مسعود نصرتي
مسجد جامع عتيق دماوند
مسجد جامع عتيق دماوند، في مابين محله قاضي و فرامه (چريك) در نقطه ي مرتفع بر روي تپهاي در مركز روستا و در شرق شهر دماوند مشرف به شهر در موقعيتي كه مسجد جامع فعلي قرار گرفته، واقع شده بود. مسجد جامع فعلي بر روي مسجد قديمي بنا شده و از جهت شمالي و جنوبي و غربي به خيابان محله، از جهت شرقي به خانههاي مسكوني محدود است. اين مسجد در فهرست آثار تاريخي با شماره 230 به ثبت رسيده است.
سابقه تاريخي مسجد
شواهد و آثار باقيمانده ، پايه و اساس مسجد راه به دوره سلجوقيان ميرساند ولي با توجه به اين موضوع كه در منطقه دماوند بارها زلزله رخ داده و بناي مسجد جامع آسيبديده و تعمير و مرمت گرديد. بنابراين احتمال اينكه مسجد پايه و اساس قديميتر داشته باشد وجود دارد. بررسي همراه با گمانهزني اين نكته را روشن خواهد ساخت.
بر اساس روايتي كه سينه به سينه نقل شده و تا به امروز هم در بين مردم وجود دارد، در مكان مسجد جامع، قبل ازً ظهور اسلام آتشكده بزرگي برپا بود كه پس از فتح منطقه توسط لشگريان اسلام، آتشكده تبديل به مسجد بزرگي شد.
روايت ديگري نيز وجود دارد كه اين مسجد توسط امام حسن (ع) بنا شده است. روايت اول را ميتوان جدي گرفت، چرا كه در بسياري از مناطق ايران اماكن عبادي قبل از اسلام به مسجد تبديل شدهاند. تك بيت شعري وجود دارد كه نام شاعر آن براي ما معلوم نيست. كه حكايت از اهميت و اعتبار مسجد جامع دارد: مسجدي كه عرش پيوند است مسجد جامع دماوند است
اولين بار جيمز موريه سال 1818 هجري، زمان فتحعليشاه قاجار هنگام عبور از روستاي دماوند، طرحي از روستا از جهت شمال كشيده كه مناره مسجد را نشان ميدهد. سپس ژاك دمرگان با هيئت تحقيقاتي در حدود سالهاي 1312 ه هنگام عبور از شهر، عكس مسجد جامع رااز جهت جنوب گرفته و در كتاب خود آورده است. البته هيچيك درباره مسجد مطلبي ننوشتهاند.
اعتمادالسلطنه همراه ناصرالدينشاه در راه سفر به خراسان در سال 1301 هجري هنگامي كه در شهر دماوند توقف كردند، مختصري از وضعيت مسجد و بناهاي ديگر در كتاب مطلع الشمس آورده است. سرانجام مايرون بي اسميت در بيست و سوم ژوئن 1934 از مسجد بازديد كرد. سپس در سيام آوريل تا هفتم ماه بعد 1935 و مجدداً در بيست و ششم ژوئن 1935 مسجد جامع قديمي دماوند را مورد بررسي دقيق قرار داده و درباره روش كار خود در اين مسجد نوشته است : « نقشه با تئودوليت (يك زاويه سنج مساحي) زايس 4 با ورود به گذرها با 25 نقطه چرخش به دور محور مركزي، نقشه برداري گرديد از اين گراي (شبكة چهار خانه) نقشه ساختمان با استفاده از يك نوار صد متري و كوتاهتر اندازهگيري شد. نقشه ي كه بر روي آن 600 اندازهگيري ثبت شده بود در محل به مقياس 50/1 كشيده شد، سپس با آزمايش و تطبيق آن با اثر تاريخي كنترل گرديد. گمانه اي زده نشد. از بنا در حدود هفتاد و پنج عكس گرفته شد كتيبهها به غير از سنگ قبرهاي جديد با پاك نمودن آنها ثبت شده و عكس گرفته شد.» اسميت ماحصل تحقيقات خود درباره مسجد دماوند را در مجله Arsislmica به چاپ رساند.
- تعميرات و تغييرات در مسجد جامع دماوند
شهر دماوند بارها بر اثر زلزله خسارت ديده است. بدون شك مسجد جامع از آسيب زلزله مصون نمانده بود تعميرات و تغييرات زيادي را در خود ديده است جدول زير نشان دهندة تغييرات انجام شده در زمان صفويه و قاجاريه است. متأسفانه از تعميرات قبل از تاريخ مذكور اطلاعي در دست نيست.
اولين تعمر
|
زمان خواجه ياقوت توسط علي بن فتحالله
|
تاريخ 812 هجري
|
دومين تعمير
|
زمان شاه اسماعيل صفوي
|
تاريخ 927 هجري كاتب محمدعلي شاه شجاع
|
سومين تعمير
|
زمان شاه عباس صفوي
|
تاريخ 1026 هجري
|
چهارمين تعمير
|
زمان شاه عباس صفوي
|
تاريخ 1030 هجري
|
پنجمين تعمير
|
زمان شاه سليمان صفوي
|
تاريخ 1081 هجري
|
ششمين تعمير
|
|
تاريخ 1097 هجري
|
هفتمين تعمير
|
زمان فتحعلي شاه قاجار
|
تاريخ 1247 هجري
|
هشتمين تعمير
|
زمان ناصرالدين شاه قاجار
|
تاريخ 1301 هجري
|
نهمين تعمير
|
سلسله پهلوي
|
تاري 1312شمسي براساس مقايسه بين 2 عكس اسميت و دمرگان
|
دهمين تعمير
|
سلسله پهلوي
|
تاريخ 1332 شمسي براساس مقايسه بين 2 عكس اسميت و دمرگان
|
يازدهمين تعمير
|
سلسله پهلوي سي و پنج تا چهل سال پيش
|
تاريخ 1337 معماران لرزاده و نصرالله كياماري، تخريب مسجد عتيق و ساخت مسجد جديد روي پايههاي مسجد قديمي
|
بدين ترتيب هنگام آخرين تعمير، حدودا 35 تا 40 سال پيش ، مسير جامع دماوند به شكل بدي وجود داشته است، تا اينكه شخصي به نام حاج عبدالله توسلي كه از بازاريان تهران بود و به تعمير و مرمت مسجد اقدام نمود. ايشان معماران لرزاده و حاج عبدالله كياماري را جهت انجام تعميرات مسجد انتخاب كرد.
