طرح راه اندازي موزه شهر دماوند
استاد راهنما: جناب آقاي پازوكي
پژوهشگر: ناهيد زماني
تابستان 1378
فهرست مطالب :
مقدمه
فصل اول
- چيستي موزه
- تعريف جامع ايكوم از موزه
- تاريخچه موزه در ايران
- وظايف موزه در گذشته
- وظايف موزه در امروز
- كاركرد موزه
- موزه هاي شهري
- لزوم احداث موزه در شهر دماوند
فصل دوم
- نام دماوند
- دماوند شهر و كوه اسطوره اي
- موقعيت جغرافيايي شهرستان دماوند
- جغرافياي سياسي شهرستان دماوند
o بخش مركزي
o بخش رودهن
- مراكز فرهنگي شهرستان دماوند
- جاذبه هاي تاريخي و طبيعي شهرستان دماوند
- تاريخ دماوند
o دماوند در دوران ماد و هخامنشي
o دماوند در دوران اشكانيان و ساسانيان
- فهرست بناها و محوطه هاي فرهنگي - تاريخي شهرستان دماوند
- اشياء بدست آمده از حفاري ها باستان شناسي در دماوند
- گويش دماوندي
- گويش دماوندي
- آداب و رسوم مردم دماوند
- روز دماوند و جشن تيرگان
- مفاخر دماوند در گذر تاريخ
o رجال ديني
o رجال ادبي
o هنرمندان
- مفاخر معاصر شهرستان دماوند
o افراد اهل قلم دماوند
- سيماي محيط زيست انساني شهرستان دماوند
o صنايع مستقر در شهرستان دماوند
o زراعت و باغداري
- تصوير عمومي از سيماي محيط زيست طبيعي شهرستان دماوند
o اقليم منطقه دماوند
o تنوع گونه هاي گياهي و جانوري منطقه دماوند
o تاريخچه استفاده انسان از گياهان دارويي
o گياهان دارويي دماوند
- تاريخچه روابط انسان با حيات وحش
o گونه هاي جانوري حوزه دماوند
- الف- پستانداران
- ب- پرندگان
- ج- دوزيستان
- د- ماهيان رودخانه حبله
فصل سوم
- موزه شهر دماوند
- اهميت احداث موزه در شهر دماوند
- اهداف موزه شهر دماوند
- مخاطبان موزه شهر دماوند
- مجموعه هاي موزه شهر دماوند
- ساختار فيزيكي موزه
o الف- محل موزه شهر دماوند
o ب- ساختمان موزه شهر دماوند
o ج- تالارها
o د- معماري داخلي موزه شهر دماوند
- نمايش مجموعه ها در موزه شهر دماوند
- چگونگي تأثيرگذاري ارزشهاي فرهنگي روي بازديدكننده
- عملكردهاي موزه شهر دماوند
- خدمات موزه شهر دماوند
o الف- خدمات اجتماعي موزه شهر دماوند
o ب- خدمات فرهنگي موزه شهر دماوند
مقدمه:
در اين مجال به كار مطالعه و تدوين آثار و مجموعه هاي قابل طرح در موزه پرداخته شده ، ناگفته نماند كه بدين لحاظ سعي شده بيشتر به مباحث نظري ايجاد يك موزه شهر و حكمت و فوائد وجود آن در يك شهر مي پردازيم .
تشكيل مجموعه ي موزه در سه مرحله انجام مي گيرد :
1- برنامه ريزي ، 2- گرد آوري و غني سازي ، 3- مديريت و راهبري مجموعه .[1]
در طرح مورد نظر (طرح احداث موزه شهر دماوند) ، برنامه ريزي مفصل مجموعه انجام شده است ، به دو مرحله ي گردآوري و غني سازي ، و مديريت و راهبري مجموعه نيز بصورت كلي بيان شده است ، چراكه تنها در صورت وجود يك موزه مي توان به خريد يا گردآوري برخي اشياء يا مجموعه ها پرداخت و آن را راهبري كرد ولي در حد ممكن مباحث مربوط به اين بخش پيش بيني و پاسخگويي شده است .
يك موزه در درجه ي اول در خدمت جامعه ي خود است و موزه اي با عنوان موزه ي شهر دماوند بايد در ابتدا رغبت شهروندان خود را به بازديد برانگيزد ، در غير اينصورت به موزه اي ايستا تبديل مي شود كه در برابر نيازها و فعاليتها ي فرهنگي و آموزشي شهر خود تسليم شده است .
ناگفته پيداست كه پرداختن به مباحث تئوري همراه با توصيف عملي كار ملموس شده و اين هر دو با هم است كه يك موزه كامل را تشكيل داده و حامل پيام موزه به بازديدكنندگان مي شود .
در اين مبحث شرايط ايده آل براي تأسيس يك موزه در نظر گرفته شده است ، چه بسيارند موزه هاي مهم و مطرح ايران كه فاقد بخشي از اين امكانات يا تأسيسات خاص هستند و عملكرد مطلوب و مورد نياز را در جامعه ي مورد نظر ندارد ، چنانچه به بخش موزه اولوژي توجهي نشود بعد از مدت زمان كوتاهي مجموعه ي موزه ، به مجموعه اي از اشياء تبديل مي شود كه بي هدف در مكان موزه قرار گرفته اند و تنها وجه مشترك آنها نگهداري اين آثار در يك مكان واحد است .
همان طور كه انتظار مي رود براي ارائه ي يك طرح آموزشي جامع (كه تحت عنوان سناريوي موزه يا نمايشگاه از آن ياد مي شود) ، يك فرد به تنهايي قادر نخواهد بود طرح نمايشگاه را در قالب آموزشي پياده كند و اين كار نيازمند كار گروهي است . گروه كاري مي تواند شامل افراد زير باشد :
1-كارشناسان موضوع ، 2- سياستگذار نمايشگاه ، 3- طراح .
البته مي توان به اين سه نفر اصلي آموزشيار ، مرمتگر ، محقق ، نويسنده ، نظرسنج ، هماهنگ كننده يا دبير طرح را هم اضافه كرد .[2] (موزه و نمايشگاه، مجله موزه هاش؟ ص49)
بنابراين چنانچه در اين پژوهش نقص و كوتاهي وجود دارد اميدوارم با راهنمايي اينجانب ، مشكلات و كمبودهاي احتمالي رفع گردد . البته با توجه خاص جناب آقاي پازوكي و دقت ايشان بسياري از نواقص تا حد ممكن رفع شده است . در اينجا لازم است از زحمات و راهنمايي هاي بي دريغ استاد راهنماي بزرگوارم آقاي پازوكي و حوصله ايشان در توضيح سلسله مراتب كار ، تشكر و قدر داني ويژه داشته باشم .
در پايان از تمامي اداراتي كه اينجانب را در تكميل اطلاعات مورد نيازم كمك و راهنمايي نمودند تشكر مي نمايم . اداره حفاظت محيط زيست دماوند ، اداره منابع طبيعي و آبخيزداري دماوند ، اداره جهاد كشاورزي و دامداري دماوند ، فرمانداري دماوند ، ادره فرهنگ و ارشاد دماوند ، اداره ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري دماوند .
چيستي موزه:
موزه نامي كهن است كه از انديشه هاي باستان به يادگار مانده است . بررسي ريشه و مشتقات باستاني اين واژه باستاني از مفاهيم بسياري پرده برمي دارد .
موزه واژه اي هند و اروپايي از تبار هلني است . صورت هلني آن تو-موسيون (To-Mouseion) يا موسيون (Mouseion) است . موزه در عصر كلاسيك كه به معناي حقيقي خود بود ، به نيايشگاه يا پرستشگاه موسها يا موزها مي شد . بنابراين تو- موسيون يعني پرستشگاه موسها يا درست تر ، معبدي كه منسوب و متعلق به موزها بود .[3] (موزه ديروز امروز فردا ص 41) موزها الهه هاي هنر و صنايع در اساطير يونان باستان بودند .[4] (موزه داري ص3)
در حوالي دهه ي 1290 ه.ق كلمه ي "موزه" از زبان فرانسه به زبان فارسي راه يافت .[5] (موزه داري ص3)
تعريف جامع ايكوم از موزه :
جامعترين تعريف موزه را ايكوم (شوراي بين المللي موزه) در بند 3 و 4 اساسنامه خود چنين ارائه داده است : "موزه مؤسسه اي است دائمي و بدون اهداف مادي كه درهاي آن به روي همگان گشوده است و در خدمت جامعه و پيشرفت آن فعاليت مي كند . هدف موزه ها تحقيق در آثار و شواهد بر جاي مانده انسان و محيط زيست او ، گردآوري ، حفظ و بهره وري معنوي و ايجاد ارتباط بين اين آثار ، بويژه به نمايش گذاردن آنها به منظور بررسي و بهره وري معنوي است ."
علاوه بر اين ايكوم موارد مشروحه ي زير را نيز مشمول تعريف ياد شده تشخيص مي دهد :
1- مؤسسات حفظ و نگهداري و تالارهاي نمايشي كه پيوسته به و سيله كتابخانه ها و مراكز بايگاني نگاهداري و تأمين مي شوند .
2- اماكن و آثار باستاني ، طبيعي ، مردم شناسي ، و تاريخي اي كه به علت فعاليت در زمينه هاي گردآوري ، حفظ و نگهداري و نمايش آثار باستاني داراي اهميت مي باشند .
3- مؤسساتي از قبيل باغ هاي حيوان شناسي و گياه شناسي و نمايشگاه جانوران زميني و موجودات آبزي و . . . كه نمايشگر نمونه هاي موجودات زنده مي با شند .
4-ذخاير طبيعي .
5-مراكز علمي و نمايشگاه هاي فضايي .[6]
تاريخچه ي موزه در ايران
وظايف موزه ها در گذشته:
اماكن به اصطلاح موزه ه اي در ديروز (اماكن مذهبي- اعتقادي) نگهداري نشانه هاي رمزگونه ي اصلي مرتبط با حيات انسان ها را ، كه در حقيقت حافظه ي خاطره هاي ازلي بودند ، به عهده داشتند و نهادهاي مذكور وظيفه ي يادآوري حقيقت و تذكر ارزش ها را به آدميان بر عهده داشتند ؛ عمل موزه داري و تفكر موزه اي ناخود آگاهانه و بدون شناخت و تسلط تحليلي – عقلاني بر موضوع صورت مي گرفته است .[7] (موزه ديروز امروز فردا ص 59
وظايف موزه ها در امروز :
موزه در حال حاضر جدا از اين دوران و ماهيت آن نيست ، بلكه برآمده از آن و وابسته به ويژگي هاي آن است .[8] ( موزه ديروز امروز فردا ص63) چون امروز – در معادل دوراني خود – روزگاري سر تا سر تغيير و تبديل است ، تعريف ها نيز ثابت و براي مفهومي كلي جامع نيست تا بتوان آن را مرجع قرار داد ، آن هم براي پديده اي چون موزه كه چندگانه شده است .[9](موزه ديروز امروز فردا ص63)
هم اكنون از وظايف يك موزه ي كاملاً مجهز اين است كه مطالب مورد نياز هر بازديد كننده اي را فراهم آورد . اين مطالب بايد شامل آگاهي هاي بدست آمده باشند . در اين زمينه كارت پستال ، عكس ، كتاب ، مصور براي كودكان ، كتاب هاي راهنما با مطالب و تصاوير مناسب به همراه نقشه ها و طرح ها براي بازديدكنندگان كلي ، و كاتالوگ هايي با شرح جزئيات ، كتب و رساله هاي تخصصي مناسب براي كارشناسان ضروري است .[10] (موزه و وظايف آن، دوگلاس. آ. آلن ترجمه: عبدالرحمن اعتصامي صدري ص49)
موزه شهر دماوند نيز مانند هر واحد ، مؤسسه و موزه فرهنگي ديگري لازم است كه از خط مشي و سياست مشخصي براي فعاليت هاي خود در ارتباط با گروه هاي اجتماعي و انجمن ها و نيز پذيرش معلولين برخوردار باشد . موزه و مؤسسه بايد در تمامي سطوح راه هاي ارتباطي با اطراف خود ايجاد نمايد و بپذيرد كه مسئوليت مديريت ميراث فرهنگي و انجام فعاليت هاي فرهنگي به گونه اي با هدف تسهيل شرايط دسترسي عامه ي مردم به اشياء و مجموعه ها بر عهده ي اوست .[11] (موزه ها ش27،ص59 تجربه ي فعاليت در واحد گروه هاي اجتماعي خاص، دايانا فاينلي، مترجم: رضا مصطفي زادگان صص55تا 59)
كاركرد موزه :
موزه ي امروز وابسته به زمان است و مي كوشد تا با گذر از اكنون ، زمان را در مقاطع مختلف دريابد ؛ و در نهايت ، اكنون خود را با تكيه بر همان گذشته ها بسازد . نگرش موزه نگرشي تكاملي است . موزه مفهوم و پديده اي است كه هدف از آن دريافت حركت تكاملي جهان است .
موزه با رشد روشنگري و رسيدن به مدرنيته نظام و ماهيتش متحول مي شود ، از موقعيتي مكاني به پديده اي مفهومي تبديل مي شود . موزه ديگر فقط ابزار نيست ؛ نگرشي عميق است كه روز به روز عميق تر مي گردد . موزه از سطح ميانجيگري ميان انسان و شيء دور و پديده اي مي شود كه در انديشه و شرايط نگرش انسان تحول ايجاد مي كند .
اين جايگاه وضع پيچيده اي براي موزه پديد مي آورد ، وضعي كه ديگر در آن موزه فقط داراي يك كار ويژه نيست ، بلكه همزمان چند كاركرد دارد . اين وضعي استثنايي است كه از موزه پديده اي تعاملي ساخته كه هم اثر مي گيرد و هم اثر مي گذارد .
موزه قالبي چند وجهي است . اين پديده از وجوه مختلف مدرنيته نتيجه مي شود ؛ اما اين وجوه مختلف در موزه تقاطع مي يابند . موزه در ذات خود شامل همه ي ابعاد مدرنيته ، اعم از فرهنگي و علمي و صنعتي و سياسي است .
موزه هم محصول دوران و عالم جديد است و هم امكاني است براي دريافت عالم جديد .[12] (موزه ديروز امروز فردا صص12و13)
موزه هاي شهري :
همواره مناسب ترين روش براي طبقه بندي موزه ها بر اساس مجموعه ي موزه مي باشد . موضوع مجموعه يا آنكه از چه ديدگاهي به آثار تشكيل دهنده ي آن نگاه شود مبناي اين طبقه بندي قرار مي گيرد ، زيرا ماهيت آثار و انديشه هاي وابسته به آن است كه اهداف و فعاليت هاي موزه را تعيين مي كند .
از آنجا كه موزه هاي شهر و يا موزه هاي منطقه اي و محلي داراي چند مجموعه اند و زمينه ي فعاليت آنها گوناگون مي باشد ، در طبقه موزه هاي عمومي جاي مي گيرند .
موزه ي منطقه اي بنابر تعريف كميته ملي ايكوم موزه اي مي باشد كه فعاليت فرهنگي آن در منطقه اي نسبتاً وسيع است كه يك واحد طبيعي ، فرهنگي و اقتصادي يا اجتماعي را تشكيل دهد .[13] (موزه داري نوشين دخت نفيسي ص34)
لزوم احداث موزه شهر دماوند:
همواره نخستين وظيفه يك بنيان گذار موزه اين است كه روشن سازد ابتكار عمل وي پاسخگوي يك نياز كلي و آينده مؤسسه اش مورد اطمينان است .[14]
1- هويت فرهنگي – تاريخي شهر دماوند بصورت محسوس و ملموس و شماتيك بايد در دسترس عموم مردم دماوند قرار گيرد .
2- دماوند به عنوان يكي از شهرهاي اطراف تهران كه داراي شهركهاي مسكوني متعدد در اطرافش است و بخشي از جمعيت سرريز تهران را در خود جاي مي دهد ، احداث موزه مي تواند در رشد فرهنگي آنها مؤثر باشد .
3- نزديكي شهر دماوند به تهران و داشتن تواناييهاي آب و هوايي و گردشگري ميتواند به عنوان يكي از شهرهاي اقماري تهران بخشي از اوقات فراغت مردم تهران را پر كند .
4- داشته هاي غني تاريخي – فرهنگي دماوند قابليت احداث يك موزه وسيع و پر بار را دارا است .
5- با احداث موزه در دماوند مي توان در يك مكان سر بسته و محدود چهره ي اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي ، تاريخي و . . . را در معرض معرفي قرار داد .
نام دماوند :
دماوند ، نام بلندترين قله ي سلسله جبال البرز و نيز نام شهري است كه در دامنه ي جنوبي اين قله واقع شده است . "شهر دماوند" در گذشته به معني "مملكت دماوند" بكار مي رفته و نام شهر يا روستايي نبوده بلكه در مفهوم "قلمرو" و سرزميني بوده كه شهرها و روستاهاي متعددي را شامل مي شده است . اين نام به پهلوي در كارنامه ي اردشير بابكان[15] بصورت دُنباوند Dunbawand ودر كتيبه هاي دوران ساساني چون كتيبه ي شاپور اول در نقش رستم فارس[16] و كتيبه ي نرسي[17] در پايكولي به صورت دومباوند Dumbawand و در نامه ي تنسر[18] و شهرستان هاي ايران[19] و نيز ايرانشهر كتاب جغرافياي موسي خورني دُمباوند آمده[20] كه در واقع تغيير يافته ي نام پهلوي آن است .
اين نام در منابع فارسي و عربي دوران اسلامي به صورت ضم دال دُنباوند[21] و فتح دال دَنباوند[22] و دَباوند[23] و دَماوند[24] آمده است .
بدين ترتيب اين نام قبل از اسلام و تا مدتي بعد از آن به ضم دال دُمباوند ، دُنباوند بوده و در قرون اسلامي آن را با فتح دال دَنباوند و رفته رفته دَماوند ثبت كرده اند ، كه با نام پهلوي آن
مطابقت دارد . اكنون نيز نام كوه و شهر با فتح دال دَماوند معروف است .[25]
اين نام از دو جزء تركيب شده ، دُم يا دَم + آوند يا دُما يا دَما + وند . نام هاي دُمباوند و دُنباوند و دَنباوند نيز از دو جزء تركيب شده است ؛ دُمب dumb يا دُنب dunb يا دَنب danb به علاوه آوند avend يا وَند vand . در هر صورت اين نامها از لحاظ معنايي براي كوه دماوند ، تفاوتي با يكديگر ندارند .
دَم dam يا دَنب ، همان دَم زبان پهلوي از مصدر دفتن daftan به معني تف و گرما يا بخار و گاز است و آوند به معني ظرف مي باشد .[26] وند نيز پسوند نسبت است و در زبان فارسي باستان ، فراوان بكار رفته مانند ورجاوند varc a vand با شكوه و به معني "دارنده ي ارج" مي باشد .[27] بدين ترتيب مي توان گفت به معني ظرفي است كه داراي تف و گرما يا بخار و گاز باشد و به همين علت آن را به قله ي بلند البرز كه زماني آتشفشاني بوده اطلاق كرده اند . درباره ي اطلاق اين نام به كوه به معناي فوق شكي نيست ولي درباره ي چگونگي اين نام به شهر احتمالات زير را مي توان مطرح كرد :
اين نام به صورت ضم دال دُماوند در ميان روستاييان منطقه رايج بوده و در لهجه ي مازندراني نيز "دُمب" دُمال ، دُمبال و دنبال به معني پشت و دنبال مي باشد . ياقوت در معجم البلدان داستاني درباره ي نام شهر آورده است كه : "تنها به اين دليل دنباوند ناميده شده است كه فريدون هنگامي كه ضحاك را دستگير كرد ، ارماييل را كه آشپز ضحاك بود خواست بكشد ، گفت : اي پادشاه عذري دارم ، او را به غار آورد و ساخته ي خود به او نشان داد و فريدون آن را پسنديد ، پس به او گفت : براي من غذايي قرار بده كه در آن حبوبات و گوشت نباشد و وي براي او غذايي درست كرد كه در آن گوشت و حبوبات نبود و از دنبه بود ، فريدون به او گفت : "دُنباونداني" يعني دنبه را پيدا كردي . آن كوه را به اين نام ناميدند و رفته رفته دُماوند كردند".
دو نكته در داستان فوق ديده مي شود و آن تلفظ كلمه با ضم دال است كه هنوز هم در ميان روستاييان منطقه رايج است و نيز كلمه ي "دُنبه" به معناي پشت و دنبال در ميان روستاييان منطقه است . "وند" علاوه بر "دارندگي"در آخر اسمهاي خاص و امكنه نيز مي آيد مانند نهاوند ، ميناوند ، گيلاوند و نيز به معناي "نهاد" يا "واقع شده" است ، و به همين معني فراوان استفاده شده است . "وند" vand ماضي "وندن" است كه در زبان هاي ايران باستان به معناي "نهادن" "واقع شدن" و "ايستادن بر جايي" است . پس "وند" كه ماضي آن است به معني "واقع شدن" يا "ايستادن بر جايي" مي باشد .[28]
بدين ترتيب درباره ي اطلاق اين نام به شهر شايد بتوان احتمال داد كه دُ مب ، دُمبال ، دُنب ، دُما ، و دَما به غلاوه آوند به معني شهري است كه دنباله ي ظرف يا دنباله ي كوه داقع شده است . پس بر اساس اين احتمال ميتوان گفت كه دماوند براي كوه به معناي ظرف آتش يا دارنده ي آتش يا بخار وگاز و دماوند براي شهر به معناي دنباله ي ظرف يا دنباله ي كوه واقع شده مي باشد . اما احتمال اينكه نام كوه ، به جهت مقام و اهميت اسطوره اي كه دارد به شهر دماوند در مفهوم "قلمرو" و "سرزمين دماوند" كه شامل شهرها و روستاهاي متعدد بوده اطلاق شده باشد ، بسيار قوي تر بنظر مي رسد .
درباره ي اين نام كسروي[29] عقيده دارد كه دماوند و نهاوند هر دو از دو كلمه تركيب يافته و در آخر شريك و يكسان مي باشند ، بعلاوه در نامگذاري اين دو آبادي دوري و نزديكي آنها را نسبت به جايي يا شهري ميزان گرفنه اند و آنچه را كه نزديك بوده نهاوند و آن ديگري را دماوند گفته اند و "نها" يعني "پيش و روبرو" و "دُ ما" يعني پشت و دنبال . بنابر اين نهاوند يعني "شهر و آبادي يا قلعه ايستاده در دنبال و پشت" ، و شايد اين نامها را كاروانيان كه از شاهراه روزگار باستان مي گذشتند ، قله ي نزديكتر را "نهاوند" و آن ديگري را "دماوند" گفته اند .
در اين مورد مسعود نصرتي اينطور عقيده دارد كه : "درباره ي نظر فوق دو سؤال پيش مي آيد ، يكي اينكه كاروانهايي كه بين ايران و عربستان رفت و آمد مي كردند، به چه دليل عربستان را مآخذ گرفتند ؟ و دوم اينكه اگر كاروانيان عرب بودند ، چرا نام عربي بر آن نگذاشتند ؟ در حالي كه اين نام ريشه ي زبان باستاني دارد . چنانچه خوسته باشيم نظر كسروي با بپذيريم ، آن را بايد به صورت زير اصلاح كرد.
شايد اقوامي كه بين اين دو كوه ساكن بودند، به علت اينكه در يك نقطه ي جغرافيايي خاص در ميان اين دو كوه سكونت داشتند، آنچه را كه پيش روي آنان بوده ، "نهاوند" و اآنچه را كه پشت و دنبال آنها واقع شده بود ، دماوند نام گذاشتند . جايي را كه خورشيد طلوع مي كرده "پيش و روبرو" دانسته اند و بنابر اين لفظ "نها" به اضافه ي "وند" را بكار برده اند و جايي كه خورشيد غروب مي كرده ، "پشت و دنبال" به حساب آمده و لفظ "دُ ما" به علاوه ي "وند" را بدان اطلاق كرده اند و رفته رفته اين نامها براي شهرهاي مزبور استفاده شده است ."[30]
بنابر عقيده ي Paul Schwarz و ولاديمير مينورسكي اين اسم از كوچ كردن ميان دو منطقه بوجود آمده است[31] .
ويلهام ايلرز نيز نام دماوند را مورد بررسي قرار داده و از ابتداي دوره ي ساساني شواهدي را آورده كه دنباونت Dunbavant يا دنباوند به معناي "كوه چند منظره" يا "كوه چند قيافه" “the mountain of many face” بوده است . اين كوه در زبان هاي يوناني و ارمني و پس از آن در ترجمه هاي عربي به شكل مثلاً دُمباوند Dombavend نام گرفته بود . آيلرز سپس توضيح مي دهد كه پس از اخذ اشكال مختلف در اين ميان (از جمله دنباوند در لهجه محاوره اي) شكل دَماوند توسط فردوسي آورده و ثبت شد و ريشه donb كنار گذاشته شد و به جاي آن دَما dama به معني طوفان بكار برده شد . بدين ترتيب اين اسم كلمات برف و باد را در ذهن بوجود آورد و به اين كوه افسانه اي وابسته گشت .
