مسعود نصرتي

برج شبلي دماوند

 

  • موقعيت برج شبلي

برج شبلي در منتهي اليه شرق شهر دماوند، بر فراز تپه اي مشرف بر شهر واقه شده  است.از طرف شمال به رودخانه تار و از جنوب به قبرستان وسيع دوره اسلامي واز شرق به دره اي كه خط الراس كوه جنوبي و از غرب به باغ محدود است. اخيرا پس از تعميرات توسط ميراث فرهنگي، حصاري سيمي اطراف آن كشيده شده است. در جبهه جنوبي و جنوب شرقي برج، با فاصله در حدود 500 متر قبرستان وسيع اصلامي ازدوره صفويه تاكنون، به سبب احترامي كه به اين بناي آرامگاهي قائل بودند، بوجود آورده اند.

در طرح جيمز موريه سنگ قبرهاي زيادي ديده مي شود ولي اكنون خبري از اين سنگ قبرها نيست كه احتمالا مورد دستبرد سوجويان قرار گرفته است. البته چند تايي از اين سنگ قبرها هنوز وجود دارد، ولي متاسفانه كتيبه هاي آن به مرور ايام به كلي از بين رفته است.

  • مقبره برج

در سرداب مقبره، اثري از قبر وجود ندارد. روايتهاي محلي، اين مقبره را بناي يادبود او مي دانند. اين برج در ميان مردم به « پاگنبذ» ، « برج شبلي» يا « شيخ شبلي» شهرت دارد.

شبلي همان عارف مشهور قرن سوم هجري است. در نام و نسب او اختلاف زيادي وجود داردو در منابع فارسي و عربي او را به نامهاي دلف بن حجدر، حجدربن خلف، دلف بن جفره ، جعفر بن يونس و محمد بن خلف  خوانده اند.

شيخ ابوبكر دلف بن جحدر شبلي، زاهد و پرهيزگار از اجله مشايخ و از معتبران و محتشمان طريقت و سيد قوم اهل تصوف بود. اصلا خراساني بود و پدرش از قريه شبله يا شبيله  از ناحيه اسروشنه از نواحي ماورءالنهر خراسان و پرده دار خليفه عباسي بود. شهرت او شبلي و كنيه اش ابوبكر بود.در سال 248  در بغداد يا سامره متولد شد. دوران جوانيش را در بغداد گذراند. از طرف خليفه ، حكومت دماوند به او داده شد. در اين باره در تذكرة اولياء آمده است :« ابتدا واقعه او آن بود كه امير دماوند بود». بعد از مرگ پدرش به بغداد فراخوانده و از طرف خليفه خلعت به او داده شد و پرده دار  موفق عباسي گرديد. از بركت بقاع متبركه آن سرزمين، به خدمت خير نساج و جنيد بغدادي رسيدو نزد آنان توبه كرد و از اهالي دماوند حليت خواست و عاقبت به مقامي عالي عرفاني رسيد. عطار نيشابوري درباره او نوشته است:« آنچه او كشيده در عبارت نگنجد. او از اول تا آخر مردانه بودو هرگز فتوري و ضعفي بر حال او راه نيافت و از شدت لهب شوق او به هيچ آرام نگرفت». درباره كرامات او حكايت هاي زيادي نقل شده است.

درباره مذهب او اختلاف نظر وجود دارد ولي بيشتر او را شيعه مذهب  مي دانند. هشتادو هفت سال عمر كردو در ذي الحجه روز جمعه به سال 334 هجري در بغداد وفات يافت و او را در مقبره خيزران بغداد به خاك سپردند.

  • تاريخچه مطالعات برج

جميز موريه در سال 1815 هنگام عبور از دماوندمي نويسد:« شهر در اولين ديد بوسيله برجهاي قديمي و بلند بطور مشخص نمايان مي گردد». سپس طرحي از  نماي دهكده ترسيم مي كند كه برج شبلي را در قسمت شرقي دهكده بر فراز تپه اي كه اطراف آن سنگ قبر ريخته شده، ديده مي شود.