حاج نصرالله كياماري درباره تعمير و تخريب و ساختن مسجد جديدي گفته است : «يكي از پيرمردهاي محله درويش ، براي من تعريف كرد كه اين مسجد را در زمان صفويه دو برادر از ثروتمندان و متمولين دماوند، تعمير كردهاند. ظاهراً ساختمان مسجد كامپوس است خشت و گل و سنگ بود و تبديل به بناي متروكه اي شده بود. اين 2 برادر همت كردند و مسجد را تعمير و تكميل كردند. اين كه چه مدت ساختن نميدانم، طور كه شنيدم7 قطار شتر آجر از ورامين به دماوندي آمده تا مصالح ساختماني را تأمين كند. در حدود 160 سال پيش (1250 هجري قمري ) زلزله مهيبي در دماوند، كه بناهاي زيادي را تخريب و نفوس بسياري را از بين برد. مسجد هم به سبب همين زلزله دستخوش خراب شد. مردم از محلات مختلف جمع شدند و هر محل، گوشهاي از مسجد را ساختند. تعمير وسط ساختمان را نيز خوانين به عهده گرفتند. اين ساختمان به همين شكل بود تا زمان مرحوم حاج عبدالله توسل كه ايشان براي مرمت و تأكيد بنا همت كرد. يكي از روزها حاج عبدالله مرا ديد و گفت: بيا و براي مسجد حوضي بساز. من هم قبول كردم. مشغول ساختن حوض شدم. چند روز بعد حاج عبدالله آمد و به من گفت: استاد نصرالله دست نگهدار فعلاً ساختن حوض را تعطيل كن.
من هم اطاعت كردم. ايشان رفت ده، پانزده روز بعد معمار لرزاده را آورد و كار مسجد هم به تدريج شروع شد. آقاي مجد كه به دماوند آمدند، ايشان كار بازسازي مسجد را جديتر پيگيري كرد.
در هنگامي كه بناي مسجد را ميخواستند خراب كنند، از طرف باستانشناسي آمدند و مانع تخريب ستونهاي مسجد شدند كه مربوط به دوران سلجوقيان بود.
مرحوم حاج عبدالله برخي از ستونها را خراب كرد اما دو تا از آنها را ديگر نگذاشتند كه آن ستونها به همان شكل باقي بود تا اينكه آخرين آنها بعد از انقلاب برداشته شد.
اداره باستانشناسي گفتند حالا كه تصميم شما بر تخريب است، پس بايد بندكشي پاي ديوار محراب و شبستان هم به همان سبك زمان سلجوقيان بندكشي شود. من اين كار را قبول كردم و با آقاي استاد محمدتقي كرماني مشغول كار شديم.
كار ما بدين شكل بود كه به جهت استحكام بندكشي ها، مقداري كتيرا را با گچ مخلوط ميكرديم تا گچ را نگه دارد. بندها را 7 تا 8 تا ميكشيديم، استاد محمدتقي رويش را پر ميكرد و من هم با قلم بريده به همان سبك زمان سلجوقيان تقسيمبندي ميكردم كه اكنون همان گچ بري ها باقي است.
بدين ترتيب با اخرين تعمير، بناي مسجد قديمي به طور كلي تغيير يافت. به طوري كه اصالت اصلي خود را ازدست داده و اكنون شكلي ديگر پيدا كرده است.
نقشه مسجدجامع به صورت مستطيل شكل نامنظم ( شمالي – جنوبي) وداراي طرح شبستاني، كه شامل يك تالارو شبستان ستوندار، اتاق ها و مناره و شبستان زيرزميني بوده است. طرح كلي مسجد به صورت يك متوازي الاضلاع نامنظم بوده است.البته اين بي نظمي در مساجد اوليه از اين نوع معمول و متداول بوده است.
در نقشه مايرون بي اسميت يك صحن مستطيل شكل مركزي ديده مي شود، كه از سه طرف جنوبي و جنوب غربي شبستان A، شرق اتاق هاي D، غرب و شمال غربي اتاق هاي C و البته شمال و شمال شرقي را يك ايوان احاطه كرده بودو معماران ، تصميم به سازسازي گرفته ولي هنگام تعمير ، توجهي به اصول اوليه معماري نداشته.بدين ترتيب به جاي اتاقها، ايواني را در اين جبهه ساخته و پرداخته كدند. وضعيت پاتاق در پايه 48، گواه اين نكته است كه دراين جبهه همانند ساير جبهه ها اتاقهايي بوده و صحن مركزي را احاطه مي كرده است.( به نقشه نگاه كنيد)
اعتمادالسلطنه در اين باره نوشته است:« مسجد جامع دماوند كه آثار عتيقه اين شهر است، عبارت از يك محوطه اي است مربع مستطيل مقصوره، مسجد حسب الرسم در سمت جنوب واقع شده و اصل مسجد قديم، عبارت از آن است بنيان سمت مشرق و مغرب و شمال، اگر هم از قديم بوده حالا از آثار عتيقه چيزي باقي نيست».
مسجدجامع بر فراز تپه اي مشرف به شهر، به صورت ساختماني مستقل به شكل متوازي الاضلاع ، با اندكي بي نظمي در پلع جنوب، به صورت شمالي – جنوبي خودنمايي مي كرد.ديوار جبهه شرقي به شكل مورب به داخل كشيده شده بود.پايه بنا با قلوه سنگ و ملاط گل ساخته شده و سپس روي پايه سنگي، ديواري با اجرهاي خشتي به وجود آورده، آن گاه روي ديوار را با كاهگل اندود نموده بودند.سقف تيرپوش مسجد مسطح بوده و با گياه خاردار ياگون، با خاك رس مثل سقف خانه هاي ده بود، كه نگهداري اين سقف به وسيله تاق هاي قوسي شكل و ستون ها بوده است. مسجد سه ورودي داشته است.ورودي مردانه كه در جبهه شمالي و ورودي زنانه كه در جبهه جنوبي واقع شده بودو يك ورودي كوچك كه در جبهه شمال شرقي وجود داشته است.(به نقشه و عكس نگاه كنيد)
مناره مسجد از معدود آثار باقيمانده بناي قديمي و متعلق به دوره سلجوقي است كه همچون گذشته در ضلع شمال شرقي مسجد فعلي، هنوز پابرجاست. اعتماد السلطنه درباره اين مناره نوشته است:« مناري كه در ضلع شمال شرقي است، يك ربع به قرينه خراب شده و سه ربع باقي مانده، تقريبا چهارده الي پانزده ذرع ارتفاع دارد.»
