فصل چهارم – كوه دماوند در جغرافيا و تاريخ
بخش اول: كوه آتشفشاني دماوند
آثار و شواهدي كه ازدوره هاي اول و دوم زمين شناسي در رشته جبال البرز ديده شده نشان دهنده ي اينست كه در حدود 130 ميليون سال پيش در دوره هاي مزوزئيك درياي عظيمي بنام «تيس» سراسر فلات ايران را پوشانده بود و سلسله جبال البرز هم در زير اين درياي بزرگ قرار داشته است. البته اين دريا به مرور خشك شده است.
اثار اسكلت بدست آمده مربوط به يكي از حيوانات عظيم الجثه در سلسله جبال البرز بيانگر اينست كه در گذشته تهران و دماوند، پوشيده از جنگلهاي استوايي بوده كه به مرور ايام از بين رفته است.
بيش ازدو ميليون سال پيش دردوران چهارم زمين شناسي، يعني دوره پليستوسن حركت لايه هاي زمين سبب شد تا قسمتهايي از پوسته فلات مركزي ايران استقامت خود را در برابر توده هاي مذاب مركز زمين از دست بدهد و در نقاط متعددي از فلات ايران آتشفشانهايي ايجاد شود. بدين ترتيب همزمان با انفجار آتشفشاني سبلان، سهند، آرارات، الوند و ... انفجار آتشفشاني كوه دماوند هم آغاز گرديد.
كوه دماوند يك آتشفشان جديد با حواشي منظم و داراي ساختار كوچك آتشفشاني بوده كه فقط پايه اش 400 كيلومتر مربع است.اما ارتفاع زياد آن بخاطر پي زيرين آن است كه از جانب پلور تا 2400 متر ارتفاع پيدا مي كند و 1400 متر ارتفاع اضافي بخاطر ريزش گدازه هاي جبهه شمالي است كه در زير حاجي دلا جمعا به بيش از 4000 متر مي رسد.
اين آتشفشان به تنهايي نسبتا منظم بوده اما هم ارز و هم اندازه نيست. چند يخچال طبيعي در قسمت هاي شرق و شمال شرقي در ميان خط الراس هاي صخره اي حوضه هاي ناندل را تشكيل مي دهند. سمت غرب و جنوب در دره هاي دالي كاي لار و رودخانه هاي هراز، يك سري مواد مذاب جاري است و چين وچروكهايي كه اغلب نامنظم است، يك نوع فلات از نظر توپوگرافي بوجود آورده است. رودخانه ها مخصوصا هراز كه در بالاي پلور بنام لار خوانده مي شود، بدور آتشفشان جريان دارد و نقش مهمي را خصوصا از نظر موفولوژي در دامنه ي جنوبي ايفا مي كند. جريان گدازه ها، دره ي لار را قطع نموده و موقعيتي را براي ته نشين شدن رسوبات و دشتهاي وسيعي را در داخل كوه ايجاد كرده است و هر چند از اين رود بيشتر به سوي شرق پيش مي رويم، رود هراز در زمينهاي نرم، خاكسترهاي آتشفشاني را در جوف خود بوجود مي آورد.
حوضه آتشفشان با شكل ناصاف و ناهموار بر روي سابستراتوم در زير لايه هاي چين خورده از رسوبهاي بهم فشرده خاك زير و اكثراً از شيث هاي لايس و سنگ آهكهاي دوران ژوراسيك و كرتاسه باقيمانده است. اين آتشفشان از صخره هاي سبز رنگ دوران سوم در شمال ناندل اصطحكاك پيدا مي كند و صخره هاي آتشفشاني گسترش يافته و برجستگي هاي كوه را از يك نوع ديگر در خود حفظ كرده كه در ابتداي عهد چهارم زمين شناسي از مشخصات البرز مركزي محسوب مي شود. مواد آتشفشاني كه تركيبات اوليه ي آن الكائين (قليايي) است وتركيبات جديدتر آن مبدا اسيدي را داراست از تركيبات trachy landrite تراكي لندريت آندزيت و انواع گوناگون breccia برسيا كه از انفجارات آتشفشاني سرچشمه گرفته و همچنين توليد خاكستر و سنگهاي تيره را كرده است كه بطور معمول از اين سنگها بهره برداري مي شود. تشكيل كوه آتشفشان با جريان گدازه ها و پراكندگي خاكستر با دوره هاي ركود متناوب از پايان دوره پليستوسن تادوران زمين شناسي هالوسن ( كنوني) يعني تا پايان تاريخ نئولتيك بطول انجاميد.
وسط قله، دهانه آتشفشاني با محيط 450 متر ديده مي شود و داخل آن هميشه پوشيده از برف است وقله ي دماوند از قيفي تشكيل مي شود كه شعاع دهانه ي آن در حدود 100 متر و عمق آن 30 متر است، جدار داخلي قيف در قسمتهاي جنوبي و غربي مملو از برف و در قسمتهاي شمالي و شرقي خشك است.آب برفها در مركز قيف جمع شده و حوضچه اي به شعاع 20 متر ايجاد كرده است. اين حوضچه كاملا دايره شكل بوده و سطح آن يخ بسته است.دهانه قيف كاملا دايره نيست و بيشتر به بيضي شباهت دارد. روي محيط دهانه قطعات بزرگ و كوچك سنگ گوگرد ديده مي شود و داراي پستي و بلندي مخوصا در قسمت جنوب شرقي محيط دهانه قيف چند سنگ وجود دارد كه به شكل باقيمانده ديوارهاي خراب يك ساختمان قديمي محوطه كوچكي را تشكيل مي دهد و در حقيقت پناهگاهي محسوب مي شود.
قله ي دماوند قريب چهار هزار متر از فلات رينه كه دردامنه ي آن واقع است، بلندتر به نظر مي رسد كه اين فلات قاعده ي كوه دماوند است و شكل آن كاملا مخروطي منظم است و از هر طرف دره هاي عميق دارد كه زمستانها پر از برف و در تابستانها جويبارها از آن جاري است و نبودن يخچالهاي بزرگ در اين كوه بيشتر بواسطه ي حرارت دروني آن است و رشته هاي آن در جنوب تا رود هراز ممتد است ولي در شرق بر روي رسوبات شوره و كرتاسه قرار گرفته ودر مغرب در حوالي كتل پلنگ آن رشته ها تا دو هزارو ششصد پايين آمده است و تمام نقاط واقع بين قريه اسك و كتل پلنگ از قطعات سنگهاي آتشفشاني پوشيده است. بطور كلي قله ي دماوند از سه چهت پوشيده از برف است.جهت ديگر معدن گوگرد است و خالي از برف مي باشد. مي توان ارتفاع 4000 متر به بالا را جزء مخروط اصلي ناميد. مخروط اصلي دماوند از چندين خط الراس و خط القعر طويل با شيب فوق العاده زياد در حدود 60 تا 90 درجه تشكيل مي شود.
در حال حاضر فعاليتهاي آتشفشاني فقط درچشمه هاي آبگرم بروز مي كند كه تشكيل باقيمانده هاي تراورتين را داده اند. مخصوصا در دره ي هراز كه ازچشمه هاي جوشان بسيار كوچكي در نزديكي چشمه هاي اسك و آب گرم وجود داشته و از زمان قديم تاكنون مورد استفاده قرار گرفته ( آثار حمام صفويه بيانگر اين موضوع است) .در جوار قله ي كوه خروج مواد آتشفشاني توليد ته نشست هاي گوگرد ( سولفور) را داده است كه توسط ساكنين منطقه تا اوايل همين قرن بهره برداري مي شد.
نمي توان گفت كه اين آتشفشان علت و موجبات زلزله هاي شديد در سلسله جبال مركزي را فراهم مي سازد. شايد علت آن ابتدا بخاطر تغييرات شكست صخره هاي عظيم muse جائيكه كوه را از شهر دماوند مجزا مي كند، پديد مي آيد.
در محدوده كوههاي آتشفشاني منشا اكثر سنگها از مواد مذاب است. سنگهاي آذرين دروني و بيروني و دلايل نمودار شدن سنگهاي آذرين دروني، فرسايش خاك است. در دماوند به جهت نبودن گياهان در ارتفاعات بالا و بادهاي شديد و نيز بارندگيهاي زيادو شيب هاي تند كه حركت رودها را سرعت مي بخشد، فرسايش خاك بسيار زياد است. نمونه ي بارز اين فرسايش را مي توان در دره ي يخار ديد.
از ديگر سنگهاي موجود دراين منطقه مي توان به برخي سنگهاي معدني اشاره كرد، نظير گوگرد كه در اطراف قله به وفور به چشم مي خورد. و آهك نيز در مناطق كم ارتفاع كوهپايه اي دماوند ديده مي شود. برخي منابع ذغال سنگ خصوصا در قسمت شمالي مانند معدن تينه و رگه هايي از بعضي فلزات مانند مس كه در دامنه هاي يال سرداغ بيشتر بچشم مي خورد.معادن پوكه معدني نيز در دامنه هاي دماوند بسيار است. سنگهايي چون سنگ چخماق سنگهاي دگرگون شده اي مثل مرمر، زاج سفيد و ... نيز دراين منطقه وجوددارد.
سنگهاي غيرآذريني كه در اين محدوده يافت مي شود يا همان سنگهاي آذرين دگرگون شده بر اثر عواملي چون: فشار ، حرارت و غيره هستند يا مربوط به قبل از دوره آتشفشاني مي شوند. سنگهاي نوع دوم معمولا بين 150 تا 300 سال قدمت دارند. در بين سنگهاي نوع دوم فسيل هم يافت مي شود.( 1 - p630 , 1993 : Hourcade – پتروف: 1366، ص 48 و 8-147)
ماحصل فعاليت هاي آتشفشاني كوه دماوند بعد از مخروط اصلي يا در 500 متر انتهايي قله ي دماوند ديده مي شود كه بنام تپه ي گوگردي يا دود كوه معروف است. در اين قسمت انبوهي از سنگهاي مخلوط و گوگردي وجود دارد كه با گرم شدن اين سنگها خصوصاً در فصل تابستان گاز گوگردي از آنها متصاعد مي شودو به همين علت اين قسمت را تپه ي گوگردي يا دودكوه نام گذاشته اند. اين گاز گوگردي بسيار بدبو و اشك آور است و ريه ها را به شدت مي سوزاند و تنفس را دچار مشكل مي نمايد. در دودكوه سه زاغه ديده مي شود كه هر سه گوگردي است. ( تفنگدار: 1377، ش 13، ص 23 – ابراهيمي: 1351، ص 47).
در جبهه ي جنوبي، درارتفاع 5000 تا 5100 متري آبشاري يخ زده قبل از تپه ي گوگردي ديده مي شود كه هيچ گاه يخ آن آب نمي شود.اين آبشار به طول 7 متر و قطري در حدود 3 متر دارد. هر روز در فصل تابستان بر اثر تابش نور خورشيد در حدود ظهر و يكساعت بعدازظهر درجه حرارت به بالاي صفر مي رسد و به دنبال آن مختصر آبي مخلوط با برف و يخ شروع به حركت مي كند و چون در حدود 4 بعدازظهر درجه هوا به زير صفر مي رسد دوباره بر اثر درجه هوا و باد به يخ تبديل مي شود و بدين ترتيب آبشار يخي تشكيل مي گردد و همواره يخ زده مي شود. در بالاي اين آبشار گودالي وجود دارد كه در تمام طول سال پوشيده از برف است.
اكثر صعودكنندگان در اين ارتفاع و در نزديكي اين آبشار دچار كوه گرفتگي مي شوند و به ناچار نرسيده به قله، بازگشت مي كنند. لازم به ذكر است كه در سمت چپ اين ابشار يخي آثاري از يك ساختمان ديده مي شود.(تفنگدار: 1377، ش 13، ص 23)
در حال حاضر شرقي ترين يخچالهاي مهم البرز روي قله ي دماوند ( عرض 35 درجه و 56 ثانيه و طول 52 درجه و 8 دقيقه شرقي) قرار دارند. تا زمان بازديد هانس بوبك با گروه كوهنوردي آلمان در سال 1315 ش (1936 م) هيچ حرفي از يخچالها نبود. هانس بوبك توصيف مي كند كه قله از ارتفاع 4500 متري به بالا تقريبا به كلي پوشيده از يخ و برف است.يخ و برف در مرتفع ترين نواحي پيوسته بودو به طرف پايين به نوارهاي عميقاً فرسايش يافته اي از برف و يخ تقسيم شده بود. بوبك دو يخچال كوچك را در دامنه هاي شرقي و شمالي تشخيص داد. يخچال شرقي از قله به سمت ديواره هاي صخره اي بريده بريده واقع در بالا دست دره تلو پايين در ارتفاع 4800 متر تا 5000 متري پايين آمده بود. در اينجا يخچال به وضوح بريده شده و ضخامت يخ در حدود 50 متر بود.يخ يخچالي در پاي صخره ها در ارتفاع حدود 3900 متري به صورت مخروطهايي از خرده يخ انباشته بود و به سمت پايين تا ارتفاع حدود 3400 متري ادامه داشت.يخچال واقع دردامنه هاي شمالي دماوند از 600 تا 800 متري زيرقله شروع شده و تا حدود ارتفاع 440 متري به پايين كشيده شده بود. در ارتفاعات پايين تر يخچال بريده و تكه تكه بود.بوبك خط برف را در ارتفاع 4500 متري قرار داد.