نام ديگري كه براي شهر دماوند ذكر شده نام "پشيان" است . براي نخستين بار حمداله مستوفي[32] در كتاب خود نوشت : "دماوند قصبه اي است كه آن را پشيان خوانند ." براي اين نام به صورت "پشيان" معنايي نمي توان يافت كه قابل تطبيق با آن باشد . اما در فرهنگ اوستا[33] در بندهشن "دشت پيشيانسي" آمده و موسوم به پيشين "پشن" است كه دشتي بسيار بزرگ در كابلستان است . بنابر روايت مينوي خرد اين دشت به نام پيشيندس Pishandas و پي شنسي Pishansi نيز خوانده مي شود ، در نزديك كوه دماوند قرار دارد و جسم گرشاسب كه در حالت بيهوشي تا آخر جهان به خواب فرو رفته ، در آنجا قرار دارد . اين پيكر را در اين دشت ، فروهرها محافظت مي كنند تا در هزاره ي اوشيدرماه وقتي كه ضحاك زنجير خود را گسست ، گرشاسب توسط امشاسپندان و ايزدان از خواب بيدار مي شود و ضحاك را نابود مي كند . به احتمال بسيار نام "پشيان" از نام اين كوه گرفته شده است .
نام ديگري كه آن را با كوه دماوند يكي دانسته اند نام كوه "بيكني" Bikni "كوه سنگ لاجورد" است كه مكرراً در متون آشور نو و به ويژه در آثار تيگليت پيلسرسوم و سارگون دوم آمده است .[34] اين سلاطين ادعا كرده اند كه "مادهاي دوردست در كناره هاي كوه بيكني" را تحت انقياد خود در آورده اند . از اوايل قرن حاضر تا سالهاي اخير پژوهشگراني چون اُمستد[35] و . . . در تطابق نام بيكني با دماوند هم رأي بوده اند ، ولي هيچگونه دليل قانع كننده در مطابقت اين دو نام ارائه نداده اند . در متون آشوري آمده است كه كوه بيكني "با شكوه ترين كوه ايران" ، "كوه لاجوردين" ، "كوه سنگ لاجورد" و نيز كوهي است كه در نزديكي آن بيابان نمكي (دشت كوير) قرار دارد . بنابر نظر پژوهشگران فوق ، همه ي اينها اشاره به كوه دماوند دارند . چراكه در ايران ، بلندترين و باشكوه ترين قله كه در تمام طول سال پوشيده از برف است و در كنار جاده ي كانهاي لاجورد بدخشان قرار داشته و در نزديكي آن نيز بيابان نمكي قرار دارد ، دماوند است . روشن است كه تمامي اين دلايل ضعيف اند ، اولاً دماوند را كسي با شكوه مي شمرد كه آن را ديده باشد و اگر آشوريان دماوند را نديده باشند چه ايرادي دارد كه كوه ديگري را با شكوه ترين كوه ايران بشمرند ، ثانياً اگر "كوه لاجوردين" اشاره اي مجازي به يك قله پوشيده از برف باشد ، آن را مي توان به بسياري از كوههاي بين آشور و افغانستان تعميم داد . ثالثاً نظري بر وضعيت طبيعي منطقه زاگرس ، نشان مي دهد كه بعضاً در بين كوهها مناطقي ديده مي شوند كه خشك ترند ، لذا عجيب نيست كه آشوري ها يكي از اين مناطق را به جاي بيابان نمك بگيرند .[36] از سوي ديگر از شاهان آشوري ، آن كه بيش از همه به طرف شرق پيشروي كرد ، سارگن دوم بود كه هيچ مدركي وجود ندارد كه از دامنه هاي الوند پيش رفته باشد و احتمالاً سنگ يادمان وي در نجف آباد در غرب همدان نشان دهنده ي دورترين نقطه ي پيشروي او است . شاهان آشوري ديگر از جمله آسارهادون نيز كه در كنترل كامل زاگرس ناموفق بودند ، ادعا كرده اند كه به كوه بيكني رسيده اند . طبيعتاً لشكري كه مي خواست به كوه دماوند برسد ، بايد از هگمتانه مي گذشت ، اما هيچ يك از شاههان آشوري به اين شهر اشاره اي نكرده و در حقيقت هيچ گاه نامي از اين شهر در متون آشوري نيامده است .[37]
در سال 1974 دكتر لوين با اشاره به ضعف هاي مشابه در اين باره نوشته است : "گسترش دادن وسعت امپراطوري ماد به جانب مشرق ، شناختن قلمرو حكومتي و موقعيت جغرافيايي آن را مشكل كرده است . براي تعيين حدود وسعت امپراطوري ماد در گذشته دو محل شنايايي و مورد تطبيق قرار گرفته بود كه امروزه بايد كنار گذاشته شوند . يكي از آنها كوه بيكني در منابع آشوري است كه در تاريخ ماد آنجا را با كوه دماوند يكي دانسته اند و تطبيقي خيالي و بدون مدرك است . معروف ترين كشور گشاي آشور سارگون دوم بوده كه دورترين لشگركشي وي به جانب مشرق از گردنه اسد آباد همدان تجاوز نكرده است ."[38] او سپس در مقاله ي خود قله ي الوند را به عنوان كوه بيكني پيشنهاد كرد . اين نظريه امروز هواداران بسيار بيشتري نسبت به نظريه بيكني = دماوند دارد .[39]
نام ديگري كه براي كوه دماوند ذكر شده "كورنوس" است . شهرت و آوازه ي اين كوه به جهت عظمت و شكوهش و نيز ارتفاع و نقشي كه در تاريخ اساطيري ايران داشته ، به سرزمين يونانيان نيز رسيده بود . بطوريكه يونانيان باستان اين كوه را با نام "كورونوس" koronos مي شناختند .[40]
دماوند ، شهر و كوه اسطوره اي :
دماوند يكي از كهن ترين شهرهاي اسطوره اي و جزء اولين شهرها در تاريخ روايي ايران است كه كيومرث نخستين انسان روي زمين (به اعتقاد ايرانيان باستان) ، آن را بنياد نهاده است .
در تاريخ گزيده[41] آمده است : "كيومرث سي سال پادشاهي كرد و از آثارش بعضي استخر فارس و دماوند و بلخ است" . و طبري[42] در اين باره نوشته است : "گويند شهر ري نخستين شهر دنيا پس از شهري است كه كيومرث در دماوند واقع در طبرستان براي خود ساخته بود" . در تاريخ روضة الصفا[43] آمده است : "كيومرث دو شهر بنياد كرد ، يكي استخر كه بيشتر در آنجا مقام داشتي و دوم شهر دماوند كه گاهي در آن سرزمين بسر بردي" . و نيز در تاريخ جهان آرا[44] آمده است : "كيومرث ملقب به گلشاه يعني والي خاك ، سلطنت او سي سال و اصطخر فارس و دماوند و بلخ از منشأت اوست" . و در تاريخ بلعمي[45] در اين باره آمده است : "نخستين پادشاه اندر جهان كيومرث بود و با فرزندان خويش به كوه دماوند آمدند و در آنجا شهرها بنا كردند" . و در تاريخ بناكتي[46] آمده است : "گويند بنياد شهر ساختن ، كيومرث نهاد و شهر بنا كرد ، اصطخر و دماوند" . و ابن اثير[47] در اين باره نوشته است : "گيومرث مردي سالخورده و بزرگوار بوده و در كوه دماوند از جبال طبرستان مسكن گرفت و در آن جا و فارس حكومت يافت" . و نيز آورده كه : "وطن ضحاك و اجدادش در دماوند از كوهستان هاي طبرستان بود" . و در تاريخ طبري[48] آمده است : "برخي بر آن اند كه محل ولادت منوچهر در دنباوند بوده است" . در تاريخ كامل[49] آمده است : "هوشنگ شهر ري را ساخت ، پس از شهري كه كيومرث در دماوند براي خود ساخته بود" .
در تاريخ روايي ايران شهرهايي را به پادشاهاني چون كيومرث ، جمشيد ، ضحاك و افراسياب كه متعلق به حوزه اسطوره اند ، نسبت مي دهند . البته انتساب بعضي از شهرها مانند گور اردشير و جندي شاپور تأييد شده است . بدين ترتيب احتمال مي رود حفاري هاي باستان شناختي تأييد كند كه اين شهر اسطوره اي اولين شهري است كه به يكي از شاهان منتسب شده است.
بنابر روايتي افسانه اي شخصي از دماوند به نام جهن بن برزين ، براي فريدون تختي ساخت كه پادشاهان پس از فريدون آن را گرامي داشته و بر آن جواهراتي نصب مي كردند . اسكندر آن تخت را بدست آورد و آن را تكه تكه كرد ولي اردشير بابكان جاي آن را يافت . و خسرو پرويز دستور داد تا از تكه هاي آن دوباره تخت را بسازند و با جواهرات بسياري بيارايند . بنابر روايت مردم ، تخت فريدون در دشت مشاء قرار دارد و نيز به روايتي ديگر از مردم ، تخت ضحاك كه خزانه ي گنجي ضحاك بوده در دشت مشاء واقع شده است .[50]
گوبينو[51] دماوند را همان "ورنه چهارگوش" مي پندارد كه در ونديداد قره 17 در شماره شانزده ، ناحيت نيكويي كه اهورامزدا آفريده ، سرزمين چهاردهم ايرانشهر به نام "ورنه چهارگوش" مي باشد . در ونديداد آمده است : "ناحيت چهاردهمين از بهترين جايها و سرزمينهايي كه من اهورامزدا آفريدم ، ورنه چهارگوشه بود كه در آنجا فريدون ، قاتل ضحاك متولد شد" .
در تاريخ طبرستان[52] آمده است ، فريدون در دهي به نام "وَر" var كه يكي از روستاهاي ناحيه لاريجان است ، بدنيا آمد . در تفسير معناي جغرافيايي "ورنه چهارگوش" ، بعضي معتقدند كه چون فريدون ضحاك را در ورنه به زنجير افكنده ، احتمالاَورنه همان دماوند است ، بر اين اساس ورنه را با دماوند تطبيق داده و يكي پنداشته اند .
شهر كيلان كه يكي از شهرهاي دماوند است ، بر اساس باورهاي مردم اين ناحيه نام قديمي كيلان ، "كيان" بوده و پايتخت تابستاني ، سلسله ي اساطيري كيان بود . قابل توجه است كه در كيلان كهن ترين نشانه حضور انسان در كاوش هاي باستان شناختي بدست آمده است .
نام "پشيان" براي دماوند[53] كه تغيير يافته نام "دشت پيشندس" است كه در اوستا آمده و در مينوي خرد نيز آمده ، اين دشت در نزديك كوه دماوند قرار دارد و جسم گرشاسب در اين دشت به خواب فرو رفت ، حكايت از اين دارد كه شهر دماوند همچون كوه دماوند مقامي مقدس و اسطوره اي يافته بود .
مي توان اذعان داشت كه كوه دماوند ، شهر دماوند را همچون خود به سرزمين اسطوره و افسانه برده و نامش را در كنار نام خود به عنوان شهري اسطوره اي و افسانه اي در تاريخ روايي ايران ثبت كرده است . بي ترديد افسانه ي دهكده ي آهنگران ، دهكده اي كه اكنون نام و نشاني از آن نيست و يا داستان دهكده ي مندان كه ابن فقيه آن را بيان كرده و اينكه ساخت اين دهكده را به ارماييل نسبت مي دهند ، تأكيدي بر اسطوره اي بودن شهر دماوند است .[54]
بدين ترتيب اگر دماوند مورد حفاري باستان شناسي قرار بگيرد ، احتمالاً اسطوره اي بودن آن با تاريخ ، پيوند خواهد خورد . و شايد به جهت همين اهميت است كه دمرگان فرانسوي كه با هيئتي تحقيقاتي به اين منطقه سفر كرده بود ، پس از بررسي منطقه دماوند ، به پيشنهاد او ، شهر دماوند و روستاهاي اطراف آن را به عنوان يك اثر ملي در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيد.[55] (تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن، ج1، مسعود نصرتي صص51تا54)
موقعيت جغرافيايي شهرستان دماوند
در دامنه جنوبي سلسله جبال البرز مركزي و در ميان تپه ماهورهاي متعددي كه داراي ارتفاع زيادي نمي باشند و گرداگرد آنها را بجز جنوب ، كوه هاي با ارتفاعي مابين 80 تا 500 متر فراگرفته ، واقع شده است .
مهمترين رشته كوه هاي حوزه فرمانداري دماوند كه در نقاط مختلف آن پراكنده است عبارتند از : رشته كوه قره داغ (ماز) كه در ضلع شمالي شهرستان مانند ديواري بلند در امتداد امامزاده هاشم به طرف فيروزكوه كشيده شده است و ارتفاع آن 4000 متر و داراي يازده قله بالاي 4000 متر بوده و بلندترين آنها قله دوبرار غربي با ارتفاع 4250 متر و قله هاي ديگر آن انگمار ، سورچال ، رخش ، چنگيزچال ، كمرپشت ، قره داغ ، شاه ورس مي باشد . زرين كوه در ضلع جنوبي درياچه تار واقع شده و ارتفاع آن 3850 متر است . شاه نشين در انتهاي دره ورين با ارتفاع 3500 متر . گله وار واقع در غرب تيزآب با ارتفاع 3100 متر . كوه اشنه در با ارتفاع 3050 متر واقع در شرق روستاي اشندر . كوه شل ويقع در ضلع شرقي زرين كوه با ارتفاع 3650 متر . چمنداب واقع در ضلع جنوبي روستاي هوير با ارتفاع 3300 متر . تل كمر يا سركورگ واقع در غرب شهر دماوند با ارتفاع 2850 متر . كوه هايي با ارتفاع كم واقع در شرق شهر دماوند شامل شير و نيل .
علاوه بر قلل و كوه هاي ياد شده ، موارد ديگري در نقاط مختلف حوزه فرمانداري دماوند وجود دارد كه عمدتاً داراي ارتفاعي كمتر از 2800 متر بوده و به علت فراواني از ذكر نام يكايك آنها خودداري مي نمائيم .[56] (آثار تاريخي دماوند، ناصر پازوكي طرودي،صص 26و 27)
در ميان تپه ماهورهايي كه شهر دماوند بر روي آنها احداث شده است ، دره هاي متعددي وجود دارد كه هنگام بارندگي يا در فصل بهار كه برف كوه ها آب مي شوند ، از ميان آنها رودخانه هاي فصلي جريان مي يابند . مهمترين اين رودخانه ها يكي "تار رود" مي باشد كه از غرب درياچه تار سرچشمه گرفته و در امتداد جهت غرب و سپس جنوب از ضلع شرقي دماوند عبور مي نمايد . رود ديگر "آهنه رود" مي باشد كه از دشت مشاء سرچشمه گرفته و پس از اتصال با رود "تيزاب" به طرف جنوب جريان يافته و پس از اتصال با رود ديگري به نام "مشكيجه" در جنوب مسجد جامع با رود "تار رود" يكي شده و پس از عبور از ضلع غربي امامزاده محمد شلمبه از روستاهاي مراء ، خرم ده ، كاجان ، تمسيان و زردر گذشته و در مسير خود با رودخانه هاي "سياهرود" و "جاجرود" متصل شده به جنوب ارتفاعات البرز و دشت ورامين مي ريزد .[57]
جغرافياي سياسي شهرستان دماوند :
فرمانداري دماوند به مركزيت شهر دماوند در جبهه شمال شرقي استان تهران و دامنه جنوبي البرز مركزي با 2066 كيلومتر مربع وسعت ، 6/10% وسعت استان را به خود اختصاص داده و شامل دو بخش 1. مركزي 2. رودهن با پنج دهستان به نام هاي 1. تار رود 2. اَبَرشيوه 3. جمع آبرود 4. آبعلي 5. مهرآباد و با تعداد حدود 111 روستا مي باشد .[58]
جمعيت شهرستان دماوند بر اساس آخرين سرشماري 98000 نفر اعلام شده است . اين شهرستان داراي 92 روستاي بالاي 20 خانوار در دوبخش مركزي و رودهن مي باشد .[59]
دين ساكنان اين شهرستان اسلام و مذهب اكثريت آنها اثني عشري است . سابقاَ در اين شهر عده اي يهودي زندگي مي كردند كه در حال حاضر مهاجرت كرده اند .[60]
- بخش مركزي شامل نواحي جنوب ، شرق و قسمت اعظم شمال فرمانداري دماوند بوده ، دهستان هاي آن "تار رود" ، "ابرشيوه" و "جمع آبرود" است .
- بخش رودهن نواحي غرب و شمال غرب فرمانداري دماوند را در بر گرفته و دهستان هاي "مهرآباد"} و "آبعلي" از توابع آن به شمار مي رود .
در ادامه ضمن معرفي بيشتر هر يك از بخش ها ، روستاهاي تحت پوشش هر يك را نام خواهيم برد .
1- بخش مركزي :
دهستان هاي بخش مركزي عبارتند از :
الف- دهستان تار رود :
مركز دهستان تار رود روستاي مراء بوده و شامل روستاهاي مراء ، آخورودين (خرم ده) ، كاجان ، تمسيان ، زره در ، حصار بالا ، حصار پائين ، كالدشت بالا (ترقي) ، كالدشت پائين (قرائي) ، چنار شرق (عربها) ، اشندر ، اسلام آباد ، آب چشمه ، اصلان ، اوزن دره ، جوز درخت ، حسين آباد ، علي آبد والي ، كبود دره ، لونه ، ورجه و . . . مي باشد .
محدوده جغرافيايي دهستان تار رود از شمال به شهر دماوند ، جنوب به شهرستان پاكدشت ورامين ، شرق دهستان جمع آبرود و غرب به دهستان مهرآباد (از بخش رودهن) منتهي مي شود .
ناحيه شهري دهستان تار رود ، شهر دماوند مي باشد و شامل مناطق دماوند ، گيلاوند ، دشت مزار ، اوره ، احمد آباد ، روح افزا ، چشمه اعلي ، شلمبه و وِليران است .
ب- دهستان ابرشيوه :
مركز دهستان ابرشيوه روستاي سربندان بوده و شامل روستاهاي سربندان ، چهل چشمه ، جابان ، آئينه ورزان ، سرخده ، سيد آباد ، آرو ، خسروان ، گرمابسرد ، مغانك ، مومج ، كوهنگ ، هوير ، يهر ، دليچايي ، دهنار ، مشهد ، رود افشان ، سقز دره ، شاه بلاغي ، قلفك ، كفتار دره ، كُلاهك ، گويچ و لي پشت مي باشد .
محدوده جغرافيايي دهستان ابر شيوه از شمال به شهرستان فيروزكوه و استان مازندران ، جنوب به شهرستان گرمسار ، شرق به شهرستان فيروزكوه و از غرب به دهستان جمع آبرود محدود است .
اين دهستان فاقد ناحيه شهري يوده و از لحاظ تعدد ، داراي بيشترين روستا در منطقه است .
ج- دهستان جمع آبرود :
مركز دهستان جمع آبرود روستاي آبسرد "شهر آبسرد" و مهمترين روستاهاي آن شامل زان ، دزدآباد ، لومان ، ويرانه ، دو آب ، زيارت بالا ، زيارت پائين ، بيدك ، اهران ، بولان ، هورينه ، وادان ، اتابك كتي ، اتبك شمس المعالي ، آجان ، اوچونك ، دلي ، سنگ آسياب ، شمس آباد ، كُردَر ، كوهان ، مرانك ، تاسكين ، هاشمك و . . . مي باشد .
محدوده جغرافيايي جمع آبرود از شمال به دهستان سربندان ، "ابرشيوه" و شهر دماوند ، از جنوب به شهرستان گرمسار ، شرق به دهستان ابرشيوه و غرب به دهستان تار رود محدود مي گردد . اين دهستان داراي دو ناحيه شهري مي باشد : الف. شهر آبسرد كه شامل آبسرد ، مرانك ، تاسكين و قلعه كهنه مي باشد . ب. شهر كيلان كه شامل كوهان ، كيلان ، گاراژ ، كردر ، ساران ، آجان و زيارت پائين بوده و به لحاظ وسعت داراي بيشترين مساحت در بين ديگر دهستان ها مي باشد .
2- بخش رودهن :
اين بخش از شمال شرق به جاده بعد از سه راهي مشاء تا آهك دره ، از شمال غرب تا مرز روستاي ايراء "دهستان لواسان بزرگ" و نيز از شرق ، جنوب و جنوب غرب به بخش مركزي دماوند متصل گرديده است .
دهستان هاي بخش رودهن عبارتند از :
الف- دهستان آبعلي
مركز دهستان آبعلي روستاي آبعلي و مهمترين روستاهاي آن شامل : مبارك آباد ، وسكاره ، آردينه ، جورد ، هزار دشت ، انا ، پيست آبعلي ، تجرك بالا ، تجرك پائين ، جعفر آباد ، ضرغام ، دشتك ، سادات محله ، سرپولك ، سنگ دروازه و قائم محله مي باشد .
ب- دهستان مهرآباد :
مركز اين دهستان روستاي مهرآباد بوده و روستاهاي ديگر آن گِلاهك ، چنار غرب ، عباس آباد و خورين تخته ها ، چشمه ها ، شاطر محمد ، مندانك ، ولي آباد ، يُلقان دره و نوده را شامل مي شود .
اين دهستان از جنوب و شرق به بخش مركزي دماوند ، از شمال به شهر رودهن و از غرب به بخش مركزي تهران متصل گرديده است .
شهر رودهن :
مناطق نمير ، انا ، سادات محله ، كريتون و رودهن را شامل مي شود . فاصله شهر رودهن از چهار راه تهران پارس 45 كيلومتر است . تراكم جمعيت در اين بخش بيشتر در مراكز دهستان ها و شهر رودهن مي باشد . فرمانداري دماوند داراي چهار شهر به نام هاي دماوند ،رودهن ، آبسرد و كيلان بوده و بيشترين جمعيت هر بخش در يكي از شهرهي فوق مي باشد .
همان گونه كه قبلاً نيز گفته شد ، فرمانداري دماوند در دامنه جنوبي ارتفاعات البرز واقع شده و تمامي نقاط شهري و روستايي آن در لابه لاي دره ها و تپه ماهورها قرار دارند .
تنها در محدوده مركزي دماوند حد فاصل ميان گيلاوند و سيد آباد و در سمت جنوبي جاده غربي- شرقي دماوند- فيروزكوه دشت مسطحي وجود دارد كه تپه ماهورهاي كم ارتفاعي آن را در بر گرفته است .[61]
مراكز فرهنگي دماوند :[62]
اين شهرستان داراي 4 باب كتابخانه (كتابخانه كوثر در دماوند ، كتابخانه بعثت آبسرد و قدير كيلان) و 1 باب كتابخانه در دست احداث و پيگيري مي باشد . همچنين 1 باب مجتمع فرهنگي مورد استفاده و 1 باب در دست احداث مي باشد . از ديگر مراكز فرهنگي شهرستان دماوند 3 باب كانون فرهنگي هنري است : كانون فرهنگي و هنري گيلاوند واقع در شهرك توحيد ، خانه جوان رودهن و كانون فرهنگي هنري كيالن به نام رسالت .
نمايشگاه هايي مانند قرآن ، هنرهاي تجسمي ، خوشنويسي و . . . بيشتر در سالن كانون ها و مجتمع فرهنگي برگزار مي گردند .
انجمن هاي فرهنگي هنري :
انجمن نمايش دماوند با 50 عضو ، انجمن سينماگران جوان با 250 عضو كه كلاس هاي عكاسي ، فيلمنامه نويسي و . . . برگزار مي نمايد ، انجمن شعر و ادب داراي 50 عضو هفته اي يك بار گردهمايي دارند و شب شعرهايي به مناسبت هاي گوناگون برگزار مي كنند ، انجمن هنرهاي تجسمي با 250 عضو ، انجمن خوشنويسان 50 عضو و انجمن فرهنگ و هنر .
علاوه بر اين كانون هاي فرهنگي هنري مساجد براي دانش آموزان و نوجوانان برنامه و كلاس هاي تابستاني برگزار مي كنند ، شهرستان دماوند داراي 6 كانون فعال در اين زمينه مي باشد .
در شهرستان دماوند 6 مركز آموزش عالي مشغول فعاليت مي باشند : دانشگاه آزاد دماوند 5000 دانشجو ، دانشگاه آزاد رودهن 20000 دانشجو ، دانشگاه پيام نور دماوند 5000 دانشجو ، دانشگاه علمي كاربردي رودهن 500 دانشجو ، دانشگاه علم و صنعت دماوند (جديد) ، دانشگاه ارشاد دماوند .