مناره از لحاظ ساختماني، به طور مستقل در گوشه شمال شرقي، ديوار مسجد از آجر پخته و آهك و ملاط گچ ساخته شده است. البته يك ضلع منار، متصل به ديوار مسجد است كه در واقع به صورت نيمه مستقل ديده مي شود و فاقد تزئينات و كتيبه است. پي مناره از سنگ هاي تراشيده شده به صورت مربع ساخته شده و آن چه كه از اين پي مربع شكل قابل ديد است به ارتباع 24/3 سانتي متر مي رسد. ارتفاع مناره از روي پايه مربع شكل 55/14 سانتي متر است.
براي ورود به داخل منار، دو راه وجود دارد. يكي از طريق ورودي F، ( ورودي جبهه شمال غربي ) ( به نقشه نگاه كنيد) از صحن مسجد گذشته، سپس به راهرود Eكه مناره در منتهي اليه اين راهرود قرارد ارد، مي رسد. ورودي ديگر از طريق ورودي كوچكي كه در جبهه شمال شرقي نزديك مناره بوده ، به يك راهرو كه پس از عبور از اين راهرو در منتهي اليه آن به راهروE كه مناره در مناره در آن جا قرار داشت مي رسيد. وضعيت مناره در ارتباط با ورودي قابل مقايسه با تاريخانه دامغان است.
مناره داراي پله هاي مارپيچ، عكس عقربه ساعت است كه با آجر ساخته شده و شكل مخروطي با ربع دايره را دارند. سقف اين پله ها به صورت گنبدي شكل است و نورگيري با پنجره مشبك تعبيه شده كه روشنايي پله ها را تامين مي كند. به جهت ارتباع و عرض كم شيب و سقف گنبدي پله ها، صعودبه منار را تا اندازه اي مشكل مي نمايد.
هنگام ساختن مسجد جديد، قسمت بالاي مناره مورد تعمير قرار گرفت و كتيبه اي به آن اضافه شد. بدين ترتيب مناره دوره سلجوقي باكتيبه اي جديد، به خط كوفي سفيد روي زمينه ي كاشي آبي رنگ، تزيين شد. در اين كتيبه آيه 56 از سوره احزاب آمده است:« ان الله ملائكه يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلمو تسليما.»
صحن مسجد به صورت مستطيل شكل بوده و وسط آن يك حوض جهت وضو و شستشو و نيز يك چاه عميق وجود داشته است.كف صحن را سنگ فرش كرده بودند. در جهت شمال شرقي صحن تالار ( در نقشه با حرف G) و در جهت شرقي و شمال غربي اتاق هايي ( در نقشه با حرف D وC) و درجهت جنوب و جنوب غربي، شبستان مسجد واقع شده بود. از طريق سه ورودي مسجد ( به نقشه نگاه كنيد) يكي از سمت شمال غربي ( ورودي F) و ديگري از سمت جنوبي ( ورودي B) و يكي هم از سمت شمال غربي ( ورودي E) به سحن مسجد راه داشته است.اهالي محل مي گويند كه ورودي F در شمال غربي متعلق به آقايان وورودي B متعلق به خانم ها بوده است.
در شمال صحن مسجد، تالار G ( به نقشه نگاه كنيد) مرتفعتر از ساير قسمتهاي مسجد بوده است. شبستان زمستاني مسجد در زير اين تالار واقع شده و سقف آن 5/1 متر بالاتر ازصحن مسجد بوده، بنابراين مسلم است كه تالار ساخته شده در موقعيتي مرتفعتر از ساير قسمتهاي مسجد باشد. سقف مسطح تيرپوش اين تالار، به همراه گل رس پوشانده شده بود اين سقف توسط يك رديف ستون مربعشكل 6 تايي و يك رديف سهتايي آجري نگهداري ميشود در واقع سقف پيش امده تالار به وسيله ي 9 ستون چوبي با پايههاي مربعشكل آجري كوچك حمل ميشده است.
در سمت شرقي اين تالار، يك راهروي طولي مستطيل شكل وجود داشت كه از طريق ورودي شمال شرقي مسجد به راهرو وارد ميشدند كه در انتهاي اين راهرو به معبر E و سپس به مناره ميرسيدند. در ضلع غربي راهرو، يك درگاهي داشت كه از آنجا وارد تالار G ميشدند.
در سمت شمالي تالار G دو اتاق طولي مستطيل در كنار هم ديده ميشد، كه با درگاهي به يكديگر راه داشتند . اتاق مجاور تالار G داراي راه پله اي بوده كه به پشتبام تالار ميرفته است. اتاق ديگر داراي سقفي با طاق قوسي بوده است.
وضعيت تالار در مقايسه با رواق هاي مسجد و نيز وضعيت پايه ستون 48 (به نقشه نگاه كنيد) و ستونهاي 52 -53-54 نشاندهنده اين است كه تالار G نسبت به ساختمان مسجد، داراي تاريخي جديدتر است و اين سمت صحن همچون جبهههاي شرقي و شمال غربي، داراي اتاقهاي بوده است. وضعيت ستون 48 و ستونهاي 52-53-54 اين موضوع را كه قبل از اين تالار، اتاقهايي وجود داشته را تأييد ميكنند. بنابراين به جز پايه ستونهاي فوق، بقيه قسمتهاي اين سمت صحن، تغيير يافته و به جاي اتاقهايي كه احتمالاً خراب شده بود، تالار G را ساختهاند.
شبستان زمستاني مسجد در زير تالار (در نقشه G) شمالي واقع شده بود. ورودي اين شبستان در راهرو ورودي شمالي (در نقشه F) و راههاي ورودي شمال شرقي (در نقشه E) واقع شده بود. سقف مسطح شبستان را تاق پوشهاي گهوارهاي شكل، با 14 پايه ستون مربعشكل نگهداري ميكرد. اين شبستان زمستاني، در هنگام زمستان كه هواي دماوند بسيار سرد است مورد استفاده قرار ميگرفت. يكي از پيرمردان محله دماوند، اظهار داشت كه اين شبستان با تونلي به مرحله فرامه (چريك) ميرسيد.