در سپتامبر سال 1958 م (1337 ش) پگي همراه گروه فرانسوي به قله ي دماوند صعود كرد و ناحيه را تشريح كرد. او يخچالي به مساحت حدود 2 كيلومتر مربع در شمال شرق قله توصيف كرد. احتمالاً همان يخچال شرقي توصيف شده بوبك است. اين يخچال كمي زير قله در حدود 5550 متر تا 5600 متري قرار داشت و در ارتفاع حدود 5100 متري تمام مي شد. در سطح يخچال، آدمكهاي برفي ( برآمدگي نوك تيزي از برف يخ زده است كه به شكل انسان است ) . پگي متوجه شد كه سمت جنوب دهانه قله از يخ پوشيده است.در اين محل ورودي دامنه ي جنوبي مخروط آتشفشان آدمكهايي به ارتفاع 50 تا 80 سانتيمتر يا بيشتر ديده مي شود.
جديدترين داده هاي مربوط به اين ناحيه توسط شواتيزر 1351 ش ( 1972 م) ارائه شده است. او اظهار داشت كه دامنه ي جنوبي از ارتفاع 4800 متر به بالا و دهانه قله دماوند با يخ و برف و آدمكها پوشيده است.
معروفترين يخچالهاي دماوند، يخچال بزرگ سيوله و دوبي سل در ضلع شمالي و يخچال معروف يخار در شمالشرقي است.علاوه بر اين يخچالها، يخچالهاي ديگري هم در غرب دماوند وجود دارد كه اسم خاصي بر آنها گذاشته نشده، به فاصله يك يال بعد از يخار نيز يخچال كوچكي وجود دارد. (دكتر جمشيد حسن زاده – دكتر محمد فخاري: كوه، 1377، ش 13، ص 32)
بخش دوم : تاريخ زمين لرزه هاي دماوند
سال 958 ميلادي در منطقه مشا دماوند زمين لرزه اي به بزرگي 7/7 ريشتر به وقوع پيوست كه در حدود 150 روستا به كلي ويران شد. وجود بناهاي قديمي در اين منطقه بدين معني نيست كه در گذشته، اين بناها از آسيب زلزله در امان بوده اند تخريب مسجد قديمي دماوند و دوباره سازي آن به جهت زمين لرزه بوده است. در هر صورت بناهاي قديمي به دشواري مي توانند تصويري درست از وضعيتي كه چند دهه گذشته در نتيجه زمين لرزه پديد آمده است، بدست دهند.
سال 1665 م (سال 1075 قمري) زمين لرزه هاي ويرانگري به بزرگي 5/6 ريشتر در مشا دماوندو توابع آن روي داد كه خانه ها و ساختمان هاي بسياري را ويران كرد. كتيبه اي در مسجد جامع به آسيب زمين لرزه اشاره كرده و تاريخ مرمت را كه در سال 1081 قمري ( 1670 ميلادي) انجام شده، ثبت كرده است. ( تاريخ زمين لرزه هاي ايران: 1370، ص 113 و 163)
سال 1082 ميلادي و يا در سال 1805 ميلادي در مشا دماوند، زمين لرزه ويرانگري روي داد كه دماوندو بارفروشي بابل و شماري از روستاها را ويران كرد. در سالهاي 1811 ميلادي و ژوئن 1815 ميلادي زمين لرزه هائي در منطقه مشا دماوند روي داد كه به منطقه دماوند وتوابع آن آسيب زيادي رساند. 27 مارس 1830 ميلادي در مشا دماوند زمين لرزه اي در 2 بامداد ( 1245 قمري) مناطق دماوند و شميرانات را تقريبا به طور كامل ويران كرد. در حدود 70 روستا در سوي خاوري جاجرود و امتداد راههايي كه از طريق دماوند به سمنان و دامغان مي رود، ويران شدند و تنها دردماوند بيش از 500 تن كشته شدند.واتسون كه در سال 1840 ميلادي از منطقه دماوند گذشته بود، خرابي ها را به زلزله سال 1825 ميلادي نسبت مي دهد. ( تاريخ زمين لرزه هاي ايران: 1370، ص 175 و 183).
2 اكتبر سال 1930 ميلادي در روستاي آه و مبارك آباد زلزله اي به بزرگي 2/5 ريشتر هنگام بعدازظهر رخ داد كه روستاي كوچك آه را ويران كرد و به روستاهاي همسايه آن آسيب فراوان رساند. در احمد آباد چند تن جان خود را ازدست دادند و در آن نزديكي كارخانه بطري پركني آب معدني چشمه اعلاء به حدي كه غيرقابل تعمير بود، آسيب ديد. زمين لرزه در جريان چشمه هاي آب گرم هيچگونه تغييري پديد نياورد. در مبارك آباد و منطقه آه ريزش سنگها سبب بسته شدن جاده ها شد. بويژه در سوي شمال خاوري مبارك آباد كه درآن قنات نيز مسدود گرديد، آسيب ها و تلفات سنگين تر بود. در دره ي ايرارود زمين لرزه چند خانه را در آردينه ويران كرد و سبب فروريختن ديوارها در سنگ دروازه شد.لرزه اصلي و پس لرزه هاي نيرومند آن در 7 اكتبر آسيب هاي افزونتري به دره ايرارود رساند.
سرانجام در سال 1955 ميلادي زمين لرزه اي به بزرگي 4 ريشتر كه در مشا دماوند رخ داد، آسيب هايي را به مشا، ايرا و دماوند كه درآن شماري از ساختمانها تخريب و غيرقابل سكونت گرديد. اين زمين لرزه در كرج، تهران، گرمسار و فيروزكوه به نيرومندي حس شد.( تاريخ زمين لرزه هاي ايران: 1370، ص 226)
بخش سوم: تاريخچه صعود به كوه دماوند
صعود به معناي گسستن و رها شدن از مرتبه ي پيشين و ترك فضاي مادي و گذر به عالم روحاني است و به عبارتي ديگر جدا شدن از عالم خاكي و قدم نهادن در مناطق سماوي، مناطقي كه آكنده از قواي قدسي است مي باشد. ( رك: به بخشهاي كوه قدسي و مينوي و نيز مقام و اهميت كوه دماوند)
صعود به بلندي هاو فتح قلل مرتفع كوهها، هميشه جزء آرزوهاي ديرينه انسان بوده و هست. مطمئنا در طول تاريخ ايران كساني بودند كه به قله ي دماوند صعود كردند و نامشان هم در جايي ثبت نشده، بنابراين تاريخ صعود منحصر به اشخاصي كه نام برده مي شود نيست اما متاسفانه نام و نوشته اي از آن اشخاص در دست نيست تا نام ويادي از آنها در اينجا آورده شود.صعود به قله ي دماوند در گذشته معمولا از جبهه جنوبي صورت مي گرفت اما امروزه تمام جهات مورد توجه كوهنوردان است.
تعدادي از مورخان و جغرافيانويسان به صعود از كوه دماوند اشاره كرده اند. اولين كسي كه دراين باره مطلبي نوشت، ابودلف خزرجي بود كه در سال 292 ه (905 م) در سفرنامه ي خود (ص 77) آورده كه هيچ كس پيش از او نتوانسته به نزديكي قله برسد يا بر بالاي آن قدم بگذارد. ابودلف، خود را اولين كسي دانست كه از كوه دماوند بالا رفته و خود را به نيمه بلندي كوه رسانده است. به تصور او كسي به آن مكاني كه او پا نهاده، قدم نگذاشته است.
سه قرن پس از ابودلف ، ياقوت حموي در كتاب خود ( ج2، ص 7-436) نوشته است كه قله ي دماوند، كوهي بسيار بلند و محيط بر اطراف و استوار و با عظمت است و هيچ كس نمي تواند به قله ي آن برسد و يا به آن نزديك شود.البته چيزي از صعود خود به قله بيان نكرده ولي نوشته هاي ابودلف را درباره ي چگونگي صعود و توصيف او درباره ي قله آورده است.
قزويني در كتاب خود( ص 118 و 120) از قول استاد علي بن زرين نوشته است كه دسته اي از كوهنوردان ، پس از گذشت پنج شبانه روز توانستند به قله ي دماوند صعود كنند. مسعودي در مروج الذهب ( ج1، ص 89) آورده كه از دامنه هاي كوه تا قله سه شبانه روز راه است وهر كسي كه به بالاي قله برسد، خواهيد ديد كه بالاي قله هزار ذراع مسطح است. نويسنده ي مجمل التواريخ و القصص ( ص 466) نوشته است كه صعود به كوه دماوند بسيار سخت ودشوار است.اما مطلبي كه درباره ي چگونگي صعود بيان نكرده است.
ابن فقيه در مختصرالبلدان ( ص 9 – 118) درباره ي صعود به كوه دماوند نوشته است كه مازيار (اسپهبد طبرستان) براي اينكه از سرگذشت ضحاك دركوه دماوند اطلاعاتي بدست آورد، عده اي را براي صعود به كوه دماوند فرستاد. اين عده پس ازدو يا سه شبانه روز توانستند بر بالاي قله صعود كنند.
ناصر خسرو به سال 438 ه (ص 4و5) نوشته است كه مردم براي اينكه نوشادر از اين كوه بدست آورند به قله ي كوه صعود مي كنند و سرانجام ابن اسفنديار در كتاب خود ( ص 83) نوشته است كه بنا بر گفته ي علي بن ربن الكاتب صعود به قله ي دماوند از اسك دو شبانه روز به طول مي انجامد.
سال 1006 ش (1627 م) توماس هربرت Thomas Herbrt از انگليس به ايران مسافرت كرد تا شاه عباس صفوي را ملاقات كند. شاه عباس صفوي در كاخ خود در فرح آباد ساري اقامت داشت، پس توماس هربرت به شمال مسافرت نمود و پس از انجام ماموريت سياسي خود در هنگام بازگشت از جبهه جنوبي به قله ي دماوند صعود كردو درباره قله نوشت:« قله ي دماوند از گوگرد تشكيل شده است و همه شب مانند آتنا برق مي زند.منظره بسيار زيبايي دارد، ولي براي شامه زننده است. به طوري كه براي بالا رفتن انسان ناچار است يك بسته سير همراه داشته باشد.» (گابريل، 1348، ص 126)
سال 1195 ش (1816 م) واتسون به قله صعود كرد و قله ي آتشفشان را پوشيده از يخ و گوگرد توصيف كرد. ( حسن زاده و فخاري: 1377، ش 13، ص 32).
سال 1216 ش (1837 م) تيلر تامسن Taylor Thomson انگليسي، وابسته سفارت انگليس در تهران اقدام به صعود از جبهه ي جنوبي به قله ي دماوند كرد.او از دهكده ي اسك شروع كرد، روز اول به گرماه Germeh كه داراي چشمه هاي آبگرم بود، رسيدند.اين چشمه ، همان چشمه اي بود كه هربرت به آن رسيده بود.در روز سوم نهم سپتامبر به سرحد برف رسيدند. پس از صعود در يك غار كوچك گوگردي در نزديكي قله كه پر از بخارهاي گرم بود، شب را به پايان بردند و سپس به قله صعود نمودند. ( گابريل، 1348، ص 213) ( 630 p , 1993 : iranica )
در همين سال يك گياه شناس فرانسوي به نام اُشرالوي Aucher Eloy به فاصله كمي از تامسن از جبهه جنوبي از دهكده ي اسك و رينه به قله ي دماوند صعود نمود.البته دو سال پيش، از تاريخ فوق يعني در سال 1214 ش( 1835 م) اقدام به صعود از قله ي دماوند كردند، اما تلاش آنها موفقيت آميز نبوده است. ( گابريل، 1348، ص 213) ( 631 p , 1993 : Hourcade)
سال 1222 ش (1843 م) يك گياه شناس اطريشي بنام تئودور كُتشي از جبهه جنوبي به قله ي دماوند صعود نمود و سپس ادعا كرد كه پيش از او هيچكدام نه تامسن و نه الوي به بلندترين قله ي آن نرسيده بودند. او نقشه ي از البرز، شرق دماوند تا غرب تخت سليمان به مقياس 392400/1 منتشر ساخت.( گابريل، 1348، ص 287) ( 630 p , 1993 : iranica)
سال 1241 ش (1861 م) اعضاي سفارت آلمان در ايران در زمان ناصرالدين شاه قاجار براساس طرحي كه هنريش بروگشن تهيه كرده بود، اقدام به صعود از قله ي دماوند كردند. اين هيئت 20 نفري بود.اعضاي اصلي آنها عبارت بودند از : بارون مينوتولي سفير پروس، هنريش بروگشن، سروان گرولمان و وابسته نظامي سه نفر از ديپلماتهاي سفارت انگليس و دو خدمتكار اروپايي و چند مستخدم ايراني.وسايل لازم همچون فشارسنج، گرماسنج و ... را به همراه برده بودند.صعود خود را از ده گزنه به سوي قله آغاز كردند.روز 29 ژوئيه ساعت 5/5 صبح شروع به حركت كردند كه سه نفر از اين گروه نتوانستند به قله برسند، بقيه افراد گروه به قله صعود كردند و حدود 2 ساعت مشغول تحقيقات در قله كوه شدند. ( هنريش بروگشن: 1367، ص 255).
