امام جمعه دماوند :

آقاي خاتمي شما مقيم كوچه ‌فرهنگ هستيد

 

مقدم پرخير و بركت رياست محترم و انديشمند جمهوري اسلامي ايران، فرزند فاضل و متعهد امام و يار و همراه دلسوز مقام معظم رهبري، حضرت حجت‌الاسلام‌والمسلمين آقاي سيد محمد خاتمي را به خطة سرسبز اما محروم دماوند گرامي مي‌دارم.

 با خود انديشيدم در حضور شما چه بگويم و بنويسم كه ترجمان خواسته‌ها و نيازهاي ديرينه اين مردمان خوب و مهربان و نجيب باشد. چه تصوري را از اين منطقه در جلوي ديدگان تيز بين شما ترسيم كنم كه به چشم ‌آيد؛ سري به گذشته زدم و به كتاب خاطرات يك جهانگرد و ايران‌گرد فرانسوي به نام ژان شوپفر مراجعه كردم. آنجا كه دماوند را و زيبايي‌هاي منحصر به فرد آن را لحظاتي بازگو مي‌كند. لذا لحظاتي چند با مردم خوب و صميمي شهرستان  و با شما و همراهان خوبتان به نود سال قبل برمي‌گرديم: « حالا به تماشاي دماوند مي رويم. واي كه چه شهر زيبا و دل‌فريبي كه به هيچ شهر ديگري شباهت ندارد! پنهان از نظرها در فرورفتگي كوهستان‌ها آشيانه ساخته و دامنه عريان و يكپارچه خاراي آن‌ها گرداگردش حصار كشيده‌اند. از اين كوهساران نهر‌هاي فراواني به سوي شهر روانند، هر چه هست جويبار است، نهر است و رودخانه كه بر روي سنگ‌ها مي‌غلتند و شادمانه زمزمه سر داده‌اند. شهر يكپارچه بوته و درخت است. سراسر گل است و باغ ميوه و بوستان.

دماوند در ايران شهري بي‌مانند است. كنت دوگو بينو مي‌پندارد كه وقتي آريايي‌هاي آسياي مركزي از رشته كوه‌هايي كه از هيماليا تا قفقاز كشيده شده و به منزله ستون فقرات سرزمين‌هاي آسياي است عبور كردند، ابتدا در پست‌ترين دامنه‌هاي البرز يعني در همين جا كه من امروز ايستاده‌ام قرارگاه ديده‌باني نظامي خود را با پيشروي در خاك ايران برپا كرده‌اند. همچنان كه در سايه‌هاي لذت‌بخش اين كهن‌ترين شهر دنيا پرسه مي‌زنم، انديشه ام به دنبال تخيلات اصيل گوبيز به حركت درمي‌آيد و به روزگار دوردست سفر مي‌كند كه نخستين تمدن‌ جهان از اين خاك پديد آمده‌ است، يكي از بزرگ‌ترين مراحل تاريخ بشري در اينجا واقعيت يافته است. بنيان‌گذاري شهر دماوند در حقيقت يادگار مرحله انتقال انسان از دوران بيابان‌گردي به عصري است كه سرزمين پا گرفته و شهر را پديد آورده است.»

جناب آقاي خاتمي!

اينك پس از نود سال كه از نوشتن اين سفرنامه مي‌گذرد، وقتي من به عنوان يك دماوندي اين سطور را مرور مي‌كنم اندوهي جانكاه سراسر وجودم را فرا مي‌گيرد و نگراني عميق به جانم چنگ مي‌زند؛ چرا كه مي‌بينم آن مناظر زيبا و دل‌فريب ، آن كوهساران و نهر‌هاي فراوان، آن جويبارهاي پر زمزمه، آن نقاشي‌هاي كم‌نظير خدايي يكي پس از ديگري از جلوي ديدگانم محو مي‌شوند و به جاي جنگلي از دارو درخت، انبوهي از آهن و سيمان مي رويد. در كوچه باغ‌هايي كه كودكي مان را گذرانده ايم اينك نظاره‌گر بي‌اعتنايي ها و بي‌برنامگي هايي هستيم كه مي‌رود قاب زيبا را كه از زبان آن سياح فرانسوي برايتان در جلوي ديدگان خيالتان نصب كردم بشكند.

رئيس جمهور محترم و محبوب

از زبان مردمي سخن مي‌گويم كه سال‌هاست نجيبانه و بزرگوارانه اندوه و درد خود را فرو خورده اند. مردمي كه از قبل از انقلاب در همراهي امام عزيز راحل پيش‌قدم بوده‌اند. مردمي كه مبارزان زجر كشيدة دوران طاغوت را به جان پذيرفته اند. مردمي  كه سال‌هاي سال است ميزبان دهها عالم انديشمند و فقيه و فيلسوف بزرگ حوزه و اساتيد كم‌نظير و فرهيخته دانشگاهند.

از زبان مردمي كه در زمان دفاع مقدس به طور ميانگين هر روز صد نفر در جبهه حاضر داشته‌اند.مردمي كه با جمعيتي حدود 60-50 هزارنفري در سال‌هاي جنگ بيش از چند صد شهيد (300 شهيد) و صدها جانباز و آزاده تقديم كرده‌اند و اينك مطيع مقام معظم رهبري و حامي خدمتگزاران خود هستند.