شبستان مسجد، در ضلع جنوبي مسجد و در شمال صحن واقع شده بود، و از طريق سه ورودي قوس دار بزرگ به صحن مرتبط ميشد. اين 3 ورودي ما بين ستونهاي 26-25 و 27-26 و 29-28 (به نقشه نگاه كنيد) واقع شده بود. ورودي مياني از دو ورودي وسيع تر و بزرگتر بوده است. ورودي ديگر از ورودي جنوبي مسجد بوده كه وارد راهرو جنوبي (در نقشه B) شده و از آنجا با درهايي كه داشت وارد شبستان ميشدند.
فضاي شبستان در راستاي اين وروديها از سه ناو يا راهروتشكيل مي شده كه توسط دو رديف ستون دو تايي از يكديگر مجزا مي شده اند. ستونها، مدور آجري به قطر 37/1 متر بوده و برپايه اي مربع شكل قرار داشته و درارتفاع 60/2 متري توسط قوس هاي طاقي به يكديگر متصل و سطحي را فراهم مي آورده اند كه سقف تيرپوش بر آن قرار مي گرفته است. شبستان، داراي پنج كوچه دهانه باطاق آهنگهايي كه سقف مسطح تيرپوش را نگهداري مي كردند، بود. درسمت قبله سه دهانه بود كه دهانه ميان پهن تر و بلندتر، نسبت به دهانه هاي ديگر بوده كه به نظر مي رسد دهانه مياني يا ميان وارش بيش از كوچه هاي ديگر بود.اين دهانه مياني رو به قبله بوده است.شش پايه ستون مدرو ،تاق آهنگي را كه موازي با قبله بودند، نگهداري مي كردند. در حاليكه در جاهاي ديگر ستونهايي به شكل پليب يا مربع استفاده شده بود. در گوشه ضلع جنوب غربي ديوار مسجد، در ستون ( در نقشه ستون 6) شكاف يا بريدگي وجود داشت كه احتمالا با راه پله اي كه داشت به پشت بام شبستان مسجد مي رفته اند.
محور محراب اصلي به سمت چپ متمايل شده بود، تا جايي براي منبر ايجاد شود، اين ويژگي را در تاريخانه دامغان نيز مي توان ديد.يك پنجره در ضلع جنوب غربي ديوار مسجد ( در نقسه بين ستون هاي 12 – 6) و سه ورودي، روشنايي شبستان را تامين مي كرده است.
جهت تقريبي قبله 36 درجه سمت غرب ، به جنوب است. و جهت يابي مسجد در حدود "30/ 27 غربي به جنوب است كه خطايي "30/8 را دارد.
- اتاق هاي غربي و شرقي صحن مسجد
در ضلع شرقي و غربي مسدج، اتاق هاي مربع شكل وجود داشت. اتاق هاي ضلع غربي مسجد، داراي پنج ورودي بوده كه سقف آن ها را ، طاق ها با پايه هاي مربع شكل نگهداري مي كردم كف خاكي اتاق ها، يك پله پايين تر از صحن مسجد بوده است.اين اتاق ها با ايجاد محرابي در سمت جنوبي به پايان مي رسيد.
اتاق هاي ضلع شرقي مسجد، همانند اتاق هاي ضلع غربي بوده، البته در اين ضلع اتاقها چهارورودي بيشتر نداشته اند. شايد به اين علت بوده كه از ورودي B راهي به صحن داشته باشد، چون به جاي آخرين ورودي ، راهرويي را بوجود آورده كه به ورودي B منتهي مي شد.
محراب هردو اتاق ها در انتهاي ديوار ضلع جنوبي اتاقها بود. ( به نقشه نگاه كنيد) محراب اتاق هاي شمال غربي، بين ستون هاي 30 – 29 و محراب اتاق هاي شرقي، بين ستون هاي 32 – 31 واقع شده بود.
بالاي طاق قوس ستون 48 – 47 مقرنس هاي تزئيني، همانند تزئينات محراب ديده مي شد.احتمال مي رود بالاي همه تاق ها، چنين تزئيناتي وجود داشته و از بين رفته و در هنگام تعمير مجدد به آن ها توجهي نشده است.تفاوت پايه هاي اين طاق ها حكايت از اين دارد كه اتاق ها مورد تعمير مجدد واقع شده اند. به نظر مي رسد ، پايه هاي صليب شكل طاق ها، قديمي تر از پايه هاي مربع شكل باشند.
مسجد پنجاه و چهار ستون داشت. از اين ميان، دوازده ستون بازسازي شده بودند. شش ستون مدور شبستان ، بر روي پايه هاي سنگي كه بيست سانتي متر ارتفاع داشت قرار گرفته بودند. اين شش ستون حدودا 37/1 سانتي متر قطر و 60/2 سانتي متر ارتفاع داشته اند. ستون هاي ديگر به شكل صليب بودند، البته ستون هاي طول ديوار مسجد به شكل مربع مستطيل بودند. نيم ستون هايي هم بودند كه تاق قوس هاي متقاطع را نگهداري مي كردند. چهارده ستون در جهت شمالي محراب داشتند كه بشتر اين ستون ها در شبستان مسجد واقع شده بودند گسترده ترين و بزرگترين ستون، ( در نقشه ستون 26) در پايه تاق قوس شمالي شبستان وجود داشت كه تركيبي از نيم ستون ها بوده است، البته ستون هاي 27 و 44 نيز بدين شكل بودند.ستون هاي سمت شمال شرقي ( در نقشه شماره 6-12-18-24-30) كه در طول ديوار مسجد واقع شده بودند با آجرهاي نازكتري ساخته شده بودند. تيرهاي چوبي كه بريده بودند و در سقف مسجد به كار برده بودند، به گونه اي استفاده كره بودند كه به يكديگر در نقطه اي در بالاي تاق قوس ها وصل و مرتب شده بودند.
- محراب اصلي و ساير محراب ها
محراب اصلي در جنوب غربي شبستان ، درمنتهي اليه ديوار مسجد، واقع شده بود. ساير محرابها را به تقليد از اين محراب ساخته بودند. ظاهرا در زمان فتحعلي شاه قاجار، مورد تعمير و مرمت قرار گرفت و تغييراتي در آن به وجود آمد.
محراب را از كف مسجد وبا طرح هشت نيم ضلعي ساخته بودند. آجرها را به اندازه كوچك بريده، سپس با بندكشي هاي گچي در ميان اين آجرها، محراب را ساخته بودند. بالاي طاق قوس طرفين محراب را با كاشي هاي آبي و سفيد تزئين كرده بودند. ميان مقرنس ها را با مهرهاي ضربدري گچي تزيين كرده بودند.
