1-نام شناسي كيلان
2- فرهنگ و ادب در منطقه كيلان
3- جلوه هاي حماسه حسيني در كيلان
4- فرهنگ، آشناي ديرينه خطه كيلان
5- كيلان، كوچكترين شهر استان تهران
6- خاطرات سفر به كيلان به روايت سميرا منفرد
نام شناسي كيلان
پژوهشگر: آقاي داود لاسمي،به كمك خانم مريم كوچك محسني و با مسئوليت اجرايي، مسئول كتابخانه كيلان
نام كيلان از نام سلسله اساطيري كيان نشات گرفته و به احتمال زياد در ابتدا كيان بوده و به مرور زمان نام آن تغييرپيدا كرده و به شكل كنوني آن در آمده است. به عبارت ديگر كيلان مشتق از دو كلمه ي كي و لان است. كي نام شاهان كياني و لان به معني جايگاه است.اما به طور كلي نام كيلان ريشه در تاريخ اساطيري ايران دارد. يك افسانه عاميانه مي گويد هزاران سال قبل از ورود اقوام آريايي به ايران دو طايفه به نامهاي كيل و فاژ در كيلان زندگي مي كردند.بعدها محل سكونت طايفه كيل به نام كيلان و قلمرو طايفه فاژ به نام فاژان معروف شده است واز سوي ديگر از آنجا كه كيلان و ايوانكي به ترتيب پايتخت هاي تابستاني و زمستاني سلسله كيان بوده است نام كيلان گويي از نام اين سلسله و يا از نام كيان دژ يا قلعه كياني(حصارك) اقتباس گرديده است. در شاهنامه فردوسي چنين مي خوانيم كه در جنگ بزرگ كيخسرو با افراسياب ، كهيلا يا كهيلان و يا كيلان نبيره افراسياب، به دست منوچهر از دلاوران معروف كيخسرو كشته مي شود. بنابراين كيلان همان محلي است كه اين سردار توراني در آن به قتل رسيده است. البته در شاهنامه هاي چاپ مسكو و ژرژ مومل نام نبيره افراسياب كهيلا،در شاهنامه خطي موجود در انستيتو خاورشناسي روسيه، كيلان ذكر شده است.
- قدمت يا زمان تاسيس منطقه كيلان
قدمت يا زمان تاسيس كيلان طبق شواهد و مدارك موجود به دوران پارينه سنگي بر مي گردد. بر اساس كاوش هيات باستان شناسي مركز ميراث فرهنگي استان تهران، قديمي ترين نشانه حضور انسان در سطح استان در كيلان (قلعه عسگر)به اثبات رسيده و آثاري از انسانهاي دوران سنگ متعلق به هزاره شانزدهم قبل از ميلاد مسيح در اين ناحيه به دست آمده است. زاغه و دخمه هايي كه در نقاط مختلف كيلان از جمله برنهشت، پشته بند و اطراف قلعه ي عسگر و حصارك از عهد با ستان باقي مانده ، خود حكايت از حضور انسان از گذشته دور در اين ناحيه دارد.به طوريكه از تاريخ ماد، نوشته ا.م.دياكنوف و شواهد موجود در محل بر مي آيد كيلان يكي از مراكز مهم دولت ماد به شمار مي رفت. قلعه ي باستاني و به عبارت بهتر تپه هاي باستاني متعد د موجود در كيلان مانند قلعه زرد آباد، قلعه منصور، قلعه دزك، قلعه ساران، قلعه عسكر، قلعه حصارك يا قلعه كياني،قلعه سپيديا جمهور،قلعه ديو يا تخت ديو، قلعه فاژان يا خراب فاژان ويا قلعه شاه،قلعه پير زال،قلعه گيو يا بهمن در كوهان، قلعه ايرج دركردر،قلعه وادن، قلعه درويش،همچنين دره باستاني آرتاشان يا آتشان و نيز تپه گد بلند، تخت پاپلد و قلعه ي ديلمان و نيلكان در زيارت و ...بدون شك قلعه هايي مي باشند كه در طي دوران حكومت سلسله اساطيري كيان و در عصر مادها در قرون نهم تا هفتم قبل از ميلاد بر روي تپه ها ويا خاكريزهاي مصنوعي بنا گرديده اند.
اين قلعه ها در طي دوره اول جنگ هاي آشور و ماد وسلسله آشور به قسمت عمده قلمرو مادها به كلي ويران شده اند و وجود مناطقي با نام هاي مشابه در كيلان وشهر ويران مهاباد و در دره كنتي در نزديكي شهر ويران مثل دخمه فقر قادر شهر ويران و محلي به نام قبربا دركيلان ،همچنين تپه شيطان در دره كنتي ودره شيطان در كيلان اين نظر را تائيد مي كند .
شايان ذكر است كه از هزاران سال قبل تا انقلاب صنعتي و ايجاد توسعه شبكه راه ها و رواج وسائط نقليه جديد،محوطه تاريخ كيلان كه كيلان، ساران ، كوهان ، كردر ، وادان ، زان ، لومان ، زيارت ، اوچونك ، مغانك ، ورانه ، ودوآب تا حوالي ايوانكي را در بر مي گرفت، تحت عنوان گذر گاه كاسپيان از اهميت ويژه اي بر خوردار بود و يك راه كاروان رو حاشيه شمالي دشت كوير را به منطقه كيلان و اين ناحيه را با كاسپي ها و ديگر اقوام حاشيه خزر ارتباط مي داد.
مردم كيلان از همان عهد باستان به زبان پهلوي يا فرس قديم سخن مي گفتند و هم اكنون كلمات زيادي از آن زبان در گويش محلي منطقه كيلان وجود دارد مانند:ودر ماههاي برف وسرد،كه اكنون نيز مردم كيلان آن واژه هاي مانند واژه هاي عصر باستان يعني «ورف»،«ورس» و«ولگ» تلفظ مي كنند. زبان محلي كيلان سرشار از اصطلاحات و ضرب المثل هاي بسيار است كه حكايت از فرهنگي غني و با سابقه در اين منطقه دارد،چنانكه مردم اين ناحيه به هنگام محاوره روزمره مقصود خود را بيشتر با يك ضرب المثل شيرين و اصطلاحي جالب كه به كار مي برند،بيان مي كنند.
زبان مردم كيلان در واقع يكي از لهجه هاي قديمي فارسي «تاتي» است كه متاسفانه به تدريج از سخنگويان آن كاسته مي شود و امروزه فقط سالخوردگان و افراد كم سواد بيشتر به آن سخن مي گويند. در اين زبان مصوت هاي كوتاه و بلند به فراواني يافت مي شود.مصوت هاي كوتاه مثل دگdag به معني دهان، تگ tog به معناي داخل و كارتينا kartina به معناي عنكبوت كه اكثريت بچه هاي امروز كيلان معني اين كلمات اصيل كيلاني را نمي دانند .به طور كلي زبان مردم منطقه كيلان به زبان مردم شمال و شرق تهران شباهت دارد.
مردم كيلان جزء اقوام آريايي مي باشند و قبل از مهاجرت آريايي ها به ايران از جمله كيلان دو طايفه كيل و فاژ در اين ناحيه زندگي مي كردند.به همين جهت بعد ها قلمرو زندگي طايفه ي كيل به كيلان و محدوده ي زندگي طايفه فاژ به فاژان معروف شده است.با ظهور اسلام و حمله عرب به ايران و گرايش ايرانيان به اسلام، سه تن از افراد مسلمان آن روزگار يكي به عنوان پرچمدار نور و هدايت، ديگري به عنوان مظهر قدرت و پايگاهي مطمئن و استوار و سومي يه عنوان پيام آور شرف،كرامت و بزرگواري اسلام با شعار عدالت،مساوات و برادري از سرزمين آسماني حجاز به كيلان روي آوردند و مردم كيلان را به اسلام فرا خواندند،در اثر تبليغات اين سه تن كه شمس الدين،عمادالدين و شرف الدين نام داشتند مردم كيلان به اسلام روي آورده و يكپارچه مسلمان شدند.با گذشت زمان افراد وابسته به شمس الدين، طايفه اي به نام« شمس» ،وابستگان و اطرافيان عماد الدين طايفه اي به نام «عمادين» و بازماندگان و طرفداران شرف الدين طايفه اي به نام «شرف دين»و بقيه افراد ساكن در اين ناحيه طايفه اي به نام «رعيت طايفه »را به وجود آوردند و بدين سان طوايف چهارگانه فعلي كيلان شكل گرفت. هرطايفه اي براي خود مسجد و حمامي جداگانه بنا كرده و خانه هاي افراد هر طايفه بر گرداگرد مسجد و حمام آنان بود ولي در عين حال همه افراد ساكن در كيلان بدون كوچكترين اختلافي با هم به زندگي مسالمت آميز در طول زمان ادامه دادند.تنها مسجد جامع و حسينيه كيلان نشانه ي اين وحدت و يكپارچگي مهم اين ناحيه است و همچنان مظهر يگانگي و الهام بخش مردم منطقه خواهد بود.
از ميان مشاهير گذشته كيلان در اينجا به برخي از آنها اشاره مي شود.
1-محمد باقر ساراني : از ميان ستارگان فروزان منطقه كيلان حضرت آيت اله ملا محمد باقر ساراني است كه از فقها و مجتهدين بنام و از شاگردان شيخ مرتضي انصاري به شمار مي رفت. وي ساليان دراز صاحب فتوي و مرجع تقليد و قضاوت مردم منطقه كيلان و بخشي از تهران،ايوانكي،دماوند،گرمسار و بخشي از شهرهاي مازندران مانند سوادكوه و اطراف آن بوده است.ملا محمد باقر در اوايل نوجواني به همراه خانواده اش به نجف رفت و در محضر شيخ مرتضي انصاري و سيد حسين كوه كمري به تحصيل علوم ديني پرداخت و پس از 45 سال اقامت در نجف به زادگاه خود مراجعات كرد و به ارشاد مردم و تبليغ علوم ديني پرداخت .سرانجام در سن 82 سالگي چشم از جهان فرو بست.پيكر اين عالم بزرگ به نجف منتقل شد و در جوار مرقد مطهر حضرت علي ابن ابي طالب به خاك سپرده شد.
2-مولانا افضل ساراني:مولا افضل ساراني از شعراي هجوسراي زيرك و رند ساران كيلان است كه در دوره صفويه مي زيسته.از تاريخ تولد و وفات او اطلاع دقيقي در دست نيست. اما به طوري كه از تذكره هاي تحفه سامي و روز روشن بر مي آيد، او در اواخر قرن نهم هجري مي زيسته است.
3- مولانا واصلي ساراني: واصلي از شعراي بنام ساران كيلان است .اين بيت از او در تذكره تحفه سامي آمده است:
ناز كم كن به تبسم مكش اي يار مرا پيش اغيار مكن بهر خدا خوار مرا
نام مولانا واصلي وشعري از او در تذكره منتخب اللطائف نيز آمده است.
4- حكيم ميرزا يوسف كيلاني – ميرزا يوسف حكيم در اواخر دوره قاجاريه و اوايل دوره پهلوي در كيلان مي زيسته و از محققين و اطباء طب سنتي داراي مطالعات و تحقيقات زيادي در زمينه گياهان طبي منطقه كيلان بود. ميرزا يوسف حكيم داراي تاليفاتي درباره گياهان دارويي بوده كه متاسفانه از بين رفته است.