چارلز استوارت نيز چنين گزارش مي كند كه به اتفاق همراهانش از رودخانه اصلي دماوند بر دامنه تپه اي بالا مي روند و به يك برج آجري مي رسند كه نه تاريخ ساخت آن معلوم است و نه مورد استفاده آن. فقط از محل اين برج،  منظره زيباي آبادي و دره به چشم مي خورد. عكسي كه در ضمن سفر ناصرالدين شاه به خراسان در سال 1301 هجري ، از برج شبلي ( نگاه كنيد به عكس) گرفته شده وضعيت بنا را قبل از مرمتهاي دوره اخير نشان مي دهد. دونالد ويلبر در كتاب خود در معرفي امامزاده عبدالله دماوند، اشاره كوتاهي به برج شبلي كرده ونوشته است : « در سمت شرقي قريه، برجي وجوددارد كه سالم مانده و متعلق به دوره سلجوقي است.» در سال 1996 ديويد استروناخ وكايلر يانگ در مقاله خود تحت عنوان « سه آرامگاه برجي ازدوران سلجوقي» ضمن بررسي برجهاي خرقان، برج شبلي را نيز مورد بررسي قرار ميدهد كه توسط مجيد ورهرام ترجمه شده و در مجله بررسي هاي تاريخي به چاپ رسيده است. سپس خانم شيباني مقاله اي تحت عنوان « برج شبلي دماوند» بااستفاده از نوشته استروناخ و يانگ، به بررسي برج پرداخته است. آخرين مقاله نيز متعلق به خانم شيباني كه تحت عنوان « گزارش تفصيلي تعميرات استحفاظي سال 1369 برج شبلي دماوند» در مجله اثر به چاپ رسيده است.

  • نقشه برج

از بيرون هشت ضلعي و از داخل دايره است. پي و پايه از لاشه سنگ و ملاط گچ است. ابتدا پلان چهارگوش بوجود آورده سپس پايه هشت ضلعي را روي پلان ايجاد كرده، آنگاه ساختمان اجري روي اين پايه ساخته و پرداخته شد.

يكي از ويژگي هاي ساختماني برج « سردابه» مي باشد. كه به شكل چهارگوش مي باشد.

  • قسمت بيروني برج

نماي بيروني طرح هشت ضلعي دارد كه گوشه هاي آن در هر ضلع، ستون هاي نيم دايره اي تزئيني ديده مي شود. اين ستونهاي نيم دايره اي با آجر پخ ساخته شده و در ساختمان برج هيچگونه عملكردي نداشته و صرفا جنبه تزئيناتي دارد.بعضي از ستونها در قسمت پايه آسيب ديده اند.

برج ابتدا به صورت هشت ضلعي ساده ساخته شده، سپس تزئينات روكاري آن انجام شده است.به غير ازورودي كه به علت ايجاد درگاه كه دو اسپر تزئيني دارد، تمام سطوح جانبي برج سه اسپر عمودي چهارگوش دارد كه هر كدام با نقشي مخصوص با آجر تزئين شده اند.اين تزئينات در روي پايه در بعضي قسمت ها آسيب ديدهاند. ارتفاع كل بنا از پايه اجري تا نوك گنبد 89/9 متر است.

  • درگاه ورودي برج

ورودي برج كه در جهت شمال غربي واقع شده ، فاقد در بوده و در گذشته به علت آسيب زيادي كه ديده بود، مورد بازسازي قرار گرفت.

  • قسمت داخلي برج

اتاق اصلي آرامگاه، دايره‌اي و قطر كف اين  اتاق 85/4 متر است مثبت سطوح جانبي اين ديدارها تا زير گنبد  ، با گچ  پوشانده شده است. اين ديوارها به صورت يكپارچه بود و از كف تا شروع حلقه گنبد تقريباً27/7  متر است. اين ديوارها از نيمه آن به طرف بالا، 1 شيب محسوسي به چشم مي‌خورد به همين جهت زير حلقه گنبد از قطر كف آرامگاه 30 سانتي‌متر كمتر است.