سال 1244 ش( 1862 م) ف دوفيليپس به همراه يك سفير ايتاليايي به ايران آمد. او گزارشي راجع به شمال ايران تهيه كرده بود.گزارش او براساس صعود چند نفر از همكارانش به قله ي دماوند تهيه شده بود كه اطلاعات بسيار سودمندي از مشاهدات زمين شناسي را دربرداشت. ( گابريل ، 1348، ص 286)
سال 1248 ش (1868 م) دو نفر از آلماني ها بنامهاي مورو فرشفيلد به همراهي قربان نامي ( قربانعلي) كه از اهالي رينه بود به عنوان راهنما اقدام به صعود قله كردند و قله ي دماوند را فتح كردند. مسير صعود آنها احتمالاً از جبهه ي جنوبي بوده است. ( اشراقي: 1378، ش 17، ص 25).
سال 1249 ش( 1870 م) هنگامي كه اردوي ناصرالدين شاه قاجار در دامنه هاي جنوبي دماوند مستقر بود. چهارنفر از فراشان مخصوص بنامهاي مشهدي علي آفتاب گردانچي و كربلايي اسداله و سيد عزيزاله و حسين بالون ساز، به ميل هو رغبت خودشان و برآورده شدن نيازهاي دروني شان اقدام به صعود از جبهه هاي شمالي كوه كردند.
اين چهار نفر ظهر روز سه شنبه از اردو حركت كردند و هنگام غروب به منزل يكي از لاريجاني ها رفته واقامت گزيدند. يك ساعت مانده به روشنايي شخصي بنام قربانعلي از اهل آن خانه آنها را به سوي قله راهنمايي كرد. تقريبا نيم فرسخ به كوه دماوند صعود نمودند كه آفتاب طلوع كرد.قربانعلي نتوانست، بازگشت نموده اما سايرين با تلاش و كوشش فراوان به سوي قله حركت كردند.دو ساعت از طلوع آفتاب گذشته، بزهاي كوهي را ديدند كه مي چريدند ، با سختي وتلاش بسيار نزديك 2 ساعت مانده به غروب آفتاب به قله رسيدند. كربلايي اسداله بر ساير دوستان خود پيشي گرفته، قدري زودتر به بالاي قله رسيد اما حالت تهوع به او دست داده بيهوش شد. با استشمام و آشاميدن سركه، حالش بهبودي يافت.از اول دامنه كوه تا مسافت نيم فرسنگ مرتع و چراگاه و از آن به بالاتر ديگر نه علفزار و مرغزار و نه شكار بود. قله اندك مسطح دارد، مقدار پانصد ذراع لوزي شكل نيست به اطرافش و سطحش اندك مايل به تعقير. كربلايي اسداله كه حالش خوب شده بود، در طرف شرقي قله كه مشرف به لارستان است، دو حفره ملاحظه مي كند كه در دوران گذشته و حال لاريجاني ها حفر نموده، گوگرد مي آورند. عمق يكي مقدار دو ذراع شاهي و ديگر اندك كمتر.حفر نخست را طولاني و ممتد حفر كرده بودند، چنانچه مانند غاري شده بود و پاره برفي صلب بر آن احاطه نموده و پناهگاهي براي مسافران قله تشكيل يافته بود. شب را زير برف در ميان آن بسر برده و آنچه اين اشخاص آذوقه تهيه ديده بودند، نان، پنير، سركه، پياز، هيزم و زغال و غليان نيز همراه داشتند. آن شب تلاش بسيار كردند تا آتش روشن كنند تا از سرما حفظ شوند، اما ميسر نشد تا چه برسد به اينكه بالون روشن كنند. آن شب را با هزاران سختي به روز رساندند. در حاليكه نفسها مي گرفت وامكان خواب هم نبود و هوا گوگردي بود. اول « صبح صادق» بلند شدند با زحمت فراوان، آتش افروخته و گرم شدند. اندكي گوگرد شفاف صاف با خود آوردند، دو ساعت از طلوع آفتاب گذشته بود كه از بالاي قله بازگشتند و هنگام ظهر به پايه ودامنه ي كوه بازگشت كردند. مقداري نقره مسكوك و غيرمسكوك از قبيل انگشتري و مهر ثبت كه با خود همراه داشتند به واسطه ي رايحه كبريتي سياه شده بود. (داود محمدي: كوه، 1380، ش 23، ص 52)
در سال 1259 ش(1880 م) ج، وكال روزنبرگ فرانسوي به قله ي دماوند صعود نمود و كمي بعد از او در سال 1259 ش( 1880 م) ژ-ث .ناپيه Napier به قله ي دماوند صعود نمود و ارزيابي تازه اي از ارتفاع آن بعمل آورد. ( گابريل، 1348، ص 7-286)
سال 1264 ش( 1885 م) يك هيئت اكتشافي سوئدي، اقدام به صعود از قله ي دماوند نمود.متاسفانه نام اين كوهنوردان برما پوشيده است ولي هنگامي كه دكتر اشراقي به همراه هئيت هاي آمريكايي به قله دماوند قدم گذاشتند، زمان نصب پرچم يادگاري متوجه ي يك بطري شيشه در زير توده سنگ و شن مي شوند. با كنجكاوي بطري را برداشته و درد اخل آن با يادداشتي از هيئت اكتشافي سوئدي روبرو مي شوند كه از صعود به قله ي دماوند خبر داده بودند. ( اشراقي: 1378، ش 17، ص 28).
سال 1269 ش (1890 م) سون هدين سوئدي به كوه دماوند صعود نمود و ارتفاع اين كوه را اندازه گيري كرد.ارتفاع آن را 465/5 متر ثبت نمود. ( گابريل، 1348، ص 316)
سال 1277 ش( 1898 م)(1320 ق، ذي القعده) در روز دوشنبه اولين صعود ايرانيان از جبهه شمال شرقي از كنار دره يخار انجام گرفت. آقايان محسن بن عبدالله و مهندس مصطفي و مهندس حسين و احمد طيب و محمد معلم شيمي ( بايد در نظر داشت كه در آن سال چند گاهي پيش مي نمود كه نام فاميل درايران مد شده بود ( از طرف اداره جغرافيايي مظفري ( اين اداره در دوره مظفرالدين شاه در ايران ايجاد شده و تسميه مظفري تا حدي شاهد مدعاست) جهت صعود به قله دماوندو بازديد از معدن يخ دره يخار و اندازه گيري ارتفاع و تعيين غلظت و ... خوراك اين هيئت آنطور كه محسن بن عبدالله مي گويد عبارت بوده از مرغ پخته، نان خشك، زردآلو، كوفته شامي و پنير و كره ؛ لباس آنها هم همان سرداريهاي بلند ولي غيرقابل نفوذ بوده. بجاي كوله پشتي هم اشياء خود را در خورجين ريختند و پياده از تهران حركت مي نمايند. اين اكيپ پس از پنج روز راهپيمايي به نقطه اي كه گويا آن روز آب گرم خوانده مي شد، مي رسند. هيئت جغرافيايي دو نفر را كه براي جمع آوري گوگرد به كمر كوه مي رفتند، اجير نمودند و شخصي را هم بنام شيرعلي كه اهل مطالعه و اكتشاف بود خود را جهت باربري و كمك معرفي مي نمايند. شيرعلي در موقع حركت وسائلي را كه لايوشر در سال قبل به او داده بودو عبارت بود از چند نعل و عصاي نوك فلزي همراه خود آورده بود. كاروان در 17 اسد همان سال يا ميخهاي درازو نوك تيز كه با وسائلي در زير كفشهايشان اتصال مي شد، تقريبا الگويي بود از نوع ناقص گرامپوانهاي فعلي و همچنين نيزه هايي كه در انتهاي آنها سوزنهاي آهني بكار رفته بود در ارتفاع 5000 فوت به بالاي دره يخار مي رسند، براي عبور از دره مزبور اصول زيگراگ استفاده نموده در حدود چهار ساعت با برفهاي فشرده و يخهاي صيقل زده دست به گريبان مي شوند، آنها چند پل آويزان يخي كه طول يكي از آنها به 150 متر بالغ مي شد، مي گذرند و راه آنان را يك ديواره يخي سد مي كند.البته اين ديواره همان ديواره معروف دره يخار است و اكيپ مسير خود را از كرانه ديواره ادامه مي دهد. براي بدست آوردن آب با استفاده از ذره بين و به كمك نور خورشيد ، مقداري يخ را آب كرده و از ظروفي كه دور آنها را بوسيله نمد پوشانيده بودند، ذخيره مي نمايند. براي جلوگيري از اشعه ماوراء بنفش خورشيد و پيش گيري از برف زدگي و پيشگيري از ايجاد هراس بنا به دستور راهنماي خود چشم راستان را مي بستند كه آفتاب و انعكاس برف از سمت راست به چشم آنها آسيب نرساند. ساعت 12 يكي از شبهاي پر ستاره ماه اسد حركت انحرافي آنها از آخرين توقفگاه شروع مي شود.در ارتفاع 8900 فوت مهندس مصطفي در اثر قلت اكسيژن، خستگي مفرط اعصاب و سنگيني معده و عدم هم هوائي و برفي و موضوعات ديگر از ادامه ي صعود منصرف مي شود و با حال گريان و ناراحتي به استراحتگاه برمي گردد. بقيه اعضاي كاروان، پس از هشت ساعت ونيم موفق مي شوند كه به قله ي دماوند برسند. در حوالي قله سنگيني اغلب كارها بر دوش مهندس حسين بود.ترسيم و اندازه گيري هوا، ارتفاع مساحت قله دوربين كشي و يادداشت برداري رضايت بخش بوده است واكيپ در اواسط شهريورماه به تهران برگشتند. اين برنامه در حدود يك ماه بطول انجاميد. (ابراهيمي: 1351، ص 53)
سال 1285 ش( 1906 م) گوستاو لوكنت فرانسوي كه داروساز بود به ايران آمد و به بررسي آبهاي معدني از جمله آب معدني آبعلي دماوند پرداخت و حاصل مطالعاتش را بصورت كتابچه اي در پاريس به چاپ رساند. البته درباره ي صعود گوستاو لوكنت به قله ي دماوند ، اطلاعي در دست نيست.( بهروزي: كوه، 1379، ش 21، ص 55).
سال 1293 ش(1914 م) دكتر جردن آمريكايي كه مدير مدرسه ي آمريكايي در تهران بود با دسته اي از دانش آموزان، از جبهه ي جنوبي به قله دماوند صعود نمود. اينكه همراهان اين صعود چه كساني بودند و چند نفر ايراني و خارجي در آن هيئت بودند، اطلاعي در دست نيست. ( كوه، ش 20، س 5، ص 35)
سال 1298 ش( 1919 م) دكتر محمود اشراقي گلپايگاني كه در بيمارستان آمريكايي ها واقع در خيابان ژاله قديم به نام مريضخانه ينگي دنيا به همراه پزشكان خارجي جون دكتر بلر Beller، Mac Dowal ، Josef Cooke، Selat و ديگران مشغول طبابت و جراح رسمي بيمارستان بود و سالهاي طولاني معاونت بيمارستان بودو به كوهپيمايي علاقه زيادي داشته ودر جواني در زادگاهش شهر گلپايگان به كوهنوردي مي پرداخته و از ارتفاعات « قله جمال» ، « هنده» و « تخت پهلوان صابر» در ارتفاعات الوند گلپايگان و نيز از قله صعب الوصول « صالح پيغمبر» صعود نموده بود. در آن سال با گروه كوهنوردان آمريكايي كه اغلب از پزشكان بيمارستان آمريكايي تهران بودند با تجهيزات وباروبنه از جبهه ي جنوبي از طريق آبگرم لاريجان به رينه عزيمت كردند و در آنجا با استخدام يك نفر راهنما كه راهنمايي گروه را عهده دار مي شود با 5 نفر باربر و چند راس قاطر با دستگاههاي ارتفاع سنج، رطوبت سنج، هوا سنج و چادر و پرچم جهت نصب در نوك قله و با داشتن آذوقه و دستگاه دوربين عكاسي تا توقفگاه « حوض» حركت مي كنند و در منزل اول، استراحت كرده و فردا با راهنما وباربران به ارتفاعات مي روند. تا به قسمتي مي رسند كه به گفته ي ايشان بخارات گوگرد متصاعد بوده و از نظر تنقس دچار مشگل مي شوند. ولي به صعود ادامه مي دهند تا به منطقه ي گوگرد به طور وسيع و فراوان از بقاياي سنگهاي آتشفشاني در كوه پراكنده بوده، مي رسند.در آنجا باد به شدت مي وزيد و در بعضي مواقع ناچار در شكاف سنگها خميده و دور هم جمع مي شوند و دوباره به حركت به سمت بالا ادامه مي داده اند.
