چرا طرح جامع؟

 

فرماندار محترم شهرستان در مصاحبه مطبوعاتي به چند نكته اساسي اشاره داشتند كه بر اهميت پيگيري طرح جامع منطقه مي افزايد:

1-  تعدد و چندگانگي ، ناشي از بي برنامه بودن است كه هر روز يك چيزي مطرح مي شد.

2-  به نظر من بايد توسعه را توسعه اي موزون با قابليت ها و وضعيت شهرستان ببينيم.

3- تلاش ما اين است كه از همه ظرفيت ها استفاده كنيم، شهرستان دماوند بايد از يك قطبي بودن در بيايد چون استعدادها و ظرفيت هاي ديگر هدر مي رود.

4-  بنابراين نگاه من، نگاه توسعه موزون است .اما توسعه روستايي در اولويت برنامه هاي ماست.

5-  اگر قطب بندي موضوعي را به قطب بندي سرزميني تبديل كنيم تداخلي پيش نمي آيد.

6-  براي گسترش هر بخش( اعم از كشاورزي ، عمي ، گردشگري و ...) بايد همه ابزار و زير ساختهاي آن ديده شود.

بايد گفت موراد فوق، جان كلام همه درخواستهاي مردم منطقه و در حقيقت خلاصه اي از برداشتها و نظرات نشريه ره آورد در سرمقاله هاي قبلي است، ولي براي عملي شدن آن بايد چه نسخه اي نوشته باشد تا توسعه موزون مورد نظر فرماندار تحقق يابد؟ و اصلا چه كسي بايد اين نسخه را بنويسد؟ و چه زماني بايد به آن پرداخته شود؟ ابتداي شروع و انتهاي آن كجاست؟ نقش ادارات و تشكل هاي مردم دركجاست؟ آيا از شخصيت هاي شهرستاني ارزشمند داخل و خارج از منطقه درتدوين آن استفاده خواهد شد يا خير؟ و ده ها سوال ديگر كه ما را به اين نتيجه مي رساند كه فرماندار محترم بايد در اسرع وقت كميته يا كميسيوني را ( جداي از كميته برنامه ريزي شهرستان كه به مسائل روزمره مي پردازد) مسوول مطالعه، تدوين و زمانبندي طرح جامع منطقه اي نمايند و ازمردم و همه علاقمندان هم بخواهند در ارائه نظرات خود به صورت حضورِي، كتبي و ... مسوولان را كمك نمايند.

فرماندار محترم و همه مردم عنايت دارند تا ما در قطب بندي هاي موضوعي بدون چارچوب و سيستم قرار داريم، اينطور عمل مي شود كه مسوولان دانشگاهي ما بخواهند منطقه صرفا قطب دانشگاهي باشد و در يك افق دوردست شهرستاني داشته باشيم كه مثل جمعيت ما 300 هزار نفر ، مسوولان كشاورزي بخواهند منطقه قطب كشاورزي باشد ودرافق 20 سال آينده، منطقه تامين كننده محصولات كشاورزي و دامپروري استان باشد ولي هنوز تكليف زمين خواري هاي مطرح شده توسط مسوولين مشخص نيست و اينكه در 20 سال آيا  زمين مناسبي خواهد ماند كه ما بخواهيم كشاورزي كنيم؟ يا در مساله گردشگري آنقدر ما عقب هستيم كه فقط چشمه اعلاء كه پيشاني شهر دماوند است هنوز معضل اصلي مسوولان است وهر سال مي آيد و مي رودو چشمه اعلاء فرقي با سال قبل ندارد؟ آياواقعا ساماندهي چشمه اعلاء اينقدر پيچيده است ؟ آيا فرماندار محترم نمي تواند در اقداماتي كوتاه مدت و دراز مدت، دستور دهند واگذاري آن به يك نهاد كارآمد انجام گيرد؟ آيا شهرداري دماوند از يك اقدام كوتاه مدت عاجز است؟ حال بماند كه بخواهيم براي شهرستان چشم انداز گردشگري ترسيم كنيم.

مردم ما كه به مشهدمقدس سفر كرده اند احتمالا از شانديز ، شهر ييلاقي مشهد ديدن كرده اند. اين شهر دردامن يك رودخانه قرار دارد كه دو طرف آن را درختهاي مناسب و تنومند پوشانده است و مردم مشهد جهت تفريح به اين منطقه مسافرت مي كنند. اين منطقه با همت مسولان مشهد به عنوان يكي از قطب هاي ملي قرار گرفته و اعتبارات فراواني براي احداث زيرساخت ها دريافت خواهد كرد. در صورتي كه در منطقه ما حداقل  چند منطقه مانند شانديز در كيلان ، دماوند، مراء، سربندان، آيينه ورزان و آبسرد وجود دارد كه مي تواند به خوبي پاسخگوي مسافران خسته باشد ولي آيا حتي نسبت به شناسايي آن اقدام كرده ايم؟

و بالاخره تا مسوولان، شوراها و شهرداران منطقه ندانند در كجا قرار دارند و از لحاظ توسعه موزون چه اولويتهايي براي منطقه آنها متصور است نمي توانند فعاليت هاي هماهنگ با چشم انداز داشته باشند و اين نتيجه حاصل مي شود كه در همه مناطق ، مسوولان شوراها تلاش مي كنند انشگاه تاسيس كنند، قطب گردشگري به وجود آورند، كارخانه هاي صنعتي احداث كنند و مي خواهند در هر شهري و منطقه اي از شهرستان، قطبها را با هم داشته باشند.

بدين اميد كه در آينده نزديك شاهد باشيم منطقه ما از يك طرح جامع برخوردار گردد.به اميد آن روز.

محمد پارساپور

نشريه ره آورد - شماره 241