اين بنا به روايت مردم دماوند، در حلقة داخلي گنبد زنجيري آويزان بود كه اندازه آن تا كف آرامگاه مي‌رسيد. اين زنجير توسط سودجويان به سرقت رفته است.

  • سردابه برج

ازكف تا طاق گهواره‌اي 45/2 متر است و ارتفاع ديواره هاي آن تا پاكار قوس به 95 سانتي‌متر مي‌رسد. شواهد امر حاكي از اين است كه مورد مرمت و تعمير واقع شده است. سودجويان  عتيقه بارها اين مكان را تخريب نمودند. در اين قسمت آثار قبري به دست نيامده است.

  • گنبد برج

گنبد بيروني

گنبد بيروني به صورت هشت ترك است كه زواياي تند آن با يك شكستگي (شيب دار) به طرف راس متمايل است. عكسي از برج شبلي از آلبوم خانه سلطنتي، گنبد برج را  قبل از مرمت هاي دوره اخير نشان مي‌دهد.

گنبد داخلي

گنبد داخلي به صورت كروي و عرقچين است كه سطح زيرين آن به شيوه  معماري خاص آجركاري طرح جناغي متحدالمركز مي‌باشد كه شاهكاري از فن معماري است و قابل مقايسه با گنبد ارسلان جاذب است.

  • تزيينات برج

ساختمان برج ابتدا به صورت هشت‌ضلعي ساده ساخته شده، سپس تزيينات روكاري آن به طور جداگانه انجام گرفته است. تزيينات را با سبك خاصي  و متفاوت از يكديگر تزئين كرده‌اند. در كل 30 قاب  در اسپر بنا به كار برده‌اند كه 22 قاب تزيينات اسپر بنا را تشكيل مي‌دهد. 8 قاب ديگر كه در زير گنبد به‌كاررفته، همگي به صورت مستطيل شكل افقي ساده مي‌باشند كه در هر ضلع  تكرار شده است. احتمال مي‌رود جاي تزيينات كاشي بوده كه ريخته است.

تزيينات هر ضلع به شرح زير است:

-          ضلع شمالي: لوزي برجسته با بكار بردن آجرهاي افقي و با مهرهاي ضربدري، طرح لوزي در لوزي با به كار بردن آجرهاي  عمودي

-          ضلع جنوبي: طرح‌هاي متفاوت لوزي با به كار بردن آجرهاي افقي و عمودي و مهرهاي پربدري در ميان آن‌ها، طرح خفته راسته پله اي

-          ضلع جنوب شرقي: طرح خفته راسته پله اي متفاوت از يكديگر

-          جنوب غربي: طرح لوزي به صورت خفته راسته پله اي

-          ضلع شرقي: طرح لوزي در لوزي، طرح لوزي خفته راسته پله اي

-     ضلع شمال غربي: ورودي در اين ضلع واقع شده است. بالاي ورودي دو طاقچه مقرنسي ( گوشواره اي)، طرح ستاره اي كه با تركيب دو مربع كه درداخل يكديگر چرخيده اند بوجودآمده ات.

-          ضلع غربي: لوزي برجسته و گود بااستفاده از آجرهاي افقي و مهرهاي ضربدري، طرح هشت وجهي هندسي.

  • مقايسه و نتيجه‌گيري

انتخاب نقشه برج، حكايت از ذوق و سليقه معمار دارد كه توانسته است طرح تزيينات بنا را  هرچه باشكوه‌تر و زيباتر به نمايش بگذارد. 29استروناخ و يانگ در مقايسه و نتيجه‌گيري برج شبلي مي‌نويسند كه مطالب جديد به دست آمده از برج دماوند مرحله نويني را درباره بررسي و تحقيق آرامگاه‌هاي برجي پيشين به وجود خواهد آورد.

