درآمدي به پشتيباني جنگ در منطقه دماوند

عزت اله خانجاني


اشاره
يكي از زيبايي هاي دفاع مقدس اين بود كه جنگ را فقط در نوار مرزي حس نمي كردي. آن زمان ها همه جا بوي ايثار و شهادت و جهاد مي داد؛ پايگاه هاي بسيج، حسينيه ها و دسته هاي عزاداري، مساجد و نمازهاي جماعت، مدرسه ها و دانشگاه ها. پشتيباني دفاع مقدس با حضور گسترده زنان و مردان و فرزنداني كه بچه ها و برادران و خواهران و پدران و همسرانشان را به جبهه فرستاده بودند، پا گرفت و جان گرفت. اين مقاله درآمدي است براي بيان گستردگي جبهه دفاع ملت مسلمان ايران؛ باشد كه در مجالي ديگر اين اجمال را به تفصيل بازگو كنيم.

« بسمه تعالي
سلام به پيشگاه يگانه منجي عالم بشريت
در سلسله مراتب سازمان هاي نظامي حداقل بايد 9 نفر به عناوين مختلف پشتيباني كنند تا يك رزمنده بتواند در خط مقدم در برابر دشمن شليك كند. حالا تصور كنيد يك بسيجي تحت عنوان نيروي مردمي وقتي قرار باشد در يك سازمان نظامي قرار بگيرد نياز به حمايت، همراهي و پيشتيباني چند نفر دارد؟ يا به عبارتي وقتي يك رزمنده از منزل، مدرسه، محل كار(اداره، كارخانه) جدا مي شد و در يك سازمان رزم قرار مي گرفت چه تعداد افراد در مسير پشتيباني قرار مي گرفتند؟
براساس همين قاعده معلوم مي شود براي حضور رزمندگان در دفاع از نظام مقدس جمهوري، اكثريت مردم ما نقش داشتند، در غير اين صورت امكان نداشت خيل عظيم رزمندگان از اقشار مختلف در جبهه حضور پيدا كنند. حضور يك رزمنده در خط مقدم بدون همراهي و همكاري خانواده (پدر و مادر، همسر و فرزندان)، محل كار، مدرسه امكان نداشت. يعني نياز به مساعدت، موافقت، تحمل سختي و ... بود.
ميزان مشاركت و مراتب نقش افراد متفاوت بود. در هر صورت عده اي به عنوان رزمنده از جان خودشان مايه گذاشتند و عده اي به عنوان پشتيباني كننده از مال خود مايه گذاشتند.
اكثريت مردم ايران به نوعي در اين جهاد مقدس نقش داشتند. (الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله باموالهم و انفسهم...) البته مراتب مختلف بود. سه عنصري كه در پيروزي انقلاب اسلامي نقش داشت؛ ايدئولوژي، رهبري و مردم بود. نه امكان پيروزي انقلاب بدون حضور گسترده مردم مسلمان وجود داشت و نه امكان تداوم و حفظ انقلاب در برابر اين همه توطئه داخلي و خارجي بدون حضور و حمايت مردم از انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي. لذا جنگ تحميلي كه از بزرگترين توطئه هاي نظامي و سخت افزاري دشمنان بر عليه نظام مقدس اسلامي محسوب مي گردد، بدون حضور مردم امكان دفاع و پيروزي قابل تصور نبود.
مي توان به جرات گفت مهمترين نقش در دفاع مقدس را مردم داشتند. با توجه به حجم گسترده تهاجم و با هدف سرنگوني جمهوري اسلامي و حمايت بيش از 70 كشور از صدام، بدون حضور و مشاركت مردم امكان مقابله اصلا وجود نداشت. لذا حضرت امام خميني (ره) برخلاف ديگران اعتقاد به مردمي كردن جنگ داشتند و به همين دليل هم تا زماني كه جنگ مردمي نشد ما توفيقاتي هم نداشتيم. بعد از عزل بني صدر و حضور نيروهاي مردمي در جبهه ها تحولات اساسي به وجود آمد. 
با توجه به اينكه در اين نوشته امكان بررسي نقش مردم در سطوح مختلف جنگ وجود ندارد، بر آن شديم به مناسبت هفته دفاع مقدس گوشه اي از نقش مردم مسلمان و ولايتمدار شهرستان دماوند در پشتيباني و حمايت از رزمندگان در دوران دفاع مقدس را به صورت خلاصه بازگو كنيم. از همان ابتداي جنگ، مردم مسلمان و انقلابي ايران طبق فرمان حضرت امام (ره) با جان و مال آماده دفاع و مقابله با دشمن متجاوز شدند. لذا همزمان با حضور رزمندگان در ميادين نبرد، مردم در پشت جبهه اقدام به ارسال كمك هاي نقدي و جنسي به جبهه ها نمودند. برهمين اساس براي ارسال به موقع، سريع و توزيع مناسب در تمام خطوط جبهه بين رزمندگان وجود يك تشكيلات ضروري و لازم بود. در سراسر كشور ستادهاي جمع آوري و هدايت كمك مردمي شكل گرفت تحت عنوان «ستادهاي پشتيباني، جذب و هدايت كمك هاي مردمي». در شهرستان دماوند هم به منظور جمع آوري كمك هاي مردم انقلابي شهرستان دماوند و ارسال به جبهه نبرد حق عليه باطل ستاد پشتيباني، جذب و هدايت كمك هاي مردم تشكيل گرديد.