5- مولانا دهقان كيلاني (1295-1344 ه ش)-از شعراي معروف كيلان،فيض اله فاژاني معروف به دهقان كيلاني است.او قد متوسطي داشت و كلاه پوستي مخصوصي به سر مي گذاشت وچون حالت چهره اش به مولوي بلخي شباهت داشت و اشعار زيادي از مولوي براي مردم مي خواند در ميان خاص و عام به مولانا شهرت داشت.هميشه از مردم و براي مردم سخن مي گفت. به كشاورزي و باغداري علاقه زيادي داشت. اشعارش درباره مسائل روز و مشكلات جامعه و آميخته با طنز است. ديوان اشعار دهقان فاژاني كيلاني به زودي توسط آقاي دكتر حسن گل محمدي به چاپ خواهد رسيد .
مولانا دهقان كيلاني در يكي از واپسين روزهاي پاييز سال 1344 هجري شمسي زندگي را بدرود گفت و در قبرستان عمومي محله فاژان به خاك سپرده شد.
اكثر موضوعات شعر دهقان را مضامين مذهبي، اخلاقي و اجتماعي تشكيل مي دهد كه نمونه اي از آن تحت عنوان زخم زبان بي ادب را در اينجا مي آوريم:
پيرو احكام و قرآن و نماز ره ندارد در وجودش حرص و آز
عاقلان گويند كاندر اين جهان عيب ها پنهان بود زير زبان
حفظ كن جانا زبان خويش را طعنه كم زن مردم درويش را
هر زمان زخم زبان بي ادب مي خراشد روحها را روز وشب
الغرض هر كس كه باشد هرزه گو نزد اهل دل ندارد آبرو
گر كه خواهي گشت ايمن از گزند رو دكان هرزه گويي را ببند
هر كه در عالم ادب را پيشه كرد در دل آزادمردان ريشه كرد
شعر دهقان در نظر افسانه نيست مرغ حق در فكر آب و دانه نيست
امامزاده هاي منطقه كيلان
1-امامزاده زين العابدين بن عقيل در محله كوهان كه محوطه سازي اطراف آن كمك هاي سازمان اوقاف و ميراث فرهنگي و كمك هاي مردمي را مي طلبد.
2- زيارتگاه بي بي خديجه در فاصله 200 متري شرق امامزاده زين العابدين بن عقيل در محله كوهان كه بناي آن كاملا به صورت متروكه در آمده و نياز به بازسازي دوباره مي باشد.
3- امامزاده يعقوب در محله كردر كه چندي پيش بناي اوليه آن به كلي از بين رفته و لازم است كه به كمك سازمان ميراث فرهنگي و اداره اوقاف و مردم و مسوولين شهر از جمله اهالي محترم ، بنايي مناسب در محل اين امامزاده احداث شود.
4- امامزاده عيسي (ع) در زيارت،بناي اين امامزاده بسيار ساده و ابتدايي است. ساختمان امامزاده و محوطه اطراف آن نياز به بازسازي اصولي دارد ودر آنجا كه در روز عاشورا جمعيتي بالغ بر 30 هزار نفر از منطقه كيلان،لومان و زان واچونك و مغانك و نقاط ديگر به اين محل روي مي آورند،ساختمان جديد امامزاده و توسعه و زيباسازي محيط اطراف آن بسيار مهم به نظر مي رسد.
5- امامزاده ها سيد فخرالدين و سيد جلال الدين در محله ساران ،اين دو امامزاده به شكل بسيار غريبانه اي در نقطه اي از ساران قرار دارد.بازسازي و ساماندهي محوطه اطراف اين دو امامزاده لازم است كه در دستور كار اداره ميراث فرهنگي و اوقاف و مردم قرار گيرد.
6- امامزادگاني كه در روستاهاي اطراف منطقه كيلان وجود دارد و هر كدام از ارزش و اهميت ويژه اي برخوردارند و هر كدام نياز به توجه سازمانهاي مسوول دارند.
- بناهاي تاريخي منطقه كيلان
مهمترين آثار و ابنيه تاريخي كيلان عبارتند از:
1-تپه هاي باستاني با محوطه هاي تاريخي كه در واقع قلعه و دژهايي مي باشند كه در درون سلسله اساطير كيلان و در عصر مادها بر روي تپه ها و خاكريزهاي مصنوعي بنا گرديده و در طي دوره اول جنگ هاي آشور و ماد به كلي ويران شده اند.
2-مسجد جامع كيلان :اين مسجد بين 850 تا 1200 سال قدمت تاريخي دارد و به قولي بنا به فرمان حضرت امام حسن عسگري (ع) و به سبك مساجد دوره اوليه اسلامي بنا گرديده است . نماي دخلي اين مسجد از نظر معماري و گچ بري هاي سر در و محراب آن قابل توجه است.در داخل اين مسجد ،15 ستون قطور به نام فيل پايه وجود دارد كه بر ارزش و اعتبار اين بنا مي افزايد.
در سال 1368،اداره كل ميراث فرهنگي استان تهران به منظور حفظ اين اثر ارزشمند و جلوگيري از تخريب احتمالي به ويژه ريزش و سقوط پوشش سقف و بام نسبت به مرمت آن اقدام نمود. اين اقدامات شامل افزايش ارتفاع بنا از داخل و برداشت و تعويض پوشش بنا و ايجاد پوشش شيرواني به جاي پوشش چوبي و گلي آن مي باشد.
3-حسينيه كيلان :بناي اوليه اين حسينيه جزء نخستين حسينيه هايي است كه بعد از وقايع كربلا ،در ايران ساخته شد .اين ساختمان تاكنون سه بار تجديد بنا شده است.
4-حمام هاي تاريخي مثل حمام عمادين،شمس،علي جمال و چندين خانه تاريخي
5- امامزاده هاي موجود در محله هاي كوهان،زيارت وساران
6 –آثار تاريخي موجود در روستاهاي پراكنده مجاور كيلان كه هر كدام در جاي خود مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
- صنايع دستي و محلي منطقه كيلان
كيلان همواره به عنوان مهد صنايع دستي شهرستان مطرح بوده و هست.در گذشته ريسندگي وبافندگي به شيوه سنتي آن بخش از فعاليت اقتصادي اين ناحيه بود.صدها كارگاه كوچك ريسندگي و بافندگي و صنايع وابسته به آن در كيلان فعاليت داشت و پارچه هايي در طرح ها و رنگ هايي مختلف با كيفيت بسيار عالي در همين كارگاه هاي كوچك توليد و مازاد آن در نقاط ديگر به فروش مي رسيد.با گذشت زمان،به علل بالا رفتن قيمت مواد اوليه و ورود پارچه هاي رنگارنگ و رواج فرهنگ مصرفي غرب واز همه مهمتر عدم حمايت دولت از صنايع داخلي ،اين كارگاههاي كوچك اما بسيار با ارزش رفته رفته آن رونق گذشته خود را از دست داده به طوري كه هم اكنون تعداد انگشت شماري از اين كارگاهها به صورت فعال باقي مانده است.جا داشت كه اين كارگاههاي كوچك مورد حمايت قرار مي گرفت و يا اينكه به جاي آن،دولت يك كارخانه بزرگ ريسندگي و بافندگي در اين شهر كه جهت ايجاد صنايع نساجي شرايط و آب و هواي مناسبي دارد و مردم آن علاقه زيادي به اين كار از خودشان نشان مي دهند ايجاد مي كرد.به هر حال مهمترين صنايع دستي اين منطقه عبارتند از:حوله حمام،حوله دست وصورت،چادر شب، سفره،پارچه ها ي مخصوص بقچه لباس و معدودي كارگاه بافت قالي و قاليچه .
سوغات منطقه كيلان شامل آبنبات،نان محلي ،نان شيرمال و توتك،هسته قيسي،لب لبو،قيسي،حوله حمام و حوله دست و صورت است كه مسافران به عنوان سوغاتي به همراه مي برند.
دومين مدرسه در سطح شهرستان دماوند و يا دوازدهمين مدرسه در استان تهران حدود 80 سال قبل در كيلان تاسيس گرديد و نيز بخش فرهنگي كيلان از سال 1377كار خود را آغاز كرد .هم اكنون 5 دبستان پسرانه و دخترانه ،چهارمجتمع شبانه روزي راهنمايي و دبيرستان (هم پسرانه و هم دخترانه) ويك مدرسه راهنمايي عادي در سطح شهر كيلان مشغول فعاليت مي باشد و در سطح روستاهاي مجاور فقط مدرسه ابتدايي داير است.
بيش از 98 درصد مردم كيلان باسوادند و بيش چند هزار نفر از افراد تحصيل كرده اين منطقه كه بالاجبار به نقاط ديگر مهاجرت كرده اند داراي درجات تحصيلي ليسانس ،فوق ليسانس، دكترا و دكتراي تخصصي هستند و يا در رشته هاي مختلف داراي مهارت هاي قابل ملاحظه اي مي باشند. به طوريكه بدون اغراق مي توان گفت كه قشرتحصيل كرده و متخصص كيلان مي تواند كادر متخصص دماوند را در همه زمينه ها تامين نمايد.
خانه عالم ، اخيرا در قسمت شمال شرقي حياط مسجد جامع كيلان بنا شده است و يك روحاني به طور دائمي با خانواده خود در آن سكونت دارد و به عنوان پيش نماز در مراسم مختلف از وجود ايشان استفاده مي شود.
كيلان منطقه اي كوهستاني است و مهمترين كوههاي اين ناحيه عبارتند از :
1-رشته كوه قره آغاج كه نواحي غربي وجنوبي سراسر اين منطقه از كردر تا انتهاي ساران را در بر مي گيرد .اين رشته كوه جنوبي ترين رشته كوه البرز است.
2-كوههاي نواحي شرقي كيلان كه توده اي آبرفتي است و به تشكيلات هزار دره شباهت دارد و در اثر فرسايش رشته كوههاي قره داغ در شمال جاده فيروزكوه و قره آغاج در طي دوره كواترنري به وجود آمده و در اثر فرسايش مجدد دوباره به شكل كوه و دره در آمده است.
3-تپه هاي معروف حصارك،تپه خراب فاژان،تپه گرزانو يا گروانو يا گرزوان
4-دره هاي معروف عبارتند از دره شاه يا يردشاه ،دره طاق سرا،دره شيطان،شاهان دره ،دره وحش،دره لوالگ وله دره،پلنگ دره،سگ دره،دره هاي چفت ،بز اندره،دره كريم و دره سامان،دره اتاق درويش،دره گله وار،دره مازندران، دره علي، دره گزستان، دره لب سنگي دره خاك دوشك ودره هاي ناهي يا ناهيه، دره سي مادر، دره مادر حسن، دره شتري، گر چه دره و دره پشتونكي و...
رودخانه كيلان يا كيان رود كه از حوالي آبسرد سرچشمه مي گيرد و رودخانه هاي زيارت و روانه نيز به آن مي ريزد.اين رودخانه به جمع آب رود نيز معروف است.
چشمه علي، چشمه ماهي، چشمه لقمان، چشمه ديگ، چشمه قنات كل ملك، چشمه امير خان ( چشمه ريگه) و چشمه بلبلستان. البته در طول رودخانه كيلان صدها چشمه پر آب ديگر وجود داشت كه در اثر حفر چاههاي متعدد در منطقه همه خشك شده و از بين رفته است.
عبارتند از بند بلند،بند ميان و بند سرخ در دره طاق سرا و بند حمام و پشته بند
حصارك و قلعه عسگر كه دهانه آنها مسدود شده است.