2 واحد انتشارات به نام هاي مهر هشتم و رشد و توسعه ، 4 چاپخانه و 6 نشريه محلي در دماوند مشغول فعاليت هستند . نشريات محلي با نام هاي نسيم هراز ، پيام البرز ، ره آورد ، كوهپايه ، فرهنگ و ادب دانشگاه آزاد رودهن و علوم تربيتي دانشگاه آزاد رودهن .
6 كانون تبليغاتي ، 21 دكه مطبوعات ، 13 ويدئو كلوپ و 3 واحد بازي هاي رايانه اي نيز در حوزه شهرستان دماوند مشغول فعاليت مي باشند .
علاوه بر اين ، مراكز و آموزشگاه هاي آزاد هنري در زمينه هاي هنرهاي تجسمي و موسيقي نيز در سطح شهرستان فعال هستند .
جاذبه هاي طبيعي شهرستان دماوند :
1- چشمه آبعلي هراز
2- غاز گل زرد
3- درياچه تارو مومج
4- درياچههاي تارو ممج- بين رشته كوه قره داغ و كوه زرين
5- درياچه زيار- جاده هراز
6- چشمه اعلا- چهار كيلومتري شمال شهر دماوند
7- چشمه آب معدني قلعه دختر- شمال دهكده آبعلي :
چشمه آب معدنى آبعلى در شمال دهكده آبعلى در 60 كيلومترى شمال شرقى تهران در كنار بستر رودخانه مبارك آباد از زمين ميجوشد.
در گذشته مظهر چشمه چندين بار تغيير مكان داده است. در حال حاضر آب چشمه با لوله به كارخانه منتقل ميشود و پس از بسته بندى به مصرف خوراكى مىرسد.
خواص درمانى اين آب در دستگاه گوارش، كبد، لوزالمعده و روده و براى تنظيم كلسترول و اسيد اوريك است. وجود "دى اكسيد كربن" در آب اين چشمه موجب تنظيم دستگاه گوارش و هضم سريع غذا ميشود.
8- چشمه هرمس، آسك- كنار رودخانه هراز
9- چشمه معدني البرز، آبعلي – روستاي آبعلي، شمال شرق تهران
10- چشمه تيزاب – كنار جاده آبعلي
11- پيست آبعلي- جاده هراز
12- غار گل زرد – دشت لار
13- غار رود افشان- روستاي رودافشان فيروز كوه
14- غار بونيك – جاده دماوند، فيروز كوه
15- امام زاده هاشم- مسير جاده هراز، ميان آبعلي و پلور
16- مشاء :
دشت مشاء در شمال شهر دماوند قرار دارد. وجود چشمه و استخر بزرگ چشمه علاء در جنوب اين دشت در فصل بهار و هواي مطبوع آن، همچنين وجود چندين چشمه سار بزرگ و كوچك در امتداد تپه هاي سرسبزي كه در مسير درياچه تار قرار دارند از ويژگي هاي مهم آن به شمار ميروند.
17- امامزاده هاشم جاده هراز دماوند:
ارتفاعات شمالي دشت مشاء دماوند - گردنه امامزاده هاشم
درياچه تار و هوير
درياچه هاي تار و هوير روي محور چين دار ميان دو رشته كوه قره داغ (كوه دوبرار) در شمال ، و كوه زرين در جنوب واقع شده است . اين درياچه ها در مدخل كوه و در ارتفاع 3230 متري قرار دارند و سطح آب آنها در فصل هاي گوناگون سال متغيير است . اين دو درياچه در فاصله ي 500 متري از هم قرار دارند و مجموع مساحت هاي آنها 7/0 كيلومتر مربع مي باشد .
اين منطقه داراي آب و هوايي كوهستاني است و براي تفريحات آبي از جمله شنا و قايقراني و ماهيگيري مناسب است . موقعيت جغرافيايي منطقه اي كه درياچه تار در آن واقع است به گونه اي است كه گرداگرد آنرا با فواصل متفاوت كوههايي در بر گرفته كه از سطح درياچه بين 50 تا 500 متر ارتفاع داردند . وجود اين ارتفاعات در كنار يكديگر بدون آنكه دره اي آنرا شكافته باشد موجب پيدايش گودالي شده است كه درياچه تار در آن تشكيل شده است . درياچه تار در جهت شمالغرب به جنوب شرق امتداد يافته و طول آن 3/1 كيلومتر ، و عرض آن 400 متر مي باشد .
در اطراف درياچه هيچ گونه پوشش جنگلي و درخت وجود ندارد و بادهاي غربي سرد هميشه در تار ميوزند . در ايامي نه چندان دور آويشنهاي فراواني در منطقه وجود داشته كه به خاطر فرسايش شديد ديگر اثري از آنها باقي نمانده است .
آب درياچه تار كه ماهيهاي سردآبي قزلآلاي خال قرمز ، قزل آلاي رنگين كمان و گاهاً زردپر در آن زندگي ميكنند ، حاصل جوشش چشمههاي زير آن و آب شدن برفهاي كوههاي اطراف و رودخانه كوچك فصلي است .
تاريخ دماوند
دماوند در دوران ماد و هخامنشي :
دماوند در محدوده ي جغرافيايي سرزمين ماد قرار داشته است . دهكده ي "مندان" را كه ابن فقيه از آن به عنوان مركز حكومتي و قصر شاهان دماوند ياد مي كند ، احتمال مي رود كه نامي "مادي" باشد . اگر چنانچه بتوان موقعيت اين دهكده را مشخص كرد و يا اينكه منطقه شمال رينه را كه با مندان يكي پنداشته شده ، مورد بررسي باستان شناختي قرار بگيرد احتمال مي رود قدمت و تاريخ منطقه به دوره ي ماد و پسش تر برسد و چه بسا وضعيت دوره هاي بعدي را روشن ساخت . بر اساس نوشته هاي دوره ي ماد ، قسمت هاي جنوبي البرز ،از مناطق حائز اهميت دوره ي مادها بوده است و اگر مناطقي كه داراي قلاع باستاني است و اكنون فقط اسمي از آنها باقي مانده همچون قلعه مزدك ، قلعه سپيد ، قلعه گيو ، قلعه ساران قلعه ي ديو ، قلعه ي فاجان ، قلعه ي پيرزن ، قلعه ي وادان و . . . كه در كيلان واقع شده اند مورد بررسي و پژوهش باستان شناختي قرار بگيرند ، شايد پيشينه ي آنها به قرون نهم تا هفتم ق.م يعني دوره ي مادها تخمين زده شود .[63]
لويي وان دن برگ در كتاب خود[64] از آتشدان سنگي تراشيده شده در قلعه بان لار كه در گذشته ي دور جزء دماوند بوده ، ياد مي كند كه شباهت بسياري با آتشدان پاسارگاد دارد .
نخستين تقسيمات كشوري ايران در دوران داريوش اول هخامنشي مقارن با قرن پنجم پيش از ميلاد صورت گرفت . اين شرزمين وسيع به نقل از كتيبه ي نقش رستم فارس ، به سي قسمت بر اساس ملاحظات قومي و نژادي تقسيم شده بود . سرزمين دماوند جزء استان اواختَر يعني استان شمالي بوده است . كلمه ي "ساتراپ" در كتيبه هاي كعبه ي زرتشت[65] و كتيبه پايكولي[66] در كردستان عراق حاكي از اين است كه سرزمين دماوند جزء يكي از ايالات هخامنشيان بود ، زيرا آنچه در مورد تقسيمات كشوري صورت گرفت ، عملاً در سلسله هاي بعد دنبال شد و امر تقسيمات كشوري جهت آرامش داخلي همواره مورد توجه بوده است .
بنابراين مي توان گفت سرزمين دماوند كه در دوره ي هخامنشيان جزء استان شمالي كشور بوده ، براي اداره ي آن يك والي يا فرمانروا گمارده بودند كه به آن "خَشتر پاون" و به يوناني ساتراپ" مي گفتند كه به معني شهربان يا والي است . ساتراپ دماوند چون ديگر ساتراپ ها در ايالات خود مقام و قدرت داشتند و احكام آنان در ولاياتت تحت سلطه نافذ و در انجام كارها مختار بودند . اما زماني كه كشور به او و سپاهيانش نيازمند بود ، مي بايست به كمك آنها مي شتافتند .[67]
در دوره ي هخامنشي از دماوند آهن و شمشاد به دست مي آوردند ، پيرنيا[68] در اين باره نوشته است : "اطلاعات ما درباره ي امتعه و مال التجاره دوره ي هخامنشي خيلي محدود است ، با وجود اين آنچه از كتب نويسندگان بر مي آيد ، اين است كه چيزهايي را در ايالات ايران به دست يا به عمل مي آورند و مواد تجارتي بود : شمشاد و آهن در دماوند"
دماوند در دوران اشكانيان و ساسانيان :
بعد از هخامنشيان ،همان تقسيمات كشوري كه در زمان هخامنشيان معمول بوده ، عملاً دنبال شد . كشور به هفتاد و دو قسمت بزرگ و كوچك تقسيم شد كه داراي حكمراناني بودند كه آن را ساتراپ مي گفتند .
بنابر كارنامه ي اردشير بابكان[69] ، اردوان پنجم ، آخرين پادشاه اشكاني وقتي كه خود را در خطر ديد براي مقابله با اردشير ساساني از سرزمين دماوند درخواست نيرو كرد .
از سويي ديگر فوستوس بيزانسي ، نام سرداري را ذكر مي كند به نام دماوند كه از خانواده ي كاووسگان بوده و كاووسگان هم نام خانواده اي بود كه بر سرزمين دماوند حكمراني داشتند . كريستين سن[70] معتقد است كه بسياري از نام هاي خانوادگي كه به "آن" ختم مي شود ، ظاهراً نام خانواده هاي صاحب اقطاع يا شعب آنهاست . و مي نويسد كه خانواده ي كاووسگان به هيچ يك از هفت خاندان مشهور وابستگي نداشته اند . بنابر اين ، از اين نظر چنين استنباط مي شود كه اينان خانواده اي مستقل بودند كه بر سرزمين دماوند حكومت مي كردند ، و به اقطاع و يا به دولت خود ماليات مي پرداختند . متأسفانه تاريخ حكومت اين خانواده و پايان حكومتشان بر ما روشن نيست .
بنابر نامه ي تنسر[71] ، دماوند تحت قلمرو سلسله ي اشكانيان بوده و در قلمرو حكومت شخصي به نام "جسنف شاه" (گشنسب شاه) قرار داشته است . او در متن نامه خود را حاكم سرزمين هاي طبرستان ، فديشوارگر ، گيلان ، ديلمان ، رويان و دماوند معرفي كرده است[72] .
بنابر آثاري كه از دوره ي اشكانيان در دماوند پيدا شده ، مي توان چنين استنباط كرد كه سرزمين دماوند در دوره ي اشكانيان نيز همانند دوره هاي قبل داراي والي ، يا ساتراپي بوده كه علاوه بر دادن ماليات به اقطاع يا دولت ، موظف بوده كه هرگاه دولت از لحاظ نظامي به آنها نيازمند بوده به كمك آنها بشتابد . البته لازم به ذكر است كه به جهت همين تعهد است كه مي بينيم اردوان پادشاه اشكاني براي مقابله با اردشير ، از دماوند درخواست نيرو و كمك كرد .[73]
در دوران ساسانيان نيز سرزمين دماوند همچون دوره هاي قبل داراي ساتراپ بوده است . نام "ساتراپ دومباوند" در كتيبه هاي دوران ساساني ، چون كتيبه ي شاپور اول در نقش رستم فارس[74] ، كتيبه ي نرسي (302-293 م) در پايكولي در كردستان شمال كرمانشاه جايي كه از آثار ساختماني نرسه پادشاه ساساني وجود دارد ، از "ساتراپ دونباوند" ياد شده است .[75] و نام "ويسگمان دماوند" در رساله ي پهلوي شهرستان هاي ايران[76] ، و نيز نام "مَسمُغان" در منابع دوران اسلامي به عنوان شاهان محلي در دوره ي ساساني كه تا يك قرن و نيم پس از اسلام نيز حكومت مي كردند ، حكايت از اين دارد كه سرزمين دماوند در دوران ساساني و حكومت اعراب به صورت مستقل به حيات خود ادامه داده است .
يك مُهري كه مربوط به دماوند است و اكنون در موزه كلكته هند مي باشد ، و داراي تاريخ 400 ميلادي و متعلق به دوره ي ساساني است ، نقشي روي آن وجود دارد كه شامل يك نشان نقش عقرب است كه در سمت راست آن يك ستاره و هلال و در سمت چپ نقش شيري در نشسته ديده مي شود و در حاشيه ي نقش ، كتيبه اي به خط پهلوي ساساني ديده مي شود كه نام دماوند در آن آمده است .[77]
بافت شهر دماوند :
شهر دماوند در ميان كوه هاي نيل و كوه شير در شرق ، كوه هاي تل كَمَر و كشه زرد در غرب ، كوه هاي ماز در شمال و كوه هاي چل بكينگ در جنوب واقع شده است . بر خلاف تصور عموم ، قله ي معروف دماوند خارج از اين شهر بوده و از اين منطقه ديده نمي شود .
شهر از شمال به جنوب شيب نسبتاً تندي دارد . دو رودخانه مشكيجه و تار رود نيز از شمال به جنوب و تقريباً موازي هم (داخل شهر) جريان دارند . رود مشكيجه كه در غرب قرار دارد در محله فرامه به تار رود مي پيوندد .
هسته مركزي اوليه شهر دماوند بر روي تپه اي كه في مابين رودخانه هاي "تار رود" و "مشكيجه"قرار دارد ، احداث شده و بيشترين بناهاي تاريخي اين شهر مانند مسجد جامع ، امامزاده عبدالله ، امامزاده هفت تن و هشت تن ، عبدالله و عبيدالله ، هفتاد تن و . . . بر روي آن واقع شده است . تجمع اصلي خانه ها نيز بين اين دو رود و حاشيه آنها مي باشد ، به شكل مستطيلي كه از شمال به جنوب كشيده شده است . نماي كلي شهر دماوند گسترش آن را در سطح زمين هاي كم شيب اطراف رودخانه ي دماوند و دو شعبه ي اصلي آن ، نشان مي دهد . در سال هاي اخير توسعه ي شهر دماونددر تمام جهات ، محدود گشته (به واسطه وجود كوه هاي اطراف آن) و امكان گسترش ،تنها از جهت جنوب غربي و در راستاي رودخانه و جاده اصلي ارتباط شهر ، باقي مانده است .
شهر دماوند داراي محلات متعددي نظير دشت مزار ، اوره ، روح افزا ، احمد آباد ، درويش ، چاليكا ، قاضي ، فرامه (چريك) ، جيلارد (گيليارد) ، شلمبه ، وِليران ، خميني آباد (قلعه پا) ، گيلاوند و بنياد مي باشد . امروزه گسترش دماوند به گونه اي است كه تمامي محلات ياد شده و شهر را به صورت يكپارچه نمايان مي سازد . هر چند كه اهالي ، محدوده هر محله را به خوبي شناخته و به همان نام قديم مي نامند .
خيابان اصلي شهر دماوند ، بلوار امام خميني (ره) مي باشد كه از شمال به جنوب امتداد يافته ، رودخانه ي مشكين جه از ميان آن مي گذرد و درخت هاي بلند چنار آن را در بر گرفته ، از قديم الايام در دو شوي اين خيابان تعداد زيادي مغازه قرار داشته و در حكم بازار شهر بوده و اكنون نيز بعد از تعريض اين خيابان مغازه ها سرتاسر اين خيابان قرار گرفته اند و داد و ستد اصلي شهر در اين منطقه صورت مي گيرد . خيابان هاي ديگر شهر ، نظير خيابان پاسداران ، بلوار شهيد بهشتي ، جاده كمربندي و مياديني مانند قدس ، ميدان هفده شهريور و ميدان امام خميني اسكلت بندي اصلي شهر را تشكيل مي دهند .
كوچه ها به خصوص در قسمت مركزي ، متراكم و بسيار پيچ در پيچ بوده و در بعضي نقاط بسيار باريك و كوتاه است ، شيب و پستي و بلندي هاي زياد باعث شده عبور و مرور وسايل نقليه (جز در برخي كوچه ها) از آن نقاط غير ممكن گردد .
بافت قديمي شهر دماوند داراي چهار محله است . محله ي درويش در شمال ، كه در آن امامزاده عبدالله و عبيدالله و امامزاده عبدالله و خليل الله در كنار دادگستري واقع شده است . امامزاده ي ديگري به نام امامزاده هفت تن و هشت تن در كنار حمام دوره صفوي قرار دارد . در كنار امامزاده عبدالله و عبيدالله حسينيه اي قرار دارد كه بنيان آن قديمي بوده و مردم اعتقادات خاصي به آن دارند ، اين حسينيه هم اكنون باز سازي شده است .
محله چالكا در غرب قرار دارد و قديمي ترين منطقه از لحاظ بافت قديمي حفظ شده و باقي مانده است .
محله ي قاضي در شرق و مركز دماوند واقع است . برج شبلي در اين محله ودر ارتفاعات مشرف به شهر قرار دارد .
محله ي فرامه در جنوب و پر جمعيت ترين و وسيع ترين محل از محل هاي چهارگانه ي شهر است . در قديم به اين محله چريك نيز مي گفتند ، علت نام گذاري آن به چريك ، حضور افرادي مهاجر بود كه به سبب مخالفت با دولت وقت به آنجا رفته بودند و چريك بودند . امامزاده شمس الدين محمد در اين منطقه قرار دارد .
مسجد جامع دماوند بين محله قاضي و محله فرامه قرار دارد .