براي آنكه بتوانيم تاريخ روشني از برج دماوند بدست دهيم بايد قديمي‌ترين بناهاي  مشابه را در نظر گرفته و آن‌ها را مورد بررسي قرار داد. با بررسي و مراجعه به آرامگاه امير اسماعيل ساماني در بخارا و بناهاي ديگر و مقايسه آن با برج شبلي دماوند مي‌توان مشابهت‌هايي را ارائه داد كه در دريافتن تاريخ بنا بي‌نهايت مؤثرست.

آرامگاه امير اسماعيل ساماني در بخارا يكي از تجليات بي‌مانند معماري قرن چهارم هجري به شمار مي‌آيد. با بررسي دو بنا مشاهده مي‌شود  برج دماوند كه گنبد هشت‌ضلعي با پايه برجسته و آرامگاه چهارگوشه بخارا، هر دو چه از  نظر طرح و معماري و چه از نظر مصالح ساختماني و نوع كار، با هم قابل مقايسه هستند.

 آرايش موجود و ظاهري و نماي دو آرامگاه  بسيار شبيه هم هستند و تعداد زيادي طرح‌هاي تركيبي هندسي، در سطح خارجي ديوارهاي آن‌ها ديده مي‌شود. در نماي هر دو بنا بنا قاب‌هاي باريك افقي در چهار رديف كه بدنه (اسپر) وسط آن‌ها به وسيله يك خط آجري افقي از هم جدا شده‌اند هر اسپر را از اسپر مجاور آن متمايز مي سازد. در هر دو نوع گنبد، علايم مشخصي وجود دارد كه نشان مي‌دهد طرح گنبد دماوند از معماري دوره سامانيان متأثر گرديده است و يك تشابه بين اين دو اثر معماري وجود دارد.

شايسته است به سه موضوع كه در اغلب طرح‌هاي آجري داخلي آرامگاه بخارا به چشم مي‌خورد اشاره شود. شيارهاي باريك ستونها و رديف لوزيهاي متشابه آرامگاه‌هاي سامانيان عيناً در اسپر سردر ورودي برج دماونده، ديده مي‌شود و همچنين آجرهاي خفته و راسته در اصطلاح معماري به طرح آجري پله اي مانند اطلاق مي‌گردد.

شبيه 8 مانند طرح‌هاي رايج دوره‌هاي پيشين در اينجا با سبك و ذوق هنري بهتري مورد استفاده قرار گرفته است.

با توجه به بناهاي اوايل نيمه قرن چهارم هجري در مسجد جامع نائين چند نمونه طرح هاي كامل آجري  قابل‌ملاحظه كه براي تزيين نماي بيروني بنا به كار رفته مشاهده مي‌گردد. و براي چنين طرح‌هاي عمق دار، فرو رفته، زيگزاگ، موتيف هاي مورب و طرح هاي  لوزه پل اي مختلف العرض هيچ اسپر طاق‌دار ساختن نشده است، نمونه‌هاي قديمي آن‌ها را مي‌توان نماي ايوان مسجد جامعي تبريز363 هجري به دست آورد. در اين جا تعدادي از طرح‌هاي لوزي پله‌اي در كنار يك سري شيارهاي نامرتب قرار گرفته است كه ممكن است به شيار طرح‌هاي ستاره اي مانندي كه در دماوند ديده مي‌شود، كاملاً شباهت داشته باشند.ولي در اين نمونه يك اختلاف اساسي و مهم وجود دارد.

