. لذا رفع اين معضل و علاج اين بيماري را - در كنار باقي مردم و نهادهاي ذي‌ربط - وظيفه خود مي‌دانيم.

چهارم. " سياست زدگي" آفت ديگر كارهاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي منطقه ماست. بعد  از آفت قوميت‌گرايي و دعواهاي بيهوده شهر و روستا و بالا محل و پايين محل؛ كه به حق بسياري از نيروهاي ما را تحليل برده است، آفت سياست‌زدگي نيز سال‌ها بلاي جان اين منطقه گرديده است و آن كه بيش از همه در اين ميان، زيان‌ديده است مردم و صبور و قدرشناس - اما خسته و رنجور - اين ديار هستند.

اما چرا سياست‌ بازان و گروه گرايان كي فقط  رو به قبله حزب و باند خود نماز مي‌گزارند، نمي‌فهمند؟ آن‌ را بايد پاي اين جمله گذاشت كه  « حب الشي يعمي و يصم».

پنجم. چقدر بايد گفت كه در اختلاف بين مردم و مسئولان، ما خود را موظف به حمايت از مردم مي‌دانيم - البته حساب مغرض جدا است - چرا كه ناله  و فرياد مردم  دو حالت دارد: يا برحق است كه اكثراً چنين است و ره آورد مي‌كوشد آينه خواسته‌هاي برحق مردم باشد، هرچند تند و تيز و تلخ بوده و به ذائقه هايي خوش نيايد. مسئولان بايد اولين ابزار رياست كه سعه صدر است را با خود داشته و آن را تمرين كنند. گوش شنوا، قلبي مهربان و زباني در - در نگاه رهبر فرزانه مان - مهم‌ترين ابزار رياست است.

ششم. روشن‌تر بگوييم مطبوعاتي را مي‌پسنديم كه اين چنين باشند:

1-  شرحي واقعي، جامع و روشن از حوادث روزمره ارائه كنند؛

2-  ابزاري براي مبادلة آرا و انعكاس انتقادها باشند؛

3-  آينه تمام‌نماي گروه‌ها و اصناف موجود در منطقه باشند ؛

4-  منعكس‌كننده و تصريح كننده اهداف و ارزش‌هاي جامعه باشند؛

5-  به اطلاعات دسترسي داشته و به دانش‌ روز مجهز باشند؛

6-  به كار خود نه به نگاه كاسب كاري و شغل كه به عنوان رسالت مقدس بنگرند.

اما اين كه ره‌آورد تاكنون چقدر موفق بوده است، مطمئناً پاسخ ما شرمندگي  و سرافكندگي است. ليكن بايد گفت بخشي از كاستيها به خاطر اين است كه مسئولان مطبوعات را مزاحم خود مي‌دانند و برخي از مردم آن را كالاي اضافه زندگي خود مي‌پندارند و البته در اين ميان كم‌تجربگي، ضعف بنيه مالي، كمبود نيروي انساني هم مشكل ماست و مهم‌تر اينكه خود ما هم ظرفيت عظيم كار خود را هنوز باور نكرده ايم.

هفتم. به مال مي گويند و يا بهتر بگويم -  مي گوييد - شما محافظه‌كارانه عمل مي‌كنيد و همي درد دل‌هاي مردم را نمي‌نويسيد. شجاعانه مي‌گوييم اين چنين است . محدوديت‌هاي منطقه‌اي، توقعات مسئولان و روحيه نازك نارنجي موجود، به‌اضافه اطلاعات كم ما - كه ناشي از فقدان يك سيستم اطلاع‌رساني مناسب در منطقه است - دست ما را بسته است اما مطمئناً براي رفع اين نقيصه از سال 81، گام هاي بهتري برخواهيم داشت.

هشتم. " نقد و انتقاد " يكي از روش‌هايي است كه همواره مورد تأكيد بزرگان دين و مذهب بوده است. ما درباره انتقاد باورهاي خود را در معرض نقد شما مي‌گذاريم، چنانچه خطايي بود شما اصلاح كنيد:

1- معتقديم نقد - و حتي تخطئه به فرموده امام -  هديه اي است الهي كه اگر از قلمي دردمند و سري پرشور و دلي  مشفق برخاست (و در مواردي كم تجربه ) بايد آن را به جان خريد و از ديگر سو آن را بايد گفت  حتي اگر برادر و خواهرت  را هم خوشايند نباشد؛ چرا كه نقد با  معيارهايي كه خواهيم گفت را وظيفه فردي و اجتماعي خود مي‌دانيم.

