فَاَيْنَ تَذهَبون ؟! ( به كجا مي رويد ...؟!!)
ابتدا نظر بر اين بود كه درباره شوراها و اهميت آن بنويسم و آفاتي كه آن را تهديد مي كند، اما برخي حوادث ناخوشايند در منطقه ؛ كه ما به عنوان دومين آفت مهلك انتخابات شوراها برشمرديم – برخوردهاي جناحي – باعث شد، سرمقاله اين شماره را به آفت مهم توسعه سياسي ، « سياست زدگي» اختصاص دهيم.
ناهماهنگي هاي اخير درهيئت اجرايي و نظارت شهرستان، حكايت ازآن دارد كه هنوز دوستان انقلاب به اهميت وحدت و كار جمعي در مصاف با دشمن، آن هم در عرصه ي احساس و سرنوشت ساز آگاه نشده اند.
نگارنده در زمان ديگري، با استفهام از قلم يكي از سردبيران متعهد نشريات، چند سطري درباره سياست زدگي اقتباس كرده و نگاشته كه خلاصه آن را در اين شماره براي آگاهي بيشتر همگان مطالعه مي كنيد:
جامعه امروز ما بيش از هر چيز درمعرض دو بلاي بزرگ است: « غربزدگي» و « سياست زدگي» ؛ غربزدگي و دلباختگي به غرب بلاي ديروز و امروز ماست كه دست بر گريبان معاندان و دگرانديشان است و مع الوسف ويروس آن به بعضي از خوديها هم سرايت كرده است.
اما سوگمندانه بايد گفت: پديده مصيبت زاي « سياست زدگي» جناح هاي انقلاب وانقلابي را مورد تهديد قرار داده است.
سياست زده كه در چنبره خط و خط بازي گرفتار آمده است همه خوبيها و هدايت هارا در خط خود مي بيند، بر اين باور است كه هيچ فكري جز فكر و خط او نيست، هر كس با او نيست، پس بر عليه اوست و اگر كسي نه با او باشد و نه با جناح مخالف او يا گرفتار نفاق و نان به نرخ روز خوردن است يا از الفباي سياست سر در نمي آورد.
سياست زده به محيط پيرامون خود با ترديد مي نگرد، از نظر او همه چيز با برنامه قبلي و برخوردار از انگيزه سياسي است.در هر مسئله اي دخالت مي كند اگرچه صاحب نظر نباشد، روابط انساني سياست زده در چارچوب قاعده « بده، بستان» تنظيم مي شود، روحيه گذشت و اغماض در او ضعيف مي گردد، پاسخ گويي وتصفيه حساب سياسي گاهي در حد يك تكليف سياسي اهميت مي يابد و هدف، وسيله را توجيه مي كند.باند بازي و يارگيري در هر عرصه اي به شيوه رفتار حزبي و سياسي – حتي در امور غيرسياسي – برايش مرسوم مي شود.
مديريتها و مسووليتها و مناسبات اجتماعي در معرض ناپايداري قرار مي گيرد، تصميم گيري مديران ومديريتها قبل از آنكه براساس قانون باشد در جلسات در بسته جناحي تعيين مي گردد.
از نظر سياست زده مردم اگر با او همراه شدند شعورمند و عاقلند و گرنه جزء گروه « اكثرهم لايعقلون» محسوب مي شوند.
در جامعه سياست زده اختلاف فرهيختگان كه بايد « رحمت» باشد « زحمت» جامعه مي شود. آسمان سياست زده كمي تا قسمتي ابري بر نمي تابد، يا روشن و شفاف و صاف است ( كه آسمان جناح اوست) يا « ظلمات بعضها فوق بعض» است ( كه آسمان جناح مخالف اوست).
سياست زده، مخالف فكري خود را هر كه باشد، دشمن مي پندارد، نامحرم مي انگارد و بيان اوصاف ستوده طرف مقابل را حتي؛ « ذنب لايُغْفر» مي شمارد.
سياست زدگي ، وزير و كيل و روحاني و مسوول و خاص و عام نمي شناسد، هر كجا كه هواي نفس فردي و جمعي حاكم شد، سياست زدگي در همانجاست، خانه باشد يا مدرسه، يا اداره، مخالف را دشمن مي پندارد. پدر باشد يا پسر يا برادر يا هر كس ديگر ، چون با او نيست پس بر عليه اوست.
براستي شرايط موجود ما چه شرايطي است؟ چرا بايد نيروهاي متعهدو انقلابي را جرات نامزدي در انتخابات نباشد؟
چرا بايد اشخاص بي تفاوت و كم سابقه كه احياناً در پي سودجويي و جلب منافع شخصي هستند، جرات ثبت نام پيدا كنند؟ - هر چند رد صلاحيت شوند – اين جسارت نابجا، مولود همين سياست زدگي است كه جبهه انقلاب بدان گرفتار آمده است.
به هر دو جناح مهم انقلاب كريمه از فرزندان امام و مقام رهبري و دلسوزان انقلابند مي گوييم: فَاَيْنَ تَذْهَبون؟
حميد مشهدي آقائي
نشريه ره آورد - شماره 39