طرح هاي لوزي ذكر شده، در روي اسپر چهارگوش متصل است. مجددا در بخشهاي افقي بين اين اسپرهاي چهارگوش و آن چند رديف طرحهاي متقاطع آجري دماوند، شباهت كمي به چشم مي خورد. بالاخره پيش ازاينكه از مطالعه آثار قرن سوم هجري صرف نظر كنيم. طرح هاي لوزي پله اي را كه در ميان قابهاي باريك جالب سردر ورودي يكي ازآثار آل بويه در اصفهان بكار رفته بايد دقيقا مورد بررسي قرار دهيم. ولي طرح آن با طرح هاي ديگر فرق دارد. اين نمونه طرحهاي قرن چهارم هجري مستقيما بطور بسيار محسوسي طرحهاي آثار بعد از خود را متاثر ساخته اند. زيرا از اين سنجش، استنباط مي گردد كه نه تنها اين ميراث هنري دردماوند دوام يافته بلكه در شهرهاي مجاور آن مانند سمنان و دامغان هم اين نفوذ هنري بچشم مي خورد.طرحهاي گل و بوته گود در قسمتهاي پايين تاريخانه دامغان و مسجدجامع، منارهاي دامغان و طرحهاي مشابه نزديك پايه مسجدجامع و منارهاي سمنان، گواه اين تشابه ، گنبد ارسلان جاسب در سنگ بست مي باشد ( 419 هجري – 389 ه) ولي هيچ گواهي وجود ندارد كه معلوم كند ديوارهاي داخلي برج دماوند از نظر طرح گچبري و طراحي روي آن، تحت تاثير گچبري هايي كه در جنوب سنگ بست، وجود داشته قرار گرفته باشد و همچنين با آنهائيكه با اختلاف كمي در بعضي آثار تاريخي جنوب سنگ بست بدست آمده شباهت نداردو همچنين با اينكه كوشش زيادي در ساختن نماي طرحهاي آجري به عمل آمده وهر بيننده را كنجكاو مي سازد كه بداند علت بوجود آمدن اين طرح هاي پيچيده و درهم در برج دماوند چه بوده است.

درباره برج دماوند چنين وسوسه اي تقويت مي شود كه آن را به زمان پيش از سلجوقيان نسبت دهيم. چون آجركاريها به قدري پيچيده است كه چنين چيزي به ذهن خطور مي كند و به نظر مي رسد كه متعلق به پيش از سلجوقي است واز آجركاري پيش از سلجوقي تقليد شده است. ولي طرح آرايش آن كاملا معلوم است كه طرح آرايشي سنگ بست درد ماوند بكار رفته و فقط ايرادهايي كه براي تاريخ ساخت برج دماوند  مشهود است عبارتند از:

الف: وجود گچ در بسياري از بندهاي عمودي ستونهاي نبشي (پخ)

ب: وجود دو گوشواره طاقچه اي كوچك اختصاص در بالاي در ورودي.

ستونهاي  با آجر نبشي كه پيش از سلجوقي كمياب بوده است اغلب ساده هستند. شباهت ستونهاي آجري تزئيني دماوند تا آخر قرن پنجم قابل انكار نيست. واختلاف عقيده هم وجود ندارد، و احتمالا اشكال تجربي دوره هاي پيشين را بخوبي نمايان مي سازد. گل خام آرايشي و بسيار كم دوام منحصر بفرد در دماوند بدست آمده است كه شباهت تام با گلي دارد كه در گلهاي شش پرنايين  بكار رفته است. درد ماوند و نايين هر دو از يك طرح آرايشي مانند نقطه هاي بهم چسبيده بكار رفته است. چنانچه در دوره هاي بعدي بتدريج در نتيجه تكرار زياد نقوش نقطه چين به شكل مثلث درآمده است وبالاخره به مرور زمان ستونهاي تزئيني شكل متقاطع ناقص × بخود گرفته اند، كه ممكن است نوع قديمي آن ستونهاي ساده مسجدجامع اردستان باشد كه از كارهاي  اواخر قرن چهارم هجري به شمار مي آيد. از طرف ديگر دو طاقچه مقرنسي مجاورهم در برج شبلي براي معلوم ساختن تاريخ برج مدارك خوبي هستند چون هر يك از آنها نوعي مقرنس مشخصي را نمايش مي دهند كه اين نوع تزئين مقرنسي فقط در مسجد جامع نزديك برج دماوند ديده مي شود. به اين ترتيب بناي مسجد و نوسته آن براي روشن ساختن تاريخ اواخر قرن پنجم هجري مدرك زنده اي مي باشد.بطوريكه گزارش مربوط به مسجد جامع دماوند آشكار مي سازد تزئينات به شكل مثلث هاي نوك تيز مانند مقرنسهاي برجسته و آويخته اي هستند كه روي هر يك از برآمدگيها يك گل آرايشي سه پره مانند گشنيز قرار داده شده است و شكل قديمي هر طرف آن به زاويه قائمه اي منتهي مي شود و به علاوه هر دو طاقچه برج و تزئيناتي كه تزئين مسجد جامع مجاور آن، به آن شباهت دارد مي تواند، همان نمونه ستونهاي تزئيني با آجر نبشي را نمايش دهد. بنابراين اگر ما تزئينات مقرنسي بي نظير موجود در مقرنس هاي برج دماوند را قديمي تر از مقرنس هاي موجود در مسجدجامع دماوند بدانيم دور نرفته ايم، و از اين رو اگر گره هاي كم نظير بين دو مقرنس برج را مقدم بر آنهايي كه در مسجد جامع دماوند هستند بدانيم، و از طرف ديگر  اگر لااقل ستونهاي تزئيني مشخص مسجد جامع دماوند را در نظر داشته باشيم، ممكن است در پيشنهاد اينكه برج دماوند تقريبا در ربع نيمه اول قرن پنجم هجري ساخته شده باشد چندان اشتباه نكرده باشيم.