در كيلان از معادن بنتونيت،گچ،ماسه ،سنگهاي ساختماني و كائولن يا خاك چيني به فراواني استخراج مي شود. اما با وجود اينكه استخراج مواد معدني و انتقال آن به كارخانه هاي مختلف خود به خود تخريب محيط زيست، فرسايش خاك،آلودگي محيط و تخريب شبكه راه ها را به دنبال دارد،سهم كيلان از آنچه كه استخراج مي شود بسيار ناچيز است. عدالت اجتماعي اينطور ايجاب مي كند كه دولت در صد قابل توجهي از در آمد حاصل از استخراج انبوه مواد معدني كيلان را جهت عمران اين منطقه اختصاص دهد.
مهمترين منابع معدني موجود در منطقه كيلان كه هم اكنون مورد بهره برداري قرار مي گيرند، عبارتند از:1- منابع عظيم بنتونيت كه در رنگها و دانه بندي هاي مختلف دركيلان به فراواني يافت مي شود.از بنتونيت به عنوان گل حفاري در حفاري چاههاي نفت، در پالايش نفت به عنوان كاتاليزور، در رنگ زدايي مواد مختلف مثل سفيد كردن قند و شكر،در صنايع به عنوان ماده جذب مواد زايد، تهيه لعاب كاشي و چيني و سراميك جهت ايجاد چسبندگي خاك چيني، در تهيه سموم دفع آفات، داروهاي شيميايي، تهيه مواد پاك كننده، خمير دندان و در تهيه بعضي از انواع شكلات، تهيه رنگ و در صنايع كاغذ سازي به مصرف مي رسد.
2- سنگهاي ساختماني در رنگ هاي قرمز، سبزو طوسي كه به ميزان زياد استخراج مي شود.
3- منابع عظيم گچ ساران، گرگينه، سلك و زيارت كه به ميزان وسيع مورد بهره برداري قرار مي گيرد.
4- كائولن يا خاك چيني كه در چيني سازي و سراميك سازي به مصرف مي رسد.
خاك رس قرمز رنگ كه در بنايي، تهيه رنگ و افزايش حاصلخيزي خاك مورد استفاده قرار مي گيرد.
6- معادن عظيم ماسه
7-توف سبز و پوكه معدني و...
به طور كلي در كيلان، مناظرطبيعي و پديده هاي زمين شناسي بسيار است. به طوري كه هم اكنون اين منطقه به خصوص در طول مسير كيلان- ايوانكي به عنوان يك موزه طبيعي مورد بازديد محققان، استادان و دانشجويان قرار مي گيرد.ارتفاعات قره آغاج، درياچه مصنوعي شاهان دره و قسمت هايي از مسير رودخانه كيلان از نقاط تفريحي كيلان به حساب مي آيد.
مهمترين راه هاي ارتباطي كيلان عبارتند از:الف- راه ارتباطي كيلان- ايوانكي
ب: - راه ارتباطي كيلان – آبسرد به جاده فيروزكوه وج:راه ارتباطي كيلان – كمربندي وادان به جاده فيروزكوه. كيلان از طريق اين محورهاي ارتباطي به دماوند، آبسرد، رودهن، ايوانكي و ازآن طريق به تهران و استان سمنان و خراسان راه پيدا مي كند.در ضمن كيلان از طريق راه هاي شني و آسفالته با روستاهاي اطراف در ارتباط است.
فرهنگ و ادب در منطقه كيلان
حسن گل محمدي (فرياد)
فرهنگ و ادب هر سرزميني خط سير روشني است كه ما را به گذشته هاي دور و خاطره انگيز آن پيوند مي دهد و روابط ناگسستني را بين نسل قديم و جديد برقرار مي كند.
نگرشي اجمالي به فرهنگ و ادب در منطقه كيلان كه به خامه روان فاضل ارجمند « جناب آقاي مهندس حسن گل محمدي» نگارش يافته است ،تلاشي است در خور تحسين و قدرداني كه در راستاي همين پيوندو ارتباط به انجام رسيده است.
بخش اول اين مقاله بزرگان فرهنگ و ادب گذشته كيلان را به شما معرفي مي كندو در بخش دوم با فرهيختگان معاصر اين منطقه آشنا خواهيد شد.
هنگامي كه از جاده پيج در پيچ و كناره دره هاي باستاني منطقه كيلان دماوند، به سوي اين شهر قديمي با قدمتي حدود 18 هزار سال مي گذريم و هر بار كه از بالاي تپه مشرق به شهربه رودخانه پر پيچ و خم و درختان سرسبز و زيبايي مسحور كننده طبيعت در دره احاطه شده بوسيله كوههاي رنگارنگ سر به فلك كشيده، نظاره مي كنيم افكار دور و درازي كه ما را به گذشته ديرين پيوند مي زند بر تمامي وجود انسان مستولي مي شود و براي لحظاتي هر چند كوتاه به فكر فرو مي رويم و بي اختيار از خود مي پرسيم كه راز اين همه زيبايي و قدمت در چه چيزي نهفته است؟
به راستي در اين دره باستاني زيبا كه با گذشت ساليان دراز، هنو زهم ابهت و استواري خود را حفظ كرده است، چه كساني مي زيسته اند؟
به اين طبيعت زيبا و رنگارنگ و كوههاي سبز و سفيدو زرد چه سان مي نگريستند؟ آنگاه است كه اين پرسش سراسر وجودمان را پر مي كند كه ماوا و مسكن اين آشنايان و بستگان ديرين ما دركجا بوده است؟
آنگاه در اين افكار غوطه وري ، هنگامي كه به اولين سراشيبي شهرمي رسي، در كنار ديوارهاي خشتي و گلي فرتوت و خسته شهر، پيرمردهاي محل را مي بيني كه به اين ديوارهاي كهن تر از خود تكيه داده و نشسته اند، دوست داري عاشقانه بايستي و از لابلاي افكارو ذهن آنها، هر آنچه را كه مي تواني بعد از گذشته ساليان سال، پس بزني ، بكاوي و آن را با تمامي وجود خود حس كني.
آري در يك لحظه چنين لحظاتي تمام وجود انسان بوي خاك مي دهد، بوي تاريخ مي دهد.بوي همه انسانهايي را مي دهد كه ساليان گذشته در اين سرزمين باستاني بسر مي بردند و اينك تنها چيزي كه ما را به آنها نزديك مي كند، رشته دراز گفته ها و شنيده هاي نقل شده از سينه به سينه است كه به تاريخ پيوند مي خورد و من مدت چندين سال است كه عاشقانه بدنبال اين گم شده هاي تاريخي خود در منطقه دماوند هستم و آنها را از لابلاي هزاران برگ تاريخ گذشتگان مي كاوم و در دل كاغذ مي نگارم تا به آيندگان بسپارم.
در گذرگاه تاريخ ، منطقه كيلان دماوند بعلت موقعيت خاص طبيعي و جغرافيايي، طبيعت زيبا و دلپسند ، آب و هواي كوهستاني معتدل و سالم، همواره مورد توجه فرمانروايان و حكومت گزاران زمان بوده است.از افسانه هاي منسوب به اقوام «پاژ» و «كيل» و حقيقتهاي تاريخي دوران «مادها» و «كيانيان» بدست مي آيد كه كيلان منطقه براي آنها بسيار حساس ومهم بوده است و نشانه هاي بدست آمده دال بر وجود قلعه ها و دژهاي تسخيرناپذيري است كه درحمله «اعراب» ، «مغول» و «تاتار» بنا شده است.
اين منطقه مسير سوق الجيشي عبور بخشي از سپاهيان نادر به منظور سركوبي افاغنه در سر دره «خوار» بوده است و قلعه «زرآباد» يكي از معروفترين اين قلعه هاست.بعلت موقعيت و طبيعت زيباي كيلان، اين منطقه همواره بعنوان استراحتگاه و شكارگاه شاهان خوشگذران قاجار بويژه ناصرالدين شاه بوده است. مهمتر از همه اينكه يكي از افتخارات بسيار مهم گذشته اين منطقه وجود مراكز اشاعه وترويج فرهنگ و تمدن اقوام ايراني بوده است.
علاقمندي، سخت كوشي و وجود اماكن ترويج علم و هنر و ظهور افراد انديشمند و اهل ادب همواره اين منطقه را نسبت به ساير نقاط ديگر ، سرآمد و برجسته نشان داده است.بعلت توجه خاص به علم وادب درگذشته و حال ، عده زيادي عالم، فقيه، اديب و شاعر در اين منطقه پرورش يافته اند كه در اينجا به اختصار به برخي ازآنها اشاره مي كنيم:
1- ملامحمدباقر ساراني
ملا محمدباقر ساراني از فقها و مجتهدين بنام و از شاگردان مرحوم شيخ مرتضي انصاري است.وي ساليان دراز مرجع تقليد و قضاوت مردم اين شهرستان و اطراف بوده است.
2- مولانا افضل ساراني
مولانا افضل ساراني از شعراي خوش قريحه و هجر سراي زيرك و رند ساران كيلان است كه در دوره صفويه مي زيسته، از تاريخ تولدو وفات وي اطلاع دقيقي در دست نيست ولي آنچه از بررسي تذكره ها و شرح احوال باقي مانده از دوره صفويه بدست مي آيد اين است كه او در اواخر قرن نهم هجري مي زيسته است.
در تذكره تحفه سامي كه آيينه تمام نمائي از اوضاع اجتماعي، سياسي، اقتصادي، و روابط عمومي عصر صفويه است در رابطه با مولانا افضل آمده است:
« مولانا افضل ساراني تهران: ساران محلتي است از قصبه تهران و افضل در هجو وهزل اشعار مي گويد و بد مي گويد» اين مطلع از اوست:
تا باغ حسن تازه شد از نوبهار عشق / گلها شكفت بر رخم از لاله زار عشق (1)
در تذكره روز روشن كه مشتمل برشرح حال و منتخب اشعار شعراي فارسي زبان ايراني وتركستاني و تاجيكي و افغاني و هندي بوده و در سال 1296 قمري در هند تاليف شده است.درباره افضل چنين گفته است :« افضل ساراني تهران: از ارباب شيرين زباني است.» از اوست: تا باغ حسن تازه شد از جويبار عشق/ گلها شكفت بر رخم از نوبهار عشق (2)
3- مولانا واصلي ساراني
مولانا واصلي ساراني از بزرگ زادگان و شاعران بنام ساران كيلان است كه در غزل سرائي معروف بوده است.
نام او را مولانا واصلي نيز ذكر كرده اند.سمولف تذكره تحفه سامي درباره او چنين نگاشته است:« مولانا واصلي ساراني ترهاني: او نيز از محلت مذكور ( ساران كيلان) است و بزرگ زاده آن محلت است.اين مطلع از اوست:
نازكم كن به تبسم مكش اي يار مرا/ پيش اغيار مكن بهر خدا خوار مرا (3)
در تذكره منتخب اللطايف نيز دو بيت زير بنام واصلي آمده است:
زهي به شوخي گرفته چشمت به قصد جان و دل و سر و تن / كمان ز ابرو ، سنان ز مژگان، ز غمزه تير و ز ناز خنجر
غبار كويت ، خيال رويت، ملال عشقت، خدنگ كينت/ به ديده نور و به دل سرور و به جان حضور و به سينه در خور(4)
4- حكيم ميرزا يوسف كيلاني
ميرزا يوسف حكيم كه در اواخر دوره قاجاريه و اوائل دوره پهلوي در كيلان مي زيسته است از محققين واطباء طب سنتي و داراي مطالعات و تحقيقات زيادي در زمينه گياهان طبي و داروئي منطقه كيلان بود.وي كه به تهيه داروهاي سنتي از گياهان مي پرداخته داراي تاليفي در اين زمينه بوده كه متاسفانه از بين رفته است.