بنابر پيشنهاد "ژ.دمرگان" فرانسوي در 24 شهريور 1310 ه.ش ، شهر دماوند تحت شماره 56 در فهرست آثار ملي به ثبت رسيد (سند ش؟) و گفته مي شود جزء اولين شهرهايي مي باشد كه همزمان با تبريز داراي شهرداري شده است .[78]
فهرست بناها و محوطه هاي فرهنگي - تاريخي شهرستان دماوند[79]
قدمت
|
موقعيت جغرافيايي
|
نوع اثر
|
نام يا عنوان اثر
|
رديف
|
قرن 5 هجري قمري
|
مركز بافت قديم شهر دماوند
|
مسجد
|
مسجد جامع دماوند
|
1
|
قرون 6 و 7 هجري قمري
|
مركز شهر دماوند و جبهه جنوب شرق دادسرا
|
امامزاده
|
بقعه امامزاده عبدالله و خليل الله دماوند
|
2
|
معاصر
|
در مركز شهر دماوند در محل درويش
|
امامزاده
|
امامزاده هفت تن و هشت تن دماوند
|
3
|
بناي فعلي متعلق به 150 سال پيش مي باشد
|
در مركز شهر دماوند ، محله درويش
|
امامزاده
|
امامزاده هفتاد تن دماوند
|
4
|
اواخر دوران صفويه
|
در مركز محله درويش
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي محله درويش دماوند
|
5
|
معاصر
|
فاصله 50 متري جنوب امامزاده عبدالله و عبيدالله دماوند
|
زيارتگاه
|
معصوم زاده زين العابدين دماوند
|
6
|
اواخر دوره سلجوقي يا اواسط حكومت مغول
|
محله درويش ، فاصله 550 متري شمال مسجد جامع دماوند
|
امامزاده
|
امامزاده عبدالله و عبيدالله دماوند
|
7
|
قرون 6 و 7 هجري قمري
|
محله فرامه ، ضلع شرقي رودخانه دماوند
|
امامزاده
|
امامزاده شمس الدين محمد دماوند
|
8
|
دوران سلجوقي يا قرون 4و 5 هجري قمري
|
در دامنه ارتفاعات طبيعي شرقي مشرف به شهرستان دماوند
|
يادبودي
|
برج شبلي دماوند
|
9
|
تعيين قدمت دقيق نيازمند به كاوش است
|
مركز بافت قديم شهر دماوند ، محله درويش
|
بازار، بافت تاريخي
|
بازار نواب شهر دماوند
|
10
|
قرون 6 و 7 هجري قمري
|
فاصله 870 متري شمال مسجد دماوند
|
امامزاده
|
امامزاده فضه خاتون دماوند
|
11
|
قرون 6 و 7 هجري
|
فاصله 1920 متري شمال مسجد جامع دماوند
|
امامزاده
|
امامزاده قاسم دماوند
|
12
|
معاصر
|
فاصله 510 متري غرب مسجد جامع دماوند
|
بقعه تدفين
|
مقبره شيخ عراقي دماوند
|
13
|
معاصر
|
فاصله 680 متري غرب مسجد دماوند
|
معصوم زاده
|
بقعه شيخ شمس الدين و خير الله
( گلستان سعيد) دماوند
|
14
|
اواخر قاجار
|
محله احمد آباد دماوند
|
باغ و خانه تاريخي
|
باغ و عمارت حشمت الديوان
|
15
|
اواخر قاجار
|
شهر دماوند محله قاضي
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي خانم طاهره رفيعي
|
16
|
قاجاري
|
بافت قديم شهر دماوند ، محله قاضي
|
خانه تاريخي نيمه ويرانه
|
خانه تاريخي برادران مهدياني
|
17
|
اوايل پهلوي
|
محله درويش ، مقابل اداره پست
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي بابايي اخوان
|
18
|
اواسط پهلوي
|
ضلع جنوبي خيابان پاسداران ، محله فرامه
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي بابايي اخوان
|
19
|
1320شمسي
|
محله احمد آباد شهر دماوند
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي محمد تقي چيتگري
|
20
|
اوايل پهلوي
|
شهر دماوند محله احمد آباد
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي غلامعلي صديقي نژاد
|
21
|
صفويه و قاجاريه
|
محله احمد آباد شهر دماوند
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي جناب دماوندي
|
22
|
1319 هجري شمسي
|
شهر دماوند ، محله احمد آباد
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي مرتضي اعتماد
|
23
|
اواسط پهلوي
|
شهر دماوند ، محله احمد آباد
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي گلابچي
|
24
|
دوران دوم زمين شناسي
|
3500 متري شمال غرب مركز شهر دماوند
|
چشمه طبيعي
|
چشمه علاء دماوند
|
25
|
اواسط حكومت قاجار
|
مركز بافت قديم محله جبلارد دماوند
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي محله جبلارد دماوند
|
26
|
اواخر قاجاريه
|
ضلع غربي روستاي جبلارد
|
بقعه تدفين
|
بقعه شيخ شري گيلبارد (شيخ بغدادي) محله جبلارد دماوند
|
27
|
دوران اسلامي
|
اصراف بقعه شيخ شريف گيلباردي
|
گورستان تاريخي
|
گورستان بقعه شيخ شريف گيلباردي محله جبلارد دماوند
|
28
|
معاصر
|
ضلع شمال غرب محله جبلارد دماوند
|
امامزاده
|
امامزاده محمد محله جبلارد دماوند
|
29
|
قرن 10 هجري به بعد
|
غرب محله جبلارد 500 متري غرب جاده آسفالته
|
گورستان تاريخي
|
گورستان يهوديان محله جبلارد دماوند
|
30
|
قرون 6 و 7 هجري قمري
|
مجاور جاده آسفالت تهران - فيروزكوه
|
امامزاده
|
امامزاده محمد شلمبه دماوند
|
31
|
دوران صفويه - تعمير در دوران قاجاريه
|
غرب امامزاده محمد شلمبه و بر روي رودخانه تار رد
|
پل ارتباطي
|
پل تاريخي شلمبه (پل جنوبي) دماوند
|
32
|
اوايل دوران پهلوي
|
غرب امامزاده محمد شلمبه و بر روي رودخانه تار رود
|
پل ارتباطي
|
پل تاريخي شلمبه (پل شمالي) دماوند
|
33
|
قرون 5 و 6 هجري (دوره سلجوقي و ديلمي )
|
شرق شاه تپه و تخت علي ، ضلع شمال شرق رودخانه دليچاي
|
قلعه ديدباني
|
شير خشت قلعه روستاي كهنك دماوند
|
34
|
1304 هجري شمسي
|
97 كيلومتري جاده تهران - فيروزكوه
|
پل ارتباطي
|
پل فردوسي دليچاي دماوند
|
35
|
قرون اوليه اسلام
|
570 متري جنوب شرق روستاي بهر
|
قلعه ديدباني
|
قلعه تيموري روستاي بهر دماوند
|
36
|
قرون 8 و 9 هجري قمري
|
ضلع شرقي روستاي مومج
|
امامزاده
|
امامزادگان صدرالدين و بي بي خاتون روستاي مومج دماوند
|
37
|
قرون 7 و 8 هجري قمري
|
جنوب مسجد و شرق حمام روستاي هوبر
|
امامزاده
|
شاهزاده حسين روستاي هوير دماوند
|
38
|
قرون 3 و 4 هجري قمري
|
3 كيلومتري روستاي هوير در منطقه اي به نام چمنزار
|
زيارتگاه و محوطه تاريخي
|
شاهزاده علي اكبر(پيركاجي) روستاي هوير دماوند
|
39
|
|
انتهاي غربي روستاي هوير بر بالاي صخره اي سنگي
|
غار طبيعي
|
غارهاي روستاي هوير دماوند
|
40
|
دوران سوم زمين شناسي
|
20 كيلومتري شمال شرق شهر دماوند
|
اثر طبيعي
|
درياچه تار دماوند
|
41
|
دوران تاريخي و اسلامي
|
جنوب متمايل به شرق روستاي آرو
|
قلعه استقراري
|
كورقلاع يا گور قلاع روستاي آرو دماوند
|
42
|
اواخر صفويه
|
جنوب روستاي آرو
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي روستاي آرو دماوند
|
43
|
اواخر دوره صفويه
|
شرق روستاي سيد آباد
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي روستاي سيدآباد دماوند
|
44
|
احتمالاً تاريخي
|
شمال روستاي سيدآباد
|
قلعه ديدباني و استقراري
|
قلعه چنگيز (درويش قلعه ) دماوند
|
45
|
دوران سلجوقي تا اواسط قاجار قلي
|
شمال روستاي سيدآباد - جنوب قلعه شاه
|
قلعه ديدباني
|
قلعه رستم روستاي سيدآباد دماوند
|
46
|
قرون اوليه اسلامي
|
شمال روستاي سيدآباد - در دامنه ارتفاعات بلند شمالي
|
قلعه ديدباني
|
قلعه شاه قلي روستاي سيدآباد دماوند
|
47
|
از قرون 3 و 4 هجري تا اوايل قاجار
|
شمال شرق روستاي سربندان
|
محوطه تاريخي و قلعه استقراري
|
نارنج قلعه روستاي سربندان دماوند
|
48
|
دوران تاريخي و اسلامي
|
شمال غرب روستاي استقراري
|
قبرستان تاريخي و قلعه
|
قلعه تخت شاه روستاي جابان دماوند
|
49
|
اواخر دوره قاجار يا اوايل دوره پهلوي
|
مركز روستاي جابان - شرق مسجد جامع
|
حمام تاريخي
|
حمام قديمي جابان دماوند
|
50
|
قرون اوليه اسلامي
|
شمال غرب روستاي خسروان
|
محوطه تاريخي و قلعه استقراري
|
نارنج قلعه روستاي خسروان دماوند
|
51
|
دوران قبل از اسلام تا اوايل دوران تيموري
|
800 متري غرب روستاي خسروان
|
قلعه استقراري
|
قلعه باستاني خسروان روستاي خسروان دماوند
|
52
|
قرون 6 و 7 هجري قمري
|
مركز روستاي آيينه ورزان
|
امامزاده
|
امامزاده عبدالله روستاي آيينه ورزان دماوند
|
53
|
دوران تاريخي و اسلامي
|
بر بالاي ارتفاعات شمالي روستا
|
قلعه استقراري
|
قلعه نوذر روستاي آيينه ورزان دماوند
|
54
|
اواخر دوران صفويه
|
مركز روستاي آيينه ورزان و 30 متري جنوب امامزاده عبدالله
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي روستاي آيينه ورزان
|
55
|
اواخر قاجار
|
جنوب غرب امامزاده عبدالله و غرب حمام تاريخي
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي آيينه ورزان دماوند
|
56
|
هزاره اول و دوم قبل از ميلاد تا قرون 4 و 5 هجري قمري
|
6330 متري مسجد جامع دماوند و شمال شرق روستاي اشدر و گلرنگ
|
قلعه استقراري و ديده باني
|
قلعه كوه گنجي دماوند
|
57
|
اواخر دوران صفويه يا معاصر
|
روستاي دشتك 4440 متري شمال غرب مسجد جامع دماوند
|
امامزاده
|
امامزاده ابراهيم دشتك دماوند
|
58
|
قرون 11 و هجري قمري
|
حدفاصل بين امامزاده هاشم روستاي مشاء و شمال غرب روستا
|
امامزاده
|
امامزاده زين العابدين روستاي مشاء دماوند
|
59
|
قرون 6 يا هجري
|
دوهزار متري جنوب غرب امامزاده هاشم
|
امامزاده
|
امامزاده دوبرار (هادي و حارث) دشت مشاء دماوند
|
60
|
قرون 7 و 8 هجري قمري يا معاصر
|
ارتفاعات شمالي دشت مشاء دماوند - گردنه امامزاده هاشم
|
امامزاده
|
امامزاده هاشم جاده هراز دماوند
|
61
|
احتمالا سلجوقيان مرمت كامل در دوره صفويه
|
يك كيلومتري آبشار(پل دختر) سمت چپ جاده هراز
|
كااروانسرا
|
كاروانسراي دره كموج (گاموش) دماوند سمت چپ جاده هراز
|
62
|
اوايل پهلوي
|
روستاي آبعلي دماوند
|
بناي تاريخي
|
هتل تاريخي روستاي آبعلي دماوند
|
63
|
محوطه قرن هجري - يا ندارد
|
محله گلاب آبعلي ، 500 متر پائين تر از دوغ آبعلي
|
امامزاده
|
امامزاده شاه چنار(هادي و مهدي) آبعلي دماوند
|
64
|
قرون 3 و 4 هجري تا اواخر صفويه
|
ضلع جنوب شهر آبعلي
|
زيارتگاه
|
امامزاده يا زيارتگاه پير گلبو روستاي آبعلي دماوند
|
65
|
دوران دوم زمين شناسي
|
ضلع شرقي روستاي لارك - بالاي ارتفاعات سنگ دروازه
|
غار طبيعي
|
غار سنگ دروازه محله لارك آبعلي دماوند
|
66
|
1379 هجري شمسي در دست احداث
|
ارتفاعات جنوب شرق محله كريتون
|
امامزاده
|
امامزاده جديد الولاده ابراهيم ، محله كريتون روستاي آبعلي
|
67
|
قرون 5 و 6 هجري قمري
|
كيلومتري جاده تهران - آمل شمال روستاي مبارك آباد
|
امامزاده
|
امامزاد دماوند ه حمزه روستاي مبارك آباد
|
68
|
قرون 8 و 9 هجري قمري
|
حدفاصل روستاي مبارك آباد و منطقه جديد الاحداث هزاردشت
|
امامزاده
|
امامزاده صالح روستاي مبارك آباد دماوند
|
69
|
اواسط قاجاريه و اوايل پهلوي
|
مركز روستاي مبارك آباد
|
خانه تاريخي
|
خانه هاي قاجاري روستاي مبارك آباد دماوند
|
70
|
قرون 7 و8 هجري قمري
|
41 كيلومتري جاده تهران - آمل غرب شهر رودهن
|
امامزاده
|
امامزاده محمد تقي شهر رودهن
|
71
|
احتمالا آل بويه يا سلجوقي يا صفويه
|
جبهه شرقي شهر رودهن
|
پل تاريخي
|
پل تاريخي نمير(زنجير) شهر رودهن دماوند
|
72
|
اوايل پهلوي
|
شهر رودهن جاده فيروزكوه
|
پل تاريخي
|
پل تاريخي فيروزكوه (پهلوي) شهر رودهن دماوند
|
73
|
هزاره اول قبل از ميلاد
|
جنوب شرق روستاي وسكاره
|
چشمه و اثر تاريخي
|
اثر طبيعي رستم آخوري دماوند
|
74
|
قرون 10 و هجري قمري - بنا ندارد
|
شمال روستاي آردينه
|
درخت تاريخي
|
امامزاده پيش روستاي آردينه دماوند
|
75
|
معاصر
|
ارتفاعات شمالي روستاي جورد
|
زيارتگاه
|
امامزاده سيد روح الله روستاي جورد دماوند
|
76
|
در دست احداث
|
جنوب روستاي ايراء
|
زيارتگاه
|
امامزاده ابراهيم ايراء(جديد الولاده) دماوند
|
77
|
150 سال
|
روستاي مهرآباد دماوند
|
زيارتگاه (درخت )
|
زيارتگاه چهارچارروستاي مهرآباد دماوند
|
78
|
صفويه
|
مركز روستاي نوده دماوند
|
بناي تاريخي
|
حمام تاريخي روستاي نوده دماوند
|
79
|
اوايل پهلوي
|
مزرعه تخته هاي روستاي خروين
|
بناي تاريخي
|
سوله و انبار هاي (مزرعه تخته ها) ي دماوند
|
80
|
حدود 350 سال
|
مركز روستاي چنار غرب
|
زيارتگاه
|
چنار كهنسال (زيارتگاه) روستاي چنار غرب دماوند
|
81
|
قاجاري
|
مركز قديم روستاي چنار غرب
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي روستاي چنار غرب
|
82
|
قاجار
|
جنوب روستاي چنار غرب
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي روستاي چنار غرب
|
83
|
دوره ايلخاني يا تيموري
|
غرب روستاي مراء
|
برج تدفين يا برج يادبود
|
امامزاده دوبرار(دوبرادر) روستاي مراء دماوند
|
84
|
قرون 11 و 12 نوسازي 1379
|
دامنه ارتفاعات غربي روستاي مراء - 500 متري شرق امامزاده دو برار
|
امامزاده
|
بناي معصوم زاده روستاي مراء دماوند
|
85
|
اواخر دوره صفويه و اوايل زنديه
|
شمال بافت قديم روستاي مراء
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي روستاي مراء دماوند
|
86
|
قرون اوليه اسلام تا زنديه
|
شرق روستاي مراء
|
قلعه استقراري
|
قلعه مروان روستاي مراء دماوند
|
87
|
دوران صفويه ، بنا جديد الاحداث
|
در اطراف باغهاي جنوب غرب روستاي مراء
|
امامزاده
|
امامزاده فضه خاتون يا فضه شيرين دماوند
|
88
|
دوران صفويه
|
حد فاصل چنار كهنسال و قلعه روستاي خرم ده
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي خرم ده دماوند
|
89
|
اوايل حكومت قاجار
|
مركز روستاي خرم ده - شمال حمام تاريخي
|
قلعه و خانه (قلعه خشتي - گلي )
|
قلعه و خانه تاريخي روستاي خرم ده دماوند
|
90
|
قرون 10 و هجري قمري
|
11 كيلومتري جنوب شرق روستاي خرم ده - دامنه ارتفاعات صخره اي قرآقاج
|
امامزاده
|
امامزاده بي بي زبيده روستاي خرم ده دماوند
|
91
|
تاريخي و اسلامي
|
شرق روستاي تمسيان
|
تپه باستاني
|
تپه گنجي روستاي تمسيان دماوند
|
92
|
قرون 4 و 5 هجري قمري
|
جنوب شرق دماوند - جنوب منطقه رستم آباد
|
محوطه باستاني
|
قلعه يا تپه هاي دو دره رستم آباد دماوند
|
93
|
صفويه
|
35 كيلومتري جنوب شرقي دماوند - بخش آبسرد دماوند
|
امامزاده
|
بقعه سيد مير مطهر (گتميري) آبسرد دماوند
|
94
|
اوايل دوران پهلوي
|
مركز بافت روستاي مرانك
|
خانه تاريخي
|
خانه محمد باقر علوي
|
95
|
اواخر حكومت قاجاريه
|
مركز بافت روستاي مرانك
|
خانه تاريخي
|
خانه ميرزا علي تقي مرعشي
|
96
|
اواخر حكومت قاجاريه
|
مركز بافت روستاي مرانك
|
خانه تاريخي
|
خانه ميرزا يعقوب علوي
|
97
|
اواخر حكومت قاجاريه
|
مركز بافت روستاي مرانك
|
خانه تاريخي
|
خانه سيد مصطفي علوي
|
98
|
اواخر حكومت قاجاريه
|
مركز بافت روستاي مرانك
|
خانه تاريخي
|
خانه ميرزا محمد علي اسدي و ميرزا حسن گتميري
|
99
|
اواخر حكومت قاجاريه
|
مركز بافت روستاي مرانك
|
خانه تاريخي
|
خانه خانمها اشرف الدين علوي و خانم آقا علوي
|
100
|
قرون 6 يا هجري قمري
|
جنوب غرب روستاي تاسكين - مركز قبرستان روستا
|
امامزاده
|
امامزاده قاسم روستاي تاسكين دماوند
|
101
|
هزاره اول قبل از ميلاد تا قرون 6 و 7 هجري قمري
|
220 متري جنوب غربي روستاي تاسكين
|
محوطه باستاني
|
محوطه هاي باستاني دهن و سوزك روستاي تاسكين دماوند
|
102
|
قرون 6 يا هجري قمري
|
جنوب غرب و انتهاي خانه ها و مسجد روستا
|
امامزاده
|
امامزاده معطم طاهر روستاي اهران دماوند
|
103
|
اوايل يا اواسط حكومت قاجار
|
بالاي تپه ماهور مركز روستاي بيدك
|
امامزاده
|
امامزاده پنج تن روستاي بيدك دماوند
|
104
|
بنا معاصر
|
جبهه جنوبي روستاي وادان
|
سقاخانه
|
سقاخانه حضرت عباس (ع) روستاي وادان دماوند
|
105
|
دوران تاريخي و اسلامي
|
يك كيلومتري جنوب روستاي وادان
|
محوطه باستاني
|
كافر قلعه روستاي وادان دماوند
|
106
|
پيش از تاريخ و دوران تاريخي
|
فاصله حدود كيلومتري غرب روستاي وادان
|
محوطه باستاني
|
تپه هاي باستاني چشمه شاه روستاي وادان دماوند
|
107
|
اوايل حكومت قاجاريه
|
مركز بافت روستاي كوهان دماوند
|
قلعه خشتي گلي
|
قلعه روستاي كوهان دماوند
|
108
|
قرون 8 يا هجري
|
غرب روستاي كوهان - محدوده گورستان امروزي
|
امامزاده
|
امامزاده زين العابدين عقيل روستاهاي كوهان دماوند
|
109
|
اواخر قاجار
|
200 متري شرق امامزاده زين العابدين - 100 متري شمال قلعه قديمي روستا
|
امامزاده
|
زيارتگاه بي بي خديجه روستاي كوهان دماوند
|
110
|
دوره ايلخاني يا تيموري
|
مركز بافت قديم شهر كيلان دماوند
|
مسجد جامع
|
مسجد جامع كيلان
|
111
|
دوره قاجار و پهلوي
|
روستاي كيلان دماوند
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي علي اكبر بيك (برار)دماوند
|
112
|
اوايل حكومت قاجار
|
روستاي كيلان دماوند
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي عيسي طباطبايي دماوند
|
113
|
اواخر صفويه يا اوايل زنديه
|
محله شمس كيلان - ضلع جنوبي روستا
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي شمس الدين كيلان دماوند
|
114
|
اواخر دوران زنديه يا اوايل دوران قاجار
|
مركز شهر كيلان - شمال شرق پل جديدالاحداث
|
حمام تاريخي
|
حمام عمادالدين شهر كيلان دماوند
|
115
|
دوران قبل از اسلام و قرون اوليه اسلام
|
غرب روستاي قاجان دماوند
|
قلعه و تپه باستاني
|
قلعه خوراب روستاي قاجان دماوند
|
116
|
دوره قاجار
|
5/2 كيلومتري جنوب شرق روستاي كيلان دماوند
|
قلعه خشتي گلي
|
قلعه حاج عسكر كيلان دماوند
|
117
|
اواخر حكومت قاجار
|
شمال شرق شهر كيلان - حدفاصل ميان مسجدجامع وخانه تاريخي عيسي طباطبايي
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي علي جمال كيلان دماوند
|
118
|
دوران صفويه - بخشي از بنا معاصر
|
مركز روستاي زيارت
|
امامزاده
|
امامزاده عيسي روستاي زيارت دماوند
|
119
|
اواخر دوره صفويه يا اوايل حكومت زنديه
|
200 متري شرق روستاي عيسي
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي روستاي زيارت دماوند
|
120
|
قرن 8 هجري قمري
|
جنوب روستاي ساران
|
امامزاده
|
امامزاده سيد فخرالدين و سيد جلال الدين روستاي ساران دماوند
|
121
|
اواخر وره صفويه - مرمت دوره قاجاريه
|
20 متري شمال غرب امامزاده برهان الدين
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي روستاي ورنه دماوند
|
122
|
اواسط دوران قاجار
|
110 متري شمال شرق امامزاده برهان الدين
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي روستاي ورنه دماوند
|
123
|
دوران تيموري و صفويه
|
مركز روستاي ورنه
|
امامزاده
|
امامزاده برهان الدين روستاي ورنه دماوند
|
124
|
دوران سلجوقي
|
شمال امازاده برهان الدين
|
قلعه تاريخي
|
قلعه تاريخي روستاي ورنه دماوند
|
125
|
اواخر دوره قاجاريه
|
جنوب امامزاده برهان الدين
|
كاروانسرا
|
كاروانسراي خشتي روستاي ورنه دماوند
|
126
|
دوران تاريخي
|
يك كيلومتري غرب روستاي بولان - شمال شرق دره
|
محوطه باستاني
|
محوطه باستاني كبود دره روستاي بولان دماوند
|
127
|
اواخر دوران صفويه
|
مركز روستاي بولان
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي روستاي بولان دماوند
|
128
|
اواخر دوران صفويه
|
شمال غرب حمام تاريخي بولان و متصل به حمام
|
مسجد
|
مسجد تاريخي روستاي بولان دماوند
|
129
|
احتمالا قرون 6 و 7 هجري قمري
|
بالاي تخته سنك ميان دره و آبشار
|
محوطه تاريخي
|
قلعه دختر روستاي هورينه دماوند
|
130
|
اواخر دوره قاجار يا اوايل دوره پهلوي
|
داخل تنگه بولان
|
حمام
|
حمام روستاي تنگه بولان دماوند
|
131
|
اواخر دوره تيموري
|
12400 متري غرب روستاي تنگه بولان دماوند
|
امامزاده
|
امامزاده خوشنام تنگه بولان دماوند
|
132
|
دوران تاريخي اسلامي
|
12 كيلومتري شمال ايوانكي
|
قلعه راهداري
|
قلعه زوراباى (خاك تپه) دماوند
|
133
|
قرون 8 و 9 هجري قمري
|
جنوب شرق روستاي زان
|
امامزاده
|
امامزاده محمد روستاي زان دماوند
|
134
|
هزاره اول قبل از ميلاد
|
اطراف امامزاده محمد روستاي زان دماوند
|
محوطه باستاني
|
محوطه باستاني روستاي زان دماوند
|
135
|
بنا معاصر
|
شرق روستاي زان - در امتداد امامزاده محمد
|
امامزاده
|
امامزاده زين العابدين روستاي زان دماوند
|
136
|
هزاره 8 قبل از ميلاد تا اواخر دوره سلجوقي
|
1320 متري جنوب روستاي زان
|
تپه باستاني
|
قلعه يا تپه باستاني سي كوتي روستاي زان دماوند
|
137
|
هزاره اول قبل ازميلاد
|
جنوب غرب روستاي زان
|
تپه باستاني
|
قلعه يا (تپه باستاني) باغ پايين روستاي زان دماوند
|
138
|
احتمالا قرون 3 و 4 هجري قمري
|
ميان امامزاده زين العابدين و قلعه سي كوتي
|
قلعه باستاني
|
قلعه كوجك (دفينه) روستاي زان دماوند
|
139
|
اواسط دوره قاجار- مرمت دوره پهلوي
|
شرق روستاي لومان
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي روستاي لومان دماوند
|
140
|
دوران سلجوقي
|
4600 متري شرق روستاي زان
|
قلعه استقراري
|
قلعه ديو روستاي اوجينك دماوند
|
141
|
دوران سلجوقي
|
6500 متري روستاي مغانك
|
قلعه خشتي
|
قلعه سولك دماوند
|
142
|
دوران پيش از اسلام تا قرون 6 و 7 هجري قمري
|
760 متري شرق روستاي سرخده
|
تپه باستاني
|
نارنج قلعه روستاي سرخده دماوند
|
143
|
قاجاريه
|
ميان بافت قديم روستاي مغانك
|
قلعه خشتي
|
قلعه روستاي مغانك دماوند
|
144
|
دوران اسلامي
|
شمال روستاي سرخده دماوند
|
قبرستان
|
قبرستان روستاي سرخده دماوند
|
145
|
دوران قبل از اسلام
|
شمال روستاي مغانك
|
قبرستان
|
قبرستان تاريخي مغانك دماوند
|
146
|
فاقد بنا
|
450 متري غرب روستاي مغانك
|
زيارتگاه
|
امامزاده هود مغانك (درخت) دماوند
|
147
|
اواسط قاجاريه
|
جنوب روستاي مغانك
|
كاروانسرا
|
كاروانسراي روستاي مغانك دماوند
|
148
|
هزاره اول تا دوره سلجوقي
|
1790 متري شرق روستاي مغانك
|
تپه تاريخي
|
تپه تاريخي كردك روستاي مغانك دماوند
|
149
|
قرون 4 و 5 هجري قمري
|
4220 متري شرق روستاي مغانك
|
قلعه تاريخي
|
قلعه سرخ جشمه دماوند
|
150
|
دوران تاريخي (ساساني)
|
1830 متري غرب روستاي گرمابسرد
|
تپه تاريخي
|
تپه كيتي (قى) روستاي گرمابسرد دماوند
|
151
|
دوره كريمخاني يا اوايل قاجاريه
|
شرق روستاي گرمابسرد
|
حمام تاريخي
|
حمام تاريخي روستاي گرمابسرد دماوند
|
152
|
اواخر قاجار
|
120 متري غرب حمام تاريخي روستاي گرمابسرد
|
خانه تاريخي
|
خانه تاريخي روستاي گرمابسرد دماوند
|
153
|
قرون 2 و 3 هجري يا دوران صفويه
|
3060 متري شمال شرق روستاي گرمابسرد
|
قلعه ديدباني و راهداري
|
قلاع كفتار دره يا تخت رستم روستاي گرمابسرد دماوند
|
154
|
دوران اسلامي قرون 5 و 6 هجري قمري
|
10 كيلومتري غرب روستاي گرمابسرد
|
محوطه تاريخي
|
محوطه تاريخي كركينك دماوند
|
155
|
قرون 3 و 4 هجري قمري
|
شرق روستاي مشهد دماوند
|
امامزاده
|
امامزاده شاه مطهر روستاي مشهد دماوند
|
156
|
بنا معاصر
|
شمال غرب امامزاده شاه مطهر
|
امامزاده
|
امامزاده بي بي خاتون روستاي مشهد دماوند
|
157
|
قرون 7 و 8 هجري قمري
|
مركز روستاي مشهد دماوند
|
امامزاده
|
امامزاده شاه طاهر روستاي مشهد دماوند
|
158
|
دوران م زمين شناسي
|
دامنه شمالي ارتفاعات جنوبي روستاي رودافشان
|
غار طبيعي و تاريخي
|
غار روستاي رودافشان دماوند
|
159
|
جمع بندي
محوطه هاي باستاني - تاريخي اسلامي
|
حمام تاريخي
|
قبرستان و زيارتگاه
|
خانه هاي تاريخي
|
قلعه
|
امامزاده
|
12
|
18
|
21
|
23
|
27
|
37
|
بقيه موارد
|
كاروانسرا
|
مسجد تاريخي
|
پل تاريخي
|
غار و اثر طبيعي
|
4
|
3
|
3
|
5
|
6
|
اشياء بدست آمده از حفاري ها باستان شناسي در دماوند :
آثاري كه از دوره ي اشكانيان در دماوند پيدا شده ، و سكه هاي پارتي مربوط به قرن دوم ق.م ساغر زيباي سفالين سرخ رنگ با پايه اي از سر بز كوهي به بلندي 8/36 سانتي متر يادآور ساغرهاي عاجي است كه در نساي باستاني نخستين پايتخت در تركمنستان پيدا شده است . اين ساغر زيبا در موزه ملي نگهداري مي شود .[80]
و نيز در همين مكان دو سكه از فرهاد دوم (۱۳۸ ق.م) و مهرداد دوم (۸7-۱۲4 ق.م) اشكاني كشف شد . همچنين روي يك مهر ساساني كه در دماوند كشف شد ، نام دُمباوند حك شده است . اين مهر اكنون در موزه كلكته نگه داري مي شود . در متون اسلامي نيز نام اين محل به صورت دنباوند آمده است .