2- هيچ كس جز خدا و معصومان (س) از نقد مبرا نيست، جامعه و مردمي كه در آن انتقاد متروك باشد جامعه اي رو به زوال و انحطاط است. معتقديم نقد و انتقاد نه تنها تضعيف كننده نيست كه تقويت كننده است و نه تنها اختلاف برانگيز نيست كه زمينه‌ساز وحدت است و جامعه ما را بالنده تر مي‌سازد. منطقه دماوند در اين راستا نياز به تمرين انتقاد، انتقاد ورزي، انتقادپذيري، جسارت معقول و … دارد.

3-  اما معتقديم نقد  فقط مشكلات و نارسايي ها را ديدن نيست، نقد سكه اي است كه دو رو دارد. نگاه جامع به هر دو رو مي‌نگرد و هر دو بعد مثبت و منفي را مي‌بيند. نگاه به جنبه‌هاي مثبت (فقط) نگاهي خوش‌بينانه و خوش خيالانه است و نگرش منفي (صرفاً) به مسائل حكايت از عقده‌هاي رواني گوينده و نويسنده دارد.

4- حتي معتقديم بسياري از انسان‌ها خود را از راه نزديك شدن به مسوولان بزرگ جلوه داده و بزرگ‌نمايي مي‌كنند و عده اي هم از راه انتقاد از بزرگان و مسئولان خود را  مشهور مي‌كنند و اين هر دو خط و نابجاست و حكايت از بيماري‌هاي اخلاقي دارد. مطمئناً چنين گوينده و نويسنده بايد به طبيب روح مراجعه كند.

5- اما مي‌دانيم در هر جامعه اي به طور طبيعي حاكمان  و مسئولان بيشتر در معرض نقد و انتقادند. همچنين مي‌دانيم به اقتضاي ذات رياست و مقام، غفلت به سراغ مسئولان بيشتر مي‌آيد. ايضاً تجربة تاريخي ما نشان داده است بسياري از مسئولان (خواسته يا ناخواسته) مشكلات مردم را فراموش مي‌كنند يا برايشان عادي جلوه مي‌كند و به راستي اگر بيشتر نقد نباشد، دمل غفلت جامعه را تهديد مي‌كند.

6-  تازه مسئولان ما اگر بيشتر بينديشند - بايد از نقدهاي مطبوعاتي، ممنون هم باشند ، چرا كه نقد در مطبوعات - با آنچه كه در آخر خواهيم گفت – نوعي آموزش انتقاد و رفتار نقادانه است ، خيلي ها امروز براي مطبوعات -  به حق يا ناحق – نقش سوپاپ اطمينان را قائلند. حال چرا مسوولان همين را هم برنمي تابند نمي دانيم.

7-   "نقد" و " انتقاد" -  در جنبه پرسشگري و به اصطلاح نگرش منفي به اعمال و رفتارها - انواعي دارد.

-  نقد تخريبي، با آهنگ حذف رقيب

-   نقد گذشته با قيافه عوام فريبي و تظاهر به برائت از آن

-  نقد تبليغاتي با بهره كشي ابزاري از نارضايتي مردم

-  نقد عاطفي با انگيزه انتقام

- نقد منصفانه به انگيزه نماندن كاستي ها براي رفع آن

ما سياست اصولي مطبوعاتي  خود را بر دو اصل بنا گذاشته و مي‌گذاريم:

1- دفاع واقع‌بينانه

2- نقد منصفانه

و حقيقتاً نقد تخريبي و انتقام‌جويانه و غوغا سالارانه را قبول نداريم و ازهمين‌رو متهم به محافظه كاري هم هستيم. اما سعي خواهيم كرد در سال آينده با بهره‌گيري صحيح از جلوه‌هاي متنوع و مختلف نقادي:

-  كاريكاتور يا طنز تصويري

- طنز و نه هجو

- گزارش‌هاي تحليلي و مستند 

- مصاحبه‌هاي انتقادي

- ارتباط شفاهي و مكاتبه با مخاطبان همراه با صداقت و صراحت - هر چند تلخ و گزنده - به ميدان آييم و مطمئنيم  در اين راه مسئولان ارجمند و مردم فهيم و آگاه همكارمان خواهند بود و صدالبته مشتاق نگاه نقادانه شما بوده و تازيانه نوازشگر نقد و ايراد شما را به جان خريداريم و اميدواريم از خودمان شروع كنيم. باشد كه در ساري ديگر كه مزين به نام مبارك سيد احرار، امام آزادگان حضرت حسين بن علي (ع) است، آزادگي و آزادي و مردان گي را در ميدان تجربه‌اي ديگر بيازماييم و بدان اميد كه سربلند بيرون آييم.

خداوندا، ما را از شر بيماري توجيه گري مصون دار! آمين 

نشريه ره آورد - شماره 91