5- مولانا دهقان كيلاني ( 1295 – 1344 ه ش)
يكي از شعرا و سخن سرايان معروف كيلان فيض اله پاژاني ( فاجاني) معروف به مولانا دهقان كيلانياست.وي در بهار سال 1295 هجري شمسي به دنيا آمد و بيش از ده سال نداشت كه پدر خود را از دست داد.
سالهاي اوليه دوران زندگي دهقان مقارن با چپاول دسترنج پدرش توسط مالك ده بود و اين عمل موجب آن شد كه او تا پايان عمر با ارباب و مالك در مبارزه باشد.
مولانا دهقان كيلاني كه فردي پر استعداد بود، خواندن و نوشتن و استفاده از متون مذهبي و ادبي را در محضر عده اي از باسوادان و اهل علم ده آموخت و بعلت استعداد ذاتي و علاقمندي وافر به شعر و شاعري به مطالعه و حفظ اشعار فراواني از شعراي قديم و عصر خود پرداخت.
او قد متوسطي داشت و كلاه پوستي مخصوص بر سر مي گذاشت و چون حالت چهره اش به مولانا جمال الدين مولوي شباهت داشت و اشعار فراواني از مولوي براي مردم مي خواند، در ميان خاص وعام به مولانا شهرت داشت، هميشه از مردم و براي مردم سخن مي گفت. به كشاورزي و باغداري علاقه زيادي داست و انتخاب تخلص « دهقان» براي خودش نيز حاكي از اين عشق وعلاقه است.
از آنجا كه درآمد كشاورزي در زمين كوچكي كه از خودداشت هزينه زندگي او را تامين نمي كرد بقالي كوچكي نيز داشت كه هم كمكي در مخارج زندگيش بود و هم موجب ارتباط و تماسش با مردم، بطوري كه محل كسب او پاتوق همه علاقمندان، به شعر و ادب بودو در محفل گرم آنها دهقان به خواندن اشعار مولوي، حافظ ، سعدي، خيام و پروين اعتصامي مي پرداخت.
برخوردش بسيار مهربان و مودبانه بود، هميشه تبسمي بر لب داشت، از خوشبختي ، زيبايي دوستي و جلوه هاي خوب زندگي سخن مي گفت.
با پير و جوان، زن و مرد، كوچك و خردسال به گفتگو مي پرداخت .اشعار و گفتار او درباره مسائل روز زندگي و مشكلات جامعه و آميخته با طنز و مطايبه بود.مي كوشيد حقايق را آن طور كه هست بيان كند، در مقابل آنچه كه در پيرامونش مي گذشت بي تفاوت نبود.جنبه هاي مثبت زندگي افرادو اجتماع را مي ستود و از خطاها و لغزشهاي آنها آشكارا پرده برمي داشت.
با زبان رسا، رفتار جوامردانه و زندگي پويا و بي آلايش خود، بي تفاوتي، بيهودگي ، پوچي و روش هاي نادرست ديگران را تحقير مي كرد، مگر نهآنكه اين رسالت راستين يك شاعر اجتماعي و متعهد است؟
فردي مذهبي و مقيدو متعهد بود، ارادت خاصي به حضرت علي (ع) و فرزندانش بالاخص حضرت اباعبدالله الحسين (ع) داشت.اشعار مذهبي ، مراثي و نوحه هاي سينه زني بخش بزرگي از ديوان اشعار او را تشكيل مي دهد.
ديوان اشعار دهقان كه بصورت پراكنده و در دست افراد مختلف بود با پيگيري و كوشش چندين ساله نگارنده جمع آوري، تصحيح و تدوين گرديده و درآينده نزديك چاپ و منتشر خواهد شد.اكثر موضوعات شعري دهقان را مضامين و معاني مذهبي ، اخلاقي واجتماعي تشكيل مي دهد.ديوان اشعار او كه بيشتر در قالب مثنوي، قطعه، تركيب بندو دو بيتي مي باشد متجاوز از 2500 بيت است.
مولانا دهقان كيلاني در يكي از واپسين روزهاي پاييز سال 1344 هجري شمسي زندگي را بدرود گفت و در قبرستان عمومي محله پاژان ( فاجان) كيلان مدفون شده.از وي دو فرزند، يك پسر و يك دختر مانده است. اين نيز اشعاري از سروده هاي او:
* زخم زبان
پيرو احكام و قرآن و نماز / ره ندارد در وجودش حرص و آز
عاقلان گويند كاندر اين جهان / عيبها پنهان بود زير زبان
حفظ كن جانا زبان خويش را / طعنه كم زن مردم درويش را
هر زمان زخم زبان بي ادب / مي خراشد او جگرها روز و شب
الغرض هر كس كه باشد هرزه گو / نزد اهل دل ندارد آبرو
گر كه خواهي گشت ايمن از گزند / رو دكان هرزه گويي را ببند
هر كه درعالم ادب را پيشه كرد / در دل آزادمردان ريشه كرد
شعر «دهقان» در نظر افسانه نيست / مرغ حق در فكرآب ودانه نيست
* چند دو بيتي
تويي ليلي و من بيچاره مجنون / روم از عشق تو در كوه و هامون
روم از عشق تو صحرا گزينم / چنان گريم كه از چشم آيدم خون
* * *
منم «دهقان» و دهقان زاده ام من / به چنگال ستم افتاده ام من
ز بدبختي مرا كس نيست ياور/ به جور و ظلم سر بنهاده ام من
* * *
چه بودي گر قلندر مي شدم من / به پاي قصر دلبر مي شدم من
علي گويان بگيرم دامنش را / به پايش همچو قنبر مي شدم من
پي نوشتها:
1- تذكره تحفه سامي، تاليف سام ميرزا صفري، تصحيح و مقدمه از : ركن الدين همايون فرخ ( انتشارات علمي ،تهران ، بي تاريخ، ص 293)
2- تذكره روز روشن، تاليف: مولوي محمد مظفر حسن صبا، به تصحيح: محمدحسين ركن زاده، آدميت، تهران ( انتشارات كتابخانه رازي، 1343 ش)
3- همان ماخذ ، رديف يك ، ص 294
4- تذكره منتخب الطايف، تاليف : رحم عليخان ايمان، مقدمه دكتر چاپ تابان، 1349 ه ش
جلوههاي حماسه حسيني در كيلان
محمد رضا امري كاظمي
وقتي تمام روزها عاشورا و تمام زمينهها كربلاست، تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل . وقتي حسين (ع ) خدايي و خونبهاي او خداست ديگر شكي نميماند كه خون پاك او نه جوي است و نه رود بلكه اقيانوس بيكران پاكي هاست كه خروشان و بيامان هر خار و خسي را به دست امواج ميسپارد. با اين تدبير حكيمانه سرمدي به اعتقاد نگارنده هر سرو راست قامتي كه در هر نقطه عالم در مقابل توفان سياه بيداد ايستادگي مينمايد جز اين نيست كه آوند وجودش از آن زمزم مصفاي حياتبخش حسيني سيراب گشته است. از اين گذر ميتوان نتيجه گرفت كه شكوه جاودانگي حماسه كربلا فراتر از حصار زمان و مكان است.
اگر در اين فراز گوشه اي از سنت سوگواري آن خورشيد فروزان، سالار شهيدان، سرور آزادگان، پيشواي حق پيشه گان و اشجع شجاعان جهان تقديم ميگردد انتظار ميرود اولاً ادبا، فضلا، شعرا، نويسندگان و محققان كيلاني در جهت تدوين دقيق ، جامع مانع اين گنج گران همت گمارند. ثانياً ساير فرهيختگان شهرستان دماوند از شهر و روستا قلم دست گرفته دين خود را در اين راستا ادا نمايند. انشاءالله
- همراه با عزاداران حسيني در كيلان
همه ساله در آستانه ماه خون و قيام و به تعبير حكيمانه حضرت امام (ره) ماه پيروزي خون بر شمشير، مردم كيلان پرچمهاي عزا برافراشته و مسجد و تكايا را سياهپوش مينمايند. در نظر مردم كيلان هر يك از شعاير مذهبي پوياي پيام و مفهوم روشن است. از جمله اهتزاز پرچمهاي يا حسين (ع)، السلام و عليك يا اباعبدالله و … بيان ميدارد كه اينجا خيمه گاه حسيني است و در اين اردوگاه ياران آن حضرت مجتمع شدهاند تا عملاً عليه باطل صفآرايي نموده و موضع آشتيناپذير خود را با يزيد و يزيديان اعلام دارند.
خادم الحسين قرآن مقدس است كه همواره مايه مباهات بوده و خواهد بود. در گذشته پدران ما جهت احراز اين مقام معنوي بر هم سبقت ميگرفته اند. از جمله كساني كه غالباً گوي سبقت را از ديگران ميربود مرحوم كربلايي تقي ، نياي اولين شهيد كيلان (علي عبدالعلي كاظمي) بود. اين غلام وفادار آستان اباعبدالله (ع) با رؤيت هلال ماه محرم زودتر از هر كس ديگر ترك خانه و زندگي مينمود و در حسينيه بيتوته ميكرد و هم او آخرين كسي بود كه حسينيه را ترك ميكرد.
در ماه محرم در اكثر حسينيهها از طرفداران حسيني پذيرايي به عمل ميآيد. هزينه اين مجالس از طريق افراد خير، نذورات و يا موقوفات تأمين ميگردد. در كيلان موقوفه درآمدزا و قابل توجهي جهت تأمين مخارج حسيني وجود ندارد لكن آحاد مردم از جان و دل هزينههاي مختلف حسيني را پرداخت مينمايند. نكته جالب آن كه عامه مردم بسته به سطح درآمد و معيشت خود در سفره داري و تهيه ساير امكانات مشاركت مينمايند.حسن اين كار در اين است كه اولاً هر گونه منيتي از بين رفته وافراد از آفت مطرح شدن مصون ميمانند. ثانياً به تحقيق يكي از رموز شور و حرارت عزاداري سنتي كيلان مرهون همين همدلي هاست.
مردم كيلان چند ماه قبل از محرم مبالغي را به عنوان هديه و پيشكش به پيشگاه سرور آزادگان جهان كنار ميگذارند. اضافه مينمايد اين سنت پسنديده محدود به مردم ساكن نميباشد بلكه كيلاني هاي مقيم تهران و ساير شهرهاي كوچك و بزرگ و حتي كشورهاي خارج به هر تقدير خود را در دهه اول محرم به كيلان رسانيده و اين سنت به ياد مانده از نياكان خود را حفظ مينمايند.
- نقش روحانيت در عزاي سنتي كيلان
مردم كيلان هيچ گاه به لحاظ برنامههاي عزاداري امام حسين (ع) از پيام آن امام همام غافل نشده چرا كه حضور پرمفهوم و جهت بخش روحانيت همواره مورد عنايت بوده و انشاءالله خواهد بود. در تحقيق اين مهم گاهي روحانيت از اهل محل بودند. مرحوم آخوند ملا فضل علي پدر مرحوم حاج مسلم فضل علي كاظمي (كه ايشان نيز منبري بودند)، مرحوم آخوند ملا نظر علي جد امجد روحاني شهيد اسماعيل نظر كاظمي و يا مرحوم آيتالله حاج صادق مقدم معروف به شيخ صادق از جمله علماي محلي بودند و گاهي فضلاي حوزههاي علميه با پذيرش دعوت مردم به كيلان اين رسالت بزرگ و برعهده ميگرفتند. مرحوم حضرت آيتالله برهان يكي از اين فرزانگان است كه نام هميشه آشنايش هنوز بر سر زبانهاست.