بالاخره با زحمات زياد موفق مي شوند بر بام ايران صعود كنند و پرچم يادگاري خود را نصب كنند. ايشان نيز يادآور شده اند كه از اهالي لاريجان و رينه وآبگرم، چند نفري شهادت مي دادند كه 30 – 20 سال قبل از صعود ما چند نفر اهل محل به مرتفع ترين قسمت قله رسيده بودند و در مراجعت يكي، دو نفر آنان دچار آسيب شكستگي استخوان پا مي گردند. اما متاسفانه اسامي اين پيشكسوتان كوهنورد را نتوانستند به ياد بياورند. ( اشراقي: 1378، ش 17، ص 28)
در سالهاي 1311 – 1310 ش ( 1932 – 1931 م) از پيشكسوتان كوهنوردي ايران شادوران ارسلان خلعت بري، دكتر اسداله بيژن ، دكتر مرتضي حسيني و تقي آزرمي از جبهه ي جنوبي به قله ي دماوند صعود كردند و البته توصيفي از قله و دهانه آتشفشان ارائه دادند. ( كتيبه اي: 1376، ش 6، ص3)
در سالهاي 1312 – 1311 ش (1933 – 1932 م) باقر فاضل خورشيدي، دكتر حسين بنايي، دكتر امين بيرجندي، صبحي مهتدي و چند نفر از كوهنوردان كالج آمريكايي تهران، موفق شدند از جبهه جنوبي به قله ي دماوند صعود كنند.( كوه: 1376، ش 6، ص 110)
سال 1311 ش( 1932 م) منوچهر مهران همراه با حسين بنايي وامير بيرجندي و يك آمريكايي از راه تهران و از قله ي توچال به روستاي افجه رفتند و پس از گردنه « افجه بشم» وارد دره لار شدندو از آنجا به جبهه ي جنوبي كوه دماوند راه يافتند و به قله ي دماوند صعود كردند. ( كتيبه اي : 1378، ش 16، ص 10)
سال 1312 ش( 1933 م) خانم جي – پي، سامر سكيل اولين زني بود كه موفق شد ازجبهه جنوبي به قله ي دماوند صعود كند .( گابريل، 1348، ص 213)
سال 1314 ش(1935 م) دو هيئت به قله ي دماوند صعود كردند. يكي به سرپرستي دكتر امين بيرجندي بود كه در آن گروه احمد ايزدپناه، حميد محمودپور و چند تن از مربيان ورزش ( متاسفانه از اسامي آنان بي اطلاع هستيم) حضور داشتند. صعود ديگر كه به سرپرستي احمد ايزدپناه بودو همراهش يك مربي ورزش بنام گباي و نيز يك نفر كه تبعه ي بلژيك بود. ( كتيبه اي: 1379، ش 20، ص 36)
و باز در همين سال( 1314 ش) داود نصيري از جبهه ي جنوبي به قله ي دماوند صعود نمود. ( مقيم: 1380، ص 34)
سال 1315 ش( 1936 م) لودويك شيتناور Steinauer و ولفگانگ گورتر از جبهه ي شمالي به قله ي دماوند صعود كردند. البته شتيناور و گورتر راه ديگري را براي بازگشت از قله برمي گزينند و البته هانس بوبك اتريشي با اين گروه كوهنوردي آلمان همراه بود كه در طي صعود خود يخچالهاي دماوند را به رشته تحرير درآورد. كتيبه اي: 1378، ش 14، ص 5) ( 631 p , 1993 Iranica)
سال 1317 ش ( 1938 م) دكتر مرتضي حسيني، تقي آزرمي، دكتر اسداله بيژن و ارسلان خلعت بري ( سرپرست) از جبهه ي جنوبي به قله صعود كردند. پس از اين صعود موفق، خلعت بري سرپرست گروه درباره ي صعود خود و همراهانش و قله ودهانه آتشفشان گزارشي تهيه كرده و در روزنامه منتشر ساخت. ( كتيبه اي : 1377، ش 13، ص 36)
سال 1317 ش (1938 م) يك هيئت چهارده نفره آلماني كه سرپرستي هيئت به عهده ي ولفگانگ گورتر بود، از جبهه ي شمالي كوه دماوند، با گذراندن يك شب در ميان راه و صعود از يخها و سنگهاي مسير به قله ي دماوند صعود كردند. ( كتيبه اي : 1377، ش 13، ص 36)
و باز در همين سال (1318 ش) هونزت H,Wenzet به همراه كُخ Koch كه معدن شناس بودند و در دانشگاه تهران كار مي كردند، به منطقه ي كوه دماوند رفتند و از تشكيل كوه دماوند و رسوبات آتشفشاني آن را مورد مطالعه قراردادند. ( گابريل، 1348، ص 384)
سال 1318 ش( 1939 م) مرحوم احمد سرتيپ و ايزد پناه و داود نصيري پياده از لشگرك تهران به لواسان و لار رفته و سپس از مسير جنوبي به قله ي دماوند صعود كردند. ( علي مقيم: 1380، ص 34)
سال 1322 ش (1943 م) در روز جمعه كيومرث سپهري، محسن محسنين به اتفاق يك زن و شوهر اطريشي ( ورنر باخان) از مسير جبهه جنوبي اقدام به صعود از قله ي دماوند نمودند. ساعت 3 دقيقه بعد ازنيمه شب ( 3 دقيقه صبح جمعه) از گردنه ي لومر قبل از آبادي رينه سوي قله حركت مي كنند. زن و شهر اطريشي در نيمه راه مي مانند.سپهري و محسنين در ساعت 45/1 دقيقه بعدازظهر روز جمعه به قله مي رسند. مجموع صعود آنها 13 ساعت و 42 دقيقه ومدت مراجعت آنها از قله تا جاده رينه و بازگشت به تهران نيز 6 ساعت و 15 دقيقه طول كشيده است. مجموعا 19 ساعت و 57 دقيقه زمان رفت و برگشت آنها بوده است. ( كتيبه اي: 1374، ش 1، ص 49، 1380 ، ش 22 ، ص 4)
و نيز در همين سال 1322 ش يك تيم كوهنوردان ايراني به سرپرستي كاظم گيلان پور به همراهي ابراهيم معتمدي، اكبر عوض خاني، پرويزي و اميرفيض در فصل تابستان از مسير شمالي به قله صعود كردند. ( مقيم: 1380، ص 34)
و باز هم در همين سال (1322 ش – 1943 م) هيئتي به سرپرستي استاد مهدي نيكخو كه گغام ميناسيان نيز دراين گروه بود، به قله ي دماوند صعود كردند. ( كتيبه اي : 1378، ش 15 ، ص 32) در همين سال پرويزي نخستين صعود تابستانين انفرادي به قله ي دماوند را انجام داد. ( مقيم: 1380، ص 34)
سال 1325 ش( 1946 م) محمدكاظم گيلان پور، هوشنگ معتمدي و علي اكبر عوضخاني، براي نخستين بار به راه تازه اي در كوه دماوند پا نهادند. آنها از تهران به دلارستاق رفتند، از روستاي كرف به تخت فريدون رفته و شبي را درآنجا گذراندند و روز بعد خود را به قله رساندند. ( كتيبه اي : 1379، ش 20، ص 33 – 1377، ش 11، ص 10 – 1376، ش 8، ص 61)
سال 1326 (1947 م) محمد كاظم گيلان پور كارواني را ترتيب داد كه در اين كاروان نخستين گروه دختران ايراني به اسامي فروغ ارشدي ، بدري تاج بخش، عصمت قاضي، فرخ كوهكن و سوزان شريكر از مسير جنوبي به قله ي دماوند صعود كردند. ( مقيم: 1380، ص 35)
سال 1327 ش( 1948 م) تيم 5 نفره بانوان ايراني از باشگاه نفت از يال شمالي به قله ي دماوند صعود كردند. در اين صعود فروغ ارشدي ، بدري تاج بخش، سوزان شريكر ، عصمت قاضي و فرخ كوهكن شركت داشتند. ( كتيبه اي: 1377، ش 13، ص 37 – مقيم: 1380، ص 35)
سال 1328 ش( 1949 م) كاظم گيلان پور و جليل كتيبه اي ، اميرفيض ، دكتر نوابي، دكتر افشار شيرازي، دكتر شفيعيها، پرويزي از مسير جبهه جنوبي از رينه و آبگرم به سنگ نو و سپس به منار و تخت فريدون بالا رفتند و روز ديگر دماوند را به سوي شمال اريب رفتند و آنگاه از سنگها و يخچالهاي شمالي پا به قله ي دماوند نهادند. ( كتيبه اي: 1379، ش 20، ص 33 – 1377، ش 11، ص 10)
سال 1329 ش( 1950 م) دسته اي چهارنفري بنامهاي گغام ميناسيان ، نوراير ميناسيان، استپان مراديان، سركيس وسكانيان از گرده ي شمال شرقي به قله صعود كردند. اين چهار نفر پس از رسيدن به قله، شب را در فضاي باز ارتفاع 5630 متري در جنوب شرقي كوه به روز رساندند.اين گروه چهارنفري نخستين صعودكنندگان اين مسير بودند. ( كتيبه اي: 1379، ش 20، ص38)
در همين سال ( 1329 ش) محمدكاظم گيلان پور، جليل كتيبه اي ، محمد محيط و هوشنگ محيط و خانم ها عصمت قاضي، نصرت كوهكن، فرخ كوهكن از جبهه ي شمال شرقي به قله ي دماوند صعود كردند.البته دراين صعود وسايل لازم كوهنوردي چادر، كفش كوهنوردي و ... به همراه نداشتند. شب اول رادر كنار چشمه سنگ نو و شب دوم را در كنار تخته سنگهاي آتشفشاني تخت فريدون گذراندند و در روز 20/6/29 در يك هواي صاف از گرده كناره يخار بالا رفتند.هوشنگ محيط از همراهي با ديگران كنار كشيد وخواست تجربه اي در بام يخي و يخچال يخار داشته باشد كه سر خورد و در حاليكه به روي شكم افتاده بود و با دستانش به برجستگيهاي يخي چسبيده بود، كتيبه اي به سراغش رفته و با ياري گرفتن از يك گيره سنگي ديگر، او را نجات داد. بعدازظهر 20/6 به بالاي قله رسيدند. بازگشت آنها از جبهه ي جنوبي بوده است. صعود دختر خانمهاي نامبرده از اين جبهه براي نخستين بار در ايران بود. ( كتيبه اي: 1379، ش 20، ص 34)
و باز هم در همين سال (1329 ش) ابراهيم صدري كه از پيشگامان كوهنوردي محسوب مي شود، از تيغه ي شمالي به كوه دماوند صعود نمود. ( كوه، 1378، ش 15، ص 61)
در سال 1331 (1952 م) گغام ميناسيان همراه با يرواند گالوستيان، منوچهر جهانبگلو، مرتضي سرمدي، غلامحسين بالكاني در تابستان از مسير شمالي به قله صعود كردند. ( كتيبه اي : 1376، ش 9، ص 4) البته گغام ميناسيان برنامه ريز اين صعود بود.اين دسته 5 نفري از راه سنگ نو به دره شمالي كوه دماوندو از آنجا به بن كوه صعود را آغاز كردند و شبي را در نزديكي قله به روز رساندند و در روز بعد بر بالاي قله بودند. ( كتيبه اي : 1377، ش 11، ص 10)
در همين سال (1331 ش) يك مسير بالنسبه مشكل در امتداد خط الراس شرقي توسط محمدكاظم گيلان پور و برنارد پي ير Bernard Pierre گشوده شد. ( 631 p , 1993 , Iranica)
و باز هم در همين سال ( 1331 ش) در فصل تابستان گغام ميناسيان به همراه استپان مراديان، پس از صعود از غرب به قله ي دماوند، تا ارتفاع 4000 متري پايين آمدند و از آنجا برنامه ي دورزني اين كوه را آغاز كردند. از مغرب به گردنه ي سرداغ و سپس به جبهه ي شمالي روي آوردند و هدفشان گذر از دره يخار و جبهه شرقي بود كه سرانجم نقطه ي پايان را در آبگرم گذاشتند. گغام ميناسيان دهه 1330 را با دور زدن دماوند شروع كرد. ( كتيبه اي: 1378، ش 15، ص 32)
سالهاي 1331 و 1332 ش ( 1953 – 1952 م) كوهنورداني از تهران از جبهه شرقي دماوند تا لب دره ي يخار بالا رفتند و شكافهاي يخار را ديدند و سپس بدون صعودبازگشتند. متاسفانه از اسامي اين كوهنوردان بي اطلاع هستيم.س
سال 1332 ش ( 1952م) گروه فرانسوي بنامهاي برنارد پير، لويي دوبو و پل ژاندر موفق به اولين صعود مستند از دره يخار به قله مي گردند. ( مقيم: 1380، ص 35)
سال 1335 ش ( 1956 م) منوچهر مهران يك كاروان 40 نفري ترتيب داد كه بزرگترين كاروان به قله ي دماوند بود. اين چهل نفر عبارت بودند از:
1- عبدالله صنيعي پور، 2- ابوالفتح افشار، 3- مرتضي بنايي، 4- علي شكوهي، 5- حسن معرفت، 6- كاظم گيلان پور، 7- حسين رفوئيان، 8- آرسن سركيسيان، 9- حبيب الله قشقائي، 10- سيد مصطفي زينتي، 11- گردافكن، 12- مرحمت الله پيرعلي ، 13- محمدنياوراني، 14- عيسي گوهرجو، 15- يرواند گالوستيان، 16- فرهنگ مهتدي، 17- علي اكبر حكمي زاده، 18- صفدر شهروزي، 19- جمال كاظمي، 20- حسين مقدم، 21- رضي عرب آذري، 22- محسن شادزاد، 23- جواد معيري، 24- باقر فارابي، 25- اصغر رباني، 26- محمد ناظمي، 27- فضل الله سخائي، 28- ابوالفضل منفرد محصل، 29- عباس مژده بخش، 30 – حبيب الله بيژن، 31- هوشنگ شهابي، 32- غالمعلي ماشااله خاني، 33- مرتضي فريدونيان، 34- سياوش امير، 35- عباس گل نراقي، 36- جعفر شيديان، 37- نادر وكيلي، 38- رضا مفرح، 39- ناصر موقر و 40- مهدي استامبولچي.
