استاد رحمت اله خليقي

بنيان گذار و پدر فرهنگ دماوند

مقدمه

ساليان سال بود كه دماوند داراي مكتب خانه هايي بود كه توسط بعضي از اشخاص باسواد آن دوران ظرف دو تا چندسال قرآن، بوستان و گلستان و ... را فرا مي گرفتند.

هنوز كساني هستند كه به طرز مخصوصي بصورت « الف دو زَبَر» قرآن خوانده اند و حفظ كرده اند و از طرف خانواده كله قندي در پارچه سفيد از آنان قدرداني مي كردند.

سال 1304 سال فراموش نشدني براي دماوند خواهد بودكه اولين مدرسه رسمي دماوند به دست مرحوم خليقي برپا گرديد.

در آن سال ها اگرچه با حضور اين مدرسه مخالفت هايي صورت پذيرفت و بعضي ها از سر مخالفت با آثار مدرن تعصب هايي به خرج مي دادند (1)ولي استاد خليقي در 85 سال قبل كه دماوند به «قصبه دماوند» شهرت داشت گام بزرگي در جهت پيشرفت اين شهر برداشت.

زندگينامه

مرحوم خليقي متولد سال 1259 مي باشد. پدر و خانواده ي مرحوم خليقي ساليان قبل از قزوين به دماوند آمدند و در قريه اوره ساكن شدند.امروزه نوادگان آنها با شهرت قزويني باقي هستندو علت مهاجرت آنان هنوز به طور دقيق مشخص نيست.

خليقي در يازده سالگي به تهران مي رود و سالهاي زيادي در مدارس سرو، مروي و علوم فقهي تهران به فراگيري معارف وعلوم زمان خود مي پردازد.مرحوم شيخ محمود پدر همسر ايشان از بزرگان تهران سرپرستي ملك هاي موقوفه فراواني را به عهده داشتند و با بزرگاني چون مرحوم شهيد مدرس و ... رفت و آمد داشت.

 مرحوم شيخ محمود، آقاي خليقي را كه جواني شايسته و امين بودند به سمت منشي و همكار در امور وقفي انتخاب كردند و اطاقي در منزل خودشان به ايشان دادندو مرحوم خليقي در آن جا كارشان را شروع كردند.

درادامه كار مرحوم شيخ محمود چون آقاي خليقي را جواني با ايمان، عالم و مطمئن يافتند تنها دخترشان را به عقد ايشان درآوردند و متاسفانه بعد ازچندي دار دنيا را وداع گفتند.

خانم مستوره خليقي همسر مرحوم خليقي، خانمي مدير و فاضله و باسواد بودند. آن هم زماني كه تحصيل علم براي خانم ها امكان پذير نبودو خانم ها حق بيرون رفتن از منازل نداشتند ولي مرحوم شيخ محمود براي ايشان معلم سرخانه گرفتند تا بتوانند تحصيل آن زمان را فرا بگيرند.

مرحوم خليقي در شرايطي كه در تهران موقعيت مناسب وجود داشت از خودگذشتگي كردند و با مهاجرت به دماوند و سكني در اين منطقه موافقت كردند و يك عمر در كنار همسر دلسوز خود، يار و همدم و مشاور خوبي بودند.

مرحوم خليقي داراي چهار دختر و دو پسر مي باشند كه دو دختر ايشان بعد از اتمام تحصيلات در مدارس مختلف تدريس  كرده و فعاليت هاي فرهنگي دارند،  دو دختر ديگر نيز پس از اتمام تحصيلات خانه دار مي باشند. يك پسر بنام دكتر محمود خليقي  استاد دانشگاه هستند و 30 سال در دانشگاه هاي ايران از جمله دانشگاه ملي تهران تدريس كردند و در حال حاضر بعد از بازنشستگي، به قصد تحصيلات عاليه فرزندانشان در خارج از كشور به سر مي برند و پسر ديگر دكتر احمد خليقي مي باشند كه در دانشكده ي كشاورزي دانشگاه تهران و دانشكده هاي ديگر به تدريس مشغول  هستند.

خدمات

مرحوم آقاي محمدجعفر جعفري بازنشسته آموزش و پرورش دماوند در وصف اين استاد ارجمند اين طور آورده اند :« مرحوم خليقي در شرايطي به دماوند آمدند كه از نظر دانش فقهي و آگاهي از چرخش پيشرفت جهان بي همتا بودند.رئوف و مهربان و چنان عاشق بودند كه نظيرش را تا به امروز كسي در اين شهر نيافته است.به خاطر دارم در سال هاي اول تاسيس مدرسه از طرف مردم استقبالي به عمل نيامد، علت آن بود كه در كل كشور به اين موسسات علاقه چنداني نشان نمي دادند.