- مراسم پرشكوه ، ديدني و كم نظير روز هشتم
در اين خصوص كه در تاريخ وقايع كربلا بسيار حساس است عزاداري مردمي كيلان رنك و صبغه خاصي به خود ميگيرد. در اولين ساعات اين روز عدهاي مشغول بستن نخل ميشوند. در باور مردم كيلان نخل سمبلي از تابوت امامحسين (ع) است. (گرچه آن مصباح هدايت و سفينة نجات در نهايت غربت و مظلوميت نه تنها تابوت نداشت بلكه كسي نبود حتي پيكر مطهر چاك چاك شما از زمين بردارد) با اين تعبير آراستن نخل با پارچههاي سنگين نظير ترمه و نوشتههاي ارزشمندي و به ويژه بستن عمامه سبز در بالاترين نقطه نخل به عنوان سر بريده امام شهيدان از مظاهر ديگر عزاداري سنتي كيلان است. اين تابوت سمبليك كه بوسه گاه حسينيان است بر حزن جمعيت ميافزايد . باري در بعدازظهر روز هشتم مردم محلههاي مختلف كيلان خود را به محله عمادالدين ميرسانند به طوري كه خيابان منتهي به مركز درماني شهيد دكتر پروين ناصري به پيش و پس نهاده نوحه مخصوصي به نام حيدر- حيدر را سر ميدهد كه سخت مورد استقبال همگان قرار ميگيرد.
چنانچه گذشت نخل خودبهخود ايجاد حزن ميكند اما با صداي سوزناك چاوشي خوانهاي پاي نخل سيل اشك از چشم زن و مرد جاري ميشود. عده اي از بزرگترها در اين روز يادي از مرحوم عمو محمود و كربلايي اصغر (چاووش خوانهاي قديمي) ميكنند. گفتني است در سالهاي اخير اين توفيق نصيب حاج اكبر (معروف به اكبر صلواتي) و مشهدي حبيب مؤذن گرديده است. به هر روي با رسيدن نخل به ميدان مركزي كيلان چندين گوسفند نذري ذبح ميشود و هم زمان يكي با پاشيدن دانههاي اسفند روي آتش فضا را معطر ميسازند. اين برنامه با عزاداري هيئت زنجيرزني ، سينهزني و حمل علم و كتل تا مزار شهداي كيلان ادامه مييابد.
در شب عاشورا تا سحرگاهان، كيلان در جوش و خروش است . كوي و برزن و خيابانهاي منتهي به حسينيه مملو از جمعيت است. گرچه مساجد و تكايا ساران، فاجان ، گاراژ ، كوهان و زيارت با انبوه سوگواران حسيني تجلي عظمت ديگري است لكن آنچه در حسينيه بزرگ كيلان ميگذرد خارج از وصف است. اغلب شمار دلباختگان به سيد شهيدان به حدي است كه جهت صرف شام 3 نوبت جابهجايي صورت ميگيرد. در اين شب به لحاظ تراكم و حجم سنگين برنامهها بر خلاف ساير شبها بعد از اقامه نماز جماعت سفره پربركت حسيني گسترده شده و بلافاصله بعد از پايان يافتن پذيرايي، جمعيت حاضر قيام نموده و به چند گروه تقسيم ميشوند و هر گروه در مسير مشخص قرار ميگيرند تا آماده استقبال از عزاداران ساير محلههاي شهر گردند. از قديمالايام رسم بر اين بوده كه در شب عاشورا مردم محلههاي مختلف كيلان جهت تعظيم شعاير اسلامي و عرض تسليت به عزاداران حسينيه مركزي تحت هر شرايطي در اين ميعادگاه مقدس مجتمع شوند . در اين ميان استاده مردمان محله زيارت حيرتآور است باخت چرا كه اين دلسوختگان حسيني حتي در شرايط نامساعد جوي و بارش برف و باران و سرماي استخوان سوز زمستاني با عبور از كوه ، دره و شيارهاي حدفاصل كيلان و زيارت با چراغهاي زنبوري و حمل علم و كتل به هر تقدير خود را به ميعاد هرساله ميرسانند. بنا بر سنت ديرينه در گروههاي استقبال كننده آنقدر در فضاي باز ميمانند تا ميهمانان عزيزشان در حسينيه جلوس نمايند. در اين قسمت سلام دادن و پاسخگويي ميزبان با محتوايي دلنشين، حماسي و پررمزوراز يكي از زيباتري قسمتهاي برنامه به شمار ميآيد.
از طرفي تجربه نشان داده است بسياري از تصميمات مهم و يا مشكلات لاينحل به حول و قوه الهي و به واسطه عزم عمومي در اين شب پرماجرا حل وفصل گرديده است. از جمله مشكلاتي كه نه در سالهاي اخير بلكه در گذشته نيز وجود داشت محدود بودن فضاي حسينيه بوده است كه به پشتوانه تصميمات مؤثر شب عاشورا، از 100 سال گذشته تاكنون در زمينه توسعه و يا تجديد ساخت آن اقدام گرديده است.
در حال حاضر جديدترين بلكه مهمترين اقدام به احداث بزرگترين مركز علمي، فرهنگي و تحقيقي امامحسين (ع) با بيش از 2000 مترمربع زيربنا ميباشد كه در سطح استان تهران كمنظير است. پيشبيني ميگردد اين پايگاه نور و هدايت كه به نام مقدس حضرت اباعبدالله الحسين (ع) ثبت و ضبط گرديده تا چندين سال پاسخگوي همايش پرشكوه پروانگان شمع وجود حضرتش باشد. انشاءالله
- راهپيمايي بزرگ روز عاشورا
هر كس براي يكبار راهپيمايي روز عاشوراي كيلان را ديده باشد بيترديد بر عظمت وصفناپذير آن مهر تأييد خواهد گذاشت چرا كه اگر گفته شود بزرگترين راهپيمايي عاشورايي در سطح شهرستان دماوند در كيلان شكل ميگيرد گزافه نيست. بر اين اساس در نخستين ساعات بامداد اينروز، خيل عاشقان امام حسين (ع) از محل هاي مختلف شهر در قالب هيئتها و دستجات منظم به سوي ميدان جنب حسينيه حركت ميكنند. در خط سير اين سوگواران حسيني ، عده اي باشير و شربت و آب گوارا آماده پذيرايي كردن بوده و دمادم اسپند بر آتش مي پاشند. از طرفي اهالي قسمت مركزي كيلان همچون شب گذشته به نشانة تكريم بار ديگر به استقبال اين ارادتمندان سراپا شور آستان حسيني ميروند. جالب آنكه اين دو موج پرخروش سوگوار در نقطه ي تلاقي يكي شده بود طور همزمان دستها را به نشانه پيروزي حق بر باطل بلند كرده، به صورت يكصدا آواي بلند و دشمن ستيز «يا حسين» سر ميدهند. از اين نقطه به بعد يك راهپيمايي جالب ، ديدني و كم نظير در مدت يك نيمروز به سوي زيارت آغاز ميشود. زيارت آبادي باصفايي است كه مرقد مطهر امامزاده عيسي الله (ع) از نوادگان امام زينالعابدين (ع) را در خود جاي داده است. بنا بر باور بسياري اين امامزاده عظيمالشأن داراي كشف و كرامات فراواني است كه ازاين جهت تربت پاكش زيارتگاه خاص و عام ميباشد.
نحوه شكلگيري كاروان روز عاشورا در روز حماسي و فراموشنشدني عاشورا و حركت دادن نخل و حمل علم و كتل در پيشاپيش جمعيت دستههاي عزادار نظم و ترتيب خاصي مييابند؛ به گونهاي كه روحانيون، معتمدين و سالخوردگان در رديف اول قرار ميگيرند، متصل به آنها سينه زنها و به همين ترتيب زنجير زنها و … كه هر يك با صفآرايي خاصي بر جلالت و شكوه عزاداري سنتي كيلان ميافزايند. البته در قديمالايام به ياد كاروان اسيران آزادي بخش كربلا قطاري از اشتر كه خردسالان را در كجاوه هاي خود جاي ميداد به سمت زيارت راهي ميگشت كه جلوهاي مضاعف داشت (معالاسف سنت زيبا در سالهاي اخير حضور ندارد). همچنين با روشنگريهاي به عمل آمده چندين سال است كه قمه زني كلاً منسوخ گرديده است .
- وصف مسير راهپيمايي و سنن رايج
راهپيمايان از دامنه سنگلاخي و پرشيب و نشيب كوهستان مرتفعي به نام سيه آرام آرام بالا رفته و در بلندترين نقطه و به اصطلاح محلي «سر سيه» ضمن توقف كوتاهي از شهداي سرافراز كربلا تجليل مينمايند. جالب آنكه در سالهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي (با عنايت به كربلايي شدن سرزمين لاله خيز ايران) پس از تجليل از شهداي ايثارگر كربلا (در توقفگاه يادشده) ذكر نام شهداي كيلان توسط يكي از شيفتگان خاندان عصمت و طهارت همراه با طنين آسماني يا حسين از سوي جمعيت، خود آفرينشگر شكوه ديگري است كه به يقين از پيوستگي و جداناپذيري نهضت خونين امام حسين (ع) و انقلاب اسلامي امام خميني رضوانالله حكايت ميكند.
فرهنگ، آشناي ديرينه خطه كيلان
محمدرضا امري كاظمي
شاخصترين و شايستهترين ويژگي مشهور كيلان، «فرهنگ پروري» آن است. بهطوريكه نه تنها در شهرستان دماوند بلكه در استان تهران غناي فرهنگي اين شهر بر سر زبانهاست.
فرهنگ مورد بحث به شكوفايي و نوآوري ، هنر آفريني و يا داشتن مدارج عالي تحصيلي، تحصيل مقامات معنوي و يا برخورداري سنن، آداب، رسوم، دين و زبان خاص … محدود نميگردد، بلكه پديده صددر صد انساني به همسويي، همبستگي و و تأثيرگذاري مجموعهاي از عوامل بستگي دارد. به هر روي در اين فراز به نقش عوامل زير در تكوين و تعميق فرهنگ كيلان خواهيم پرداخت.
مردم حق باور كيلان با الهام از پيام آسماني « فاستبقوا الخيرات» (1) در پذيرش آيين جهاني اسلام گوي سبقت را از مردم پاره اي از مناطق و نواحي كشور ربوده و يكپارچه مسلمان شدند. لذا حضور يك ايدئولوژي پيشرفت در قالب مكتبي همچون اسلام در طول قرون متمادي بيشترين تأثير را بر فرهنگ اين سامان بر جاي گذاشته است. گواه اين مدعا قدمت و حضور پربركت سه اسلام گستر پيشكسوت يعني شمسالدين، شرفالدين و عمادالدين در خطه كيلان ميباشد. (2)اضافه مينمايد كه اين گروه 3 نفره تحت امر پرچمدار ديگري كه «راعي» (3)، رهبر و هدايتگر گروه مذكور بوده به عنوان نخستين سفراي اسلام در كيلان به ترويج آيين پاك واپسين پيامبر بزرگ الهي حضرت محمد (ص) پرداختند و از سوي فرزندان سرپرست گروه ياد شده «راعي» با عنايت به طبيعت مستعد كيلان غالباً به امر مقدس كشاورزي همت گماردند. از اينرو از آن زمان تاكنون اين عشيره در كيلان به « رعيت طايفه» شهرت يافتهاند.