ساعت 6 صبح، پنجشنبه 22 مرداد ماه كاروان حركت كرد. ساعت 5/10 صبح به آبعلي رسيد و ساعت 12 به قريه پلور، ساعت 4 بعدازظهر به رينه و مستقيم به آبگرم رفتند. 16 نفر از اين كاروان به سرپرستي علي شكوهي از دماوند پياده آمده وبه كاوران ملحق شدند. سيد مصطفي زينتي كه دونده دو ماراتن بودند از تهران تا آبگرم را پياده حركت كرده و به كاروان رسيده بودند. شخصي بنام شعبان ازآبگرم و دو نفر بنامهاي حسن وعلي ازرينه استخدام شده بودند. ساعت 2 نيمه شب كاروان به سوي قله حركت كرد. مهندس صنيعي پور و شكوهي و زينتي خيلي به سايرين كمك كرده بودند. سرانجام به قله رسيدند و پس از 5/2 ساعت توقف، بازگشت كردند. مرتضي بنايي در بازگشت از قله، فاصله ي قله تا بارگاه سوم را در مدت 50 دقيقه پيمود كه نفر اول گروه بودو به عنوان حركت شاخصي تلقي شد.جوان ترين كوهنورد كاروان، محصل منفرد براي كوتاهتر كردن راه مسير را تغيير داد كه دچار مشكل شد كه گردافكن ، پيرعلي وكيلي، گوهرجو و معيري و چند نفر ديگر مفرح، شيديان، ماشاءاله خاني با لباس خود را به رودخانه هراز زده و براي نجات دوست خود كوشيدند و او را نجات دادند.صبح چهارشنبه از اسك به قله ي آبگرم مراجعت كردند و بعد از يك روز استراحت 16 نفر از كاروانيان به سرپرستي شكوهي پياده از راه دماوند به شهر مراجعت كردند و بقيه با اتوبوس از آبعلي به شهر بازگشتندو در روز دوشنبه شهريورماه به همه ي كوهنوردان حكم مدال قهرمان اعطا گرديد. ( احمد معرفت: 1352، ص 343 – 337)
سال 1335 ش ( 1956 م) اواخر تيرماه گروهي ازفرانسه به سرپرستي اميل تالون Emil Talon كه هدف آنان صعود به دماوندو علم كوه بود به تهران آمدند كه راهنمايي چند نفرشان را از تيغه ي تخت فريدون بر عهده مهندس نوراير ميناسيان بود. (كتيبه اي: 1376، ش 8، ص 65)
و نيز در همين سال (1335 ش) رضا اكينچه و محمدباقر زيارتي و خليل ميلاني براي نخستين بار از جبهه جنوبي با به همراه داشتن اسكي به قله صعود كردند. (كتيبه اي: 1377، ش 11، ص 9 – 1379، ش 21، ص 6 و7) البته پيش از آنها محمدعلي پرويزي از قله ي دماوند با اسكي از سمت جنوب سرازير شده بود. ( كتيبه اي: 1378، ش 16،ص 11)
و باز هم در همين سال ( 1335 ش) جعفر بهدادنيا از مسير جنوبي بدون داشتن امكانات و نبودن مكاني بنام بارگاه سوم به قله صعود كرد. ( كتيبه اي: 1377، ش 12، ص 42)
در همين سال (1335 ش) يك گروه 5 نفري از جبهه جنوبي به قله ي دماوند صعود كردند. اين گروه عبارت بودند از: مهندس نخعي، مهندس نور، مراد بهارمست، ميرهادي و حمزوي. ( احمد معرفت: 1352، ص 338)
و باز در همين سال (1335 ش) يك گروه از افسران انگليسي از جبهه ي جنوبي به سوي قله ي دماوند حركت كردند كه از اين گروه فقط دو نفر آنان توانسته بودند پا بر بالاي قله دماوند بگذارند. ( احمد معرفت: 1352، ص 338)
سال 1336 ش ( 1957 م) در زمستان حسين حاج كريمي، حسين عسگري و داود محمدي ( سرپرست كه از اعضاي گروه تنسينگ- هيلاري بودند، توانستند از جبهه ي جنوبي به قله صعود كنند. ( كتيبه اي: 1379، ش 21، ص 6)
سال 1337 (1958 م) يك هيئت علمي اعزامي از مركز مطالعات فرانسه كه ژاك دمرگان مسووليت آن را به عهده داشت و شخصي بنام پگي به همراه اين گروه بود به قله ي دماوند صعود كردند و آن ناحيه را تشريح نمودند. ( 631 p , 1998 , Hourcad) ( حسن زاده و فخاري، 1377، ش 13، ص 32)
سال 1339 ش( 1961 م) علي اصغر امين نيا، اولين صعود موفق زمستاني به قله ي دماوند را از مسير شمال شرقي انجام داد. ( كتيبه اي: 1377، ش 13، ص31)
سال 1341 ش( 1962 م) ناصر بنا كننده، علي اكبر سعيدي، عباس عليزاده و داود محمدي در هوايي صاف و آفتابي از پل لومر صعود خود را آغاز كردند. دوشب را در راه صعود گذراندند و سومين روز 27/11 به علت وزش باد شديد و سرماي زياد منهاي سي درجه اجازه نداد كه به قله صعود كنند. پس از هشت دقيقه تحمل هواي آنجا، به ناچار راه بازگشت را پيش گرفتند. البته اين صعود براي عليزاده، سي و دومين صعود به اين كوه بود. ( كتيبه اي: 1379، ش 21، ص7)
سال 1342 ش( 1963 م) ناصر رستمي، مرحوم عباس عليزاده، نلي يقيائيان، مرحوم مهدي زرافشان به قله ي دماوند صعود كردند و شب بر فراز قله تا به صبح ماندند. بنا به گفته ي آقاي ناصر رستمي گويا قبل از شب ماني گروه ياد شده، دسته اي از كوهنوردان روسي نيز شب ماني روي قله داشته اند. ( مقيم: 1380، ص 83)
سال 1344 ش( 1965 م) در تابستان براي نخستين بار دو نفر از سازمان دماوند تهران بنامهاي جهانگير امامي و بهمن ناصحي نخستين گامها را در دره ي ژرف و ناشناس يخار گذاشتند. ( كتيبه اي: 1379، ش 20، ص 37) آنان در سه روز از پايين اين دره واز خط بمبارانهاي سنگ غلتان عبور كرده و به ديواره يخي نزديك شدند. پس از بررسي و عكسبرداري از توده هاي بزرگ و شگفت انگيز يخ، از دهليزي در شمال شرقي بر گرده ي تخت فريدون سوار شدند و از آنجا به قله رسيدند. ( كتيبه اي: 1376، ش 9، ص5)
و نيز در همين سال ( 1344 ش) سه تن از كوهنوردان آرارات در اوايل فروردين ماه بنامهاي درگريگوريان، ميرزا بگيان، نعلبنديان و هاروطونيان توانستند از مسير شمال شرقي گرده ي تخت فريدون پابرقله بگذارند. ( كتيبه اي: 1379، ش 20، ص 37)
و باز هم در همين سال (1344 ش) گروهي از سازمان دماوند، مسيرشرقي دماوند را انتخاب كردند و تا لب يخار بالا رفتند.كوهنوردان از روي شيب يخي در سمت شرق بام برفي گذشتند و به قله ي دماوند صعود كردند. متاسفانه از اسامي اين كوهنوردان اطلاعي در دست نيست.( كتيبه اي: 1376، ش 9، ص 55)
و باز در همين سال ( 1344 ش) نخستين صعود زمستاني يال ملاخوران توسط عباس عليزاده، شهيد ناصر گارسچي، جمشيد عبداللهي و حمزه بايه بانجام رسيد.( مقيم: 1380، ص 37)
سال 1350 ش( 1971 م) هيئتي مركب از كوهنوردان اتريشي و سوئيسي، به سرپرستي ولف گنگ نايريس، كه احتمالا رينهولد مسنر با دو كوهنورد ايتاليايي هم دراين هيئت بودند، در فاصله ي پايان اسفندماه و آغاز فروردين ماه ، اقدام به صعود از قله ي دماوند نمودند. اما طوفان و برف سبب شد تا پس از دو روز و نيم زنداني شدن در پناهگاههاي جنوبي، سرانجام به سختي جان از مهلكه بدر بردند. كوهنوردان اين كوه را هيمالايي ديگر خواندند و سرپرست هيئت از اين كوه به تلخي ياد كرد و آن را سخت تر از جبال آند خواند و آن را با هيمالايا برابر دانست. ( رابوكي: 1376، ش 6، ص 18 – كتيبه اي: 1377، ش 11، ص 9)
دهه 1350 ش (1971 م)چهار كوهنورد ژاپني به راهنمايي حسين عديلي به سوي قله ي دماوند حركت كردند. اين هيئت 5 نفري از راهي آنسوي « كافردره» جنوب شرقي بالا رفتند و قدم بر قله نهادند.بازگشت اين كوهنوردان، سوار بر اسكي هاشان، از همان راهي بودكه بالا رفته بودند. ( كتيبه اي: 1377، ش 11، ص 9)
سال 1351 ش( 1972 م) شوايتزر به قله ي كوه صعود كرده و يخچالهاي كوه دماوند را توصيف كرده و اظهار داشته است كه دامنه هاي از ارتفاع 4800 متر به بالا و دهانه قله دماوند با يخ برف و آدمكها پوشيده شده است.( فخاري و حسن زاده: 1377، ش 13، ص 32)
سال 1351 ش( 1972 م) سرخلبان يك هواپيماي انگليسي بنام كاپيتان كِلْم به همراه يكي از كوهنوردان به قله ي دماوند صعود كرد. ( اشرفي: 1377، ش 12، ص 43)
سال 1351 ش( 1972 م) برنامه اي تمريني براي صعود به اورست از طرف فدراسيون كوهنوردي ترتيب داده شد كه حائزين شرايط مي بايست داراي سابقه ي كار ورزشي درخشان و طولاني بودند. اردويي در يخچال سيوله دماوند برگزار گرديد كه توام با صعود به يخچال بود، در اردوي 80 نفري از سراسر ايران بهدادنيا و 19 نفر ديگر موفق به اين كار شدند. ( اشرفي: 1377، ش 12،ص 43)
سال 1352 ش( 1973 م) برنامه اي تمريني براي هيمالايانوردها از طرف فدراسيون كوهنوردي كه هدف آتي اورست بود، ترتيب داده شده بود.سي نفر از كوهنوردان شهرستان ها و تهران كه سه نفرشان زن بودند از جبهه ي شمالي دماوند در هوايي برفي و طوفاني در ارديبهشت ماه اقدام به صعود كردند.نصرت اله نوري( سرپرست فني) و علي اصغر امين نيا( سرپرست) بودند. 26 نفر به ترتيب و در چهار محله پا به قله گذاشتند، يكي از آنان خانم روح انگيز حكيمي بود. قليچ خاني كه شبي را به تنهايي در قله به روز رسانيد. ( كتيبه اي: 1377، ش 11، ص 9)
سال 1352 ش ( 1973 م) ناصر گارسچي يك گروه از كوهنوردان يوگسلاوي را براي صعود به قله ي دماوند هدايت نمود و به قله صعود كردند. ( كتيبه اي: 1377، ش 11، ص 10)
از سال 1352 ش به بعد عبدالواحد خنجي به ياري سازمان جغرافيايي براي نخستين بار به تهيه ي نقشه هاي كوهنوردي پرداخت كه تعداد آنها از 15 عدد هم فراتر رفت. براي تدوين آنها، با دسته اي از نقشه برداران سازمان جغرافيايي به كوهها مي رفت وهم به مشاوره و تبادل نظر با خبرنگاران كوهنوردي روي آورد. ( كتيبه اي: 1377، ش 11، ص 46)
سال 1353 ش( 1973 م) محمد شهيدخت ( شهيدي) با رضا هاشمي در تابستان ازجبهه شرقي دماوند بالا رفته و از آنجا راهي يخچال يخار شدند و از دهليز يخي سمت چپ يخار اصلي گذشتند. آنجا را استاد كتيبه اي بنام دهليز شهيدي نام گذاشتند، چرا كه نخستين صعود از آنجا را او رهبري نمود.( كتيبه اي: 1377، ش 12، ص 22)
