دماوند، سكونتگاه 20 هزار ساله انسان
خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ مطالعات باستانشناسي و پژوهشهاي انسانشناسي نشان ميدهد كه دماوند و كوهپايههاي البرز به عنوان يكي از مهمترين راههاي ارتباطي ميان فرهنگها و مسير مهاجرت اقوام، از 20 هزار سال قبل مورد سكونت انسان بوده و اين سكونتگاه تا امروز نيز بستر زيست ساكنين خود را فراهم كرده است.
دماوند بزرگترين كوه كشور و يكي از بزرگترين كوههاي جهان است كه با ارتفاع بيش از 5 هزار و 600 متر در رشته كوههاي البرز واقع شده است. اين كوه عظيم در چهار جبهه خود تنوع زيستي خاصي را پديد آورده است و هرچهار منطقه به فراخور موقعيت جغرافيايي ارتباط ميان دماوند و رشته كوههاي البرز با دريا، آب و هواي متفاوتي دارند.
اين بستر متنوع زيستي، از ساليان دور مورد توجه انسان بوده و همواره از آن به عنوان زيستگاهي با ويژهگيهاي منحصر به فرد استفاده شده است. امروز دماوند بسترساز شكلگيري شهرهاي متعددي در دامنه خود شده و هرچند برخي ساكنين آن به جان اين كوه عظيم افتادهاند، اما هنوز پذيراي ساكنين خود است.
تا كنون مطالعات باستانشناسي، انسانشناسي، مردمشناسي و زيستمحيطي زيادي در اين بستر فرهنگي و طبيعي صورت گرفته است. اين مطالعات بخشي از رازهاي كهن دماوند و رشته كوههاي البرز را فاش كرده و گستره فرهنگي اين دامنه پهناور و اين كوهستان عظيم را نشان داده است. از جمله مهمترين مطالعات صورت گرفته در دماوند و البرز، مطالعات باستانشناسي است كه در كنار كشف شاخصهاي زيست محيطي براي زندگي، حضور انسان را در اين دامنه از گذشتههاي دور تا كنون شناسايي كرده است.
«فرزاد فروزانفر»، انسانشناس و پژوهشگر كه بيش از 15 سال روي مباحث مربوط به انسان باستانشناسي منطقه دماوند و رشته كوههاي البرز فعاليت كرده درباره اين مطالعات به CHN ميگويد: «تا كنون مطالعات زيادي در دماوند صورت گرفته است. بخشي از اين مطالعات در جستجوي ردپاي انسان بوده كه تا كنون منجر به شناسايي شواهدي از انسان دوران پارينه سنگي فوقاني، يعني 20 هزار سال قبل شده است.»
از جمله گروههاي باستانشناسي كه طي چندسال گذشته بررسي و شناسايي منطقه دماوند و البرز را بر عهده گرفته بودند، گروه فرانسوي CNRS به سرپرستي پروفسور بريون بود كه فروزانفر به عنوان نماينده ايراني نيز همراه اين هيات مطالعات تكميلي خود را به انجام رساند.
فروزانفر درباره اين مطالعات ميگويد: «در اين برنامه پژوهشي ردپاي انسان از كوهپايههاي غربي البرز تا دماوند و از آنجا تا كوهپايههاي شرقي دنبال شد و تمامي درهها و رودخانهها و مناطق كوهستاني طي چند فصل بررسي و شناسايي شد.»
وي در ادامه ميگويد: «اگر مركزيت اين پژوهشها را دماوند قرار دهيم، دور تا دور اين كوه عظيم مورد بررسي قرار گرفت و شواهدي از زندگي انسان دوره پارينهسنگي فوقاني ثبت شد. اين شواهد بيشتر به كشف آثار سنگي مربوط ميشود.»
با انجام بررسي و شناسايي كار گمانهزني روي تراس رودخانهها آغاز شد كه در اين مرحله هم شواهد خوبي از زندگي انسان 20 هزار سال قبل شناسايي شد و در اين مرحله علاوه بر آثار سنگي، شواهد استخوان حيواني كه توسط انسان آن دوران شكار شده بود نيز بدستآمد. اين شواهد نيز شامل دندانها و بخشهايي از استخوان حيوانات بوده است.
بر اساس شواهد بدستآمده آشكار است كه انسان دوره پارينهسنگي فوقاني با استقرار در كوهپايههاي دماوند، براي بدست آوردن غذا به كنار رودخانهها و جنگل ميآمده و پس از انجام شكار و تهيه غذا، دوباره به كوه بازميگشته است.