با كشف آثار ارزشمند در منطقه وِليران دماوند در سال 1385 باب جديدي در عرصه تحقيقات و پژوهش هاي باستان شناسي دوره اشكاني گشوده شده است . آثار نفيس و كم نظير محوطه وليران نقطه عطفي در تحولات باستان شناسي اين دوره تاريخي محسوب مي گردد و مي تواند بعنوان حلقه ارتباطي شرق و غرب امپراتوري اشكاني نقشي اساسي ايفا كرده و خلاء اطلاعاتي را نسبت به اين دوره در سرزمين فعلي ايران جبران كند .
كشف يك گور باستاني با شواهد و مدارك قطعي مربوط به اوايل دوره اشكاني از جمله ريتون هاي سفالي منحصر به فرد و دو نمونه سكه مفرغي مربوط به پادشاهي مهرداد دوم (87-124 قبل از ميلاد) بيانگر حضور آنان درمنطقه دماوند مي باشد . علاوه بر گور مزبور تعداد پنج تدفين انساني نيز در پيرامون اين گور شناسايي و مورد كاوش قرار گرفته است .
طي يك فصل كاوش گورستاني با اشياء منحصر به فردي شامل سه ريتون به شكل بز و يك ريتون به شكل كفش و جام ميثاقي از نوع سفالهاي كلينكي و 16 سكه نقره و تعداد زيادي اشياء ديگرمتعلق به اوايل دوره اشكاني و بقاياي معماري منظمي متعلق به اواخر دوره ساساني به دست آمد .
علاوه بر آن در فصل دوم كاوش در وليران گوري دسته جمعي در بخش غربي محوطه و در زير لايه دوره ساساني كشف شد . در اين گور كه در داخل زمين كنده شده است ، سه اسكلت روي هم و همزمان با هم دفن شده اند . اولين اسكلت به صورت جنوبي – شمالي و سر آن داخل يك كاسه و به سمت شرق و دستها روي سينه قرار داشت . اين شيوه تدفين يعني قرار دادن سر داخل كاسه تابه حال در هيچ محوطه اي در ايران به گزارش نشده است . دو اسكلت بعدي در جهت شمالي - جنوبي كه دستها روي سينه و صورت اسكلت وسط به سمت غرب و اسكلت سوم به سمت شرق قرار دارد . همراه اين اسكلتها اشيايي همچون كاسه ، سرپيان ، تيغه چاقو ، چاقو تيز كن ، گوشواره ، گل سينه شبيه پاپيون و يك پلاك مفرغي با نقش يك حيوان درنده (شير ، ببر) از پشت به يك قوچ حمله كرده بطوريكه سر قوچ زير پاي حيوان حمله كننده و روي دستها نشسته است .
با ادامه كاوش در ترانشه هاي شمالي بخش متعلق به دوره ساساني منجر به كشف بقاياي قلعه اي متعلق به اين دوره گرديد كه در كاوشهاي اين فصل ديوار شمالي و برج دايره اي شكل شمال غربي قلعه و تعدادي اتاق مستطيل شكل با گودالهاي ذخيره آذوقه به دست آمد . در داخل اين قلعه چاهي به دست آمد كه از قطعات سفال ، خشت ، اشياء فلزي ، استخوانهاي حيواني و تكه هاي ذغال پر شده بود . 28 متر از اين چاه حفاري و همچمنان به سمت پايين ادامه دارد . 5 متر از اين چاه صرفاً با قطعات سفال پر شده بود . از داخل قلعه و چاه اشياء زيادي از جمله سفال نوشته هايي به خط پهلوي ساساني ، سگك كمربند ، تيغه هاي چاقو ، خمره ، كاسه ، كوزه ، سنگهاي وزنه ، سردوك و يك گل مهره با 13 اثر مهر به دست آمد .
در بررسي پيمايشي كه از سرچشمه رودخانه تار شروع و تا سد ماملو ادامه يافت 25 تپه و محوطه باستاني مورد شناسايي و بررسي قرار گرفت .كه اين آثار متعلق به دوران پارينه سنگي ، عصر آهن ، دوره اشكاني و ساساني ، اوايل اسلام ، دوره سلجوقي و ايلخاني هستند .
گويش دماوندي :
حوزه سخنگويان گويش دماوندي و گونه هاي مختلف آن ، شهر دماوند و بخش ها و روستاهاي جنوبي و شرقي آن ، شامل بخش هاي مراء ، كاجان ، كيلان ، آبسرد و عين ورزان است ، كه از طرف جنوب تا بخش ايوانكي (محدوده شهر گرمسار) و از سوي شرق تا محدوده روستاهاي فيروزكوه ادامه مي يابد . شمار گويشوران اين زبان به طور تقريب ، در حدود 45 تا 50 هزار نفر است .
اين گويش جزوگروه زبان هاي شمال غربي ايران مي باشد كه مانند خطي كمربندي در دامنه جنوبي البرز كشيده شده است . بسياري از واژه ها و اصطلاحات اين گويش با مازندراني و بعضي از گويش هاي شمال و شمال شرقي سمنان همگون است . اين گويش با تهراني قديم ، كه بر طبق روايت ابن نديم اصل آن پهلوي بوده است ، پيوند و تشابه دارد . راجع به گويش قديم تهران ، آثار زيادي در دست نيست . زبان قديم تهران را پهلوي دانسته اند كه با بعضي لغات طبري در هم آميخته است .
بعضي از پژوهشگران گويش دماوندي را "تاتي" ناميده اند . زبان تاتي در شمار زبان هاي ايراني جنوب غربي است و هرچند بين بعضي از لهجه هاي تاتي و دماوندي مشابهت هايي ديده مي شود ، نمي توان اين گويش را تاتي دانست ؛ زيرا از نظر دستوري و خصوصيات نحوي ، تفاوت زيادي ميان آن دو وجود دارد . لفظ تاتي گاه به لهجه هاي ديگر بجز زبان تاتي نيز اطلاق شده است ، بطور كلي ، چون گويش ها و لهجه هاي فارسي از اصل واحدي منشعب شده اند ، به يقين بين واژه ها و قواعد دستوري آنها شباهت هايي وجود دارد ، اما ميزان تشابهات بين گويش دماوندي و گويش هاي تهراني قديم و مازندراني و شمال تهران بيشتر است .
ترديد نيست كه در اثر نزيكي جغرافيايي و تماس مناطق با يكديگر ، هر منطقه اي برخي از خصوصيات زباني و آداب و رسوم منطقه ديگر را كسب كرده است . از آنجا كه تفاوت اين گويش با گونه هاي ديگر آن در روستاها و بخش هاي دماوند و همچنين با گويش هاي شميرانات و ديگر نقاط شمالي تهران اندك است ، بيشتر خصوصيات اين گويش در مورد آنها نيز صادق است . در شمال شهر دماوند به فاصله دو يا سه كيلومتر از مركز شهر ، گويش مازندراني رايج است ؛ اما در جنوب شهر تا شعاع 30 كيلومتري لهجه هاي گويش دماوندي رواج دارد . در ساير روستاها و قصبات ايران توسط پادشاهان و حكام گذشته ، زبان ها و گويش هاي گوناگون ، مانند تركي ، كردي ، لري و حتي عربي رواج دارد .[81] (ره آورد، ش287، بهمن 1385. برگرفته از كتاب گويش دماوندي؛مهدي علمداري، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، چاپ اول1384)
گويش دماوندي :
در گويش دماوندي شش مصوت ساده ، و يك مصوت مركب وجود دارد . مصوت هاي شش گانه عبارتند از سه مصوت كوتاه o , e , a . اين مصوت ها در سه واژه دماوندي زير به كار رفته است . دهان dag ، بد zeft ، لب tok .
سه مصوت ديگر كه آنها را مصوت هاي بلند (كشيده) مي ناميم ، عبارتند از : i , u , a . تلفظ واكه ي a در واژه هاي پارسال parina ، عنكبوت karatanak و تلفظ واكه ي كشيده ي i در واژه هاي صورت dim و ميان min آشكار است . اما واكه ي u كه آن را به شكل u نشان داده ايم ، در گويش دماوندي تلفظي نزديك به u در فرانسه دارد و بطور تقريب مي توان آن را صدايي بين o و oe فرانسه دانست كه معادل با u آلماني است و در حقيقت مصوت مياني بسته اي است در اينجا به همين شكل u نشان داده شده است ، مثال : كوزه kuza ، پول pul ، گوش gus . مصوت ديگري كه از آن به نام مصوت مركب ياد كرديم ow است . البته مي توان اين مصوت را o به حساب آورد و w را صامتي دانست كه همراه اين مصوت مي آيد و در حقيقت گونه اي از v است . مختصه ي آوايي اين واكه نيم بسته ي پيشين است كه با لب هاي گرد توليد مي شود . در اينجا اين مصوت را به صورت ](w)[o نشان داده ايم و بدان معني كه واجگونه ي w مي تواند بيان يا حذف شود مانند : گاو نر jingow ، آب ow ، گردو jowz . تلفظ دو مصوت اخير در گفتار پيران و سالخوردگان و افراد كم سواد قوي تر و در ميان تحصيلكردگان ضعيف تر است ، اما كمتر كسي از گويشوران دماوندي را مي توان يافت كه اين دو مصوت را در گفتارش نداشته باشد .[82] (فرهنگ عاميانه دماوند، مهدي علمداري صص 11و12)
آداب و رسوم مردم دماوند :
اگرچه عادات و رسوم همه شهر هاي ايران تغيير يافته و دستخوش دگرگوني شده است ، اين اثر در شهري مانند دماوند كه نزديك تهران قرار دارد بسيار محسوس تر بوده و خواه و ناخواه ، فرهنگ گذشته را پشت سر گذاشته و به نظر مي رسد ديگر نيازي به آن ندارد . اما هنوز مواردي از آداب و رسوم و باورها و اعتقادات ، شعرها و ترانه ها ، متل ها و افسانه ها و خصوصيات به صورت بسيار كمرنگ در ميان كهنسالان وجود دارد .
در كتاب فرهنگ عاميانه دماوند تأليف مهدي علمداري مجموعه اي از شعرها و ترانه ها ، بازي ها ، افسانه ها و متل ها ، ضرب المثل ها ، پندارهاي عوام و . . . به صورت مشروح آمده است .
روز دماوند و جشن تيرگان :
تيرگان يا آب ريزان ، از روزهاي مهم در تقويم ايرانيان بوده است. مناسبت اين جشن ، دو رخداد بزرگ بوده كه گفته اند در تير روز(روز سيزدهم از تيرماه) پيش آمده است : يكي پيروزي تشتريشت (ايزد باران) بر اپوش (اهريمن خشكسالي) و ديگري تيرانداختن آرش ، پهلوان ايراني از فراز دماوند به سوي جيحون كه تثبيت مرز ايران با توران را در پي داشت .
آيين آب ريزگان يا پاشيدن آب بر يكديگر ، از سنت هاي اين جشن بوده است .
ملامظفر گنابادي- منجم دربار شاه عباس- در كتاب شرح بيست باب مي نويسد : آب ريزان ، سيزدهم تيرماه بود و وجه تسميه آن ، اين بود كه گويند در زمان ملوك عجم چند سال باران نيامد . در اين روز حكماً به جماعت دعا كردند . در وقت ، باري سبحانه تعالي ، باران فرستاد و بدان سبب ، مردم نشاط و شادي كرده ، آب بر يكديگر ريختند . اما . . . اين روز را فرسيان (فارسيان) تيرگان نيز خوانند و گويند در اين روز منوچهر با افراسياب صلح كرد، به شرط آنكه افراسياب يك تيرپرتاب از ملك خويش به وي دهد . حكماً تيري مجوف را از ادويه پر كردند و در وقت طلوع آفتاب ، ارس (آرش) آن را از جبال تبرستان بر كمان نهاده ، به طرف مشرق انداخت و حرارت آفتاب، آن را جذب كرده ، به سر حد تخارستان رسانيد .
احسان يارشاطر ، به نقل از متن اوستايي تشتريشت و آثارالباقيه ابوريحان بيروني مي نويسد : ميان ايران و توران سال ها جنگ و ستيز بود . در نبردي كه ميان افراسياب توراني و منوچهر- شاهنشاه ايران- در گرفت ، سپاه ايران در مازندران به تنگنا افتاد . عاقبت دو طرف به آشتي رضا دادند و براي آنكه مرز دو كشور روشن شود و ستيزه از ميان برخيزد ، پذيرفتند تا از مازندران تيري به جانب خاور پرتاب كنند ؛ هر جا تير فرود آمد ، همان جا مرز دو كشور باشد .
اسفندارمذ- فرشته زمين- به آرش گفت تا كمان بردارد . . . آن گاه آرش بر قله كوه دماوند برآمد و به نيروي خداداد ، تير را با تمام توش و توان از شست رها كرد و خود ، بي جان بر زمين افتاد . هرمزد- خداي بزرگ- به فرشته باد فرمان داد تا تير را نگهبان باشد و از آسيب نگه دارد . تير از بامداد تا نيم روز در آسمان مي رفت و نيم روز در كنار رود جيحون بر ريشه درخت گردويي كه بزرگ تر از آن در عالم نبود ، نشست . آنجا را مرز ايران و توران قرار دادند و هر سال به ياد آن روز جشن گرفتند و جشن تيرگان از اينجا پديد آمد .
از سال 1383 كوه نوردان و جمعي از ديگر دوستداران طبيعت ، سيزدهم تيرماه را روز دماوند ناميده اند تا از اين رهگذر، افكار عمومي را متوجه اهميت اين كوه كنند كه نشان سرزمين ايران ، سرچشمه آب و آباداني و خاستگاه اسطوره هاي دلكش است . دماوند ، از نظر محيط زيستي در تنگنا هستند و فرسايش و آلودگي، آن را تهديد مي كند . طرفداران محيط زيست ، سيزدهم تيرماه ، با اجراي برنامه هايي به پاك سازي مسيرهاي دماوند مي پردازند و تلاش مي كنند توجه مقام هاي مسئول را به حفظ اين ميراث طبيعي و تاريخي جلب كنند .
مفاخر دماوند در گذر تاريخ :
از سرزمين دماوند مشاهير و ناموران بسياري برخاسته اند كه هر يك به سهم خود خدمات شايان توجهي را به دين و مملكت خود ارائه كرده اند . دانشمند بزرگ قرون اوليه اسلام "ابو محمد سليمان بن مهران دماوندي" كه به "اعمش دماوندي" نيز مشهور است . كمتر دانشمندي از اصحاب حديث و علوم قرآن و تفسير است كه با نام سليمان بن مهران آشنا نباشد و عظمت مقام و منزلت والاي علمي اين دانشمند بلند مرتبه را نشناسد . در تعابيري كه در آن "اعمش" تجليل شده است ، او را آگاه ترين مردم زمان خود به احكام شرعي و مرجع فتواي مردم قلمداد كرده اند . او به سال 148 قمري در كوفه درگذشت .
"امير غياث الدين محمد بن امير يوسف شكرابستي" (شكرابست از روستاهاي كهن دماوند است) كه در زمان شاه اسماعيل قاضي خراسان شد و كتابي موسوم به "المشارق" دارد .
شاعر و خوشنويس شوريده حال قرن يازدهم و اوايل قرن دوازدهم ه.ق "محمد حسين نورس دماوندي" كه هم در خط و هم در شاعري بسيار عالي بود . در شاعري سخن سنج و قافيه پرداز بود و در خوشنويسي در غايت زيبايي و چشم نوازي مي نوشت .
"سيد ابراهيم دماوندي" شاگرد ميرزا حسن شيرازي، كه تقريرات ميرزا حسن را به نام "كتاب البيع مبسوط" نگاشته است .
"عبد الرحيم بن محمد يونس دماوندي" كه شرحي بر سخنان امام علي (ع) دارد .[83] (تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن، مسعود نصرتي صص139)
آنچه در پي مي آيد ، فهرست اسامي بعضي از فرزانگان دماوند است كه در سه گروه تقسيم شده اند و حتي الامكان سعي بر آن شده است كه طبق ترتيب زمان حيات مندرج گردد . اين افراد را مي توان به سه گروه تقسيم كرد ؛ رجال ديني ، رجال ادبي و رجال هنري .
رجال ديني :[84]
1- سليمان بن مهران ، اعمش دماوندي (قرن اول و دوم هجري)
2- عبد الجبار غالب علي بن غالب ابو مسلم الدنباوندي (قرن سوم هجري)
3- شيخ ابوبكر بن محمد شبلي (قرن پنجم هجري)
4- رشيد الدين بن يحيي بن محمد بكري صديقي قاضي (قرن هشتم هجري)
5- معين الدين محمد بن يحيي بن محمد بكري صديقي دماوندي (قرن هشتم هجري)
6- شرف الدين محمد بن يحيي بن محمد بكري صديقي دماوندي (قرن هشتم هجري)
7- غياث الدين محمد بن امير محمد يوسف دماوندي شكرآبي (قرن نهم هجري)
8- ملا محمد صالح روح افزايي (قرن يازدهم هجري)
9- ملا محمد معصوم بن محمد صالح روح افزايي (قرن يازدهم هجري)
10- مولا درويشعلي دماوندي ، از اقطاب صوفيه (قرن يازدهم هجري)
11- مولا عبد الرحيم دماوندي، صاحب تأليفات بسيار (قرن يازدهم هجري)
12- مولا قاضي شمسامحمد مقيما (قرن يازدهم)
13- قاضي حسن بن مقصود علي دماوندي (قرن يازدهم)
14- زين العابدين چالكايي دماوندي- ملقب به بابا جهد انصاري (قرن يازدهم و دوازدهم هجري)
15- مولا محمد باقر ساراني (قرن سيزدهم هجري)
16- مولا غلامرضا مقتدايي دماوندي (قرن سيزدهم هجري)
17- نصرا... محمد حسين دماوندي (قرن سيزدهم هجري)
18- ملا رمضانعلي خطيب الاسلام دماوندي (قرن سيزدهم هجري)
19- سيد عبدالرحيم بن سيد اسماعيل گته ميري (قرن سيزدهم هجري)
20- مولا محمد دماوندي (قرن سيزدهم هجري)
21- ملا محمد يوسف دماوندي (قرن سيزدهم هجري)
22- سيد عبد الرحيم گته ميري بن سيد ميرزا بابا (قرن سيزدهم و چهاردهم هجري)
23- مولا محمود بن مولا علي دماوندي معروف به معرب (قرن چهاردهم هجري)
24- مولا سيد علي دماوندي از شاگردان ميرزاي شيرازي (قرن چهاردهم هجري)
25- سيد احمد زواري طباطبايي از اهالي لومان (قرن چهاردهم هجري)
26- سيد احمد اسماعيل گته ميري مرعشي دماوندي ؛ از اهالي آبسرد- مرانك (قرن چهاردهم هجري)
27- سيد محمد باقر بن سيد احمد بن اسماعيل- بحر العلوم ؛ آبسرد- مرانك (قرن چهاردهم هجري)
28- سيد جعفر بن سيد احمد بن اسماعيل ؛ اهل آبسرد- مرانك (قرن چهاردهم هجري)
29- مولا محمد حسين مقتدايي (قرن چهاردهم هجري)
30- مولا محمد رضا دماوندي (قرن چهاردهم هجري)
31- سيد ابراهيم دماوندي ، شاگرد مبرز ميرزاي اول (قرن چهاردهم هجري)
32- شيخ ابوالقاسم بن نجفقلي دماوندي (قرن چهاردهم هجري)
33- مولانا شيخ محمد علي سياهرودي (قرن چهاردهم هجري)
34- شيخ ابوالقاسم دماوندي ؛ مراء (قرن چهاردهم هجري)
35- شيخ احمد داوودي چالكايي (قرن چهاردهم هجري)
36- سيد محمد تقي بن عبدالمطلب حسيني تنكابني (قرن چهاردهم هجري)
37- سيد ابوالحسن جلالي شاهاندشتي (قرن چهاردهم هجري)
38- سيد محمد باقر موسوي جلالي (قرن چهاردهم هجري)
39- سيد جمال الدين مجد (قرن چهاردهم و پانزدهم هجري)
40- شيخ عبدا... دماوندي (قرن چهاردهم و پانزدهم هجري)
از دانشمندان مذكور كتب ارزشمندي در علوم و فنون مختلف باقي مانده است.
رجال ادبي :[85]
1- محمد حسين دماوندي ، معروف به نورس
2- ملا محمد زمان بن ملا محمود ؛ معروف به اثر
3- سلكي دماوندي
4- بابا اصلي دماوندي
5- محمد تقي دماوندي (صهبا)
6- مولانا سائل آهي دماوندي
7- تابعي دماوندي
8- باقي دماوندي
9- فكري دماوندي
10-شهرت دماوندي ؛ مشهور به بندي
11-الهامي دماوندي
12-قربي دماوندي
13-شجاعي دماوندي- سيف الحكما
14-محمد نشاط دماوندي برادر صهباي دماوندي
15-نشاطي دماوندي ؛ معروف به پيوزي (حاجي محمد)
16-وصلي ساراني
17-احمد دماوندي
18-افضل ساراني
19-خواجه اديب شريف الدين دماونديچ
20-ميرزا جواد لئالي دماوندي
هنرمندان :[86]
1- محمد بن علي بن سيف
2- خواجه مصطفي بن جمال الدين طاووس
3- خواجه محمد بن خواجه جلال الدين دماوندي
4- ابراهيم بن شيخ جان دماوندي (خطاط نستعليق)
5- محمود قيس بن نعمت اله دماوندي (كتيبه نگار)
6- مراد علي بنحسين دماوندي (كتيبه نگار)
7- يوسف دماوندي (خطاط نستعليق)
8- حسين دماوندي (خطاط نستعليق)
9- جعفر دماوندي (خطاط نستعليق)
10-ميرزا بيك بن قلي دماوندي
11-محمد مرتضي بن محمد رضا دماوندي
12-محمد علي بن شجاع دماوندي
13-عبد الخالق بن محمود دماوندي
14-مالك علي بن محمد دماوندي
15-استاد عبد ا... دماوندي
16-علي بن فتح اله دماوندي
17-شيخ جان بن ابراهيم دماوندي
18-استاد محمد مقيم بن استاد ابراهيم
19-محمد مقيم بن مقصود علي دماوندي
20-شعبان بن محمد باقر دماوندي
21-اسماعيل دماوندي
22-محمد بن علي اكبر دماوندي
23-محمد باقر دماوندي
24-ابن امير علي رستم ملك اشرف دماوندي
25-محمد جعفر بن ملا محمد حسين دماوندي
26-محمد حسين دماوندي كاتب قرآن به خط نستعليق
مفاخر معاصر شهرستان دماوند :
جناب دماوندي (آواز) ،استاد مهرداد امين (موسيقي) ، استاد نوروزي (خوشنويسي) ، استاد علي اكبر شهنازي (موسيقي) ، استاد بهاري (موسيقي) ، استاد عيسي احمدي (نقاشي) ، استاد حداد (نقاشي) ، اسحاق خانزادي (صداگذار و ميكساژ سينما) ، بهنام واداني (تأتر) ،مجيد محسني (سينما) ، حسين نوروزي (شعر) ، مرتضي اسد اللهي (شعر) و . . .
افراد اهل قلم دماوند :
- حجت الاسلام والمسلمين محمد جواد حاج علي اكبري ، با كتاب هاي سياحت جمال و مجموعه كتب كليدهاي خوشبختي .
- مهدي علمداري ، نويسنده كتاب هاي گويش دماوندي ، معبد آناهيتا ، فرهنگ عاميانه دماوند .
- ابوالقاسم اكبري با كتاب هاي عوامل ناسازگاري كودك و نوجوان ، روش هاي تحقيق و مطالعه .
- حسين نوروزي ، كتاب مشق باران .
- مرتضي اسداللهي ، با كتاب ترانه عشق .
- اصغر شيرمحمدي ، كتاب هاي شبيه نامه امازاده محمد تقي رودهن ، تعزيه نامه با تأكيد رديف آوازي ايران .
- خانم سجادي ، كتاب هاي رنگ خوشبختي ، سكوت عشق ، غرور زخمي .
- خليل ميرزايي ، كتاب هاي فرهنگ تخصصي انگليسي به فارسي ، نفرين شدگان ، پژوهش و مستند سازي و 50 عنوان كتاب ترجمه از انگليسي به فارسي .[87]
سيماي محيط زيست انساني شهرستان دماوند :[88]
محيط زيست در دو بخش قابل مطالعه مي باشد : محيط زيست انساني و محيط زيست طبيعي .
در محيط زيست انساني بحث هاي آلودگي آب ، خاك و هوا ، نحوه ي استقرار صنايع خدماتي ، توليدي- صنعتي و نظارت و پايش بر عملكرد آنها شامل سيستم تصفيه خانه فاضلاب آنها ، دودكش ها و فضاي سبز آنها و . . . مطرح مي شود .