در همين سال ( 1353 ش) جلال رابوكي ( فروزان) براي بار دوم در اواخير پاييزبه هدف صعود، به سوي يخار رفتند. اما شتاب زمستان به آنها اجازه ي صعود نداد. بارش برف و ريزش بهمن هاي پي در پي، سبب شد كه بازگردند. بنابراين صعود انجام نشد.(كتيبه اي: 1378، ش 14، ص 6)
سال 1353 ش( 1973 م) پس از 3 سال تلاش زمستاني و تابستاني بر روي طولاني ترين يال دماوند ( يال شمال شرقي) تيمي به سرپرستي علي محمدپور به همراه يك گروه 11 نفره شامل: ناصر خوشه چين، مسعود رجايي، ابراهيم بابايي، محمد رمضاني فر، منوچهر تعالي، حسين صديق باور، صادق بابايي، اصغر مريخي آذري و بيژن صادقي موفق شدند اولين صعود زمستاني يال شمال شرقي دماوند را در ساعت 3 بعدازظهر 8/11/1353 به انجام برسانند. ( مقيم: 1380، ص 37)
سال 1354 ش ( 1974 م) از سازمان دماوند تهران علي اسكنداني با همراهانش تكرار صعود زمستاني از راه جنوب دماوند را تدارك ديدند. براي يك گروه ايراني و گروهي از ژاپن نيز برنامه اي تمريني تريب داده شد. براي اجراي برنامه ي آينده شان در صعود به « ماناسلو 8163 متري» منتهي به جهت طوفان و سرماي شديد از رسيدن به قله ي دماوند محروم شدند. ( كتيبه اي : 1377، ش 13، ص 17)
و بازدر همين سال ( 1354 ش) گروهي از كوهنوردان دانشكده فني دانشگاه تهران براي دومين بار موفق به صعود زمستاني يال شمال شرقي گرديدند كه در حين صعود متاسفانه يكي از اعضاي گروه فوت مي نمايد. ( مقيم: 1380، ص37)
سال 1355 ش(1976 م) جلال رابوكي، محمود افغان و مجيد عبداللهي در اواخر دي ماه پس از راهيابي به دره يخار از استله سر و رساندن خود به زيرگرده شرقي متاسفانه بدليل برخورد با هواي خراب وطوفاني از طريق يكي از دهليزهاي سمت شمال در حوالي پناهگاه 3 روز چادر زده سپس به استله سر بازگشتند. اين برنامه ناموفق را مي توان تنها اقدام زمستاني بر روي دره يخار به حساب آورد. ( مقيم: 1380، ص 38)
سال 1355 ش( 1976 م) برنامه اي تمريني براي صعود به گاشربروم از سوي علي اسكنداني در قله ي دماوند پيشنهاد گرديد. التبه او قبل از سال 55 دو صعود ناموفق روي يال جنوبي دماوند داشته است. اين هيئت در اوايل بهمن ماه از مسير شمالي به سرپرستي اسكنداني و همراهي فتح الله كيائيها، رئيسي، مظاهري و علي باباجاني به قله صعود كردند. شرح كلي اين صعود موفق در كيهان ورزشي سال 55 منتشر شده است. ( فتح الله كيائيها: كوه، ش 22، ص 19)
وباز در همين سال (1355 ش) اولين بار در زمستان محمود مرتضوي، جلال رابوكي، محمود رمضاني شبي را بر فراز قله دماوند به صبح رساندند.( مقيم: 1380، ص 86)
و باز در همين سال (1355 ش) علي اسكنداني از مسير جبهه ي شرقي فرودي با اسكي از بالاي قله ي دماوند انجام داد. ( كتيبه اي: 1377، ش 13، ص20)
سال 1356 ش( 1977 م) گروهي از كوهنوردان تبريز در بهمن ماه از مسير جبهه ي شمالي از مسيري كه امروز به آن « مسير جان پناهها» گفته مي شود و در آن سال هنوز از پناهگاهها خبري نبود، اقدام به صعود كردند. اين گروه عبارت بودند از: رضا ارغندي (سرپرست) همراه با مسعود آقابالايي، رحيم بهزادي، بيوك بينش، حسن پرتوي، بهروز رهبر و سعيد سطوتي كه با برپايي چهاربارگاه در ارتفاع 3200 متري، 3800، 4200 و 5000 متري خود را به نزديكي قله رساندند. كولاك بسيار شديد سبب شد تا شبي را در ارتفاع 5450 متري بگذرانند، آن هم در زير چادري كه برافراشتن آن ميسر نشد. سرانجام در تاريخ خ13/11/56 بر قله پا نهادند. ارغندي، آقابالايي، پرتوي و رهبر، كساني بودند كه پا بر قله گذاشته بودند. البته اين صعود را مي توان نخستين صعود زمستاني آن مسير به حساب آورد. اين صعود دشوار كه 9 روز برايش تلاش كرده بودند، متاسفاه با سرمازدگي شديد پاي پرتوي همراه بود كه سرانجام مجبور به قطع پاها گرديدند. ( كتيبه اي: 1377، ش 22، ص 8)
و نيز در همين سال ( 1356 ش) بهروز باباجاني، داود زكي پور و علي اسكندراني از كلوپ دماوند در يك اقدام موفق به صعود يال جنوب شرقي دماوند از ملار گرديدند. ( مقيم: 1380، ص 38)
در همين سال ( 1356 ش) چند نفر از كوهنوردان بنياد هيمالاياي فدراسيون و گروه دال برنامه اي در شمال دماوند، اما راه يخچال ديو سر در بهمن ماه تدارك ديدند. اين گروه پس از برپايي بارگاههاي اصلي و يكم، به سوي ارتفاعات بالاتر حركت كردند كه دومين بارگاه را برپا كنند. روز 13/11 كه هوا صاف و آفتابي بود به سوي سويمن قرارگاه و صعود نهايي قدم برداشتند. در ميان راه با كوهنوردان تبريزي برخورد داشتند. گروه صعود كننده يخچال ديوسر را هدف گذر قرار دادند و با كوششي جالب از آن گذشتندو سرانجام پا به قله گذاشتند. اسامي اين گروه عبارت بود از: محمود مرتضوي ( سرپرست)، جلال رابوكي، باقر حسيني، محمود حقيقي، محمود رمضاني، نقي سيف، مهدي شيرازي، علي عزيزي و رضا كرماني.( كتيبه اي: 1380، ش 22، ص 8)
سال 1357 ش( 1978 م) جلال رابوكي و عزيز بزرگي در شهريورماه به جهت صعود از يخچالهاي يخار از يال شرقي از ارتفاع 4700 متري صعود كرده و خود را به يخار نزديك كردند. اما بارش برف و طوفان سبب شد تا يكبار ديگر بازگردند. البته صعود انجام نشد. ( رابوكي: 1375، ش 4، ص 46 – 45)
و نيز در همين سال ( 1357 ش) تمرين بزرگ اورست به سرپرستي تميسار خاكبيز و با مشاركت شادروانان حسين حراستي، عزيزي و آقايان مهديزاده، محمود مرتضوي ، محمود رمضاني، جلال رابوكي، محسن حاج حسيني ، مجتبي مظاهري، محمود افغان، حسين كبير، علي طاهري، شهيد مسعود مولايي، احمد اخوان، جهانكار و علي محمد پور از طريق يال ملاخوران تا بالاي آبشار يخي و چند حمله ناموفق بعلت نامساعد بودن شرايط جوي به اتمام مي رسد.( مقيم: 1380، ص 38)
سال 1358 ش( 1979 م) پس از گذشت يك ماه، بارديگر در شهريورماه جلال رابوكي با همراهانش رضاكفاش، حسين عزيزي و ناصر مصطفوي به سوي يخار حركت مي كنند. به كف دره ي يخار كه رسيدند، چادر يكمشان را در 3200 متري برپا مي كنند. روز بعد 13/6/58 از رگبارهاي سنگهاي غلتان مي گذرند. سنگي به شانه ي مصطفوي برخورد مي كند و ناچار مي شود برگردد. سه نفر ديگر اريب وار راه را از يخها و سنگها مي كشانند و بار ديگر ناگزير مي شوند كه به روي يخچال شيب دره برگردند و چادر دوم را در ارتفاع 4800 متري و نزديك ديواره مستقر سازند. روز بعد گذر از يخچال را ادامه مي دهند، هنگام گذر ازد يواره دماغه يخار، ريزش سنگها آنها را ميخكوب كرد. يك سنگ كوچك به كلاه و شانه ي رابوكي برخورد كرد و كتف او را از كار انداخت. با اين حادثه تصميم گرفتند كه ازديواره بگذرند و صعودشان را از كناره راست يخچال اصي ادامه دهند. سرانجام به انتهاي بام برفي رسيدندو آنگاه پابر قله گذاشتند.( كتيبه اي: 1378، ش 16 ، ص 6 و7) بنابراين سمت راست يخچال يخار مركزي در سال 58 به سرپرستي و راهنمايي رابوكي صعود شد، استاد رابوكي آن راه را به نام «دهليز پنهان» نام گذاري كرده است. اما استاد كتيبه اي آن راه را « دهليز رابوكي» ناميده است.
سال 1359 ش ( 1980 م) جلال رابوكي، گروهي 5 نفري را تشكيل داد. در پايان تابستان اقدام به صعود از راه يخچال يخار كردند. ازا ين 5 نفر، دو نفرشان بنامهاي حسين عزيزي و ناصر مصطفوي ، رابوكي را تا پايان راه صعود همراهي كردند. در اين سال سطح يخچال تغيير فراواني كرده بود و با سالهاي پيش تفاوت بسيار داشت. در كف دره بردگي بزرگي احتمالا بر اثر سيل پديدآمده بود، به پهناي 10 و ژرفاي 5 تا 6 متر مي رسيد. روز سوم هنگام صعود ازد يواره يخ دماغه ي يخچال اصلي، دشواريهاي زيادي را متحمل شدند. طول ديواره به 150 متر مي رسيد، پس از چند ساعت تلاش به قوز يخچال رسيدند. دو روز بعد دهليز سنگي و يخي كنار راست يخچال مركزي را هدف قرار دادند كه رابوكي سال پيش آنرا شناسايي كرده بود.اين دهليز، با ادامه يافتن ديوار دراز يخي يخچال اصلي در سمت چپش، 400 متري به بالا مي رود و در انتها با يك صعود هفت متري مي توان از آن بيرون آمد و بر پهناي بام برفي گام نهاد. از اينجا تا قله نيز دنياي شگفت انگيز و دلهره آوري است، سوزنيها و برجها و شكافهاي يخي ، بسيار سخت و مشكل است. البته اين سه نفر از اين قسمت عبور كردند و سرانجام پا بر قله گذاشتند. (كتيبه اي: 138، ش 16 ، ص 6 و7) يك هفته پس از اين صعود بود كه به رابوكي خبر رسيد كه دو نفر كوهنورد كه از قله به تخت فريدون بازمي گشتند به شب برمي خورند و راه وجهت را اشتباه مي كنندو به يخچال بام برفي برخورد مي كنند.متاسفانه، لغزيدن يكي از دو كوهنورد در روي يكي از يخچالهاي يخار منجر به سقوط و درگذشت او از اين دره شد. رابوكي پس از شنيدن اين خبر، او و يكي از دوستانش به سوي يخار حركت مي كنند كه پس از يافتن جسد باز مي گردند. ( كتيبه اي: 1377، ش 15، ص 7)
در همين سال ( 1359 ش) گروهي از كوهنوردان سازمان آرش، در آبان ماه، برنامه اي زمستاني تدارك ديدند. اين گروه از يال شرقي، شمال شرقي ( تخت فريدون) به قله صعود كردند از اين گروه چهار نفر توانستند به قله صعود كنند كه متاسفانه از اسامي اين كوهنوردان اطلاعي نداريم.
و نيز در همين سال (1359 ش) گروهي از كوهنوردان سازمان دماوند در زمستان از مسير جبهه غربي به قله دماوند صعود كردند. اين گروه عبارت بودند از: علي بابا جاني، حسن و سعيد جواهر پور، فتحالله كيائيها، رضا محمدي ، بهروز اسكنداني ، بهروز حبيبي ، عليرضا ژاله ، محمد قائمي ، مجيد كاشاني و حميد رضا لطفي پور.