در كيلان دهها مسجد كوچك و بزرگ وجود داشت كه در اثر مرور زمان و تغيير بافت شهري بيشتر آنها از بين رفته است و اكنون تنها نامي از آنها باقيست. از اين نمونه مساجد عبارتند از: مسجد خراب فاجان در كنار قلعه فاجان، مسجدك در پايينتر ساران و مساجد شمسالدين، شرفالدين، عمادالدين، گله بار، فرجالله سلطان و حاج عسگر … . در كنار مساجد محلههاي شهر احداث مسجد جامع در چند سده گذشته از اهميت خاصي برخوردار است.(4)بهطوريكه معمرين و سالخوردگان سينه به سينه نقل مينمايند در اين مسجد باشكوه غالباً بحث و مناظره كلي صورت ميگرفته و حكما، فضلا و شخصيتهاي ممتاز ديني و علمي به طور مستمر به تعليم و تربيت مردم همت ميگماردند.حتي بعضي اقامه نماز جمعه و داير بودن حوزه علميه را در زمره فعاليتهاي مسجد جامع ذكر كردهاند. از سويي حضور فعال مردم كيلان در صحنههاي شكوهمند انقلاب اسلامي و تقديم دهها شهيد، مجروح، جانباز جاويدالاثر كه به نسبت جمعيت بيشترين در صد را در سطح شهرستان به خود اختصاص داده است از ثمرات تحسينبرانگيز سنگر سعادت و رستگاري همين مساجد است.
قبل از آموزش و پرورش رسمي و كلاسيك چندين مكتبخانه در محله هاي مختلف كيلان داير بوده است. جالب آن كه عليرغم سختگيريها و تعصبات متداول آن زمان تعدادي از اين مكتب خانهها جهت آموزش دخترها اختصاص داشته است. از اينرو آمار بالاي باسوادي در كيلان در گذشته نيز قابل طرح ميباشد. شاهد موجود نوشتهها و اسناد قديمي ميباشد كه در آنها كمتر اثر انگشت به چشم ميخورد.
الف : تأسيس نخستين مدرسه و بخش فرهنگي
قريب 70 سال قبل نخستين مدرسه كيلان تأسيس گرديد. اين مدرسه كه دوازدهمين مدرسه استان تهران محسوب ميگرديد به نام دبستان فروردين نامگذاري گرديد. از سويي با توسعه مدارس روستايي در سالهاي بعد كيلان به عنوان مركز هماهنگكننده ، امر نظارت بر واحدهاي آموزشي مناطق روستايي اعم از همجوار و غيرهمجوار را برعهده گرفت كه در اين زمينه ميتوان به استقرار نمايندگي آموزش و پرورش كيلان در سال 1337 اشاره نمود.(5)شايان ذكر است بخش فرهنگي كيلان و بعد از گذشت 37 سال از زمان تأسيس با مساعدت بيدريغ اداره آموزش و پرورش شهرستان دماوند، فرمانداري شهرستان دماوند، اداره كل آموزش و پرورش شهرستانهاي استان تهران و به ويژه همكاري صميمانه دفتر تشكيلات وزارت آموزش و پرورش و نهايتاً به دستور وزير محترم آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران مجدداً در طليعه هجدهمين بهار انقلاب شكوهمند اسلامي سازماندهي گرديده و در حال حاضر به حول و قوه الهي با توانايي بيش از گذشته دور ديگري از فعاليت حرفهاي خود را آغاز نموده است . (6)
ب : مدارس شبانهروزي
قبل از توسعه مدارس روستايي واحدهاي آموزشي كيلان ميزبان دانشآموزان روستاهاي دور و نزديك بوده است.(7) در حال حاضر گرچه به بركت انقلاب اسلامي بيشتر روستاها در مقطع ابتدايي چندان مشكلي ندارد لكن در مقاطع راهنمايي و خصوصاً متوسط امكان ادامه تحصيل قالب روستازادگان مستعد و خوش ذوق فراهم نيست. لذا جهت رفع اين نقيصه 4 مجتمع شبانهروزي (راهنمايي شهيد مفتح كوهان پسرانه، راهنماي فلق دخترانه، دبيرستان فلق دخترانه و دبيرستان دروازه فروردين پسرانه) در كيلان تأسيس و راهاندازي گرديد كه بدين ترتيب شرايط مناسبي جهت ادامه تحصيل فرزندان روستايي در كيلان مهيا گرديده است. شايان ذكر است با عنايت به نام مقدس 12 امام معصوم (ص) و به ميمنت يوم الله 12 فروردين «روز جمهوري اسلامي ايران» و نيز به منظور تجديد خاطرات گذشته (دبستان فروردين به عنوان دوازدهمين مدرسه استان) به پيشنهاد جمعي از فرهنگيان كيلان و موافقت اداره آموزش و پرورش شهرستان دماوند دبيرستان شبانهروزي پسرانه تحت عنوان «دبيرستان شبانهروزي 12 فروردين كيلان» نامگذاري گرديده است. اضافه مينمايد طراحي مهر دبيرستان به صورت كتاب گشوده و قلم الهام گرفته است سوابق درخشان فرهنگي اين شهر ميباشد.
نقش متقابل شخصيتهاي علمي، طبيعت كيلان و دامنه هاي پوشيده از درختهاي انبوه، آب و هواي مطبوع كوهستاني و مناظر چشمنواز طبيعي از جمله شرايط مساعدي است كه پاي برخي از شخصيتهاي ممتاز علمي را جهت تحقيق و مطالعه به كيلان باز نموده است. از باب نمونه در زمان معاصر دو استوانه علم و دانش و تقوا دو علامه شهير حضرات اميني و طباطبايي (رضوانالله عليها) با اطراق نمودن در كيلان به تدوين بخشهايي از آثار گرانبهاي خود تحت عنوان «الغدير» و «الميزان» پرداختند. از همين رهگذر حضور اين گونه اساتيدي مهذب همواره منشأ خير و بركت بود و مهمتر آنكه مردم توفيق درك محضر آنان را يافته و مردم توفيق درك محضر آنان را يافته و از فيض وجودشان بهره ها جستند.
از سوي ديگر هوشمندي مردمي كيلان علاوه بر نقش عوامل وراثتي بيتأثير از عوامل اقليمي و جغرافيايي نبود چرا كه هواي سالم، طبيعت دلپذير و استفاده از ميوههاي الوان به ويژه توت كه داراي فسفر فراوان ميباشد، در رشد و سلامتي سلولهاي مغز بسيار مؤثر ميباشد.(8)
پينوشتها:
1-قرآن كريم، سوره مباركه بقره، آية 148
2-صفحه 75، دومين شماره رهآورد ، مقاله كيلان كوچكترين شهر استان تهران اثر استاد لاسمي
3- راعي = نگاه نگاهدارنده ، حراست كننده چراننده، نگهبان ، نگاهدارنده گله، چوپان ، شبان ، كسي كه قومي را زعامت و سرپرستي و راهنمايي ميكند، امير، والي، حاكم (صفحه 638 فرهنگي عميد)
4- اين مسجد با شكوه توسط سازمان ميراث فرهنگي ثبت و مقرر گرديده در زمينه حفظ، حراست بود و بازسازي آن اقدام گردد.
5- اسناد و مدارك سابقه فعاليت بخش فرهنگي كيلان در سالهاي 1337 و 38 و 39 و …
6- درج خبر نمايندگي آموزش و پرورش بخش كيلان در روزنامه اطلاعات مورخه 24 / 11/74 .
7-اسناد و مدارك تحصيلي بعضي از تحصيلكردگان غير كياني كه قبل و يا بعد از انقلاب در پستهاي حساس اشتغال داشته و يا دارند در مدارس كيلان موجود ميباشد.
8-اسرار خوراكيها تأليف دكتر جزايري
كيلان ، كوچكترين شهر استان تهران
داود لاسمي
« كيلان» كوچكترين شهر استان تهران مقاله اي است كه دبير سخت كوش دبيرستانهاي كيلان آقايد اود لاسمي آن را به رشته تحرير درآورده است.اين مقاله در دو قسمت عرضه خواهد شد.قسمت اول موقعيت جغرافياي، زمين شناسي و تاريخي و بخش دوم ويژگي هاي انساني و اقتصادي منطقه و نظراتي راهگشا براي حل مشكلات مردم اين سامان.
معرفي كيلان بعنوان اولين منطقه ازتوابع دماوند به خاطر قدمت تاريخي و سابقه طولاني فرهنگي اين شهر است.
بدين اميد كه فرزندان نواحي ديگر منطقه دماوند دست به قلم برده و با همتي بلند گذشته فرهنگي و تاريخي خود را جاودان سازند.
در جنوب شرقي دماوند و در فاصله هشتادو شش كيلومتري شرق تهران، بين سلسله جبال البرز و رشته كوه قره آغاج كه خود جنوب يترين و محرومترين شهر استان تهران واقع است.
كيلان از نظر طبيعي و توپوگرافي (1) منطقه اي است كوهستاني با پستي و بلندي هاي زياد كه درست درداخل يك دره نسبتا بزرگ به عرض تقريبا دو كيلومتر در طول رودخانه كيلان (2) در مسافتي به طول دوازده كيلومتر گسترش يافته است. بطوري كه از طرف شمال و غرب دره هاي متعدد در كنار اين رودخانه قرار گرفته و به همين جهت جاده كيلان – ايوانكي كه جاده فيروزكوه را به ايوانكي متصل مي كند داراي پيچ و خم بسياري است.اين منطقه با تمام پستي ها و بلنديهاي زيبا و ديدني و آب و هواي معتدل و مناظر دلفريب خصوصا در بهار و تابستان در صورت برخورداري از امكانات لازم و توجه مسئولين مي توانند به يك قطب سياحتي تبديل شده و پذيراي مشتاقان زيادي باشد. (3)
شواهد موجود در سنگهايي كه درمنطقه وجود دارد، حاكي از اين مطلب است كه با شروع دوران « سنوزوئيك» (4) اين ناحيه نيز به همراه بخش وسيعي از كشور ما به تدريج به زيرآب فرو رفته است.
سنگهاي سبزرنگ آتشفشاني و رسوبي خاص كه نشانه فعاليت آتشفشانهاي زيردريايي عصر «آئوسن» مي باشد به مقدار زيادي در اين ناحيه مشاهده مي شود، قسمت عمده اين سنگها در اثر تجزيه به رگه ها و توده هاي مختلف تبديل شده است كه در گويش محلي« دويه» و در اصطلاح علمي «بنتونيت – Bentonit» ناميده مي شود.
قديمي ترين سنگهاي شناخته شده در كيلان ماسه سنگهاي قرمز رنگ دوره « كرتاسه» از دوران « مزوزوئيك» است كه بيشتر در شمال غربي منطقه يافت مي شود.
رشته كوه « قره آغاج» كه در سرتاسر غرب و جنوب كيلان گسترش دارد و در اثر چين خوردگي آلپ – هيماليا يا همزمان با سلسله جبال البرز و زاگرس در اواخر دوره ترشياري بوجود آمده است، همچنين وجود توده هاي آذرين در بعضي از نقاط اين رشته كوه مانند « طاق سرا» و « تنگه ساران» نشانه فعاليت هاي آتشفشاني در اين منطقه در اواخر دوره «ترشياري» است.
در طي دوره « كوارترنري » ارتفاعات تحت تاثير عوامل فرسايش قرار گرفته و در نتيجه مخروطه افكنه هاي (5) بزرگي در دامنه ها از جمله در كيلان بوجود آمده است.اين توده هاي رسوبي كه به تشكيلات « هزار دره» (6) معروف است در اثر فرسايش مجدد به تدريج به شكل رشته كوههايي با دره ها و بريدگي هاي زيادي در آمده است.سراسر شرق كيلان پوشيده از اينگونه تشكيلات است.