اصولاً در استقرار صنايع طبق مجموعه قوانين و مقررات (مطابق با كتاب مجموعه قوانين و مقررات محيط زيست) ، صنايع در گروه هاي الف ، ب ، ج ، د ، ه جاي مي گيرند كه از لحاظ اولويت به ترتيب از نظر استقرار محدوديت فاصله ايجاد مي شود .
در حوضه ي آبريز حبله رود و كيلان شامل رودهاي دليچايي و رود دو آب صنايع كمتر استقرار يافته و بيشتر صنايع كشاورزي ، دامداري و معادن استقرار دارند . از مهمترين موضوعات مطرح در استقرار شهرك هاي صنعتي و مجتمع هاي تفريحي ، انجام طرح ارزيابي زيست محيطي در منطقه ي موصوف است كه بايد ارائه گردد . اين طرح خود شامل برآورد نوع خاك ، نوع پوشش گياهي ، نوع اقليم ، شناخت هيدرولوژي ، شناخت زمين شناسي ، فرسايش خاكي و آبي مي باشد .
حوضه ي آبريز سد ماملو كه از رودهاي تار ، آبعلي ، آه و ايرا تأمين مي گردد . در خصوص جلوگيري از آلودگي آب هاي سطحي و زير سطحي ، حريم كمي و كيفي رودخانه مطرح شده كه مي بايست در استقرار و احداث صنايع و منازل مسكوني ، حفر چاه هاي فاضلاب جاذب و حفر چاه آب آشاميدني مورد ارزيابي و رعايت قوانين لازم الاجرا مشروط مي گردد .
صنايع مستقر در شهرستان دماوند :
- ناحيه صنعتي آيينه ورزان كه در ابتداي امر اين ناحيه براي واحدهاي وابسته به صنايع غذايي و تبديلي بر پا شد . اين پروژه ابتدا زير نظر جهاد بود ؛ داراي 26 واحد صنعتي در حد كارگاه فعال و 20 واحد غير فعال ، و سپس با توافقي كه بين سازمان صنايع و جهاد شد ، واگذاري ، استعمالات و افزايش ظرفيت زير نظر سازمان صنايع رفته است .
- شهرك صنعتي دماوند در حال ساخت با 130 هكتار مساحت در ناحيه خسروان آيينه ورزان ، در حال كارهاي زيربنايي احداث جاده و . . . است .
- شهرك صنعتي خصوصي آريا خودرو در مهرآباد رودهن در حال جاده سازي و زير سازي است .
- از كارخانه هاي مهم شهر مي توان به آبمعدني دماوند ، دوغ آبعلي ، نوشيدني ايرانداد ، شركت امين شير ، شركت دام اصل لار ، لبنيات هموطن را ذكر نمود .[89]
زراعت و باغداري :
منطقه شمالي محدوده مورد مطالعه منطقه اي كوهستاني است ، ارتفاعات عمدتاَ در بخش هاي شمالي و اراضي نسبتاَ مسطح و هموار در بخش هاي مياني و جنوبي استقرار يافته اند .
به طور كلي بر اساس بررسيهاي به عمل آمده زراعت گندم و جو ، سيب زميني ، خيار و كدو ، لوبيا و محصولات دائمي (عمدتاً سيب زردآلو ، قيسي و گردو) مرسوم و متداول است .
به طور كلي اصلي ترين فعاليت هاي كشاورزي منطقه به ترتيب اولويت ؛ زراعت ، باغداري و دامداري است . فعاليت هاي اخير در منطقه شديداَ از همديگر متأثرند و بر هم اثر مي گذارند . در فعاليت زراعت محصولات صيفي در درجه اول (عمدتاَ سيب زميني) و در مقام دوم نباتات علوفه اي و نهايتاَ محصولات باغي نظير سيب ، گردو ، زردآلو و قيسي از نظر صادرات و تهيه خشكبار از منزلت و جايگاه شايان ذكر برخوردار است .[90]
زنبورداري از ديگر فعاليت هاي اين منطقه است .
تصوير عمومي از سيماي محيط زيست طبيعي شهرستان دماوند :
در بحث محيط طبيعي كنترل ، نظارت ، حفظ و احياء پوشش گياهي و جانوري منطقه مد نظر است ، سازمان محيط زيست داراي مناطق چهارگانه اي بوده كه به ترتيب اولويت به نام پارك هاي ملي ، آثار طبيعي ملي ، پناهگاه حيات وحش ، منطقه حفاظت شده مي باشد كه رأساً تحت مديريت و حاكميت محيط زيست مي باشد ، از چهار مورد فوق هيچ كدام در شهرستان دماوند نيست ، البته قله دماوند جزء آثار طبيعي ملي است ولي از نظر محل قرارگيري جغرافياي شهرستاني ، جزء حوزه اسحفاظي آمل است .
شكار ممنوع به مدت 3 تا 5 سال براي يك منطقه مشخص گرديده كه در صورت مديريت و يا نياز بيشتر دوباره تمديد مي گردد و چنانچه داراي پارامترها و معيارهاي مناطق حفاظت شده باشد ارتقاء يافته ، منطقه شكار ممنوع به حفاظت شده تبديل مي گردد .
بر اين اساس طرح ايجاد منطقه شكار ممنوع مطرح و به تأييد شوراي عالي حفاظت محيط زيست رسيده است .
منطقه شكار ممنوع كوه سفيد 174 هزار هكتار بوده و شامل مناطق زره در ، تِميسيان ، تنگه بولان ، قره قاج ، كوه قوچ ، كيلان و منطقه كوه هاشم ، دره سوسن ، كوه سفيد ، سيد آباد ، جابان ، سربندان مي باشد .
پوشش گياهي اين منطقه مخصوص ناحيه ايران- توراني است ، گياهان غالب آن انواع علف شور ، دِرمَنِه ، درختچه گز ، كُما ، باريجه ، آويشن ، اسپند ، گون و در ارتفاعات تك درختان اُرس ، در ارتفاعات كمتر درخت پسته وحشي (بَنِه) مي باشد . حيوانات عمده اين منطقه قوچ و ميش ، كل و بز وحشي ، روباه ، پلنگ و از پرندگان سار گَپِه ، دَليجه ، انواع عقاب ، دال ، كبك و . . . را مي توان نام برد .
معضلات منطقه ي شكار ممنوع سفيد كوه : استقرار واحدهاي اختياري (20 واحد فعال) كه داراي عناصر سنگين مانند سرب و گالبيم بوده و آلودگي خاك ، هوا و آب را در پي دارد .
اقليم منطقه دماوند :
در مطالعات منطقه ي دماوند به دو حوضه آبريز دماوند و رودخانه حبله تقسيم مي شود . اين منطقه از ساخت توپوگرافيك بسيار متحرك و پر انرژي برخوردار است . اين ساخت توپوگرافيك پر تحرك در ساخت اقليم منطقه بازتاب يافته و ساخت اقليم نيز به سهم خود در رويش طبيعي بخشي از خصلت هاي خود را آشكار مي سازد .
به طور كلي تقسيمات اقليمي حوزه را مي توان فهرستوار ، بصورت زير خلاصه نمود . تقسيم بندي ارائه شده متكي بر مطالعات گروه اقليم شناسي مي باشد :
· اقليم خيلي مرطوب نوع "الف" ؛ بيشتر حاكم بر شيب هاي مشرف بر دره ها را شامل مي شود .
· اقليم خيلي مرطوب ارتفاعي نوع "ب" كه ارتفاعات فوقاني را پوشش مي دهد .
· اقليم مرطوب ارتفاعي تقريباً بر محدوده ميانبند حاكم است .
· اقاليم خشك سرد ، نيمه خشك ارتفاعي و مديترانه اي ارتفاعي دشت هاي مرتفع بين 1000 تا 2500 متر ار مي پوشاند .
· اقاليم نيمه خشك سرد و شديداً خشك و سرد ؛ بخش هايي از قسمت هاي جنوبي حوزه را در بر مي گيرند .[91]
تنوع گونه هاي گياهي و جانوري منطقه دماوند :
اصول بنيادين اكولوژيك در خصوص روابط موجود ميان تنوع پوشش گياهي و جانوري عموماً بيانگر اين واقعيت اند كه ، به موازات افزايش تنوع گونه ها در اجتماعات و فرماسيون گياهي ، تنوع اجتماعات جانوري نيز افزايش مي يابد .
به طور خلاصه فرماسيون هاي گياهي حوزه را مي توان در گروه هاي زير طبقه بندي نمود :
· توده هاي درختي در ارتفاعات ، نواحي مياني حوزه و دشت هاي جنوبي ،
· تركيب درختزار و بوته زار ،
· بوته زار ،
· بوته زار و استپ ،
· استپ .
در طبقه بندي فرماسيون ها آگاهانه از جنگل ها و اجتماعات گياهي كه همچون نواري گاه باريك و گاه عريض ، گاه متراكم و گاه با تراكم كم حاشيه رودخانه ها را اشغال مي نمايند ، ذكري به ميان نيامده است .
رويش طبيعي حاشيه رودخانه حبله و شاخه هاي مختلف آن ، چه از حيث فرماسيون و چه از حيث تركيب گونه ها مي تواند بسيار متنوع باشد .
با توجه به نقش قابل توجهي كه اجتماعات گياهي در تشكيل اجتماعات جانوري ايفا مي نمايند ، نوع موجودات در اجتماععات گياهي نمي تواند بدون بازتاب عيني در تركيب اجتماعات جانوري باشد . هر اجتماع جانوري در محدوده اجتماع گياهي خاصي شكل مي گيرد . به همين مناسبت در يك چشم انداز طبيعي هرچه اجزاء تشكيل دهنده ي سيماي چشم انداز متنوع تر باشند ، به همان نسبت بر تنوع زيستگاه ها و به تبع آن تنوع موجود در تركيب جانوري موجود در آن چشم انداز افزايش مي يابد . در اين منطقه نيز به دليل تنوع در شرايط اقليمي ، ساخت توپوگرافيك و فرماسيون هاي گياهي ، تنوع موجود در اجتماعات جانوري نيز قابل ملاحظه است .[92]
اگر چه حوضه آبخيز دماوند از نظر اكولوژيك و نحوه استفاده انسان از اراضي يك فاجعه به شمار مي رود ، از آنجا كه حوضه آبخيز دماوند گذرگاه ارتباطي جمعيت هاي سم داران بزرگ مناطق حفاظت شده لار و ورجين در شمال با منطقه حفاظت شده جاجرود و احتمالاً منطقه حفاظت شده كوير ، در جنوب است ، داراي اهميت بسيار مي باشد .[93]
تاريخچه استفاده انسان از گياهان دارويي :
سابقه درمان بيماريها با گياهان دارويي به قدمت تاريخ زيست انسان بر روي كره زمين است . انسان به حكم تجربه ، علم و انديشه جانوران بنا به مقتضيات خود در طول عمر حيات در كره زمين به كمك گياهان دارويي خود را مداوا كرده و ميكنند . گياهان دارويي در باغ خدا ميرويند . در دشتها ، مراتع وسيع ، جنگلها و ... پيدا ميشوند. بدست كسي كاشته نشده و به همت كسي هم آبياري نشده است . هزاران سال است كه بدين منوال در چرخه حيات بوده و طبيعت را آرايش ميدهند.
اگر چه در نيم قرن گذشته استفاده از داروهاي شيميايي و سنتزي به شدت رواج يافت ولي به سرعت آثار زيان بار آنها بر زندگي آنها سبب گرايش مجدد به گياهان دارويي گرديد ، و اين نكته كه توسل به گياهان دارويي همواره در طول تاريخ يكي از روشهاي موثر درمان بوده است ، به خوبي روشن است . تاريخ طب در كشور ما مربوط به دوره آريايي مي باشد و اوستا (۶۵۰۰ ق.م) اولين كتابي است كه از گياهان دارويي سخن گفته است. به نقل از اوستا اولين پزشك ايراني تريته پدر گرشاسب پهلوان بوده است كه از كاربرد گياهان دارويي و عصاره آنها اطلاع داشته و مقام او در طب نظير مقام ايمهوتپ (۳۵۰۰ ق.م) در مصر باستان ، انقلبيوس در يونان و آسكولانيوس در روم (سه رب النوع درمان) بوده است . قديمي ترين گياه دارويي در طول تاريخ ” هوم” گياه مقدس آيين زرتشت بوده است . در كتابهاي پهلوي هوم را سرور همه گياهان و استفاده از آن را باعث عمر جاويدان مي داند . تاريخ استفاده دارويي از پياز و ادويه به ۴۵۰۰ ق.م و به نقل از هردوت استفاده از گياهان دارويي ميرح (Commiphora)، كاسيا (Cinnamomu) سيناموم (Cinnamimum Zylanica) آنيز (Pinpimella anisum) مارجورام (Oroganum margorana) در موميايي كردن اجساد به ۵۲۰۰ ق.م مي رسد . قديمي ترين كتاب چيني منسوب به شينون (۲۸۰۰ ق.م) ۱۰۰۰ گونه دارويي را شرح داده، ماردوكاپاليدين (۷۱۰ ق.م) ۶۴ گونه دارويي را كشت نموده است ، در الواح سومري چگونگي كشت گياهان را شرح داده، بقراط (۳۷۷ ق.م) كاربرد دارويي ۴۰۰ گونه دارويي را شرح داده است . ظهور دانشمنداني نظير سقراط ، ديوسكوريد ، رازي ، هروي ، ابن سينا ، ابوريحان بيروني ، جرجاني ، خاندان بختيشوع سبب گسترش اين علم در جهان گرديدند .
گياهان دارويي رستنيهايي با تاريخچه جالب توجه و ممتاز هستند . علاوه بر قدمت، گستره نفوذ اين گياهان در تاريخ اديان و ملتها بسيار شايان توجه است بطوريكه در جاي جاي حوادث مهم تاريخي، سياسي، اجتماعي و ديني ، اين گياهان قرين توجه بوده و يا منجر به بروز حوادث مهمي شده اند. در بندهشن (دايرةالمعارف زرتشتيها) به اسامي فرشتگان اداره كننده روزهاي يك ماه اشاره شده كه با نام گياهان دارويي انطباق دارد ، زعفران و نسترن از آن جمله اند. در سوره دهر ، آيات پنجم و ششم مي خوانيم “نيكوكاران عالم در بهشت شرابي نوشند كه طبعش در لطف رنگ و بوي كافور است . در تاريخ اسلام ، نام يهود بني قريظه با حوادث مهم صدر اسلام قرين است . در زبان عربي يكي از نامهاي درخت اقاقيا ، قريظه است . بني قريظه نام طايفه اي از يهود بوده كه در ابتدا به شغل دباغي اشتغال داشته اند و از اين گياه در فرآوري پوست استفاده مي كرده اند . امروزه مي دانيم كه تاننها گروهي از مواد موثره هستند كه در رسوب پروتيين نقش دارند و اين اثر باعث خاصيت ميكروب كشي ، ضد خونريزي و انقباض بافتهاي مختلف مي شود. بنا براين براي رسوب دادن پروتيين پوست ، در دباغي مورد استفاده قرار مي گرفته است . از ديگر گياهان دارويي سس است كه در زبان عطاران و منابع طب سنتي به افتيمون معروف است كه نام اخيراز صفت گونه اي در نام علمي آن گرفته شده است . از خواص درماني اين گياه در درمان بيماريهاي دماغي استفاده مي شود . علاوه بر منابع طبي در متون ادبي هم از اين گياه نام برده شده است . با جستجو و دقت درمنابع ديني، تاريخي و ادبي، اسامي گياهان دارويي، وجوه تسميه و حوادث مرتبط با اين گياهان به وفور به چشم مي خورد. بنابر اين در كنار توجه فزاينده اي كه به خواص درماني اين گياهان مي شود لازم است جهت آشنايي بيشتر نسل جوان با اين وجوه تسميه بررسيهاي جامع تري انجام گيرد و حلقه هاي مجزاي دانش بشري مربوط به گياهان دارويي انسجام و اتصال بيشتري پيدا نمايد .
گياهان دارويي دماوند :
1- گزنه ( Nettle )؛ نام علمي : Urtica Dioica
2- گلپر (Heracleum Persicum)( Desf)
3- آلاله
4- پنيرك
5- ازگيل نام محلي كنس Kenes نام علمي : Mespilus Ger Manica
6- زرشك در محل نيز به همين نام موسوم است و نام علمي آن Berberis Vulgaris
7- نسترن نام محلي آن سگ گل سرخ Sag Gel – e Serx است و نام علمي آن Rosa Canina
8- باريجه نام محلي : آن هم باريجه Barije و نام علمي آن : Ferula Gumosa
9- بارهنگ نام محلي بارهنگ : Barang نام علمي : Plantabo Major
10- گل ختمي نام محلي : گل ختمي نام علمي : Althaea – Officinalis
11- شاتره Fumaria Officinalis
12- كاسني Cichorium intybus
13- گل گاوزبان Echium amoenum Fisch Mey
14- نـعـنـاع Peppermint
15- اراقيطون (برگ باباآدم) Burdock
16- بابونه اروپايي Feverfew
17- بابونه رومي Roman Chamomile
18- خاكشي (خاكشير) Descureania Sophia Webb et Berth
19- ختمي Aithaea Officinatis
20- زرشك Barberry
21- چاي كوهي St.johns Wort ، نام علمي Hypericum perfratum
22- مورد (Myrtus communis آفت دهان را درمان ميكند
23- نام فارسي : آويشن ، نام علمي : Thymus Vulgaris L ، نام انگليسي : Garden thyme
24- بنگدانه نام محلي : Tatule نام علمي : Hyoscy Amus Miger
25- گاوزبان ، نام محلي : شيشنك Sisenak نام علمي : Borago – Offici –
26- تيره زرشك Berberideceae
27- باريجه Ferula gummosa Boiss
28- بابونه Matricaria Chamomilla
29- خشخاش
30- كنگر
31- گون
32- بومادران
33- بنفشه
34- پرسياوشان
35- پيازچه كوهي
36- شنگ
37- قدومه
38- شيرين بيان
39- روناس
40- خار شتر
تاريخچه روابط انسان با حيات وحش :
حيوانات وحشي قرن ها در جوامع مختلف تأمين كننده غذا و پوشاك براي انسان بوده و حفاظت از او را به عهده داشته اند . همچنين انسان از طريق شكار ، صيد و تفرج با آنها رابطه اي عميق داشته است . امروزه نيز حيوانات علاوه بر برخورداري از همه اين ارزشها به عنوان شاخصي از كيفيت محيط زيست براي انسان متفكر به شمار مي روند .
تاريخ رابطه انسان و حيات وحش ، به قدمت تاريخ خود انسان است . انسان در هر مقطعي از مسير طولاني تاريخ تكامل اجتماعي و فرهنگي خود ، به فراخور شعور اجتماعي و فرهنگي مسلط بر همان مقطع تاريخي رابطه اي خاص با طبيعت و حيات وحش برقرار نموده است .
در نخستين مرحله از اين فرآيند تكاملي چندين هزار ساله ، انسان در هيأت انسان شكارگر وارد طبيعت شده و به گونه هاي جانوري عمدتاً به عنوان شكار و منبع غذايي خود و نيز دشمني كه بايد خود را در برابر آن تجهيز نموده و از خود دفاع كند ، مي نگرد .
فراموش نشود كه امروز نيز حتي در سازمان حفاظت محيط زيست ، از حيات وحش تحت عنوان شكار اسم برده مي شود و اين در حالي است كه مجموعه قوانين محيط زيست معنا و مفهوم آنچه كه از ديد قانون شكار تلقي مي شود ، به روشني بيان شده است .
در مقطع انقلاب نوسنگي انسان موفق مي شود ، تعدادي از جانوران را اهلي نموده و از آن ميان برخي را به عنوان مواد غذايي ، برخي را به عنوان كمك در كارهاي روزمره و برخي ديگر را به عنوان حامي و محافظ خود برگزيند . بنابراين در مقطع انقلاب نوسنگي كه در ايران شكل گيري آن به 10 تا 12 هزار سال پيش بر مي گردد ، در نحوه ي نگرش انسان به حيات وحش و به تبع آن ، بار ارزشي كه براي اين گروه از زيستمندان قايل بود ، تحولي شگرف به وقوع مي پيوندد . در حقيقت از همين مقطع زماني به بعد است كه مفهوم حيات وحش به عنوان متضاد و نقطه مقابل جانوران اهلي شكل مي گيرد . بر اين مبنا به مجمموعه جانوران مهره داري كه به هر دليلي توسط انسان اهلي نشده و در محيط هاي طبيعي آزادانه زندگي مي كنند عنوان حيات وحش اطلاق مي شود .
انسان امروز درباره حيات وحش به عنوان دشمني نمي انديشد كه بايد نيست و نابود شود . همچنين در طرز تفكر انسان امروز ، حيات وحش به عنوان ماده غذايي جايگاه سنتي خود را از دست داده است .
انسان انديشمند امروز ، هرگونه جانوري را همچون محصول ميليون ها سال تكامل بيولوژيك كره زمين ادراك نموده و آن را حامل بار اطلاعاتي چندين ميليون ساله دانسته و به همين نسبت براي آن ارجي به مراتب بيشتر از ساخته هاي دست بشر قايل است .
انسان جزئي از محيط زنده طبيعي به شمار رفته و بر همين اساس تداوم زندگي او تنها بر پايه ي منابع طبيعي موجود در محيط ميسر است . همه ي انسان ها و جوامع انساني به طور مستقيم يا غير مستقيم از حيات وحش بهره مي گيرند . اما بهره گيري آنان از منابع طبيعي ، از جمله حيات وحش ، بايد آنچنان آگاهانه و مسئولانه صورت گيرد كه فرآيند هاي طبيعي بوم شناختي بتوانند به كاركرد خود براي تأمين مستمر يك محيط سالم ادامه دهند .
گونه هاي جانوري حوزه دماوند :[94]
الف- پستانداران :
1- گوسفند وحشي البرز يا قوچ و ميش ؛ Ovis (ammon) orientalis
2- بز و پازن يا كل و بز ؛ Capra aegagrus
3- گربه وحشي ؛ Felis catus
4- شغال ؛ Canis aureus
5- همستر خاكستري يا كيسه دهان خاكستري ، Cricetulus migratorius
6- كيسه دهان دم دراز ؛ Clamyscus bailwardi thamas
7- خارپشت گوش بلند ؛ Hemiechinus auritus
8- كفتار ؛ Hyaena hyaena
9- تشي ؛ Hystrix indica
10- خرگوش ؛ Lepus capensis
11- شنگ يا سمور آبي ؛ Lurta lurta
12- سمور سنگي ؛ Hyaena hyaena
13- جرد ايراني ؛ Meriones persicus
14- پايكا ؛ Ochotona rufescens
15- گراز يا خوك وحشي ؛ Sus scrofa
16- گرگ ؛ Canis lupus
17- پلنگ ؛ Panthra pardus
18- روباه ؛ Vulpes vulpes flavescens
19- حشره خور دندان سفيد كوچك ، Croucidura sauveolens
20- موش صحرائي ؛ Apodemys sylvaticus
21- موش بزرگ ؛ Nesokia indica Grany and Hard Wick
22- موش سياه ؛ Rattus rattus
ب- پرندگان :
1- عقاب طلايي ؛ Aquila chrysie
2- عقاب دو برادر ؛ Hieraeetus fasciatus
3- عقاب پر پا ؛ Hieraeetus pennatus
4- سار گپه پا بلند ؛ Buteo rufinus
5- سار گپه ؛ Buteo buteo
6- كوركور ؛ Milvus migrans
7- دال سفيد ؛ Aegypius monachus
8- دليچه ؛ Flaco tinunculus
9- تيهو ؛ Ammoperdix grisegularis
10- كبوتر چاهي ؛ Columba livia
11- يا كريم ؛ Streptopelia decacto
12- كوكو ؛ Cuculus canorus
13- زنبور خور معمولي ؛ Merops apiaster
14- هدهد ؛ Upupa epops
15- پيت صحرائي ؛ Anthus pratensis
16- دم جنبانك ابلق ؛ Mota cilla alba
17- چكاوك سنگلاخ ؛ Lanius excubitor
18- سسك بياباني ؛ Sylvia nana
19- چلچلك بياباني ؛ Oenanthe deserti
20- سار ؛ Sturnus vulgaris
21- زاغ نوك سرخ ؛ Pyrrhocorax pyrrhocorax
22- بحري ؛ Falco pregrinus
23- كبك ؛ Alectoris chukar
24- كوكر شكم سياه ؛ Pterocles orientalis
25- فاخته ؛ Columba oenas
26- قمري معمولي ؛ Streptopelia turtur
27- چكاوك آسماني ؛ Alauda arvensis
28- دم جنبانك خاكستري ؛ Motacilla cinerea
29- صعوه كوهي ؛ Prunella collaris
30- چلچلك كوهي ؛ Oenanthe oenanthe
31- بلبل ؛ Luscinia megarhyn chos
32- چرخ ريسك بزرگ ؛ Parus major
33- زاغي ؛ Pica pica
34- غراب ؛ Corvus corax
35- چكاوك سر دم سياه ؛ Ammomanes cinctures
36- باد خورك ؛ Apus affinis
37- شبگرد ؛ Caparimulgus europaeus
38- هوبره ؛ Chlamydotis undulate
39- سليم طوقي كوچك ؛ Charadrius dubius
40- سبز قبا ؛ Coracias garruls
41- زرده پر سر سياه ؛ Emberiza melanocephala
42- سينه سرخ ؛ Erithacus rubecula
43- گنجشك سينه سياه ؛ Passer hispaniolensis
44- پري شاهرخ ؛ Oriolus oriolus
45- چكچك دم سفيد ؛ Oenanthe monacha
46- دم جنبانك زرد ؛ Motacila flava
47- كوركور حنايي ؛ Milvus milvus
ج- دوزيستان :
تنها دوزيست بدون دم مشاهده شده در حوزه قورباغه مردابي Panaridibundal مي باشد .