فروزانفر درباره ادامه روند زندگي انسان در كوهپايههاي دماوند ميگويد: «پس از دوره پارينهسنگي، انسان غارنشين دماوند وارد مرحله عصر سنگ ميشود كه در سه مرحله اتفاق افتاده است. عصر سنگ تحتاني، مياني و نوسنگي انسان را به ترتيب از كوهپايههاي بلند دماوند و البرز جدا ميكند و او را به دامنهها ميآورد.»
به گفته وي از اين دوره زندگي انسان شواهد بيشتري بدستآمده است. انسان در اين زمان نيز به غارهايي كه در دامنهها وجود داشته پناه ميبرد كه شواهد زندگي آنها در غارهاي هوتو، كمربند و كوميشان يافت شده است. اما به مرور زمان، زندگي در اين غارها هم رها ميشود و كمكم زندگي در جنگلها و ساختن خانه با استفاده از شاخ و برگ درختان آغاز ميشود.
از مهمترين يافتههاي باستانشناسي در دوره عصر سنگ، ميتوان به كشف جمجمه دختري در غار هوتو اشاره كرد كه به 12 هزار سال قبل تعلق دارد. در واقع اين جمجه در حاشيه ميان دماوند و البرز و دريا كشف شده كه نشان دهنده حركت انسان از كوهپايههاي بلند البرز تا دامنههاي كم ارتفاع دارد.
فروزانفر ميافزايد: «هزاره سوم زمان حضور انسان در جنگلها و دشتهاست. امروز شواهد اين دوره در تالش، سوادكوه، ديلمان و لفور يافت شده است.»
با اينكه بارها ردپاي انسان دوره پارينهسنگي و نوسنگي در دماوند و كوهپايههاي البرز جستجو شده اما هنوز اطلاعاتي درباره زيست اين اقوام در دست نيست. شواهد بدستآمده كمكي به كشف شيوه معيشت اين مردمان و بيماريهايي كه آنها را از پا در ميآورده نميكند.
فروزانفر دراينباره ميگويد: «براي شناسايي نوع زندگي و تاثير شرايط زيستمحيطي بر زندگي اين مردمان نياز به كشف استخوانها و يا شواهد انساني بيشتري است. اما تا كنون اين شواهد از دوره پارينهسنگي و يا نوسنگي بدست نيامده و تنها ميتوان به آثار و نشانههاي بدستآمده از دوره پيش از تاريخي و تاريخي اكتفا كرد. اما نميتوان آن را به دوره پارينه سنگي تاميم داد.»
در مازندران بيشتر روي انسان دوره تاريخي، يعني از هزاره دوم پيش از ميلاد تا دوره ساساني مطالعه شده است. تا كنون انواع مطالعات جمجمهشناسي، نژادشناسي، آسيبشناسي، پراكندگيهاي قومي و ... مورد مطالعه قرار گرفته است. انواع بيماريهاي اين دوره در نوع خاص خود از قبيل وجود چسبندگي ميان مهرهها در افراد كمسن، بيماريهاي ژنتيكي و نارسايي استخواني، بيماريهاي دهان و دندان و فك مورد مطالعه قرار گرفته است.
فروزانفر درباره زندگي انسان دوره پارينه سنگي بر اساس فرضيههاي انسانشناسي ميگويد: «در 20 هزار سال قبل به دليل سختي در معيشت و زندگي، انسان آسيبپذيرتر بوده است. راهپيماييهاي طولاني براي بدستآوردن غذا، عبور از رودخانهها، درهها و مواجه با حيوانات درنده و سختي شكار باعث ميشده كه احتمالا انسان بيشتر از دوران ميانسالي زندگي نكند. يعني تا زماني كه قدرت در بدن داشته ميتوانسته به زندگي خود ادامه دهد و به محض فرسودهگي و بروز بيماري، از پا در ميآمد.»
فروزانفر درباره ابهامات موجود در مطالعات انسانشناسي دماوند ميگويد: «با توجه به مطالعات انجام گرفته هنوز ابهامات زيادي وجود دارد. براي مثال ما از نظر انسانشناسي، در دوره تاريخي با گونهاي از انسان مواجه هستيم كه ديگر در منطقه ديده نميشود و نميدانيم كه اين اقوام از كجا آمده بودند و چرا رفتند و ديگر اثري از آنها نيست.»
وي در دامه ميافزايد: «حتي اين احتمال وجود دارد كه اين اقوام با بوميهاي منطقه ادغام شده باشند كه البته هنوز شواهدي دراينباره بدست نيامده است.»
امروز دماوند طبق يك سنت قديمي دامنه خود را براي زندگي انسان، اما اينبار در مقياسي وسيعتر پراكنده است. اما آنچه بر سرش آمده تخريب هر روز اين كوه عظيم بوده كه همچنان ادامه دارد.