اعضاي اصلي تشكيل دهنده ستاد:1- امام جمعه محترم شهرستان به عنوان رئيس، 2- فرماندار به عنوان قائم مقام ستاد، 3- دبيرخانه سپاه پاسداران و 4- جهاد سازندگي شهرستان بودند. اين چهار نهاد به عنوان اعضاي اصلي ستاد پشتيباني در شهرستان محسوب مي شدند.
ستاد پشتيباني داراي يك سيستم اداري و اجرايي بود كه يك نفر به عنوان مدير، همراه تعدادي پرسنل كه عمدتا مامور از ادارات و نهادهاي انقلابي به ويژه جهادسازندگي و سپاه پاسداران بودند، اداره مي شد. وظيفه اين ستاد اجراي سياست هاي اعضاي ستاد، ارتباط با يگان هاي رزم، تامين نيازهاي يگان ها، جمع آوري كمك هاي مردم، ارتباط با ستادهاي فرعي در سطح شهرستان، ارسال كمك هاي مردمي به يگان هاي رزم و پشتيباني از يگان هاي مرتبط با شهرستان بود.
نحوه جمع آوري به اين شكل بود كه توسط ستاد شهرستان با توجه، هماهنگي و ارتباط و اعلام نياز يگان به ستادهاي فرعي محلات شهر ها و ادارات شهرستان اعلام و در زمان هاي مشخص همه كمك هاي سطح شهرستان جمع آوري و طي كاروان هايي از شهرستان به جبهه ارسال مي شد. يعني اولويت جمع آوري و ارسال براساس نيازها مورد نياز و درخواست يگان هاي رزمي بود. در بعضي مواقع مصالح ساختماني مورد نياز بود و در بعضي مواقع وسيله نقليه. البته ارسال مواد غذايي به عنوان نياز ثابت هميشه مورد نظر بود واقعا مشاركت مردم شهرستان در پشتيباني از رزمندگان و ارسال كمك قابل توجه بود، همه شهرستان (محلات، روستاها و اقشار مختلف) مشاركت داشتند. مساجد به عنوان مهمترين مكان جمع آوري و ارسال كمك هاي نقدي و جنسي مردم بود. پايگاه بسيج به عنوان كانال ارتباط با سپاه پاسداران، شوراهاي اسلامي به عنوان كانال ارتباطي روستا با جهاد سازندگي و همچنين ستاد پشتيباني آموزش و پرورش از مهمترين مجريان محسوب مي شدند.
خانم ها مهمترين نقش در پشتيباني از جنگ را داشتند؛ چه در جهت تشويق همسران و فرزندان و تحمل سختي ها و چه در جهت جمع آوري كمك ها(پخت نان، تهيه لباس مناسب براي رزمندگان و ...) كه در همه محله ها و روستاهاي سطح شهرستان خانم ها فعاليت داشتند.
در سال هاي آخر جنگ تيپ 24 امام سجاد (ع) به عنوان يگان شهرستان دماوند معين شد و مسئوليت تامين نيرو و پشتيباني از اين يگان بر عهده شهرستان دماوند بود. ستاد پشتيباني علاوه بر ارسال كمك هاي نقدي و جنسي مردمي در بخش مهندسي و عمران در جهت پادگان سازي اقدامات لازم انجام مي داد. به عنوان مثال براي ساخت پادگان انديمشك، ادارات برق، مخابرات، شهرداري هاي دماوند و رودهن و كيلان حضور داشتند.
بنده حقير به عنوان كسي كه از ابتدا تا پايان جنگ اين توفيق را داشتم به نوعي مرتبط با جنگ باشم، اعتقاد دارم با توجه به جمعيت و توان مالي شهرستان نقش مردم مسلمان و ولايتمدار شهرستان در اعزام رزمنده وارسال كمك، نسبت به كل كشور قابل ملاحظه است كه طبق آمار موجود قابل اثبات است.
شاهد مثال: خاطره اي از روزهاي آخر جنگ بعد از پذيرش قطعنامه 598 و تهاجم سراسري عراق به كشور اسلامي و حمله منافقين كوردل با پشتيباني صدام تحت عنوان عمليات فروغ جاويد؛ وقتي خبر محاصره يگان دماوند به شهرستان رسيد، كمتر از 48 ساعت در حجم بالايي نيروي مردمي شهرستان در يگان حضور پيدا كردند تا جايي كه واقعا امكان سازماندهي و بكارگيري براي ما وجود نداشت. با خواهش و التماس توانستيم تعدادي را متقاعد كنيم كه برگردند. (با توجه به اينكه مردادماه فصل كشاورزي منطقه بود.)
در پايان جا دارد از زحمات همه مردم شهرستان به ويژه از برادر عزيزمان جناب آقاي مرزبان كه زحمات زيادي متحمل شدند و در اين راه هم به درجه جانبازي نائل گرديدند و شهيد عزيز قلي واداني كه در حال ماموريت به فيض شهادت نائل گرديد، تشكر كرد.