باور كنيم شهرستان دماوند، فقط دماوند نيست! 


1- درد را بايد گفت ، سخن حق را بايد شنيد، دردي كه ساليان سال است در عمق آداب و انديشه و فرهنگ بومي ها رخنه كرده است و تا ما به ياد داريم و برايمان گفته اند چنين بوده و هست، شهري و روستايي ، اين محل و آن محل، اين روستا و آن روستا!

آنقدر اين درد مزمن شده است كه اكنون جزء فرهنگ عمومي ما شده است. و الحق بايد گفت يكي از نقاط ضعف فرهنگي عمومي منطقه ما، همين قوميت گراييهاي جاهلانه است كه ازمهمترين موانع توسعه فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي هم هست.عجيب هست كه با اين همه تاكيدو سفارش قرآن و روايات مبني بر نفي معيارهاي جاهلي ، اين ضدارزشها حتي در مراسم عزاداري و مذهبي ما رسوخ كرده است؟ راستي اين درد را بايد به كجا برد؟ و به كه بايد گفت؟!

2- ازقديم گفته اند يك سوزن به خودت بزن، صد سوزن به ديگران؛ چرا از خودمان شروع نكنيم؟! ظاهرا از قديم اين فرهنگ هم براي برخي از مردم شهر دماوند و هم براي بسياري از مسوولين – حتي غيربومي – جا افتاده است كه همه امكانات اول براي دماوند، بعد براي شهرها و روستاهاي ديگر، معلمان كاركشته وكارآمد ، امكانات خوب فرهنگي، فضاهاي مناسب آموزشي، توزيع درآمدهاي موجود، تقسيم امكانات عمراني و همه و همه سهم مركز شهرستان مي شود. قبول داريم كه مركز شهرستان، نماد و سنبل منطقه است، جمعيت بيشتري دارد، آبروي يك منطقه است؛ همه اينها قبول؛ اما وقتي به توزيع سهم ناعادلانه و به نسبت مي رسيم، متوجه مي شويم بايد دقت بيشتري شود.

3- اين بيماري حتي به عقلاي قوم و فرهيختگان هم سرايت كرده است، وقتي سخن از كانديداتوري مجلس و مسووليت هاي مهم اجرايي كه مي شود همه فكرها و سخنها، روي شخصيتهايي از مركز شهرستان دور مي زند، گويا از ازل چنين رقم زده اند! و معلوم است وقتي عقلاي قوم چنين فكر كنند چه پيش مي آيد! آنچه كه الان پيش آمده است!!

4- اي كاش جمعي از فرهيختگان شهر و روستا گرد هم بيايند و عزمي جزم كنند تا اين مانع بزرگ توسعه را از سر راه بردارند، اي كاش مسوولين منطقه در توزيع امكانات مادي و معنوي سهم روستاها را مطابق با سهم بلند آنان در توليدات اقتصادي و فرهنگي در نظر بگيرند. اي كاش مسوولان فرهنگي شهرستان و دست اندركاران مربوطه – از جمله خود ما – تلاش مذهبي و فرهنگي در روستاها را به فصل و زمان خاص محدود نكنند.

5- آنچه كه نوشته شد، فقط از سر بيان دردي بود كه سالها سنگيني كرده است و جايي بهتر از ستون سخن اول براي اظهار آن نيافته، انتظار اين است شما هم براي بيان و شناخت دردهاي جامعه دست به كار شويد. چرا كه : شناخت درد، اولين گام دردرمان است.

حميد مشهدي آقائي

نشريه ره آورد - شماره 25