قسمت مركزي مقرنس محرا، دومين رديف مقرنس مشابه مفرسنهاي محراب دوزاده امام يزد ( قرن 429 ه) بوده است.
محراب هاي ديگر كه در شمالي ترين نقطه ستون ها قرار داشت، تماما به تقليد از محراب اصلي، ساخته بودند و داراي تزئينات مهرهاي ضربدري گچي بوده اند. بعضي از اين ستون ها داراي كتيبه نيز بوده اند.
مقرنس محراب هاي مسجدجامع دماوند، با مقرنس محراب مدرسه حيدريه قزوين و مسجدجامع گلپايگان مربوط به دوره سلجوقي ، مشابهت داشته است.اين مقرنس ها، با طاقچه ي مقرنسي بالاي درگاه برج شبلي دماوند، مربوط به دوره سلجوقي نيز شباهت بسيار دارد.
با استفاده از گچ و آجر ، تزئينات مسجد را انجام داده بودند.اين تزئينات در بدنه وكمر پايه ستون ها، در زير تاق قوس ها و نيز بالاي تاقها ديده مي شد. متاسفانه به جهت خرابي كه شايد بر اثر زلزله هاي متعدد، در مسجد بوجود آمده به تزئينات مسجد لطمه ي زيادي وارد شده بود.
از مهرههاي ضربدري گچي، در بيشتر نقاط، خصوصاً در بدنه و كمر پايه ستونها و زير تاق قوسها استفاده شده بود. دو ستون مدوري كه در نزديكي محراب اصلي بودند (در نقشه ستون 10-9) در بدنه آنها تزيينات گل و بوته وجود داشته است. در ستون ورودي از صحن به شبستان (در نقشه ستون 27) تزئينات گچي زيبايي، شامل ستاره اي بود كه از دوران دو مربع به وجود آمده بود و داخل و بيرون اين ستاره را با مهره هاي ضربدري گچي، تزيين كرده و 1 كادر مربع شكل از آجرهاي بريده كوچك ، اين ستاره را احاطه كرده بود. اين ستاره كه نقش تزييني معروفي است در زير تاق قوسهاي 15 – 9 و 16 – 10 نيز استفاده شده بود كه آن را با ستاره تزئيني منارهاي مسجد ميدان ساوه ميتوان مقايسه نمود.
در زير تاق قوس ستونهاي مدور شبستان ، بين ستون هاي 15- 9 علاوه بر مهرهاي گچي ضربدري تزئيني در تمام نقاط زير تاق قوس ، يك ستاره تزئيني گچي همانند ستاره ستون 27 ديده ميشد ، كه از دوران دو مرتب به وجود آمده بود. در دو ضلع اين ستاره، نقش گل و بته تزئيني وجود داشت. در ستون مدور نزديك محراب ( در نقشه ستون 10) ، تزئينات زيبايي به چشم مي خورد.
تزئينات ديگر مسجد مهرهاي ضربدري گچي ميان بندهاي عمودي آجرها و نام امام علي (ع) بهصورت چليپا و نيز مهر گچي مربع شكلي كه به چهار مربع كوچكتر تقسيم شده بود و داخل هرچهار مربع، نقش ستاره تزئيني ، وجود داشت كه به توسط يك هشت ضلعي احاطه شده بود.
در دوره صفويه و قاجاريه هنگام تعمير مسجد، بعضي قسمت ها را با كاشي تزيين كرده بودند.اين تزئينات شامل ازاره ديوار رو به قله در اتاق هاي D و اتاق هاي غربي C و محراب اصلي بوده است. اعتماد السطنه دراين باره نوشته است:« بعضي كاشيكاريها و خشتهاي كاشي، پارچه پارچه در بعضي از قسمت هاي مسجد ديده مي شود كه چندان قدمت و امتيازي ندارد».
بالاي محراب ها و نيز بالاي بعضي ستونها ، كتيبههاي وجود داشت كه متأسفانه به جز چند كتيبه كه در مسجد فعلي ديده ميشوند، از بقيه كتيبهها اطلاعي در دست نيست.
- كتيبة ستون سمت راست محراب اصلي (و نقشه ستون 4):
بالاي محراب اين ستون در دوقاب افقي مستطيلي شكل به خط كوفي تزييني آمده بود: « بسماللهالرحمنالرحيم - لاالهالاالله »
- كتيبة ستون شبستان سمت جنوب غربي در ديوار مسجد (در نقشه ستون 5 ):
اين ستون ، كتيبهاي قرآني داشته كه متأسفانه از متن آن اطلاعي نداريم.
- كتيبه محراب ستون شبستان سمت جنوب غربي در طول ديوار (در نقشه ستون 12 )
بالاي محراب اين ستون به خط كوفي تزييني، ميان دو قاب افقي مستطيل شكل در دو طرف محراب (راست و چپ) آمده بود:
راست : « بسماللهالرحمنالرحيم» چپ: « لاالهالاالله محمد رسولالله صادقا»
- كتيبة محراب ستون شبستاني سمت جنوب غربي در طول ديوار (در نقشه ستوان 18):
بالاي محراب اين ستون به خط كوفي تزئيني در ميان يك قاب مستطيل شكل افقي آمده بود: « بسماللهالرحمنالرحيم اقبل علي صلاتك و لا تكن من الغافل»
- كتيبة ستون مدور شبستان نزديك محراب اصلي ( در نقشه ستون 10):
روي چوب به خط ثلث حكاكي شده در زير پايه تاق آمده بود: « امر بعمارة هذا المسجد المباركه الشريف المعظم بقوت الله تعالي و حسن توفيقه حسبة الله تعالي و سلبا المرضاة به اميد ثواب اخروي دراينوقت مفخم الاعظم مقرب امر السلاطين خواجه ياقوت اينعمارت ميمون نصيب وي شد بتوفيق الله تعالي قي شهور سنه اثني عشر و ثمانمانه حرره علي بن فتح الله»
- كتيبه ستون مدور شبستان نزديك محراب اصلي ( درنقشه ستون 9):
روي چوب به خط ثلث زير پايه تاق آمده بود: « ساعي خير خواجه مصطفي بن جمال الدين طاوسه عاقبة خير في الدنيا و الاخره في ايام سلطان السلاطين شاه اسماعيل صفوي خلد ملكه سنه سبع و عشرين تسعمائه كاتبه محمدعلي شجاع»
- كتيبة ستوان مدور شبستان نزديك محراب اصلي (در نقشه ستون 16):
بالاي اين سخن ، و روي چوب افقي مستطيل شكل به خط ثلث حكاكي شده بود: « باني خشت المربع محمد رئيس بن نعمت الله عمل جمال الدين محمود نجار»
لازم به ذكر است كه كتيبة فوق اكنون در مسجد جامع فعي در همان نقطه ي قبلي خود پايه طاق ديدميشود .