از زبان مردم بالا بلوك دماوند سخن مي‌گويم كه چشمان نگران آن‌ها در از دست دادن اين همه ثروت و زيبايي نگرانم ساخته است.

اززبان مردم فرهنگ‌دوست كيلان سخن مي‌گويم كه سال‌هاي سال مأمن فرهنگ و انديشه بود و صدها سال مركز باغداري وصدور ميوه و اينك در وانفساي تشنگي گرفتار آمده است.

از زبان مردم خونگرم و عالم پرور آب سرد مي‌گويم كه منطقه گل و گياه و انواع محصولات كشاورزي است و اكنون نگران از دست دادن آن همه ذخاير و گنجهاي خدادادي است.

از زبان مردمان خوب و تلاشگر و صميمي رودهن مي‌گويم كه عليرغم استعدادهاي عظيم خود هنوز از دردهاي مزمن رنج مي‌برد.

از زبان مردم متدين و مؤمن سربندان و جابان و روستاهاي اطراف مي‌گويم كه در كتب سفرنامه و تاريخ، شگفتي‌هاي طبيعي آن مشهور بوده و اينك مركز باغداري عمده اين ديار است.

و سرانجام از زبان مركز شهر دماوند و حومه آن كه به سختي سر پا ايستاده‌ است و به‌كندي گام برمي‌دارد.

جناب آقاي خاتمي

حريف امروز مردم ما حرف گله و شكايت نيست كه آن را سال‌هاست در دل دارد. مردم  ما منكر خدمات انبوه 25 ساله انقلاب نيستند چرا كه آن را بي‌انصافي مي‌دانند. مردم ما خدمت صادقانه مسئولان را فراموش نمي‌كنند.

سخن امروز ما سخن نااميدي نيست ، سخن از اميد و بالندگي است. دليل آن اين حضور سبز مردمي است. اما حريف امروز ما حرف فاصله‌هاي سنگين است. حرف از عقب‌ماندگي هايي است كه حق ما نبوده، سخن ما سخن از استعدادهاي كشف نشده است.

رئيس جمهور عزيز

حضور امروز شما همين‌قدر براي ما كافي است كه از نزديك دماوند و شهرها و روستاهايش را با بركات و قوت‌هايش مي‌بينيد.

مردم ما سال‌هاست صورت خود را با سيلي سرخ نگه داشته‌اند، نجيبانه تحمل كرده‌اند ، ما فقط طالب بودجه و محتاج پروژه نيستيم. اين‌ها خوب است و جاي تقدير دارد. ما نيازمند يك نگاه ويژه هستيم،  نگاهي كه دو سال است استاندار خوب تهران به شرق تهران و منطقه دماوند دارد.

مردم  ما سال‌هاست در جاده دماوند به تهران با ترس و لرز عبور مي‌كنند و هرازچندگاهي به عزاي دسته‌جمعي فرزندان و عزيزان خود مي‌نشينند.

مردم سال‌هاست دست‌اندازي هاي زياد خواهانه زمين خواران با اسم و بي اسم را تحمل كرده‌اند و براي يك قطعه زمين براي جوانانشان سال‌ها در نوبت مانده اند. اما امروز تنها بودجه و پول نمي‌خواهند،  طالب همان نگاهند،  نگاهي ويژه كه از شما انتظار دارند، به خاطر اميدي كه از حضور سبزتان از حامي‌شان دميده است.

جناب آقاي خاتمي

جناب‌عالي مقيم كوچه فرهنگيد و يك رئيس‌جمهور فرهنگي كه افتخار است گره كار ما با يك نگاه ويژه به شرق استان تهران  و دو اقدام اساسي مي‌باشد.

1- شهرستان دماوند به عنوان مركز شرق استان تهران معرفي گردد.

2- يك يادگاري از شما در اين ديار بي‌همتا در تاريخ فرهنگ اين مرزوبوم ثبت خواهد كرد و آن اعلام دماوند به عنوان اولين شهر دانشگاهي ايران است. با اين كار هم دماوند از اين بن‌بست نجات پيدا مي‌كند و هم مجاري تنفسي تهران گرفتار آمده در دود و دم و آهن سالم‌تر مي‌ماند.

جناب آقاي خاتمي

براي شما از نود سال گذشته دماوند خواندم، اميدوارم با اين نگاه ويژه و اقدام انديشمندانه شما نود سال ديگر در سفرنامه ها بنويسند: حالا به تماشاي دماوند مي‌رويم، اينجا اولين شهر دانشگاهي ايران است كه در انبوهي از درختان سرافراز قد برافراشته است. سال‌ها قبل روز دوم مرداد، سيدي بزرگوار كه دغدغة فرهنگ اين ديار را داشت سنگ بناي اين شهر فرهنگي را گذارده و ...

با اين كار نگاه ما فقط در نود سال قبل پرسه نمي‌زند، ما به صدها سال آينده چشم خواهيم دوخت. از تشريف‌فرمايي و حوصله و تحمل تان سپاسگزارم.

حميد مشهدي آقايي 

نشريه ره آورد - شماره 124