حقيقتا قلم عاجز از خدمات صادقانه و عاشقانه اوست. اين قضاوت در نهاد مردم فرهنگ دوست شهر ما هميشه بوده است.حق بود كه نام اين بزرگ مرد ادب و فرهنگ به پدر فرهنگ دماوند ملقب مي شد.مرحوم خليقي خوي ايراني و اسلامي داشت. به بزرگان علم و دانش در سراسر كره خاكي عشق مي ورزيد، روح بزرگ خليقي در فضاي لايتناهي مانند خورشيد مي درخشد.جادارد بگوييم خليقي نمرده است ، زنده است و با دلي شاد به طور حتم چشم به آينده دوخته است.»

شايد سرنوشت مرحوم خليقي اين بود كه بعد از سالهاي سال كه در تهران بودند، به منظور ديدار پدر پير خود به طور موقت به دماوند برگشتند.چند دليل باعث ماندن ايشان دردماوند گرديد تا زندگي و فعاليت خود را درآنجا تداوم ببخشند.

الف- همراهي با پدر در واپسين سال هاي عمر ايشان كه متوجه شدند در موقع خداحافظي از محاسن شان بشدت اشك مي ريزد.

ب- به اصرار بزرگان و متمولين آن زمان

ج- و بالاخره نظر قطعي خودشان كه مي دانستند وجود ايشان در چنين شرايطي نياز مبرم است وبايد در منطقه بمانندو مثمر ثمر باشند.

مرحوم خليقي شرايط و وقعيت بسيار خوبي در تهران داشتند از جمله آقاي علي اصغر حكمت وزير معارف و اوقاف و صنايع  مستظرفه از شاگردان ممتازش به شمار مي رفت و از مرحوم خليقي خواسته بود مسئوليت هايي را در وزارت خانه بپذيرند كه ايشان قبول نكرد و به دماوند بازگشت.

در آن زمان اكثريت مردم بيسواد بودند وتحصيل علم و داشتن سواد خيلي مرسوم نبود و مشكلات و دشواريهاي فراواني در مسير فعاليت هاي مرحوم خليقي وجود داشت.لكن آن مرحوم از پا ننشست و اولين مدرسه را در تكيه فرامه دماوند تشكيل داد و به كوشش خستگي ناپذير و بدون كوچكترين امكانات آن را افتتاح كرد.

بعد از مدت زماني ساختماني را در محله چالكا كه در مالكيت حاج محمدابراهيم نوروزي بود اجاره كردند و مدرسه اي را بنام  « مدرسه اميد» تاسيس كردند كه خوشبختانه چندي نگذشت اين مدرسه تبديل به دبستان بزرگ 6 كلاسه با تعداد قابل توجهي از دانش آموزان گرديد.

محدوده دماوند آن زمان از شرق تا فيروزكوه و حومه آن و از غرب با رودهن، آبعلي، آب اسك و رينه و پلور و غيره بوده كه مرحوم خليقي 54 مدرسه و يا به روايتي 74 مدرسه در كل منطقه دماوند افتتاح كردند.

مرحوم خليقي با وجود مسئوليت هاي سنگين، شب ها براي سالمندان كلاسهايي داير كرده بودند كه به « اكابر» معروف بود و اغلب ديروقت به منزل مي رفتندو مشغول سركشي يا تدريس بودند.

از خدمات ديگر مرحوم خليقي دلسوزي براي همه خصوصا مردم دماوند بود كه از جمله تنظيم عقدنامه و سند مالكيت افرادو امضاء ايشان با مهر مي باشد كه نمونه اي از كارگشايي ايشان در آن زمان بود كه نه از ثبت احوال خبري بود و نه شناسنامه و مدارك ديگر.

دماوند تا سال 1325 فاقد دبيرستان بود كه درآن سال مرحوم خليقي با همراهي آقاي محمود دژكام، كارمند عاليرتبه وزارت دارايي  و صاحب امتياز نشريه رگباربا در دست داشتن استشهاد محلي و انعكاس در هفته نامه و مصاحبه با دكتر رهنما وزير فرهنگ وقت، اولين دبيرستان دماوند در مهرماه 1325 گشايش يافت.

درگذشت مرحوم خليقي و محل مقبره ايشان

سه سال از تاسيس دبيرستان نگذشته بود كه آن مرحوم در سركشي كه به روستاهاي اطراف داشتند، دچار پشه زدگي مالاريا (كه درآن زمان هنوز ريشه كن نشده بود)و « تب نوبه ي » شديد شدند و متاسفانه  معالجه سودي نبخشيد و ايشان در سال 1328 دار فاني را وداع گفتند. دردماوند براي ايشان 3 روز عزاي عمومي اعلام شد. مقبره ايشان بنا به وصيت نامبرده در كنار مرقد امامزاده قاسم  (ع) اوره مي باشد.

يادشان گرامي و روحشان شاد

 

(1)  اين تعصبات كه از سر مخالفت با آثار مدرن بوده است يك نوع ترسي بود كه مردم از حضور مردماني فرنگي مآب و غربزده داشتند كه بعدها اين آثار به خوبي نمايان گشت و آنان زيان هاي هنگفتي به كشور و مردم وارد كردند.