- كتيبة ستون سمت راست محراب اصلي ( در نقشه ستون 3):
دير زير پايه تاق روي چوب به خط ثلث حكاكي شده بود : باني هذا الاستوانه بعدات هدته الزلزلة حاجي ميرزا علي بن مرحوم حاجي علي بابا كتي العبد المذنب العاصي اسمعيل بن مظفر القاضي ان في الجنة نهر من لبن لعلي و حسين وحسن عمل استادمقيم بن استاد ابراهيم احديو ثمانين بعد الف وقع تعمير هذا الاستوانه في الدوله ابوالمظفر السلطان شاه سليمان الحسيني الموسوي الصفوي»
- كتيبة ستون مدور جنوب غربي شبستان مسجد فعلي:
در زير پايه تاق، كه همچون ستون قديمي مسجد بازسازي شده است، روي چوب افقي مستطيل شكل ، عبارت زير با قلم خوشنويسي (ني) به رنگ مشكي نوشته شده است: « لو خاف من النار لما خاف من الفقر لنجي منها جميعا لوطا الحسيني»
اين كتيبه اكنون در بالاي يكي از پايه تاق قوسهاي شبستان حفظ شده است.
- كتيبه روي كاشيهاي دوره صفويه:
روي كاشيهاي دوره صفويه كه برد ازاره بناي مسجد نصب شده بود، نوشته شده بود :« طلبكار خير است و اميدوار - اميدي كه دارد خدايا برآر»
«ساعيه حاجي سلطان محمود في سنه ثلاثين و الف»
- كتيبه سنگي دوره صفويه:
اين كتيبه سنگي، كه روي آن فرمان شاه عباس نوشته شده، اكنون بر راهروي ورودي جنوبي مسجد جامع فعلي نصب شده است ، آمده است : « سواد فرمان شاه عباس حكم جهان مطاع شد. آنچه در اين وقت شفقت به عنايت شاهان درباره شيعيان الكا دماوند و خوار و فيروزكوه از ابتداي توشقان ئيل مالوجهات ايشان در رسد يك ماهه شهر رمضان سواي توجيهاتي كه باجاره داده مي شود بتخفيف و تصديق مقرر داشتيم. مستوفيان عظام ديوان اعلي اين رقم عطيه را در دفاتر خود ثبت نموده، تغيير و تبديل به قواعد آن راه ندهد و آن چه تيمول و مواجب همه ساله مقرر بر طرف دانندو آنچه مقرر است حواله مي شود. مالوجهات شهر مذكور را سال به سال كم نموده تتمه را ارباب حوالات نمايند، تيولداران الكا مذكورات مسطور و مقرر داشته رسد يك ماهه شهر مذكور را از تيول خود برطرف دانندو طلبي ننمايند. كلانتر و مدخدايان الكا مذكوره به حقيقت رسيده، اگر سني در ميان شعيان بوده يا مردم محلي از محلات آن جا باشند تخفيفات آن داده نمي شود و نسخه منفتح آن درست داشته به دفتر خانه همايون فرستند كه در دفاتر ثبت نمايند ودانسته باشند كه اگر پنهان نموده باشند در دنيا بازخواست خواهد شد و در آخرت در خدمت حضرت اميرالمومنين امام المتقين شرمنده خواهد بود و تغيير كننده تخفيف مذكور به لعنت الهي و نفرين حضرت رسالت پناهي گرفتار گردد و بايد كه دستور دوام الشرف را بر سنگ نقش نموده و بر در مسجدجامع نصب نمايندو در دعاگويي دوام دولت قاهره تقصير نكنند فيشهر شعبان سنه اربع و عشرين و الف.»
- كتيبه سنگي دوره قاجاريه:
روي قطعه سنگي، درباره طاعون شهر دماوند در زمان فتحعلي شاه قاجار نوشته شده بود:« سنه هزار و دويست و چهل و هفت از تقاضاء سپهر كج رفتار و تاثير نجوم ثوابت و ساير قهار در اكثر بلاد ايران ناخوشي مرض طاعون حدوث يافت و نخل حيات بسياري از اهالي آن جا، از پاي درآمدند و واقعه هايله به دماوند سرايت نموده و قريب به هزار نفس، بلكه متجاوز از قضيه و قراء داعي حق را لبيك، اجابت گفتند و از آن جمله باعث و ساعي خيرات و مبرات معمار و باني مساجد و ساير موقوفات مرحمت و غفران از پناه الواصل الي جوار الله و جهل الجنة مثواه اعني حاجي الحرمين الشريفين حاجي زين العابدين جالكائي المقلب به باباجهد انصاري و ابناء او ابوالقاسم و ابوالحسن و عبدالمناف مع حبيبة و همشيره و هما حاجي خانم و خديجه خانم با جمعي از متعلقات به جانب خلد برين خراميدند.» ( لازم به ذكر است از اين كتيبه اطلاعي در دست نيست)
كتيبه ها
|
سال هجري
|
توضيحات
|
كتيبه هاي ستون 4 و ستون 5 و ستون 12 و ستون 18
|
5 هجري دوره سلجوقي
|
متاسفانه از اين كتيبه ها اطلاعي دردست نيست
|
كتيبه ستون 10 تاريخ 812 ه
|
قرن 9 ه
|
متاسفانه از اين كتيبه ها اطلاعي دردست نيست
|
كتيبه ستون 9 تاريخ 927 ه
|
قرن 10 ه
|
متاسفانه از اين كتيبه ها اطلاعي دردست نيست
|
كتيبه سنگي فرمان شاه عباس تاريخ 1024 ه
|
قرن 11 ه
|
اكنون بر راهرو ورودي مسجدجامع فعلي نصب شده است
|
كتيبه روي چوب ستون 16 تاريخ ندارد
|
احتمالا صفويه
|
بر كمر پايه مدور شبستان فعلي مسجد ديده مي شود
|
كتيبه روي كاشيها تاريخ 1030 ه
|
قرن 11 ه
|
اطلاعي در دست نيست
|
كتيبه ستون 3 تاريخ 1081 ه
|
قرن 11
|
اطلاعي در دست نيست
|
كتيبه سنگي درباره طاعون تاريخ 1247 ه
|
قرن 13
|
اطلاعي در دست نيست
|
كتيبه هاي درهاي ورودي شمال شرقي و جنوبي
|
|
اكنون در ورودي شمال شرقي و جنوبي نصب شده است
|
- كتيبه هاي در ورودي شمالي و جنوبي
راهروي شمالي ( در نقشه F) و راهروي جنوبي ( در نقشه E) هر يك داراي دو لنگه در منبت كاري شده هستند. اين درها داراي كتيبه به خط ثلث است.پس از تعمير و تغيير بناي مسجد، درها بر جاي خود نصب گرديد. روي درها، آيات قرآني و شعر ديده مي شود.شخصي به نام محمدربيع، معروف به حكاك همداني كه در سال 1300 شمسي به دماوند آمده بود، پس از ديدن بناي قديمي مسجد اشعار زير را نوشته بود:
اي خدايي كه سالهاي دراز خواستم خانه از تو با صد آز
خبر از خانه دماوندت نبدم ورنه هيچ از آغاز
اين چنين آرزو نمي كردم از تو خانه خراب با صد آز
خانه ما همه خراب شود خانه ات اگر خراب ماند باز
بر دماوند يان اميد مدار ور حقيقت مجو ز اهل مجاز
يا به من ده كه خانه ات سازم يا كه اين خانه را تو خويش بساز
خانه در بسته ماندت ويران گرز حكاك نشنوي اين راز
متاسفانه اين درها در طول زمان آسيب بسيار ديده اند.