و باز در همين سال (1359 ش) كوهنورداني از كرمانشاه از مسير شمال به قله دماوند صعود كردند. اين گروه عبارت بودند از: كريم اسدآباديان، علي پورحسيني ، منوچهر چگيني ، حشمت و هوشنگ حيدريان ، باقر عيوضي ، فرح قلعهاي و بهمن مشتكوب. _كتيبهاي : 1377 ، ش 15 ، ص 7)
بين سالهاي 65-1360 جلال رابوكي بيش از 45 صعود سرعتي به قله دماوند انجام داد. (كتيبهاي: ش 15، ص 7)
سال 1360 ش (1981 م) در نيمه دوم شهريور ماه كوهنورداني از تهران، اراك ، همدان كه استاد كتيبهاي آنها را «گروه يخار 60 » ناميد، براي صعود به سوي يخچال يخار مركزي حركت كردند. استاد رابوكي او درباره اين صعود نوشته است: « چهارشنبه شب 16/6/60، چهار شبح همچون سايههايي خيال برانگيز، آخرين گامهاي آرامشان را بر خاكسترهاي قله دماوند گذاشتند كه در كوله بارهايشان ، ثبت نخستين صعود از ديواره دماغه يخار و يخچال مركزي آن نهاده شده است …» دو روز تمام تلاش كردند. روز اول با 23 ميخ پيچ ميخ، ديوارة يخي را پشت سر گذاشتند و طناب ثابتي بر آن استوار ساختند. روز دوم از كوژ (قوز) يخي هم گذاشتند و بر پهنه ي يخچال فراز آن پا نهادند. در ساعت 21 ابراهيم بابايي و جلال رابوكي در يك طناب و غلام دانشمند و ناصر خوشه چين در دومين گروه خود را به بالاي قله رساندند. در همين روز وحيد عسگري و عباس محمدي از راه آماده شده ديواره ميخ بالا رفتند ، اما نه براي رسيدن به قله، وظيفه آنها در اين روز آزاد كردن طنابهاي ثابت و بيرون آوردن ميخ ها و پايين آوردن آنها بود. روز بعد 20/6/60 داريوش بابازاده، وحيد عسگري، مهرداد گرانپايه، عباس محمدي و محسن نوري راهي نخستين صعود از يخچال يخار شدند كه در بخش بالايش به همان صحنهي يخچال گسترده ي اوج دماوند (بام برفي) ميپيوندد. آخرين قرارگاه آنان، چهارچادر بود كه در شيب تند يخي نزديك ديواره يخ برقرار كرده بودند. جلال رابوكي رهبري اين گروه و ابراهيم بابايي سرگروه فني را به عهده داشتند. براي تهيه اين برنامه از بهار 60 دست به تدارك زده بودند. 350 كيلو بار به درهي يخاربرده بودند كه 250 كيلوي آن ويژه هدفهاي بالا بود. (كتيبهاي: 1378، ش 16، ص 9-8)
در همين سال (1360 ش) از گروه سازمان دماوند، در زمستان برنامهاي تدارك ديده شد. عليرضا اسكنداني ، مصطفي باشي، مرتضي دزفولي ، علي شكرابي، مرتضي كاشانيان و غلامحسين نادري برنامه زمستاني سال 54 دوستانشان كه را از جبهه جنوبي تكرار كردند. اسكنداني جبهه ي شرقي را براي فرود بااسكي در نظر مي گيرد و در كوهپايه به همراهان صعودش مي پيوندد. ( كتيبه اي: 1378، ش 16 ، ص 11)
سال 1361 ش (1982 م) از گروه سازمان دماوند، علي شكرابي و همراهانش از مسير جبههي غربي به سوي قله حركت كرده و پا بر قله نهادند ( كتيبه اي: 1378، ش 17، ص 6)
در همين سال ( 1361 ش) در خرداد ماه هشتاد نفر از كوهنوردان استانها و شهرهاي اراك، ايلام ، بابل، تهران، خراسان، ساري، فارس، كرمانشاه، گورگان، لرستان، هرمزگان و همدان هيئتي تشكيل شده و به سوي قله دماوند حركت كردند. از اين گروه بزرگ، 17 كوهنورد از مسير شرق ، شمال شرقي ( تخت فريدون) به قله صعود كردند. (كتيبهاي: 1378 ، ش 17، ص 5)
سال 1362 (1983 م) اعضاي گروه كوهنوردي آزادكاوه، آقايان ابراهيم شيخي ، جليل صفرعليزاده ، داود خادم، داود اژدري، نادر فرازمند ، اقبال افلاكي ، صادقي و خيرآبادي در يك اقدام مشترك بر روي جبهه جنوب غربي دماوند موفق شدند يال سروزان را كه اصليترين يال جنوب غربي دماوند است صعود كرده و بدين ترتيب دو قسمت از يالهاي جبهه جنوب غربي را كلوپ دماوند و كاوه آزاد تكميل نمايند.
سال 1363 ش(1984 م) گروهي از سازمان دماوند، علي شكرابي (سرپرست)، وحيد بهرامي ، عادل تركمني و بيژن قدرخاني از مسير جبهه غربي به سوي قله حركت كردند و بر فراز قله پا نهادند. ( كتيبه اي: 1380، ش 22، ص 8 – 1378، ش 17، ص 6)
سال 1365 ش( 1986 م) در تير ماه از گروه آزادكاوه بنامهاي داود اژدري و اقبال افلاكي، نيم ساعت از نيمه شب گذشته در تاريخ 27/4 تهران را ترك كرده و در ساعت 45/4 دقيقه از پل لومر به راه جنوب دماوند گام نهادند و تا بارگاه سوم را در سه ساعت و 55 دقيقه بالا رفتند و عقربه هاي ساعت شان روي 30/12 دقيقه بود كه به قله رسيدند. بازگشت آنها تا بارگاه سوم دو ساعت وقت گرفت و در 20/17 دقيقه بار ديگر در كنار پل لومر بودند. ( كتيبه اي: 1380، ش 22،ص 4)
و باز هم در همين سال (1365 ش) در بهمن ماه تاريخ 19/11 ساعت 5 بامداد براي بار ديگر اژدري و اقبال افلاكي حركت خود را به سوي قله ي دماوند آغازكردند. چادر خود را در كنار پل لومر كه گرداگردش را برف فرا گرفته بودند، برپا داشتند. ساعت 9 اژدري و افلاكي در بارگاه سوم بودند. پانزده دقيقه استراحت كردند ، سپس حركت نمودند. ساعت 13 به قله رسيدند. دو ساعت بعد، بار ديگر در بارگاه سوم و ساعت 30/2 دقيقه درچادرشان، كنار پل لومر بودند.دو كوهنورد ديگر از گروه آزادكاوه بنامهاي سجاد دليري و منوچهر روزبهاني، براي مراقبت در چادر بودند. ( كتيبه اي: 1380، ش 22، ص 4و5)
و نيز در اين سال ( 1365 ش) جلال رابوكي با عباس محمدي و غلام رشتچي به سوي قله ي دماوند از مسير شمال شرقي از تخت فريدون حركت كردند. هدف آنان اجراي دورزني دماوند بود كه كوه دماوند را در ارتفاع 5100 متري دور بزنند، آن هم از دره ي يخار به سمت شرق و جنوب. از بام برفي كه سه ساعت وقت ميگيرد، بعد جبهه ي شرقي كه در آنجا به حفرههاي گوگردي با دود و دم برميخورند كه پيش از آن كسي از آنها آگاه نبود. از يخچال سيوله گذشتند، پس از ديدار از قله راهشان را به سمت شمال و شرق ادامه دادند. (كتيبهاي: 1379، ش 21، ص 5)
و باز هم در اين سال (1365 ش) گروهي از كوهنوردان سازمان دماوند به سرپرستي مرتضي كاشانيان، از جبهه غربي دماوند به قله صعود كردند. (كتيبه اي : 1380، ش 22، ص 4)
سال 1366 ش(1988 م) كوهنوردان گروه آرش كه عبارت بودند از: همايون بختياري، مسعود خدادادي، رامين شجاعي، علي رضا شريفي، هومن لواساني و رضا مير محمدعلي به سوي قله دماوند گام برداشتند و دومين چادر خود را در بلندي 4600 متري برپا داشتند. نيمههاي شب بر اثر سنگيني وزن روي كف چادر و يا گرم شدن آن از گرماي بدن كوهنوردان كه در خواب بودند، اطاقك پارچهاي بر شيب يخي به حركت درآمد. خوشبختانه زود متوجه شده و از چادر بيرون پريدند و نجات يافتند.
در تاريخ 12/6/66 كوهنوردان كه پيش قراولي آن را ميرمحمدعلي به عهده داشت، صعود ازد يواره يخي را آغاز كردند، درازاي 35 متري ديواره تا ساعت 30/2 بعدازظهر ميخكوبي شد و هر شش نفر با صعود از يخچال سمت راست مركزي پرداختند. شجاعي و ميرمحمدي از راه شمال شرقي بازگشت كردند و دسته چهار نفري در بلندي 5150 متري به سمت بالا مي رفتند.ساعت 30/2 ، در بلندي 5350 متري تا نيمه شب همگي به پناهگاه تخت فريدون رسيدند. ( كتيبه اي: ش 26، س 7، 1381)
سال 1368 ش( 1989 م) علي عزيزي، حسين عزيزي و رضا كرماني به قله صعود نمودند.هنگام بازگشت با اسكي ازدهليز مركزي( قيف) به دره يخار فرود مي آيند.
و در همين سال ( 1368 ش) ده روز بعد مهدي شيرازي و قربانعلي كلهر نيز اين مسير را با اسكي طي مي نمايند. ( مقيم: 1380، ص 84)
سال 1370 ش( 1991 م) از گروه كوهنوردي دماوند، فرشاد خليلي و سليم شالوم اولين صعود يال دوم شمال غربي را با موفقيت به پايان مي رسانند.
و نيز در همين سال (1370 ش) هيئت كوهنوردي شميران در بهمن ماه صعودي با موفقيت بر روي يال اصلي شمال غربي به انجام مي رسانند. اعضاي اين گروه را دكتر حسين بطحايي، علي مقيم، علي توكلي، محمود نژادي، اصغر پاشازانوسي، محسن جمشيدي، تهمز مُحامد، دكتر رضا يقيني، محمد تقي بهره ور و علي الفت تشكيل مي دادند. از اين گروه اصغر پاشازانوسي و دكتر حسين بطحايي پس از اولين صعود زمستاني يال سرداغ شمال غربي و يك شب ماني بر فراز قله دماوند از طريق تراورس يخچالهاي سيوله و دو بي سل خود را به چان پناه 4000 متر دماوند بر روي يال شمالي و سپس ده ناندل مي رسانند. اين برنامه در قالب دو گروه صعود و حمايت كننده انجام پذيرفت و در خلال اين برنامه محمدتقي بهره ور نيز به صورت انفرادي ضمن اولين صعود يخچال شمال غربي براي اولين بار از يكي از مسير غربي فرود مي آيد و به گروه شمال غربي محلق مي گردد.( مقيم: 1380، ص 45 و 43)
و باز در همين سال ( 1370 ش) دكتر حسين بطحايي و اصغر پاشازانوسي اولين تراورس زمستاني يخچال سيوله و دوبي سيل از يال سرداغ را انجام دادند.
سال 1371 ش( 1992 م) صعود يك تيم هشت نفره به روي تيغه في مابين يخچال سيوله و دوبي سل يال اصلي شمالي با شكست مواجه شد.اعضاي اين گروه عباس جعفري، علي مقيم، سيامك غضنفرزاده، مسعود آقابالايي، بابك شمشيري، علي توكلي و سعيد آهاري بودند.
سال 1372 ش( 1993 م) گروه كوهنوردي تهران، مسعود خرمرودي، حميد محرري نيا و مجيد درودگر در بهمن ماه اقدام به صعود از مسير مستقيم شمالي حد فاصل سيوله و دوبي سل مي كنند. اعضاي اين گروه تا ارتفاع 5100 متري موفق به صعود گرديده و سپس به ناندل باز مي گردند. (مقيم: 1380، ص 46 و 84)
سال 1373 ش ( 1994 م) استاد جلال رابوكي سه مسير كوه دماوند و در سال 1374 ش( 1995 م) هفت مسير و در سال 1375 ش( 1996 م) شانزده جبهه ي كوه دماوند را به روش صعودهاي سرعتي به اتمام رساند.اولين برنامه ي استاد رابوكي در اواسط تيرماه وآخرين صعود ايشان در دي ماه انجام پذيرفت. برخي از اين صعودها انفرادي و در بعضي از آنها آقايان ابراهيم بابايي، ابراهيم شيخي، عبدالله ناهيد، مجيد بني هاشمي، هادي آبادي خواه و ناصر جناحي شركت داشتند.
استاد رابوكي گزارش اين صعود را در مجله ي كوه سال 76 شماره ي 6 منتشر نموده اند. ( رابوكي: 1376، ش 6، ص 18)
در همين سال ( 1373 ش) اولين صعود انفرادي زبانه دوم دره يخار در پاييز توسط عباس جعفري انجام گرفت. ( مقيم: 1380، ص 84)
و بازدر همين سال ( 1373 ش) يك گروه 20 نفره براي صعود از مسير يال شمال غربي به همراهي علي مقيم وارد منطقه چم بن گرديند. 3 نفر از اعضاي تيم شامل علي امزاجرديان، مهدي داودپور و خانم زهرا تاجيك و منصوره گرجي در فصل تابستان از مسير غربي اقدام به صعود كردند.
و باز در همين سال ( 1374 ش) در بهمن ماه، پس از شناسايي و ساخت پناهگاه سميرغ بر روي يال غربي دماوندو گسترش مسيرهاي صعود از طريق اين جناح، اولين صعود زمستاني يال غربي توسط حميدرضا قيدي و همراهش از پناهگاه سميرغ انجام گرفت.