بهر حال كيلان از نظر تحولات زمين شناسي مناظر جالبي دارد و داراي پديده هاي زمين شناسي قابل مشاهده و مطالعه بسيار است و مي تواند بعنوان يك موزه طبيعي مورد استفاده محققين و بازديد علمي استادان و دانشجويان قرار گيرد و جالب اينكه قسمت عمده پديده هاي زمين را مي توان در طول جاده كيلان تا ايوانكي به خوبي مشاهده و مطالعه كرد.
با توجه به اينكه ايران در منطقه زلزله خيزي قرار دارد كه از جزيره سيسيل ايتاليا تا جنوب شرقي آسيا گسترده است و از آنجا كه چين خوردگي هاي جوان از مناطق بسيار فعال زمين هستند و مرتب دچار امواج زلزله مي شوند.
مي توان گفت كه كيلان با توجه به ساختمان زمين شناسي خود روي يك خط زلزله و بين دو چين خوردگي جوان يعني البرز و رشته كوه جنوبي آن قره آغاج قراردارد. منطقه اي زلزله خيز محسوب مي شود ، اما از آنجا كه كيلان منطقه اي كوهستاني است تاكنون امواج زلزله خسارت هاي جاني و مالي به همراه نداشته است – اگرچه زلزله هايي با قدرت زياد مي تواند بسيار خطرآفرين باشد.
كيلان داراي آب و هواي كوهستاني معتدل است، ميزان بارندگي سالانه در اين منطقه به 300 تا 400 ميلي متر مي رسد، و از بارندگي فراوان در ماههاي سرد سال برخوردار است.بارندگي بيشتر در پاييز، زمستان و اوايل بهار صورت مي گيرد.دوره فصل نسبتا گرم و خشك حدود چهارماه طول مي كشد، به هر حال كيلان زمستاني سرد و تابستاني معتدل داردو يكي از خوب آب و هواترين مناطق نزديك تهران است.
در برخي از تابستانها ريزش رگبارهاي تند باعث حركت سيلاب مي شود كه در ساليان اخير به علت ريشه كن نشدن بوته هاي نواحي كوهستاني از ميزان حركت سيلابها به شدت كاشته شده است.با توجه به ميزان بارندگي سالانه مي توان تمام كوه هاي منطقه را به جنگل و فضاي سبز تبديل كرده و بدين وسيله از حركت سيلابها و فرسايش خاك بكلي جلوگيري نموده و از آلودگي هوا جلوگيري كرد.
پيشينه تاريخي كيلان
براساس كاوش هاي هيئت باستان شناسي مركز ميراث فرهنگي استان تهران محوطه اي از دوران سنگي متعلق به 14 تا 18 هزار سال قبل در منطقه كيلان دماوند كشف و شناسايي شده به گزارش اين هيئت طي يك گمانه آزمايشي قطعاتي از ابزار سنگي در محوطه كهن سنگي « قلعه عسگر» واقع در كيلان دماوند ازداخل خاك بيرون كشيده شده اين ابزار سنگي كه از سطحي برابر 25 مترمربع در لايه اي به عمق 40 سانتي متر بدست آمده از اهميت ويژه اي برخوردار است.ابعاد كوچك اين ابزار نشانه اي از حيات پيشرفته ساكنان اين منطقه در دوران سنگ است.
دراين كاوش همچنين نمونه هايي از سنگهاي « ابسيدين» بدست آمده است كه از نظر شناسايي منابع اصلي بسيار مهم تلقي مي شود.لازم به ذكر است كه از ديدگاه تاريخ گذاري محوطه شناسايي شده متعلق به دوره اي است كه باستان شناسي از آن بعنوان بالاترين لايه كهن سنگي زيرين ياد مي كنند.براساس اين گزارش از عمده ترين كشفيات اين محوطه وجود اجاق هايي است كه مورد استفاده انسان هاي دوران سنگ قرار مي گرفت اين محل در واقع بصورت اسكان موقت براي جمع آوري غذا و شكار مورد استفاده قرار مي گرفته است. (7)
براساس مطالعاتي كه تاكنون در سطح استان تهران انجام گرفته كهن ترين نشانه از حضور انسان در كيلان دماوند پيدا شده است كه سابقه آن به 14000 سال قبل مي رسد.انسان در اينجا غارنشين بوده و در محله گردآوري غذا و شكار بسر شده است. (8)
- غارها و زاغه هاي متعددي كه در نقاط مختلف كيلان از جمله در مناطق پشته بند و « برنهشت – Bernenehesht» و اطراف قلعه هاي « عسگر» و « حصارك» از عهد باستان باقي مانده است، خود حكايت از حضور انسان از گذشته اي بسيار دور در اين ناحيه دارد.
به طوري كه از تاريخ ماد نوشته ا.م دياكونوف و كتابهاي تاريخي معتبر ديگر برمي آيد يكي از مناطق مهم قلمرد مادناحيه شمالي دشت كوير تا قسمتي از دامنه هاي جنوبي البرز است كه با توجه به شواهد موجود در محل، كيلان از مراكز بسيار حساس و مهم دولت ماد در اين ناحيه بوده است.
مادها دژهايي بر ارتفاعات و صخره هاي طبيعي و پاكوهي و به خاكريزها و تپه هاي مصنوعي بنا مي كردند .اين دزها ممكن بود بصورت محل دائمي و يا پناهگاههاي موقتي باشند كه به هنگام ضرورت به درون آن پناه مي بردند.
قلعه هاي باستاني متعدد موجود در كيلان مانند « قلعه زرآباد» ، « قلعه ساران» ، « قلعه مزدك» ، « قلعه ديو» ، « قلعه حصارك» ، « قلعه سپيده» ، « قلعه ديو» ، « قلعه فاجان» ، « قلعه پيرزن» ، « قلعه وادان» ، « قلعه گيو» در كوهان بدون شك از قلعه هايي مي باشند كه در طي دوران حكومت مادها در قرون نهم تا هفتم قبل از ميلاد در كيلان بر روي تپه ها بنا شده اند، اين قلعه ها در طي دوره اول جنگهاي آشور و ماد و سلطه آشور بر قسمت عمده قلمرو ماد بكلي ويران شده است.بررسي هاي تاريخي نشان مي دهد كه كيلان از نظر پيشينه تاريخي بار يهمزمان بوده و حتي قديمي تر از آن است.
آنگونه كه از باورهاي مردم اين ناحيه استنباط مي شود نام قديمي كيلان «كيان» بوده و كيلان و ايوانكي به ترتيب پايتخت هاي تابستاني و زمستاني سلسله اساطيري كيان بوده است.
بعدها اين منطقه به علت وجود قلعه اي به نام قلعه سپيد در اين ناحيه به «دژ سپيد» و آنگاه با توجه به نام قديمي آن «كيان» به « كيلان» شهرت يافته است.كيلان درگنج نامه هاي قديمي به « ده سفيد» معروف است كه درواقع همان « دژ سپيد» است.
مردم كيلان در عهد باستان به زبان فرس قديم (پهلوي) سخن مي گفتند و هم اكنون كلمات زيادي از آن زبان در گويش محلي كيلان وجود دارد، مانند واژه هاي « برف» و «سرو» كه اكنون نيز مردم كيلان آن را مانند واژه هاي عصرباستان « ورف» و «ورس» تلفظ مي كنند.زبان محلي كيلان سرشار از اصطلاحات و ضرب المثل هاي زيادي است كه حكايت از فرهنگي غني و با سابقه دارد.چنانكه مردم اين ناحيه هنگام محاورات روزمره مقصود خود را بيشتر با ضرب المثل هاي شيرين و اصطلاحات جالبي كه بكار مي برند بيان مي كنند.
مردم كيلان مانند اكثر مردم مناطق مجاور تا قبل از اسلام آئين زرتشت و از كتاب اوستا پيروي مي كردند كه گورستاهاي متعدد زرتشتيان در قسمتهاي مختلف اين ناحيه گواه بر اين ادعاست.
با ظهور اسلام و حمله اعراب به ايران گرايش ايرانيان به اسلام سه تن از افراد مسلمان آن روزگار يكي به عنوان پرچمدار نور و هدايت، ديگري به عنوان مظهر قدرت و پايگاهي مطمئن و استوار و سومي به عنوان پيام آور شرف، كرامت و بزرگواري اسلام با شعارهاي عدالت، مساوات واخوت از سرزمين آسماني حجاز به كيلان روي آوردند و مردم كيلان را به اسلام فراخواندند، در اثر تبليغات اين سه نفر كه شمس الدين، عمادالدين و شرف الدين نام داشتند مردم كيلان به اسلام روي آورده و يكپارچه مسلمان شدند.
با گذشت زمان افراد وابسته به شمس الدين طايفه اي به نام « شمسي» وابستگان و اطرافيان عمادالدين طايفه اي به نام « عمادين» و بازماندگان شرف الدين قبيله اي به نام « شرف الدين» و بقيه افراد ساكن در اين ناحيه طايفه اي به نام « رعيت طايفه» را بوجود آوردند و بدين سان طايفه هاي چهارگانه در كيلان شكل گرفت، هر طايفه اي براي خود مسجدي جداگانه و حمامي مجزا بنا كرده و خانه هاي افراد هر طايفه گرداگرد مساجد و حمام آنان بنا شد.ولي در عين حال همه افراد ساكن در كيلان بدون كوچكترين اختلافي با هم به زندگي مسالمت آميز در طول زمان ادامه دادند.
با به فدرت رسيدن آل بويه و رايج شدن مراسم عزاداري سالار شهيدان در ايران، حسينيه كوچكي در كيلان بنا مي شود كه تاكنون سه بار بناي آن تجديد شده است و بناي فعلي آن در سه طبقه چندين سال است در دست احداث است.
مسجد جامع كيلان در دوره حكومت صفوي (400 الي 450 سال قبل) ساخته شده است بناي اين مسجد باعث يكپارچگي و وحدت بيشتر مردم شد.نماي داخلي اين مسجد از نظر معماري بسيار قابل توجه است، سردر ورودي مسجد ومحراب آن گچ بري هاي چشم نواز و زيبايي دارد.
درداخل اين مسجد 15 ستون قطور بنام « فيل پايه» وجود دارد كه به ارزش و اعتبار اين مسجد افزوده است .نماي خارجي و طاق آن بسيار فرسوده شده است كه لازم است به سبكي متناسب با نماي داخلي مسجد و زمان ساخت آن بازسازي شود، اين مهم تلاضش مردم و همت سازمان ميراث فرهنگي را مي طلبد.
پي نويس:
1) توپوگرافي به معناي ناهمواري و پستي و بلندي مي باشد.
2) رودخانه كيلان به گچ رود، كيان رود، كيلان رودو جمع آبرود نيز معروف است.
3) فيلم سينمايي دره هزار فانوس كه در كيلان تهيه شده و به زودي بر روي پرده سينما مي آيد و در آينده به صورت سريال تلويزيوني از شبكه دوم سيما پخش خواهد شد.قسمت هايي از مناظر بسيار زيباي كيلان در معرض ديد عموم قرار خواهد گرفت.
4) براساس جدول مقياس زمان، عمر زمين به چهار دوران به ترتيب زير تقسيم مي شود:
الف. دوران پركامبرين (Percambrian) كه قديمي ترين دوران عمر زمين است كه اطلاع زيادي از وضع زمين در طول اين مدت در دسترس نيست .اين دوران به دو دوره كوچكتر يعني دوره هاي « آركتوزوئيك» و « پروتروزوئيك» تقسيم مي شود.