متاسفانه كتيبه هاي اين در و تزئينات هندسي آن، صدمه بسياري ديده به طوري كه خواندن كتيبه ها را با مشكل مواجه مي سازد. بالاي در ورودي كتيبه اي آمده است: « عمل استاد محمد يوسف روح افزايي در سال 1346»
اين كتيبه بيانگر اينست كه در ، توسط استاد روح افزايي مورد تعمير قرار گرفته و در جبهه جنوبي مسجد فعلي نصب گرديد.
- لنگه راست:
داراي آيه هاي قرآني و شعر است. متاسفانه به جهت آسيب زياد بعضي قسمت ها را نمي توان خواند. در كتيبه « آيه 18» از سوره توبه ديده مي شود: « قال تبارك و تعالي انما يعمبر مساجد الله من ءامن بالله واليوم الاخر و اقام الصلوة اتي الزكاة ولم يخش الا الله فعسي اولئك ان يكونوا من المهتدين... وقف محمود»
- لنگه چپ:
در كتيبه « آيه 9 و 10 » از سوره مومنون ديده مي شود: « والذين هم علي صلواتهم يحافظون(9) اولئك هم الوارثون (10)..»
به لطف مسجدجامع دماوند... ز كعبه ... خاك ... بگشايد... يا اسمعيل فتح الابواب...
- كتيبه هاي در ورودي شمالي ( مسجد فعلي ورودي شمال شرقي):
متاسفانه اين در نيز همچون در ورودي جنوبي، آُسيب زيادي ديده بطوري كه خواندن كتيبه ها مشكل است.
بالاي درآمده است:« بسم الله الرحمن الرحيم محمد علي فاطمه حسين وحسين قال الله اني انا ربك فاخلع نعليك ( آيه 12 از سوره طه) عمل استاد محمد يوسف روح افزايي 1346 شمسي»
- كتيبه فوق بيانگر اين است كه اين در، توسط استاد روح افزايي مورد تعمير قرار گرفته ودر قسمت ورودي نصب شده است.
- شروع كتيبه با آية الكرسي است
- المذنب الذين اليل اسمعيل بن مظفر الدماوندي
متاسفانه به جهت آسيب زياد، به جز خواندن چند كلمه بقيه كتيبه ها ازبين رفته اند.
بنابر رواتي كه شفاها نقل شده، مسجدجامع دماوند بر روي آتشكده اي بزرگ، بنا شده است. اين روايت را مي توان جدي گرفت، چرا كه در بسياري از مناطق دنياي اسلامي، اماكن عبادي دوران قبل از اسلام، به مسجد تبديل شده اند. در اوايل اسلام با وجود به رسميت شناخته شدن مسيحيت از سوي اسلام، شماري از كليساها، مثل كليساي سنت جان در دمشق و بسياري از كليساي قبطي مصر، از جمله ساختمان اصلي رشيديه به مسجد تبديل شده اند.در ايران نيز به نقل از برخي مورخان مسلمان، بسياري از آتشكده هاي زردشتي قديمي به مسجد تبديل شده اند كه مسجد سليمان در حوالي استخر، نمونه اي از آنهاست. مسجد يزد خواست، مسجد جامع بروجرد، مسجد ني ريز، مسجد سركوچه نايين، كه نخستين آتكشده اي پابرجا و دومي آتشگاهي نيمه ويران و سومي، گيري يا ايوان و چهارمي محرابه بوده، نمونه هاي خوبي براي بهره گيري شايسته از ساختمان هاي رها شده هستند.يكي از مشخصه هاي هر بناي مذهبي اسلامي، قبله آن است كه مي بايست به سوي مكه باشد. اولين مسلمانان ايران قادر به محاسبه دقيق قبله نبودند و مساجد خود را به صورت تقريبي به سمت متمايل به غرب مي ساختند.از آن جايي كه قبله مسجد جامع دماوند در جهت جنوب متمايل به غرب است، درصد خطايي در محاسبه قبله ديده مي شود كه تنها توجيه منطقي در باب اين شكل از جهت يابي، اين است كه كاربرد اصلي ساختمان چيز ديگري بوده است و يا اينكه نمي توانستند قبله را درست محاسبه كنند. در هر صورت بنابر اعتقاد مسلمانان، مساجد اوليه كه قبله ي آنها همچون مسجد جامع دماوند ساخته شده و مورد استفاده بوده است مي بايست به همان شكل حفظ شوند، كه اكنون نيز حفظ شده است.