د- ماهيان رودخانه حبله :
ماهيان شناسايي شده در رودخانه متعلق به سه خانواده زير مي باشند :
1- كپور ماهيان ؛ Cyprinidae
- Alburnoides bipunctatus
- Barbus mursa
- Capoeta damascina
2- سگ ماهيان جويباري ؛ Balitoridae (Cobitidae)
- لوچ تاجدار ؛ Nemacheilus malapterurus
3- آزاد ماهيان ؛ Salmonidae
در بين ماهيان شناسايي شده خانواده كپور ماهيان چه به لحاظ جنس و گونه و چه از ديدگاه پراكندگي در قسمت هاي مختلف رودخانه ، داراي بيشترين تنوع مي باشند .[95]
محـافظـت از محـيط زيـست
اگر چه حوضه آبخيز دماوند از نظر اكولوژيك و نحوه استفاده انسان از اراضي يك فاجعه به شمار مي رود ، از آنجا كه حوضه آبخيز دماوند گذرگاه ارتباطي جمعيت هاي سم داران بزرگ مناطق حفاظت شده لار و ورجين در شمال با منطقه حفاظت شده جاجرود و احتمالاً منطقه حفاظت شده كوير ، در جنوب است ، داراي اهميت بسيار مي باشد .
بهره برداري از گياهان وحشي معمولاً بيش از حد ظرفيت صورت ميپذيرد و اين امر موجب صدمه به محيط زيست مي گردد .
هنگاميكه گياهان در معرض خطر قرار بگيرند ، به موازات كاهش تراكم گياه در زيستگاه طبيعي ، خطر تقلب زيستگاه افزايش مي يابد .
طرحهاي كشت و جمعآوري كنترل شده تحت مقررات GACP (روش كشت و جمعآوري مطلوب) نه تنها موجب تضمين مواد اوليه مناسب بوده ، بلكه علاوه بر آن باعث كيفيت و تكثير پذيري گياه و صد البته سلامت داروها نيز مي گردد .
موزه شهر دماوند :
موزه شهر دماوند موزه اي است منطقه اي- بر اساس تعاريفي كه در فصل اول آورده شد- كه در برگيرنده ي موقعيت جغرافيايي ، سياسي و فرهنگي واحدي است .
اهميت ايجاد موزه شهر دماوند :
تغييراتي كه به تدريج در اجتماع ما جايگزين مي شوند ، به صورت يك سري از تحولات انقلابي است كه به همراه خود خط سير مهم ارتباط ميان فرهنگ هاي سنتي و انواع جديدي كه در جريان تكوين بوده است به ارمغان مي آورد .
اين موزه مي توانند سهم بسزايي در جريانات اقتباس فرهنگي بين جوامع مختلف كه نتيجه ي آنها شكل گيري فرهنگ هاي جديد است ، داشته باشد . ارائه ي مجموعه ها و عناصر فرهنگي نمايشگاه ها از دير باز ، بازديدكنندگان را براي ديدن شكل واقعي انتقال بين فرهنگ قديم و جديد قادر مي سازد . در ضمن به معرفت مفاهيم و عقايد كمك مي نمايد .[96] (موزه و بازديد كننده ص21)
موزه ها در خلق دائمي عادات فرهنگي جديد نقش بسزايي به عهده دارد و در دراز مدت تضمين كننده تداوم فرهنگي مي باشد .[97] (موزه داري نوشين دخت نفيسي ص61)
موزه شهر دماوند نهاد مطلوبي براي وظايف آموزشي در منطقه ، مانند آموزش جوانان و حرفه آموزي بزرگسالان است .
از آنجا كه اين موزه ي منطقه اي نمايانگر "منطقه" از ديدگاه يك واحد انساني و فرهنگي است ، نخستين پايگاه شناخت مسائل فرهنگي است و در نتيجه موجب برقراري تفاهم بيشتر ميان مناطق مي گردد و همچنين سبب ايجاد حرمت ملي در وراي ويژگي هاي محلي و گشودن دريچه اي به سوي دنياي خارج مي شود . در اين راستا موزه نقش يك خط ارتباط را بازي مي كند .[98] (موزه داري نوشين دخت نفيسي ص35)
به ديگر سخن موزه شهر دماوند پيام خود را به دو روش به بازديدكنندگان مي رساند :
1- از طريق نمايش آثار و اشياء مربوط به يك فرهنگ به شهروندان به عنوان يك عامل انسجام فرهنگي ايفاي نقش مي كند .
2- آن فرهنگ محلي را به بيگانگان نشان مي دهد .
اهداف موزه شهر دماوند :
احداث چنين موزه اي در شهر دماوند عاملي است براي جلوگيري از نابودي و خروج اشياء تاريخي و باستاني اين شهر . علاوه بر اين وجود موزه در اين شهر يكي از عوامل مهم گردشگري و محور رشد اقتصاد شهري محسوب مي شود .
يك موزه مناسب ترين مكان براي صرف اوقات فراغت مردم و لذت بردن از ديده ها مي باشد ، و در عين حال شكوفايي استعدادهاي نهفته در اجتماع است و فرآيندهاي رشد را باز گو مي كند .
باعث همبستگي قومي و اتحاد مردمي و حفظ فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها خواهد شد .
در نهايت حافظه ي تاريخي ، شناسنامه و سند هويت تاريخي اين شهر مي باشد .
مخاطبان موزه شهر دماوند :
نخستين اقدام در راه تشكيل يك موزه شناخت جامعه و يا به عبارت ديگر مشخص كردن مخاطبان موزه است .[99] (موزه داري نوشين دخت نفيسي ص61)
يك موزه تنها به افراد محلي اختصاص ندارد و گروه هاي متنوع و گسترده اي از افراد ، از جمله گردشگران ، به آنجا مراجعه مي كنند .[100] (موزه روان شناسي و معماري، موزه ها ش39 مانفرد لبم براك ص51)
هنگامي كه يك موزه ي جديد ساخته مي شود ، تحقيقات در باره ي بازديدكنندگان احتمالي آن نقش مهمي را ايفا مي كند و امكان پيشگويي و حدس و گمان را فراهم مي آورد . به هر حال مطلوب ترين حالت جذب بيشترين تعداد ممكن افراد (در فرضيه ي همه آنها) به موزه است .
در اينجا نقطه ي شروع تجزيه و تحليل چرخه مراجعه كنندگان موزه (بازديدكنندگان) است . به خاطر اهميت فوق العاده بازديدكننده محور اصلي بحث است .[101]
از ديدگاه جامعه شناسي مي توان ميان بازديدكنندگان واقعي و بالقوه تمايز قايل شد . بايد آماري درباره ي هر دو گروه گردآوري شود و در آن به ويژگي هاي اجتماعي ، نژاد ، شغل ، سطح تحصيلات و اطلاعات محيط زيست آنها توجه شود .[102]
موزه ها مسئوليت جلب و جذب مردم را بر عهده دارند ، و بايد برنامه هاي آموزشي مختلفي متناسب با سن و آگاهي بازديدكنندگان تدارك ببينند .
بازديدكنندگان موزه را مي توان به دو دسته تقسيم كرد :[103]
1- بازديدكنندگاني كه آشنايي مقدماتي از موزه دارند .
2- افرادي كه در اين زمينه هيچ گونه آگاهي ندارند .
از اين رو يكي از وظايف اساسي هر مسئول موزه اين است كه به گروه دوم براي چيره شدن بر اين مانع اصلي ياري دهد و آنها را به گسترش علاقه شان و يافتن بهره مندي واقعي و پر دوام از اين امر تشويق نمايد .[104]
از موضع ديگري موزه ها دريافته اند كه بهتر است ارائه ي آثار را براي سه گروه "فكري" قرار دهند :
1- كودكان .
2- جوانان و بزرگسالان با قدرت فكري بدون توجه به دانش ويژه اي .
3- متخصصين و كارشناساني كه از دانش و آگاهي عملي و تئوري قابل ملاحظه اي در مورد موضوع ويژه اي برخوردار مي باشند .[105] (موزه و وظايف آن، دوگلاس. آ. آلن ترجمه: عبدالرحمن اعتصامي صدري صص47و 48)
مجموعه هاي موزه شهر دماوند :
موزه ها ي عمومي- شهري اغلب با يك يا دو مجموعه خاص كار خود را آغاز كرده و سپس در زمينه هاي ديگر گسترش يافته اند .[106] (موزه داري نوشين دخت نفيسي ص34و35)
با توجه به وسعت گزينه هاي در اختيار ما براي گردآوري مجموعه و پتانسيل هاي منطقه دماوند در زمينه هاي متنوع براي نمايش در موزه ما نيز مجبوريم محدوده اي براي شروع كار ايجاد كرده و بر اساس آن طرح راه اندازي موزه را به صورتي عيني تر ارائه دهيم .
موزه ي شهر مانند موزه هاي عمومي- ملي چند مجموعه اي مي باشد ولي در مقياس كوچك . چنانچه منطقه اي را كه اين طبقه از موزه ها در بر مي گيرد منطقه اي باستاني باشد ، آثار يافت شده در طي كاوشهاي باستان شناختي بخش مهمي از موزه را تشكيل مي دهد ، چنانچه منطقه از نظر علوم طبيعي چون گياه شناسي و كاني شناسي غني باشد هسته ي مركزي موزه بر مبناي اين علوم قرار مي گيرد و سپس مجموعه هاي ديگر با ماهيت هنري ، تاريخي ، مردم شناسي ، مردم نگاري و هنرهاي سنتي به آن اضافه مي شود .[107] (موزه داري نوشين دخت نفيسي ص34و35)
همان طور كه در بخش هاي مختلف به اين موضوع پرداخته ايم ، آنچه واضح است غناي آثار و اشياء باستاني در اين حوزه است كه ما را در تشكيل مجموعه اي با همين محتوا راهنمايي مي كند . آثار يافت شده در حفاري هاي علمي باستان شناسي در سال هاي اخير در منطقه وليران مهمترين بخش اين مجموعه را از لحاظ كمي و كيفي تشكيل مي دهد . اصالت آثاري كه در حفاري هاي علمي باستان شناسي يافت مي شوند قابل ترديد نبوده ، داراي هويت و شناسنامه هستند و اطلاعات گسترده اي در اختيار ما مي گذارند .
ارزش مجموعه ها چنانچه همراه با اسناد و مدارك حاوي ويژگي هاي آنها باشد ، دو چندان مي گردد .[108]
علاوه بر اين ، تعدادي از اشياء نيز به صورت اتفاقي از اين منطقه به دست آمده اند كه در گنجينه موزه ملي ايران نگهداري مي شوند . اين اشياء نيز مكمل خوبي براي اين مجموعه محسوب خواهند شد .
مجموعه ديگري كه به لحاظ قابليت هاي نمايشي و تنوع فراوان جا دارد در موزه شهر دماوند به نمايش گذاشته شود ، مجموعه ي علوم طبيعي اين شهر مي باشد . پرداختن به اين حوزه و نگاهي از اين جهت به شهر دماوند بخش قابل رؤيت و آشناي منطقه را نيز به صورت كامل براي بازديدكننده مو شكافي مي كند و وي را به اهميت حفظ و نگهداري محيط پيرامونش واقف مي سازد . طبيعت زيبا ، گونه هاي متنوع جانوري و گياهي ، درياچه ها و رودخانه هاي موجود در شهرستان ، به صورت كامل در اين بخش به بيننده معرفي شده و جزئيات مربوط براي او توصيف مي شود .
گردآوري ساير اشياء كه با اين مجموعه ها ارتباطي ندارد در اين مرحله از تشكيل مجموعه ي اوليه نادرست بوده و چنانچه بعداً تصميم به غني سازي مجموعه گرفته شد ، اين كار بايد با دقت و حساسيت انجام گيرد . در غير اين صورت نمايش چنين مجموعه اي موجب مي شود بازديدكننده را با دسته اي از اشياء مواجه كنيم كه هيچ ارتباطي با هم ندارد ، و سر در گمي او را به دنبال خواهد داشت بدون اينكه احساس كسب آگاهي داشته باشد .
مجموعه بايد به گونه اي گرد آوري شود كه پاسخگوي نيازهاي نمايشي ، پژوهشي و آموزشي موزه باشد . از گردآوري آثار به نحو پراكنده و بدون پيوستگي ميان آنها و رعايت نظم تاريخي ، فقط به صرف نادر بودن اثر و يا اهداي آن به موزه بايد صرف نظر شود .[109] (موزه داري نوشين دخت نفيسي ص63)
ساختار فيزيكي موزه :
الف- محل موزه شهر دماوند :
امروزه موزه ها با محوريت قرار دادن انسان ، سعي در بهبود بخشي وظايف و عملكرد خود دارند ، چنانچه در مورد موقعيت قرارگيري موزه و معماري ساختمان موزه نيز فضايي مناسب براي حضور انسان ايجاد گردد ، دستيابي به اهداف مد نظر اين موزه نيز امكانپذير مي گردد .
ناگفته پيداست كه موزه شهر دماوند ، در محل شهر دماوند كارايي و عملكرد مناسب دارد ، چراكه آشنايي و آگاهي از هويت و ماهيت فرهنگي يك جامعه خارج از محيط مزبور چندان ملموس نيست و اين وجه غير مادي جامعه در تماس با مردم اين جامعه بازگو مي شود . از طرفي پاسخگويي به نيازهاي آموزشي و فرهنگي مردم شهرساتن دماوند با حضور اين موزه در متن اين جامعه ميسر مي شود .
در گستره ي شهرستان دماوند ، شهر دماوند با مركزيت اداري ، خدماتي و آموزشي و نيز از آنجا كه بيشترين جمعيت را در خود جاي داده است ، مناسب ترين محل بوده ، همچنين دسترسي مردم به اين بخش از شهرستان آسانتر از ساير نقاط مي باشد . در اينجا نقطه اي خاص روي نقشه مشخص نشده ، بلكه شرايط و موقعيت هاي مختلف امكان سنجي شده است تا در نهايت بهترين گزينه ها براي احداث موزه در شهر دماوند معرفي گردند .
محله هاي قديمي با بافت متراكم ساختمان ها و كوچه هاي باريك و پيچ در پيچ و بن بست آمد و رفت وسايل نقليه به موزه را دشوار مي سازد ، نزديكي موزه به يكي از خيابان هاي اصلي و ايستگاه هاي وسايل نقليه ي عمومي ، دسترسي آسان براي همگان فراهم مي آورد .
به سبب خصلت فرهنگي موزه بهتر است كه در كنار كتابخانه ، مدارس ، دانشگاه ها و يا ساير مراكز فرهنگي واقع شود تا افرادي كه در مؤسسات نامبرده رفت و آمد دارند از موزه نيز بتوانند استفاده نمايند .[110] (موزه داري نوشين دخت نفيسي ص 46)
ب- ساختمان موزه شهر دماوند :
آنچه از اين گونه بناها انتظار مي رود اين است كه بر حسب شكل حجمي و نماد گرايي آنقدر واضح باشند كه بازديدكنندگان به راحتي خود را با نوع آن فضا تطبيق داده و به سادگي قسمت هاي مختلف بنا را تشخيص دهند . اين بناها بايد امكانات لازم را براي انواع بسيار متفاوت بازديدكنندگان ، توريست ها ، دانش اموزان و متخصصين و غيره فراهم آورده ، مردم را به طرزي غير قابل اشتباه ، با استفاده از معبرهاي واضح ، فضاهاي توزيع و امثال آنها هدايت كنند .[111] (موزه هاي جديد صص15و16)
يكي از رويكردهاي مرسوم در معماري موزه هاي ايران استفاده از بناهاي قديمي و تاريخي و به نوعي باز زنده سازي اين قبيل مكان ها مي باشد . اگرچه چنين راه كاري براي معدودي از بناهاي تاريخي و موزه ها مناسب است ولي بايد بر مشكلات و معايب چنين موزه هايي واقف بود .
استفاده از ساختماني كه قبلاً به منظور ديگري ساخته شده چندان مطلوب نيست و مشكلات معماري كه اين قبيل موزه ها ايجاد مي كنند بسيار پيچيده است . مهمترين مشكلات دقيقاً جنبه ي كاركردي دارند ، نداشتن پاركينگ ، ثابت بودن فضاي تالارها ، اضافه كردن فضاها و اتاق هاي مورد نياز و تجهيز ساختمان از جمله مواردي است كه در اين گونه موزه ها بروز مي كنند . چنانچه بنايي تاريخي براي ايجاد موزه در نظر گرفته شده باشد ، مشكلات دو چندان خواهد شد ؛ نگهداري و حفاظت يك ساختمان تاريخي در حاليكه عده ي زيادي در آن تردد مي كنند و از هر فضا به منظور خاصي بهره برداري مي شود تدابير خاصي مي طلبد ، علاوه بر آن طرح معماري ورودي اين نوع بناها بايد قابليت تغيير شكل و تبديل بخشي از آن به رمپ (جهت در دسترس بودن موزه براي معلولان) را داشته باشد . هر بنايي صرف تاريخي بودنش براي ايجاد موزه مناسب نيست . البته بناهاي تاريخي شهر دماوند نيز به لحاظ وسعت اندك و شرايط نامناسبي كه برشمرده شد قابليت تبديل شدن به يك موزه ي كارآمد را ندارند ، بايد توجه داشت كه بنيان گذاري يك موزه در صورتي معقول است كه شرايط موجود در آن ، رجوع بازديد كننده را در پي داشته باشد و در غير اين صورت موزه ي بدون بازديدكننده و ايستا نمي تواند خدمتي به جامعه ي خود داشته باشد .
رويكردي كه براي ساختمان چنين موزه اي امكان پذير است عبارت است از بناهاي كوچك با فرم پراكنده كه احتمالاً واضح تر از كالبدهاي ساده تك حجمي خواهد بود . يعني بيان دقيق تمامي عناصر مختلف با وضوحي زياد ، به صورت يك كل يكپارچه ، و نه با پوسته اي واحد و بزرگ .[112]
موزه ي شهر دماوند علاوه بر نياز به فضاهاي ويژه ي نمايش آثار نيازمند فضايي براي ذخيره سازي ، نگهداري و مرمت اشياء است . همچنين پيچيدگي اداره ي اين نوع موزه ي چند منظوره باعث مي شود كه بخش اعظم ساختمان به قسمت اداري اختصاص يابد .
اين موزه به عنوان مركز فعاليت و مصرف فرهنگي ، نياز به امكانات جانبي نظير : مغازه ، رستوران ، سالنهاي سخنراني و فضاهايي براي نمايشگاه هاي موقتي دارد .[113] (موزه هاي جديد صص 12و 13 )
علاوه بر اين مي بايست طرح گسترش احتمالي موزه در آينده را نيز مد نظر قرار دهيم .
ج- تالارها :
در اين نوع موزه ي عمومي با مجموعه ي فوق العاده متنوع ، جوهرِ مطلقِ موزه در مجموعه اشياء آن است .[114] (موزه هاي جديد صص30 و 32 )
هر شيء براي نشان دادن كيفيت و ويژگي هاي خود نياز به فضا دارد . هر شكل قابل مشاهده فراتر از مرزهاي مادي خود تا حد مشخصي محيط "خالي" اطراف را با حضور خود پر كرده و تحت تأثير قرار مي دهد . از آنجايي كه ويژگي هاي فضايي محيط است كه شكل و موقعيت يك شيء قابل مشاهده را تعيين مي كند ، فضاي پيرامون اشياء بايد به گونه اي سازماندهي شود كه با خود اشياء هماهنگ باشد .[115]
شيوه ي نمايش نيز تابع انواع اشياء هر مجموعه مي باشد . به عنوان مثال در مجموعه هاي مورد نظر ما براي نمايش در موزه شهر دماوند ، جنس اشياء يك عامل تعيين كننده است . نمايش اشياء باستاني و نمونه هاي گياهي و جانوري به علت حساسيت به تغيير شرايط محيطي در فضاي باز موزه ممكن نيست و باعث تخريب و از بين رفتن آنها خواهد شد .