البته لازم به ذكر است كه دكتر ورجاوند در كتاب سرزمين قزوين در جايي كه درباره برجهاي خرقان بحث مي كند، اشاره اي به برج شبلي دماوند دارد و معقتد است كه برج شبلي اثري از دوره آل بويه است، اما در دوره سلجوقي مورد تعمير واقع شده و تزئينات به آن اضافه شده است. و سپس مي نويسد كه :« هنر آجركاري تزئيني اين برج تاثير گرفته از سبلك ساماني و آل بويه كه در آجر كاري مهارت بسزايي داشته اند، دانست.»

شباهت بين برج شبلي و مقبره اميراسماعيل ساماني از دوره سامانيان و نيز آثار دوره آل بويه مثل مسجد جورجير اصفهان اين نظر مهم را كه اين برج اثري ازدوره آل بويه است تقويت مي كند.چون نكاتي وجوددارد كه انتساب اين بنا را به دوره سلجوقي با شك وترديد همراه مي سازد. مثل مهره هاي گچي بعضي از تزئينات كه در برج شبلي مورد استفاده قرار گرفته است.تاريخ بكارگيري اين نوع مهره هاي گچي و تزئينات به قبل ازدوره سلجوقي باز مي گردد. نمونه اين مهره هاي گچي را در محل چهل دختران دامغان و در مسجد نايين و در مسجدجامع اردستان قرن چهارم هجري ديده مي شود و يا تزئينات لوزي پله اي را مي توان در مسجد جورجه اصفهان از آل بويه ديد. قابل توجه است كه يك روايت محلي تاريخ بناي برج را متعلق به قرن سوم و چهارم هجري مي داند.

بنابراين با توجه به مطالب ياد شده بايد گفت اگر چه آقايان استرو ناخ و يانگ بيشترين مطلب را درباره اي اين برج بيان داشته اند و حق مطلب را ادا كره اند، اما براي ارائه يك نتيجه گيري بدون ابهام نياز به بحث و بررسي دقيق تري است.

بنابراين آرامگاه برج شبلي را بايد جزو زيباترين و باشكوه ترين بناهاي قرن چهارم و پنجم هجري دانست كه طرح هاي تزئيناتي آن هر بيننده اي را به شگفتي وامي دارد.

استفاده از اين طرح هاي تزئيناتي در هشت ضلع بنا كه با چرخش آفتاب هر ضلع آن در نور آفتاب قرار مي گيرد. شكوه و زيبايي اين برج را در نظر بيننده دو چندان مي كند. اين طرح ها وراي عملكرد ظاهري خود نقش مهمتري را هم ايفا مي كند به اين معني كه وجه تمثيلي آن يادآور اصول معنوي كه همان روحانيت و معنويت است، مي باشد.