ياد ياران سفركرده بخير
الف) دماوند در زمان انقلاب در خود منطقه شهيدي تقديم انقلاب اسلامي نكرد، مهمترين دليل وجود يك رييس شهرباني بود كه تا حد زيادي احتياط مي كرد.گفته بود مادرم گفته اگر خون مردم را بريزي شيرم را حلالت نمي كنم. آنچه در خاطره مردم هست اينكه او با حوصله و تدبير نگذاشت در دماوند خوني ريخته شود.البته تيراندازي و گاز اشك آور و دستگيري بود. ( به روز شمار انقلاب در تاريخ 19/8/57 و 19/9/57 مراجعه گردد). اما شهرستان دماوند شهيدان سرافرازي را تقديم انقلاب كرده است كه تا آنجا كه آمار واطلاع است به شرح ذيل است:
1-شهيد اسماعيل عسكري، اهل مرانك. جواني برومند و زحمتكش كه در روز 17 شهريور در تظاهرات ميدان شهداء به شهادت رسيد.آن شهيد برومند داراي دو فرزند كوچك بود. همسر وي فداكارانه و صبورانه از همان ابتدا پا در راه او نهاد و فرزندان شايسته اي را تربيت كرد.
2 -شهيد داود منفرد، اهل فرامه. دانشجوي مبارز و مسلمان مقيم انگلستان كه در همانجا توسط عوامل ساواك به شهادت رسيد. در دماوند تشييع شد و تشييع جنازه او خود فصلي نو در تظاهرات دماوند گشت.
3- شهيد ناصر صديفي كه به عشق ديدار امام ودر سن 18 سالگي به تهران رفت و جلوي دانشگاه تهران همزمان با تحصن علماي قم و تهران در مسجد دانشگاه سينه اش هدف گلوله دشمن قرار گرفت و به شهادت رسيد. تشييع جنازه او در دماوند شوري عاشورايي و به يادماندني ايجاد كرد. ياد برادر شهيدش صادق صديفي هم به خير كه پا در جاي پاي برادر نهاد و عاشقانه رفت و پدر و مادر سرافراز و خانواده مقاومش چه صبورانه هردو فرزند پسر خود را تقديم انقلاب كردند و بر اين عهد ماندند.
4- شهيد داود صرافي ، اهل چالكا ( ساكن تهران). دانش آموز سال چهارم نظري در روز 22 بهمن 57 همراه با خيل جوانان سلحشور تهران در آخرين مبارزه بر عليه رژيم شركت جست و در بهار آزادي جان تقديم انقلاب كرد.
5- شهيد تقي مهران، اهل مشاء كه در شب 22 بهمن توسط عوامل رژيم به شهادت رسيد.
6- شهيد علي عبدالعلي كاظمي ، اهل كيلان. درتاريخ 27/12/57 در حمله به شركت آمريكايي مخابراتي Bel كه در خيابان مطهري قرار داشت به شهادت رسيد.
ب) خيلي ها در انقلاب تلاش كردند از همه ي اقشار؛ اما برخي را حساب ديگري است.شهيدان انقلاب ودفاع مقدش پيشتاز همه اند. اما شهيداني داشتيم كه در انقلاب نيز جزء پيشگامان بودند.اين نام آنهايي كه در خاطر ما است اگر شما هم به بايد بياوريد افتخار مي كنيم از آنها ياد كنيم.
1- شهيد حاج ماشاءالله قزويني .او از همان ابتدا مقلد امام بود .با همه خانواده در خدمت انقلاب بود و سرانجام بر اين عهد جان نهاد با ده نفر ديگر از خانواده سرافرازش.
2- شهيد حاج رحمت الله اسماعيلي.يادم نمي رود او هميشه در صف اول بود. يكي از عناصر اصلي انتظامات تظاهرات به مزارش نوشته است: « اي كه در هر راهپيمايي تو با تمام / مشت را كردي گره گفتني خميني اي امام»
3- شهيد مجتبي كربلايي مهدي.از سرداران شهيد شهرستان دماوند است كه از اوان نوجواني و جواني با مبارزه آشنا شده است. شهيد كربلايي مهدي در زمان انقلاب اسلامي در سربازي به سر مي برد. با شنيدن پيام امام عزيز جزو اولين نفراتي بود كه پادگان را ترك كرد و مدتي در تهران و دماوند مخفيانه زندگي كرد.وي بعدها به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و به عنوان مسوول عمليات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دماوند در عمليات بيت المقدس همراه با ده تن از ديگر سپاهيان شهيد دماوند به ياران شهيدش پيوست.
4- شهيد محمدرضا عليجاني.شايد او اولين شعاردهنده تظاهرات بود.چهره اش را مي پوشاندند تا او را نشناسند.آن روز داشت شعار مي داد: لحظه به لحظه گويم / زير شكنجه گويم / يا مرگ يا خميني و چه عهد راستيني نهاد.
5- شهيد فضل الله فائزي.هم شعار مي داد، هم نوحه مي خواند، هم قاري قرآن بود.يكپارچه شور و شعور و شعار.دستگيرش كردند، شكنجه اش دادند.از زندان با سر و روي باندپيچي شده آزاد شد. فردا باز هم در صف اول تظاهرات بود و سرانجام والفجر 4 سكوي پروازش شد.
6- شهيد حميد رمضانعلي.روح افزا يكي از محلات فعال در انقلاب بودو حميد يكي از عناصر اصلي.او نيز دستگير شد، شكنجه ديد اما از پا نايستاد تا عمليات مسلم كه به پرواز در آمد.
7- شهيد جواد هاشمي.دانش آموز مدرسه راهنمايي ابومسلم كه محور تجمع بچه هاي مدرسه راهنمايي در تظاهرات بود.آرام و قرار نداشت.شب و روز نمي شناخت. جواد را هيچ چيز جز شهادت آرام نكرد.