فضاي ساختماني بايستي تابعي از طبيعت اندازه و ويژگي هاي هر شيء در معرض نمايش باشد . معماري اقدام به تعريف مناسب ترين زمينه ها براي تفكر درباره اين اشياء مي كند : شكل اطاق ها ، نورپردازي ، بافت ديوار و نوع نصب كردن خود شيء . لازم است به دقت درباره ويترين هاي شيشه اي ، پايه هاي اشياء مورد نمايش و چراغ ها فكر شود و در بسياري موارد يكي يكي و مورد به مورد تصميم گرفته شود . لازم است اشياء داراي اهميت خاص به شكلي ويژه در معرض نمايش قرار گيرد . در نتيجه پروژه معماري ، از طريق دخالت شديد در طراحي يكايك پايه ها و اشياء مورد نمايش ، خود را در حال تكامل مي يابد . در يك موزه ، ديالكتيك مربوط به نمايش اشياء در سه سطح عمل مي كند : شيء مورد نمايش ، پايه آن و محيط مجاور .[116]
د- معماري داخلي موزه شهر دماوند :
زبان اشياء همواره بارزترين رسانه ي مورد استفاده ي موزه ها بوده است . از ديرباز ، آرايش فضايي مجموعه هايي كه مي بايست براي بازديدكنندگان ارائه شوند مناسب ترين وسيله ي انتقال دانش با فراهم نمودن قرائتي ساده و مستقيم از يك موضوع معين يا زمينه هاي وابسته به آن با استفاده از شواهد مادي جلوه گر شده است .[117]
هنگامي كه يك فرد به يك شيء مي نگرد بر اساس قوانين روان شناسي تحت تأثير آن قرار مي گيرد . وقتي فرد به جلوه هاي معماري مي نگرد نيز اين امر صادق است ، چرا كه هر دو حالت تابع قواعد روان شناسي محيطي هستند و هر دو حالت به صورت يك تجربه ي واحد تجلي مي يابند . سبك معماري و اشياء همگي جزئي از يك كليت واحد اند ، كليتي كه احتمالاً در لحظه اي از خلقت وجود داشته است .[118]
تنها توسط ايجاد تناسب ميان اشياء و فضا و كشف هويت مجدد است كه مي توان تجربه اي زيبا و ماندگار خلق كرد . افزون بر اين طراحي و ساخت دقيق يك غرفه به گونه اي كه كوچكترين جزئيات را به دقت بازگو كند ، مي تواند به نحو فوق العاده اي با فضا ارتباط برقرار كند . به همين دليل بايد همواره به ياد داشت كه هويت اشياء و فضا مي تواند قابليت هاي بازديدكننده را از نقطه نظر روان شناسي ادراكي تا حد زيادي تقويت كند .[119]
يكي از اساسي ترين نيازها در معماري موزه اين است كه بازديدكننده بايد ديدگاهي كلي از فضايي را كه در آن حركت مي كند داشته باشد . هيچ چيز نمي تواند جايگزين اين نياز شود .[120]
بازديدكنندگان ممكن است مسيرهاي مختلفي را در بازديد از موزه برگزينند ، الگوي مسير خطي و نامنظم داراي مزاياي زير است : نقطه ورود و خروج يكي نيستند ، ميزان تلاش مورد نياز براي طي مسير نامشخص است و نتيجه اي كه در انتها به دست مي آيد ممكن است به طور ناخودآگاه يك "پيشرفت" واقعي به شمار آيد . در اينجا بايد بر اين نكته تأكيد شود كه بنا به دلايل اقتصاد روان شناسي ، بازديدكننده نبايد از يك مسير دوبار عبور كند .[121]
از ديدگاه روان شناسي حسي كه يك شيء و فضاي اطراف آن يك مجموعه ي كلي را تشكيل مي دهند كه تعريف دقيق و ثابتي براي آن وجود ندارد و همين تعريف موجود نيز به طور مداوم در حال تغيير است . همان طور كه انسان بايد روابط خود با محيط اطرافش را تشخيص دهد ، يك شيء كامل و برجسته نيز بايد به عنوان يك موجود زنده به شمار آيد و شرايط محيطي آن بايد در هر حال در بهترين حالت ممكن قرار گيرد .[122]
هنگام نمايش ، چند شيء باهم تركيب شده و يك كل را پديد مي آورند ، به گونه اي كه اجزاي اوليه خاصيت خود را از دست داده و جزئي از يك مجموعه ي واحد مي شوند .[123] (موزه هاش39، ص53،موزه روانشناسي و معماري، مانفرد لبم براك، ترجمه فرهاد مالكي صص51تا53)
نمايش مجموعه ها در موزه شهر دماوند :
نمايش به معناي حضور ، ارائه و نمايندگي است . منظور از حضور ، گردهم آوردن مجموعه اي از اشياء مادي در يك فضاي معين به منظور بيشترين بهره وري ديداركننده (بيننده) است .[124]
مسئول موزه موظف است در وهله اول احساس شگفتي و سپس كنجكاوي شديدي را نسبت به آثار ارائه شده اش برانگيزد و اين كنجكاوي برانگيخته شده بايد با بهترين پاسخ هاي ممكن اقناع گردد .[125] (موزه و وظايف آن، دوگلاس. آ. آلن ترجمه: عبدالرحمن اعتصامي صدري ص40)
چگونگي تأثيرگذاري ارزش هاي فرهنگي روي بازديدكننده :
ارزش هايي كه در بطن موزه ها جاري اند به شيوه ي "ديداري" بيان مي شوند و شامل ارزش هاي ديني ، اخلاقي ، تاريخي و زيست شناسي مي باشند . بازديدكننده ي موزه در آغاز يك ديدگاه عيني از جهان را به شيوه ي سه بعدي در برابر چشم خود مي بيند ، سپس مجال مي يابد تا يك روحيه ي انتقادي در شناخت ارزش هاي ملي خود و ساير ملل در ذهن خود پرورش دهد . پژوهش گران كنجكاو و اشخاص علاقمند از لابه لاي اين ارزش ها ، انديشه ها و آرمان هاي فراموش شده را باز يافته ، سليقه و عادات فرهنگي خود را بر مبناي آن شكل مي دهند و در مسير مناسب هدايت مي كنند ؛ زيرا روحيه ي خلاق كه در وجود هر فردي نهفته است ، طي بازديدهايي از موزه اغلب آشكار شده ، فرصت بروز مي يابد .[126] (موزه داري نوشين دخت نفيسي ص60)
عملكردهاي موزه شهر دماوند :
اين نوع موزه ها در شهرهايي كه بيش از يك موزه وجود ندارد ، بيشترين خدمت لازم را براي شهروندان انجام مي دهند .[127]
موزه شهر دماوند نهاد مطلوبي براي وظايف آموزشي در منطقه ، مانند آموزش جوانان و حرفه آموزي بزرگسالان است .[128] (موزه داري نوشين دخت نفيسي ص35)
موزه هاي ملي و مركزي مي توانند از مجموعه هاي خود نمايشگاه هايي در زمينه ميراث فرهنگي و طبيعي و جهاني به موزه هاي منطقه اي ارسال دارند فعاليت بين موزه اي برقرار كنند . در زمينه ي پژوهش نيز موزه مي تواند به عنوان يك ايستگاه پژوهشي براي پژوهشگران محلي و مؤسسات مركزي عمل كند و اطلاعات و وسايل در اختيار پژوهشگران خود و ساير مؤسسات قرار دهد .[129] (موزه داري نوشين دخت نفيسي ص35)
بنا بر گفته ي پروفسور مانوئل كاستلز در بيستمين مجمع عموممي ايكوم ، در عصر اطلاعات ، موزه ها در اجتماعات محلي قرار گرفته اند ، ولي به موج هاي جهاني اطلاعات و ارتباطات متصل هستند . موزه ها ميراث هنر ، علوم و فرهنگ را انتقال داده و آنها را در موضوعيت جامعه ي امروز قرار مي دهند و فضاي الكترونيكي امواج و فضاي فيزيكي مكان ها را به هم متصل مي كنند .[130] (موزه ها، ش27، ص64 گزارش بيستمين مجمع عمومي شوراي بين المللي موزه ها، محمد عبدالعلي پورصص61تا64)
خدمات موزه شهر دماوند :
الف- خدمات اجتماعي موزه شهر دماوند :
موزه شهر دماوند نيز همانند هر موزه ي ديگري در درجه اول در خدمت جامعه ي خود است ، جامعه ي مخاطبان موزه ي شهر دماوند كه در جاي خود مفصل به آن پرداخته ايم . خدمات اين موزه در جهت نيازهاي اين مخاطبان به فعاليت هاي فرهنگي و آموزشي است .[131]
ب- خدمات فرهنگي موزه شهر دماوند :
مجموعه ي اين موزه در واقع بيش از هر موضوع ديگر پيشينه ي كامل باستان شناسي در منطقه و علوم طبيعي آن را معرفي مي كند .
به عبارت ديگر ، اين مجموعه نمايانگر ارزش هاي از ميان رفته ي جامعه است و ارزش هاي طبيعي دائمي منطقه را كه در عصر حاضر در معرض تهديد مي باشند مورد توجه قرار مي دهد . موزه شهر دماوند اين ارزش ها را به عنوان "ميراث" براي مردم مشخص مي كند . شناخت اين ميراث براي تداوم فرهنگ ارزشمند است .[132] (موزه داري نوشين دخت نفيسي ص60)
فهرست منابع :
- پازوكي طرودي، ناصر؛ آثار تاريخي دماوند (جغرافياي تاريخي و معرفي محوطه هاي باستاني و بناهاي تاريخي-فرهنگي)، تهران، اداره كل ميراث فرهنگي استان تهران، چاپ اول، پاييز1381.
- نفيسي، نوشين دخت؛ موزه داري، تهران، سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني(سمت)، سازمان ميراث فرهنگي كشور(پژوهشگاه)،چاپ اول، 1380.
- دبيري نژاد، رضا؛ موزه: ديروز، امروز، فردا، ساحت، تهران، چاپ اول، بهار 1383.
- موزه هاي جديد،
- دايفوكو، هـ ؛ موزه و بازديدكننده، ترجمه ناصر نقيلي، ادراه كل موزه ها، گروه پژوهش و برنامه ريزي، دي ماه 1363.
- اسكامر، پيير؛ مديريت موزه ها، ترجمه عبدالرحمن اعتصامي صدري؛ ادره كل موزه ها، گروه پژوهش و برنامه ريزي، بي تا.
- دوگلاس، آ.آلن؛ موزه و وظايف آن، ترجمه عبدالرحمن اعتصامي صدري؛ اداره كل موزه ها، گروه پژوهش و برنامه ريزي، بهمن ماه 1363.
- نصرتي، مسعود؛ دماوند خاستگاه اساطيري ايران زمين، تهران، فيض كاشاني: تربت، چاپ اول، 1381.
- نصرتي، مسعود؛ تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن، ج1، تهران، فيض كاشاني: تربت، چاپ اول، 1381.
- علمداري، مهدي؛ فرهنگ عاميانه ي دماوند، تهران، فيض كاشاني، چاپ اول، 1379.
- علمداري، نصرتي؛ گويش دماوندي، تهران، فيض كاشاني، چاپ اول،
- ابن النديم، محمد بن اسحاق؛ الفهرست، ترجمه رضا تجدد؛ تهران، امير كبير، چاپ دوم، 1346.
- بناكتي، فخرالدين ابو سليمان؛ تاريخ بناكتي، به كوشش جعفر شعار؛ تهران، انجمن آثار ملي، 1348.
- بلعمي، ابو علي محمد بن؛ تكلمه و ترجمه تاريخ طبري، تصحيح محمد تقي بهار(ملك الشعرا)؛ به كوشش محمد پروين گنابادي؛ تهران، زوار، 1353.
- پيرنيا، حسن(مشيرالدوله)؛ ايران باستان(تاريخ مفصل ايران قديم)، ج1و2، تهران، انتشارات افسون، چاپ دهم، 1380.
- تفضلي، احمد؛ "رساله ي شهرستان هاي ايران"، در شهرهاي ايران، ج2، به كوشش محمد يوسف كياني؛ تهران، جهاد دانشگاهي، 1368.
- جنيدي، فريدون؛ زندگي و مهاجرت نژاد آريا بر اساس روايات ايراني، تهران، بنياد نيشابور، 1358.
- حموي، ياقوت؛ معجم البلدان، ج1و2، چاپ بيروت، 1388ه/1968م.
- حدود العالم الي المشرق الي المغرب، به كوشش منوچهر ستوده؛ تهران، طهوري، 1340.
- دهخدا، علي اكبر؛ فرهنگ فارسي.
- دمورگان، ژاك؛ مطالعات جغرافيايي ايران، ج1، ترجمه كاظم وديعي؛ تبريز، بي تا.
- سامي، علي؛ خط و تحول آن در شرق باستان، تهران، بي تا.
- مول، ژول؛ شاهنامه فردوسي، ترجمه جهانگيري افكاري؛ تهران، امير كبير، 1363.
- طبري، محمد بن جرير؛ تاريخ طبري، تاريخ الرسل و الملوك، ترجمه ابوالقاسم پاينده؛ تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1352.
- عبدي، كاميار؛ "وارسي دوره ي ماد"، مجله باستانشناسي و تاريخ، مركز نشر دانشگاهي، ش1 سال هشتم، پاييز و زمستان 1372.
- غفاري قزويني، قاضي احمد؛ تاريخ جهان آرا، به سعي و همت مجتبي مينوي؛ تهران، بي تا.
- كسروي، احمد؛ چهل مقاله، گردآورنده يحيي ذكاء؛ تهران، طهوري، 1335.
- كريستين سن، آرتور؛ ايران در زمان ساسانيان، ترجمه رشيد ياسمي؛ تهران، امير كبير، 1367.
- كارنامه اردشير بابكان؛ به اهتمام صادق هدايت، تهران، تابان، 1318.
- گريشمن، رمان؛ هنر ايران در دوران پارت و ساساني، ترجمه بهرام فره وشي؛ تهران، علمي و فرهنگي، 1370.
- گريشمن، رمان؛ ايران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معين؛ تهران، علمي و فرهنگي، 1364.
- گوبينو، كنت دو؛ تاريخ ايرانيان، ترجمه ابوتراب خواجه نوريان؛ تهران، چاپ دوم، 1364.
- لوكونين، ولاديمير گريگورويچ؛ تمدن ايران ساساني، ترجمه عنايت الله رضا، تهران، علمي و فرهنگي، 1365.
- ماركوات، يوزف؛ ايرانشهر بر مبناي جغرافياي موسي خورني، چاپ اول، ترجمه مريم مير احمدي؛ تهران، اطلاعات، 1373.
- نورزاده چگيني، ناصر؛ "مازندران در دوره ي ساساني"، مجله باستان شناسي و تاريخ، سال اول و دوم، پاييز و زمستان1365 و بهار و تابستان1366 و تابستان1367.
- واندنبرگ، لوئي؛ باستانشناسي ايران باستان، ترجمه دكتر عيسي بهرام؛ چاپ دوم، تهران، دانشگاه تهران، 1345.
- مطالعات مديريت يكپارچه آب و خاك حوزه آبخيز حبله رود، ج9: حيات وحش و آبزيان، مؤسسه پژوهش هاي برنامه ريزي اقتصادي و كشاورزي مهندسين مشاور رويان، بي تا.
- مهرابي، علي اكبر؛ غلامي، محسن؛ كشاورزي و بهره برداري زراعي، ج15(حوزه آبخيز دماوند)، شركت مهندسي جهاد مهندسين مشور منابع طبيعي، 1370.
- ضيائي، هوشنگ؛ راهنماي صحرايي پستانداران ايران، سازمان حفاظت محيط زيست، 1375.
- فيروز، اسكندر؛ حيات وحش ايران، مركز نشر دانشگاهي، 1378.
- تقي زاده، فيروز؛ تشخيص و طرز مبارزه با جوندگان مضر كشاورزي، مؤسسه بررسي آفات و بيماري هاي گياهي، 1360.
- زراعت و باغداري، ج8: توليد(پروژه حبله رود)، مؤسسه پژوهش هاي برنامه ريزي اقتصادي و كشاورزي مهندسين مشاور رويان، بي تا.
- كرمي، محمود؛ اعرابي، داريوش؛ طرح جامع آبخيزداري حوزه آبخيز دماوند، ج8: حيات وحش، شركت خدمات مهندسي جهاد مهندسين مشاور منابع طبيعي، 1370.
- اعرابي، داريوش؛ نبوي، عيسي؛ طرح جامع آبخيزداري حوزه آبخيز دماند، ج9: آبزيان، شركت خدمات مهندسي جهاد مهندسين مشاور منابع طبيعي، 1370.
- عبدالعلي پور، محمد؛ "گزارش كوتاهي از بيستمين مجمع عمومي شوراي بين المللي موزه ها(ICOM)"، مجله موزه ها، ش27، سازمان ميراث فرهنگي كشور، بهار 1380.
- لبم براك، مانفرد؛ "موزه، روان شناسي و معماري"، ترجمه فرهاد مالكي؛ مجله موزه ها، ش 29، سازمان ميراث فرهنگي كشور، تابستان 1383.
- طبيب جم، منير؛ "نقش آموزشي موزه ها"، مجله موزه ها، ش17، سازمان ميراث فرهنگي كشور، بهار 1376.
- فاينلي، دايانا؛ "تجربه ي فعاليت در واحد گروه هاي اجتماعي خاص"، ترجمه رضا مصطفي زادگان؛ مجله موزه ها، ش27، سازمان ميراث فرهنگي كشور، بهار 1380.
- "موزه و نمايشگاه"، ترجمه و تلخيص رضا مصطفي زادگان؛ مجله موزه ها، سازمان ميراث فرهنگي كشور، بي تا.
[1]- نفيسي، نوشين دخت؛ موزه داري، ص63.
[2]- "موزه و نمايشگاه"، ص50.
[3]- دبيري نژاد، رضا؛ موزه ديروز، امروز، فردا، ص41.
[4]- نفيسي، نوشين دخت؛ موزه داري، ص3.
[5]- همان، همان ص.
[6]- نفيسي، نوشين دخت؛ همان صص3و4.
[7]- دبيري نژاد، رضا؛ همان، ص59.
[8]- همان، ص63.
[9]-همان،همان ص.
[10]- آ.آلن، دوگلاس؛ موزه و وظايف آن، ص49.
[11]- فاينلي، دايانا؛ "تجربه فعاليت در واحد گروه هاي اجتماعي خاص"، مجله موزه ها، ص59.
[12]- دبيري نژاد، رضا؛ همان، صص12و13.
[13]- نفيسي، نوشين دخت؛ همان، ص34.
[14]- اسكامر، پيير؛ مديريت موزه ها، ص3.
[15]- كارنامه ي اردشير بابكان، 1318، ص22.
[16]- سامي، علي؛ خط و تحول آن در شرق باستان، ص16.
[17]- لوكونين، ولاديمير گريگورويچ؛ تمدن ايراني ساساني، ص186.
[18]- مينوي، مجتبي؛ نامه تنسر به گشنسب، ص11.
[19]- تفضلي، احمد؛ "رساله شهرستان هاي ايران"در شهرهاي ايران، ج2، صص335و347.
[20]- ماركوات، يوزف؛ ايرانشهر بر مبناي جغرافياي موسي خورني، ج1، ص39.
[21]- حموي، ياقوت؛ معجم البلدان، ص475.
[22]- حدود العالم الي المشرق الي المغرب، 1340،ص147.
[23]- ابن النديم، محمدبن اسحاق؛ الفهرست، ص21.
[24]- شاهنامه فردوسي؛ ج1، 1363، ص45-35.
[25]- اين نام مورد دستبرد واقع شده است چون قبل از قرون 4 و 5 اين نام بصورت دَماوند نمي توان يافت.
[26]- دهخدا، علي اكبر؛ فرهنگ فارسي.
[27]- جنيدي، فريدون؛ زندگي ومهاجرت نژاد آريا بر اساس روايات ايراني، ص196.
[28]- كسروي، احمد؛ چهل مقاله، 1335، ص93و94.
[29]- كسروي، احمد؛ همان، ص93و94.
[30]- نصرتي، مسعود؛ تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن، ص32.
2- Hourcade, 1993, p,628.
[32]- مستوفي، حمدالله؛ نزهۀالقلوب، ص39.
[33]- رضي، هاشم؛ فرهنگ نام هاي اوستا، "فرهنگ اعلام اوستا"، ج1، ص337.
[34]- عبدي، كاميار؛ "وارسي دوره ي ماد"، مجله باستان شناسي و تاريخ، ص20.
[35]- گيريشمن، رمان؛ ايران از آغاز تا اسلام، ص 87و93.
[36]- عبدي، كاميار؛ همان، ص21.
[37]- همان، همان ص.
3- Levin, 1974, p,119.
[39]- نصرتي، مسعود؛ تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن، ج1، صص 35-29.
[40]- نصرتي، مسعود؛ دماوند خاستگاه اساطيري ايران زمين، ص29.
[41]- تاريخ گزيده، ص76.
[42]- طبري، محمدبن جرير؛ تاريخ طبري، ص39.
[43]- ميرخواند؛ روضۀالصفا، ص497.
[44]- غفاري قزويني، قاضي احمد؛ تاريخ جهان آرا، ص29.
[45]- بلعمي، ابوعلي محمدبن؛ ص113.
[46]- بناكتي، فخرالدين ابوسليمان؛ تاريح بناكتي، ص27.
[47]- الكامل ابن اثير؛ اخبار ايران، ج1، ص12و20.
[48]- طبري، محمدبن جرير؛ تاريخ طبري، ص49.
[49]- الاثير، عزالدين علي بن؛ تاريخ كامل، ص237.
[50]- نصرتي، مسعود؛ تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن، ص52.
[51]- گوبينو، كنت دو؛ تاريخ ايرانيان، ص14.
[52]- تاريخ طبرستان، ص58.
[53]- رك به بخش نام دماوند.
[54]- نصرتي، مسعود؛ تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن، صص54-51.
[55]- نصرتي، مسعود؛ تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن، صص54-51.
[56]- پازوكي طرودي، ناصر؛ آثار تاريخي دماوند، صص26 و27.
[57]- پازوكي طرودي، ناصر؛ همان، صص53 و 54.
[58]- پازوكي طرودي، ناصر؛ آثار تاريخي دماوند، ص23.
[59]- بر اساس اطلاعات اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي دماوند.
[60]-
[61]- پازوكي طرودي، ناصر؛ همان، صص27-23.
[62]- اطلاعات اين بخش از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي دماوند اخذ شده است.
[63]- نصرتي، مسعود؛تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن،ج1، ص64.
[64]- واندنبرگ، لوئي؛ باستان شناسي ايران باستان، ج2، ص112.
[65]- سامي، علي؛ همان، ص16.
[66] - لوكونين، ولاديمير گريگورويچ؛ همان، ص186.
[67]- نصرتي، مسعود؛تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن،ج1، ص65.
[68]- پيرنيا، حسن؛ ايران باستان(تاريخ مفصل ايران قديم)، ج2، ص1351.
[69]- كارنامه ي اردشير بابكان، همان، ص22.
[70]- كريستين سن، آرتور؛ ايران در زمان ساسانيان، ص126.
[71]- مينوي، مجتبي؛ همان، ص11.
[72]- گريشمن، رمان؛ هنر ايران در دوران پارت و ساساني، ص111.
[73]- نصرتي، مسعود؛ تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن، ج1، ص71و72.
[74]- سامي، علي؛ همان، ص16.
[75]- لوكونين، ولاديمير گريگورويچ؛ همان، ص186.
[76]- تفضلي، احمد؛ همان، صص335و342.
[77]- نورزاده چگيني، ناصر؛ "مازندران در دوره ساساني"، مجله باستانشناسي و تاريخ، 1365ص21.
[78]- پازوكي طرودي، ناصر؛ همان، صص53 و 54.
[79]- پازوكي طرودي، ناصر؛ همان، صص506-495.
[80]- نصرتي، مسعود؛ تاريخ دماوند و آثار تاريخي دماوند، ص71.
[81]- علمداري، مهدي؛ گويش دماوندي، صص
[82]- علمداري، مهدي؛ فرهنگ عاميانه دماوند، صص11و12.
[83]- نصرتي، مسعود؛ تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن، ص139.
[84]- "مفاخر دماوند در گذر تاريخ"، هفته نامه ره آورد، ش305، ص6.
[85]- "مفاخر دماوند در گذر تاريخ"، هفته نامه ره آورد، ش307، ص6.
[86]- "مفاخر دماوند در گذر تاريخ"، هفته نامه ره آورد، ش307، ص6.
[87]- تطلاعات اين بخش از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي دماوند اخذ شده است.
[88]- اطلاعات اين بخش از اداره حفاظت محيط زيست دماوند اخذ شده است.
[89]- اطلاعات اين بخش از اداره محيط زيست دماوند اخذ شده است.
[90]- زراعت و باغداري(توليد، پروپه حبله رود)، ج8، صص187و188.
[91]- مطالعات مديريت يكپارچه آب و خاك حوزه آبخيز حبله رود، ج9، ص12.
[92]- مطالعات مديريت يكپارچه آب و خاك حوزه آبخيز حبله رود، ج9، ص18-15.
[93]-
[94]- اطلاعات اين بخش از اداره منابع طبيعي و آبخيزداري دماوند اخذ شده است.
[95]- جاذبي، كريم؛ "تحقيق درباره ماهيان رودخانه حبله"، مطالعات مديريت يكپارچه آب و خاك حوزه آبخيز حبله رود، ج9، ص70-69.
[96]- دايفوكو، هـ.؛موزه و بازديدكننده، ص21.
[97]- نفيسي، نوشين دخت؛ موزه داري، ص61.
[98]- نفيسي، نوشين دخت؛ موزه داري، ص35.
[99]- نفيسي، نوشين دخت؛ موزه داري، ص61.
[100]- لبم براك، مانفرد؛ "موزه روان شناسي و معماري"، مجله موزه ها،ش39، ص51.
[101]-
[102]- لبم براك، مانفرد؛ "موزه روان شناسي و معماري"، مجله موزه ها،ش39، ص51.
[103]- آ.آلن، دوگلاس؛ موزه و وظايف آن، ص46.
[104]- آ.آلن، دوگلاس؛ موزه و وظايف آن، ص46.
[105]- آ.آلن، دوگلاس؛ موزه و وظايف آن، صص47و48.
[106]- نفيسي، نوشين دخت؛ موزه داري، صص34و35.
[107]- نفيسي، نوشين دخت؛ موزه داري، صص34و35.
[108]- اسكامر، پيير؛ مديريت موزه ها، ص5.
[109]- نفيسي، نوشين دخت؛ موزه داري، ص63.
[110]- نفيسي، نوشين دخت؛ موزه داري، ص46.
[111]- موزه هاي جديد، صص15و16.
[112]- موزه هاي جديد، ص15.
[113]- موزه هاي جديد، صص12و13.
[114]- همان، صص30و32.
[115]- لبم براك، مانفرد؛ "موزه روان شناسي و معماري"، مجله موزه ها، ش39، ص53.
[116]- موزه هاي جديد، صص30و32.
[117]- دوبه، فيليپ؛ "نمايش براي ديدن، نمايش براي دانستن"، مجله موزه ها، ش16، ص42.
[118]- لبم براك، مانفرد؛ "موزه روان شناسي و معماري"، مجله موزه ها، ش39، ص52.
[119]- همان، ص52.
[120]- لبم براك، مانفرد؛ "موزه روان شناسي و معماري"، مجله موزه ها، ش39، ص52.
[121]- لبم براك، مانفرد؛ "موزه روان شناسي و معماري"، مجله موزه ها، ش39، ص53.
[122]- همان، ص53.
[123]- همان، ص53.
[124]- دوبه، فيليپ؛ "نمايش براي ديدن، نمايش براي دانستن"، مجله موزه ها، ش16، ص42.
[125]- آ.آلن، دوگلاس؛ موزه و وظايف آن، ص40.
[126]- نفيسي، نوشين دخت؛ موزه داري، ص35.
[127]- نفيسي، نوشين دخت؛ موزه داري، ص35.
[128]- همان، ص35.
[129]- همان، ص35.
[130]- عبدالعلي پور، محمد؛ "گزارش بيستمين مجمع عمومي شوراي بين المللي موزه ها"، مجله موزه ها، ش27، ص64.
[131]- نفيسي، نوشين دخت؛ موزه داري، ص60.
[132]- همان، ص60.