نكته اي كه نتيجه گيري ما را درباره غيرمعمول بودن جهت قبله تاييد مي كند اين است كه بناي مسجد روي پايه هاي بناي ديگري شكل گرفته و ديوار جنوبي به جهت اين كه محراب به سوي قبله باشد، ديوار آن نامنظم ساخته شده است.
نحوه تعيين تاريخ بنا، با استفاده از كتيبه ها ممكن نيست.ولي از طريق تحليل شيوه هاي ساختماني امكان پذير است.
مسجد جامع دماوند از لحاظ طرح و پلان داراي طرح شبستاني است.بنابراين جزو مساجد شبستاني كه مساجد اوليه ايران به شمار مي روند، مي باشد. پس قابل مقايسه با مساجد شبستاني چن تاريخانه دامغان، مسجد جامع نايين، مسجد جامع زواره و ... است. آندره گدار در چند سطر ، مسجد جامع دماوند را اين گونه توصيف كرده است:« مسجد جامع دماوند با نماي بسيار زيباي خود وبقايايي از كتيبه هاي به خط كوفي از نظر ساختماني بناي حقيري است كه يافتن نمونه اوليه آن كار ساده اي نيست».
مسجدجامع دماوند مسجدي ساده اما با شكوه و داراي شبستان و در سه جهت داراي اتاق هايي بودكه شبستان آن، داراي پنج كوچه دهانه كه پوشش كوچه هاي آن را طاق آهنگ بيزتند ( نيم بيضي پرخيز) و چفدهاي زير آن بيزكند ( نيم بيضي كم خيز) كه سقف تيرپوش و تخت، كه طاق ها آن را نگهداري مي كردند، و ديواري كه از خشت بوده و كفي كه از خاك كوبيده شده بود. اين معماري تابع معماري ايران بود. تابع همان اصول معماري كه در مساجد تاريخانه دامغان، نايين، زواره، فهرج يزد و ... به كار گرفته شد. در معماري مسجد جامع دماوند، شبستان داراي پنج كوچه دهانه طاق پوش در كنار هم جاي گرفته و دهانه مياني يا ميان وارش، بيش از كوچه هاي ديگر بود و از دهانه بروارها يا كوچه هاي ديگر كم كم كاسته مي شود وكوچه كناري كه طاق آن روي ديوار پرت ( ديواري كه پشت آن آزاد است) مي نشست، كمترين دهانه را داشته تا از رانش طاق گشاده باز مي شد، پر دهانه تر و بلند تر بود. استاد پيرنا در اين باره نوشته است:« مسجدهاي شبستاني ، ميانسرا و پيشگاه و سرگشاده بزرگي درميان دارد و پيرامون آن را شبستان هاي چهلستون يا ستاوند گرفته و بيشتر آن ها ( پس از نخستين سده هجري) دهانه مياني رو به قبله و دهانه روبروي آن ( كه بيشتر در آيگاه مسجد است) پهن تر و گشاده تر از دهانه هاي ديگر است. اين تهرنگ آشنا در ايران پيشينه اي بسيار كهن دارد و نمونه اي بسيار روشن آن را در سراها تابستاني سيستان مي توان ديد».
درآغاز سده سوم هجري ابوملسم خراساني، مسجد شبستاني باشكوه و بسيار بزرگي را در نيشابور ساخت كه پيش از آن مانندي نداشت است. در آن روزگار در بيشتر شهرها و روستاهاي بزرگ ايران، مسجدهايي همانند مسجد ابومسلم نيشابور، به اندازه هاي كوچكتر بنياد شد. از سده سوم تا چهارم و آغاز سده پنجم هجري بيشتر مسجدهاي ايران به همين شيوه بنياد مي شده است.
مناره، سر ستونها، تزئينات و محراب، تاريخ بناي مسجد را به دوره سلجوقيان مي رساند. مقرنسهاي مسجد شباهت تامي با مقرنسهاي بالاي درگاه برج شبلي دماوند و نيز دوازده امام يزد، متعلق به دوره سلجوقيان دارد.محراب مسجد دماوند با محراب مدرسه حيدريه قزوين ومحراب مسجدگلپايگان شباعت دارد.بدين ترتيب تمامي شواهدو آثار حاكي از اين است كه مسجد جامع دماوند، متعلق به دوره سلجوقي است. اما با توجه به آنچه كه پيش از اين گذشت، اگر خواسته باشيم تاريخي براي ساخت بنا در نظر بگيريم ، بايد گفت كه مسجد جامع دماوند از لحاظ طرح و پلان به تقليد از مساجد شبستاني ساخته شده و تاريخ ساخت آن اگرچه قديمي تر از تاريخانه دامغان نيست، جديدتر از آن هم نيست.
بدين ترتيب بايد گفت كه مسجدجامع دماوند به تقليد از مساجد شبستاني ساخته شد، اما به جهت زلزله هاي مكرري كه دردماوند اتفاق مي افتاد، بنا رو به خرابي مي گذاشت. در پي دستكاريها و كست افزوده هاي تازه، بنا چهره اي تازه به خود مي گرفت، به عنوان مثال مي توان بخش شمالي مسجد را شاهد گرفت كه نسبت به ساير قسمتها از لحاظ ساخت، تاريخي جديدتر داشته است. پس مسجد جامع دماوند متعلق به زماني يعني از سده سوم تاچهارم و آغاز سده پنجم هجري است كه بيشتر مسجدهاي ايران به شيوه شبستاني بنياد نهاده مي شدند.
بنابراين با توجه به اين كه دماوند در نيمه دوم قرن دو هجري توسط لشگريان اسلام فتح گرديد، حاكمان آن هم كه تحت عنوان مسمغان كه نام آن به ظاهر نشان دهنده طبقه روحاني زردشتي است، داراي يك آتشكده بزرگي همچون بسياري از آتنشكده هاي ديگر وجود داشته است كه پس از فتح دماوند توسط لشگريان اسلام كه در قرن دوم اتفاق افتاد، در قرن دوم و سوم هجري يا چهارم هجري بر روي پايه هاي بناي آتشكده، مسجدجامع دماوند همچون مساجد شبستاني كه در ساير مناطق ايران ساخته شده بود، در اندازه اي كوچك بنياد گذاشته شد و احتمالا به جهت زلزله كه همواره اين منطقه را تهديد مي كرده، رو به خرابي نهاده بود كه در دروه سلجوقي اين بنا با تزئينات و افزوده هاي دوره سلجوقي، دوباره سازي گرديده است ، به گونه اي كه بنا تماما سلجوقي به نظر مي رسد.