ب.دوران پالئوزوئيك يا دوران حيات قديمي كه رسوبات قطور و فسيلهاي فراوان آن را در اغلب نقاط زمين مي توان يافت.اين دوران به دوره هاي « كامبرين» ، « اردوويسين» ، « سيلورين» ، « روتين» ، « اوكربونيقر» و « پرمين» تقسيم مي شود.
ج. دوران مزوزوئيك يا دوران حيات مياني كه به سه دوره ترياس، ژوراسيك و كرتاسه تقسيم مي شود.
د. دوران سنوزوئيك يا دوران حيات جديد، اين دوران فاصله زماني 65 ميلوان سال اخير را دربرمي گيرد و در طول آن وضع زمين به آنچه كه امروز مي بينم در آمده است. اين دوران به دو دوره « ترشياري» و « كواترنري» تقسيم مي شود.دوران ترشياري شامل تقسيمات كوچكتري است كه به ترتيب عبارتند از: پالئومسن، آنوسن، اليگوسن، ميوسن و پليوسن، دوره كواترنري نيز به در عهد « پليئستوسن» و عصر حاضر تقسيم مي گردد.
5) مخروطه افكنه ، رودخانه ها در محل ورود به دشت يا جلگه قسمت عمده موادي را كه به همراه دارند.در پاي كوه به صورت مخروط رسوب مي دهند كه به آن در اصطلاح زمين شناسي مخروط افكنه گفته مي شود.مخروط افكنه پديده اي موقتي است و پس از مدتي آب شيارهاي تازه اي در آن پديد مي آورد.
6) تشكيلات هزار دره؛ شامل توده هاي آبرفتي انبوهي است كه در دوره كواترنري در اثر تخريب ارتفاعات، تحت تاثير عوامل فرسايش بصورت مخروط هاي پايكوهي در آمده است و سپس در اثرفرسايش دوباره ظاهرا بصورت رشته كوههايي با دره ها و بريدگيهاي زياد تبديل شده است و چون اينگونه تشكيلات ابتدا در محل هزار دره مورد مطالعه قرار گرفته است به تشكيلات هزار دره معروف است.
7) روزنامه اطلاعات 1369/8/7
8) جغرافياي استان تهران – دوره متوسطه.
منابع:
1) تاريخ ماد نوشته ام.دياكونوف ، ترجمه كريم كشاورز
2) فصلنامه رشد آموزش جغرافيا، بهار 1367
3) جغرافياي استان تهران – دوره متوسطه
4) زمين شناسي سال چهارم تجربي
5) زمين شناسي سال سوم تجربي
تذكر: ماخذ برخي از مطالب موجود نكاتي است كه نسل به نسل و سينه به سينه و به صورت متواتر در بين مردم منطقه معروف و مشهود است كه تمام آنها يا اسناد و مدارك موجود نيز هماهنگي و مطابقت دارد.
خاطرات سفر به كيلان به روايت سميرا منفرد*
يادتان كه نرفته ما و 80 راهنماي گردشگري راهي دماوند بوديم و اطرافش.ظهر شده بود و وقت نهار.نزديكيهاي كيلان(Kilan) رستوران رضا شمروني بود و حال و هواي پاييزيش.در امتداد جاده اي كه هيچ چيز نبود تنها همين كلبه هاي چوبي قرار داشت كه در نهايت سليقه مسافر خسته جاده را در سوز سرماي گزنده پاييز به درون ميخواند.پس پا گذاشتيم به رستوران رضا شمروني...
از همان ابتدا برخورد رنگ زرد و نارنجي بود و آسمان آبي و دري چوبي كه انگار مارا به شهر جادو ميخواند.شايد پشت آن در چوبي جادوگر شهر آز انتظار مارا ميكشيد.نميدانيم بگذار بگذريم و قدم در ناكجاآباد گذاريم.
حالا رسيده ايم به دور يك حوض سنگي و قديمي كه رنگ آبيش وقتي بستر برگهاي خزان زده ميشود مرا به ياد خانه قديمي عمويم ميندازد كه هروقت دلم هواي او را ميكند ناخودآگاه ياد حوض آبي رنگ كوچكي ميفتم كه در كودكي مرا با پسرعموهايم در حياط نقلي پيوند ميداد وقتي توپ پلاستيكي آنها روي آب شناور ميشد.ناخودآگاه نگاهم به دنبال 3 پسر عموي بازيگوشم گشت و به دنبال كودكي رفته ام اما نيافت و محو شد.
و وقتي فانوس قديمي مادربزرگ از لابلاي تاكهاي تنيده در دل آسمان بر من سايه ميندازد ديگر باور_باورم ميشود كه اينجا شهر جادويي قصه هاست.
نهار ميخوريم و راهي سرزمين باستاني كيلان ميشويم تا قصه ها را بيشتر و بيشتر باور كنيم.در اين عصر پاييزي من و او و همه آن 80 نفر بازيگران تاريخ شده ايم.
ما در يك موزه طبيعي قرار گرفته ايم لابلاي رشته كوه هاي قره قلاچ كه زنجيروار در دل طبيعت هزاران سال است كه خاموش نظاره گرند.اينجا ديگر جنوبي ترين بخش البرز محسوب ميشود.در جنوب شرقي دماوند . 85 كيلومتري شرق استان تهران.اينجا كوه ها به قدمت كل بشريتند و بيشتر.همزمان با دوه اي كه هيماليا چين ميخورده قره قاچ "قاچ" خورده است!!!! بد نيست بدانيم پاي قديمي ترين بشر تهراني حول و حوش كيلان به ثبت رسيده است اما نينديشيد به بشر ديروز و پريروز ها مراد من انسانهاي پارينه سنگي 16 قرن قبل از ميلاد مسيح است.
كيلان ديرزماني دور يكي از مراكز مهم حكومتي مادهاي قدرتمند بوده كه هوز ميتوان آثار باقي مانده از قلاع كيانيان را در آنجا ديد.كيانيان هم كه ديگر به قدمت باستان است و نماد ايرانيان كهن.پس بنگريم به اينكه كيلان چه پيشينه عظيم و درخور تاريخي فرهنگي دارد.همين پيشينه باشكوه شايد خوني است كه در رگهاي مردم كيلان جاري شده و آنها را به بالاترين درجات علمي و فرهنگي ميرساند.امروز مفاخرزيادي در كل دنيا هستند كه به كيلاني بودن خود مينازند .
ردپاي كيلان را در اساطير شاهنامه هم ميتوان يافت وجاييكه فردوسي كيلان را نام نبيره افراسياب ميخواند كه در اين محل هنگام جنگ برابر كيخسرو به دست آرش سردار بزرگ ايراني كشته شد.از طرف ديگر نام كيلان از سلسله كياني هم گرفته شده كه آن هم در خور توجه است و بيشتر و بيشتر اهميت اين مكان باستاني را براي ما كنجكاوان تاريخ بيشتر ميكند.كيلان پايتخت تابستاني كيانيان بوده و چه بسا در روزگاران گذشته شكوهي بيمانند داشته است.حيف كه امروز ردپايي از آن دوران و از آن سلسله ها و از آن مردم باستاني ديگر وجود ندارد.تنها ويرانه هاي باقيست كه بايد لابلاي آنها رفت و گشت و انديشيد.
اما قصد ما از ديدار كيلان حضوري هم در مسجد جامع قديمي اين شهر است.وارد مسجدي ميشويم كه مناره ندارد و اين جاي تعجب است.ميخواهم همينجا برايتان كمي از فلسفه وجود مناره هاي مسلمانان بگويم.اولا كه مناره از معماري ايران وارد معماري دوران بعد از اسلام شد.مناره ها ميلهاي بلندي بودند كه در زمان ساسانيان در نقاط مختلفي ميساختند و بالاي آنها چراغ ميفروختند تا مسافران راه ها و جاده ها مسير خود را بيايند.اين ميلها به نوعي فانوس دريايي خشكيها محسوب ميشدند.بعدها كه اسلام وارد سرزمين ما شد كاربري ميلها به مناره مسجد تغيير كرد حالا اذان گو بالاي آن ميرفت و به صداي بلند مردم را فراميخواند.
اما اينكه چرا يك مناره به دومناره تبديل شد برميگردد به دوران ايلخاني كه عظمت گرايي وارد معماري ايرانيان شد.پس ميلها بلندتر ساخته شدند و براي حفظ استحكام و توازن و جلوگيري از شكست طاقهاي بنا اين ميلهاي بلند را به صورت جفت يعني 2 تايي ساختند.حالا ميدانيم كه ميل يا مناره ربطي به معماري مسجد نداشته و بعدها به معماري مساجد افزوده شده است.
كلمه مناره يك كلمه ساساني بوده كه از ريشه كلمه "نور" آمده وخود دليلي بر آتش افروزي بالاي آن در دوران زرتشت است.پس ميباليم به اينكه ايران زمين مناره و گنبد را به معماري جهان اسلام هديه كرده است.
وارد مسجد كه ميوشيم 15 ستون پافيلي بزرگ سفيد توجه ما را جلب ميكند.
سقف مسجد تماما از چوب است اما در گذشته از ماده ديگري بوده كه نياز به چنين ستونهاي سنگيني براي نگهداري داشته است.علت اينكه سقفها در گذشته بسيار محكم و سنگين بوده اند به خاطر بارشهاي شديد برف بوده كه امروز ديگر كمتر اتفاق ميفتد.پس سقف سبكتر شده اما ستونها به يادگار از آن دوران همچنان باقي مانده ند.فضاي اينجا ظرفيت پذيرش 2000 نفر را دارد و اشخاص مهمي چون آيت الله طالقاني-خاتمي بهشتي و مهندس بازرگان زماني به اينجا آمده و از نزديك مسجد را بازديد كرده اند.جالب اينجاست كه علامه طباطبايي كتاب "الميزان" خود را در شبستان همين مسجد نگاشته است.
ديوارهاي دورتادور مسجد همه خشتيند تا بتوانند در زمستان گرما را حفظ كنند و در تابستان فضا را خنك نگه دارند.كيلان يك خاك معدني به نام كائولن دارد كه جلوي نفوذ آب را ميگيرد.به خاطر همين روي پشت بامهاي خانه ها پوششي از اين نوع خاك را قرار ميدهند.
معماري دوران ساساني "بوم آورد" است يعني در هر منطقه از مصالح خاكي همان منطقه در ساخت بناها استفاده ميشده .بنابراين ميبينيم كه در ساخت اين مسجدهم از سنگهاي تيشه اي و ملات ساروج استفاده شده كه خاص كوهستاني و رطوبي بودن اين منطقه است.
محراب مسجد قديمي و احتمالا مربوط به قرون 5 يا 6 هجري است كه از مقرنس(تورفتگي) و بيرون آمدگيهاي ظريفي ساخته شده .دورتادور آن هم كتيبه اي به خط ثلث با كاشي فيروزه اي قرار دارد.محراب مثل هميشه در راستاي قبله است.
اين مسجد مثل بسياري مساجد ديگر احتمالا روي آتشگاه ساساني بنا شده.بعد از حمله اعراب حكومت مسمغان به آنها جزيه داده تا بتوانند در اينجا باقي بمانند اما شرط باقي ماندن تبديل آتشگاه به مسجد بوده است.
كيلان زيبا را ميگذاريم و به جايي ديگر ميرويم.كجا؟ با من بمانيد.
* به نقل از وبلاگ بيا تا برويم