سال 1375 ش( 1996 م) فرشاد خليلي، مجيد مصلحي از باشگاه دماوند پس از بررسي و شناسايي هاي مكرر بر روي يال و زمين چال و برجهاي يخار موفق به اولين صعود زمستاني اين مسير مياني وتراورس برجهاي يخار مي گردند. لازم به ذكر است كه مسير مستقيم اين يال بدليل صعودو فرود از برجهاي 70 متري صخره اي در ارتفاع 5150 و 5250 متري تاكنون صعود نشده باقي مانده است. (مقيم: 1380 ، ص 46 و 86)
سال 1375 ش( 1996 م) بنابر آمار اين سال از تاريخ 6/5 تا 4/6 تعداد 1073 نفر از طريق بارگاه سوم به منطقه دماوند رفته و از اين تعداد 594 نفر به قله صعود كردند. اين آمار نشان دهنده ي اينست كه منطقه ي دماوند از نظر جذب كوهنورد و بازديد كننده مقام بسيار بالايي را داراست. ( كوه: 1376، ش 8، ص 92)
در همين سال ( 1375 ش) هيئت كوهنوردي استان تهران به منظور هماهنگي و تبادل افكار و تجربيات انساني وقتي در بين گروهها و هيئت هاي تابعه اقدام به تاسيس و برپايي كميته هماهنگي گروهها و هيئت هاي تابعه نموده و در سرفصل ك اري و تقويم ورزشي سال 75 كميته فوق الذكر صعود زمستاني به قله ي دماوند از مسير غربي را قرار داد.بدين منظور و براساس برنامه ريزي، گروه انتخاب شده توانست از مورخه 21 لغايت 28 بهمن ماه به قله صعود نمايد.اعضاي گروه عبارت بودند از: عزيزالله خلج از هيئت شميران، غلامرضا عميقي از گروه خانه كوهنوردان، حميد مساعديان از گروه همت شميران، محسن نوري از كميته ي مربيان، مهدي داورپور از كميته گروههاي هيت هاي تابعه، سليم شالوم از گروه دماوند. ( كوه 1376، ش6، ص 25)
سال 1376 ( 1997 م) در تابستان پس از استقرار يك اكيپ بزرگ 30 نفره به منظور شناسايي و صعود بر روي يال شمال غربي دماوند به همراهي علي مقيم يالهاي جناح شمال غربي مورد بررسي قرار مي گيرد از اين اكيپ محمد سعادتي، حميد صفايي و ليلا بهرامي نيز موفق به اولين صعود گروه يال لش بوم بطور مستقيم تا قله گرديدند. ( مقيم: 1380، ص 46)
سال 1376 ش( 1997 م) اصغر پركان كه يكي از جانبازان بالاي 70% همدان و از دو چشم نابيناست به همراه تعداد ديگري از جانبازان در فصل تابستان از مسير جنوب غربي به قله صعود كردند. ( كوه: 1376، ش 8، ص 92)
در همين سال ( 1376 ش) دو كوهنورد نوجوان چهارده ساله و شانزده ساله از كوهنوردان فرهنگ سراي سرو به نامهاي اميربهادري نيا و اميرحسين جوزي به سرپرستي احمد اخوان از پيشكسوتان كوهنوردي ايران به مناسبت ميلاد پيامبر گرامي اسلام (ص) با يك برنامهريزي دقيق و طي سه روز از مسير شمالي به قله صعود كردند. اين كوهنوردان 120 دقيقه بر بالاي بام ايران پيروزمندانه ايستادند. ( كوه: 1376، ش 8، ص 17)
بازهم در سال 1376 ش در تابستان، علي كوثرحسين خاني كوهنوردي از شهرستان ملاير، در كنار مسئوليت خود كه ارائه خدماتي به كوهنوردان در بارگاه سوم دماوند واقع در يال جنوبي به كورهنوردان بوده است، موفق شد 12 بار به قله صعود كند. دراين ميان صعود 2 ساعت و 15 دقيقه اي او و همراهش عليرضا عسگري از كوهنوردان اليگودرز، سريعترين صعود هاي نامبرده از بارگاه سوم به قله بوده است.( كوه: 1377، ش 10، ص 33)
در همين سال ( 1376 ش) در 21 تيرماه گروهي بنامهاي محمد شيرين، احمد بابايي پور، جواد حميدي و داريوش بگر از مسير جبهه ي غربي به قله ي دماوند، مسير علم كوه به دماوند را طي كردند و بر فراز قله ي دماوند پا نهادند. ( محمد شيرين، 1378، ش 14، ص 18)
سال 1377 ش( 1998 م) خانم روح انگيز حكيمي كه در هنگام جواني به قله ي دماوند صعود كرده بود ودر زمستان سال 1352 به عنوان نخستين بانوي كوهنورد ايراني از جبهه شمالي دماوند شناخته شده بود، در مردادماه سال 77 در سن 52 سالگي به همراه پسر نوجوانش به قله ي دماوند صعود نمود. ( كوه: 1378 ، ش 14، ص 84)
در همين سال (1377 ش) حسيني، كوهنورد و مربي به همراه پسرش سيدولي الله كه 11 ساله بود در تيرماه از مسير جنوبي به قله دماوند صعود نمود. ( كوه: 1377، ش 12، ص 89)
و نيز در همين سال ( 1377 ش) مهمانان سفارت سوئد به قصد صعود به قله هاي دماوند از مجيد بني هاشم و جلال رابوكي تقاضاي كمك كردند كه اين دو آنها را از مسير جبهه غربي تا قله هدايت كردند. ( رابوكي: 1378، ش 14، ص 83)
و باز در همين سال (1377 ش) در بهمن ماه تيم ملي كوهنوردي ايران برنامه اي تمريني براي صعود به هيمالايا با شركت 25 كوهنورد از سراسر كشور ايران از مسير جبهه ي شمال شرقي ترتيب داده شد كه به قله صعود كردند. ( كوه: 1378 ، ش 14، ص 89)
و نيز در همين سال ( 1377 ش) علي اصغر پاشازانوسي از كوهنوردان شميران، طي يك برنامه سه روزه از مسير جنوبي با استفاده از دوچرخه ي كوهستاني به قله ي دماوند صعود نمود و از همين مسير مراجعت كرد. ( كوه: 1377، ش 10، ص 32)
سال 1378 ش (1999 م) استاد جلال رابوكي موفق شد، سه جبهه جنوبي، غربي و شمال شرقي قله ي دماوند را در بيست ساعت و سي دقيقه صعود نمايد. در اين برنامه اسدالله خانلري در دو جبهه جنوبي و غربي ايشان را همراهي كردند:
* اولين جبهه، جنوبي: حركت از گوسفندسرا ساعت 30/3 دقيقه بامداد. رسيدن به پناهگاه جنوبي ساعت 6 صبح ( زمان صعود: 30/2 دقيقه) ، استراحت در پناهگاه 15 دقيقه، صعود به قله ساعت 9 صبح( زمان صعود: 45/2 دقيقه) ارتفاع صعود شده 3000 متر.
* دومين جبهه، غربي: فرود و رسيدن به پناهگاه غربي سيمرغ ساعت 30/10 دقيقه صبح( زمان فرود: 30/1 دقيقه) استراحت در پناهگاه 30 دقيقه، صعود به قله ساعت 3 عصر ( زمان صعود: 4 ساعت) ارتفاع صعود شده 1270 متر.
* سومين جبهه، شمال شرقي: فرود و رسيدن به پناهگاه تخت فريدون ساعت 30/4 دقيقه بعدازظهر (زمان فرود 30/1 دقيقه) استراحت در پناهگاه 30 دقيقه، صعود به قله 30/8 دقيقه شب( زمان صعود: 30/3 دقيقه) ارتفاع صعود شده 1470 متر، فرود و رسيدن به پناهگاه جنوبي ساعت 30/9 دقيقه شب ( زمان فرود: 1 ساعت) استراحت در پناهگاه 30 دقيقه، فرود و رسيدن به گوسفندسرا مبداء حركت ساعت 12 شب ( زمان فرود: 2 ساعت)
* مجموع ارتفاع صعود شده: سه جبهه 5940 متر. مجموع زمان صعودها از مبداء به مبداء 20 ساعت و 30 دقيقه. ( كوه: 1378 ، ش 16، ص 41)
در همين سال (1378 ش) در فروردين ماه استاد جلال رابوكي و مجيد بني هاشمي از مسير يخچال يخار به سوي قله حركت كردند. در اين صعود مجيد بني هاشم دچار حادثه شدو جان خود را از دست داد. ( كوه: 1378، ش 16، ص 39 – 38)
در همين سال ( 1378 ش) رضا شهلايي با همراهانش به سوي قله حركت كردند و به قله صعود كردند. گزارش اين صعود را شهلايي در مجله كوه منتشر كرده است. (شهلايي: 1378، ش 16، ص80)
و باز در همين سال (1378 ش) براي اولين بار مسير جنوبي كوه دماوند كه از مسيرهاي پرتردد به حساب مي آيد ة توسط يكي از كوهنوردان جوان تهراني بنام آرمين مجاهد با صعود به قله قدم شماري گرديد:
* از بارگاه دوم ( مسجد) تا بارگاه سوم، ساعت حركت 40/11 دقيقه ، ساعت رسيدن به بارگاه سوم ساعت 16، تعداد قدم 11000 هزار، حركت از بارگاه سوم به قله 30/24 دقيقه، رسيدن به قله 30/6 دقيقه، تعداد قدم 14050؛ مجموع مسير از بارگاه دوم تا قله ، تعداد قدم 25050.( كوه: 1378، ش 16، ص 94)
و نيز در همين سال (1378 ش) در تابستان دوازده نفر از اعضاي كميته دوچرخه هاي كوهستان فدراسيون كوهنوردي براي اولين بار توانستند، قله ي دماوند را در ارتفاع ميانگين 2500 متري به طور كامل دور بزنند. اين گروه حركت خود را از رينه به سمت غرب آغاز كردند و پس از گذر از دشت وگردنه داغ در ارتفاع 3700 متري خود را به پايان روز اول به روستاي ناندل واقع در شمال كوه دماوند برسانند و سپس در روز دوم ناندل را به مت شرق ترك كرده و با يك گردش 180 درجه مجددا به رينه رسيدند. اين تور ورزشي كه براي اولين بار برنامه ريزي و ساماندهي، حركت هاي ورزشي كميته دوچرخه هاي كوهستان محسوب مي گردد كه به دليل اهميت فوق العاده اين برنامه بي نظير يك تيم تصويربرداري از گروه ورزش شبكه دوم سيما نيز تيم را همراهي و به ثبت و ضبط برنامه پرداختند. (كوه: 1378، ش 16، ص 91)
و باز در همين سال (1378ش) به دعوت انجمن كوهنوردي بانوان، صعود سراسري تيم هاي منتخب استانهاي كشور به مناسبت يكصدمين سال تولد رهبر انقلاب اسلامي امام خميني (ره) از تاريخ 6/1 تا 78/6/4 با حضور 270 نفر از بانوان، از جبهه ي جنوبي انجام شد. ( كوه: 1378، ش 17، ص 28)
سال 1379 ش (2000 م) در تيرماه از تاريخ 29 تتا 31 تيرماه به مناسبت گراميداشت يادو خاطره ي عاشق كوهستان زنده ياد محمدرضا داودي راد و شهيد عليرضا ملكي از اعضاي سابق گروه كوهنوردي همت شميران، صعود همزمان از شش جبهه ي دماوند و صعودي سرعتي توسط اعضاي همين گروه برگزار گرديد. 30 نفر از اعضاي فعال گروه به صورت تيم هاي جداگانه به ترتيب: تيم هاي شرقي ، شمالي و شمال شرقي در شامگاه 29 تيرماه و تيم هاي غربي، جنوبي و شمال غربي ( يال داغ) از صبح روز 30 تيرماه وارد منطقه شدند. نفرات تيم ها در صبح روز جمعه 31 تيرماه همگي با موفقيت كامل از ساعت 10/30 دقيقه لغايت 11 صلح پاي برقله ي دماوند گذاردند و يادو خاطره ي جان باختگان خود را گرامي داشتند.
طي اين برنامه 22 نفر از مسير جنوبي، 2 نفر از مسير غربي، 3 نفر از مسير شمال شرقي ، 3 نفر از مسير شمالي، 5 نفر از مشير شمال شرقي و 2 نفر از مسير گرده ي شرقي، قله ي دماوند را فتح كردند. مسير شرقي دماوند جزو مسيرهاي مشكل وتكنيكي دماوند است كه به ندرت صورت مي گيرد. نهايتا همگي اعضاي تيم ها از مسير جنوبي بازنگشتند. تيم سرعتي نيز در ساعت 3 بامداد روز جمعه از محل گوسفندسرا صعود خود را آغاز كرده ودر ساعت 30/9 دقيقه صبح قبل از ساير گروهها به قله رسيدند. ( كوه: 1379، ش 21، ص 88)
سال 1379 ش صعود مشتركي از دانشگاه فني الدوز استانبول تركيه و شركت كوهنوردان گشت كوهپيمايي ساوالان از تاريخ 21 تا 23 شهريورماه به مناسبت ولادت حضرت فاطمه (س) و ميلاد امام خميني (ره) و روز مادر ترتيب داده شد كه از مسير جبهه ي شمالي به قله صعود كردند. بازگشت آنان از جبهه جنوبي بوده است.كوهنوردان ايراني عبارت بودند از: سيد علي آقاسيدي ( سرپرست)، ناصر جمال صفاي، كوروش جوان تبريزي، يعقوب شاهرودي و كوهنوردان تركيه عبارت بودند از: بورقادوروك، هاكان بالان، آكهان آتلاي. ( كوه: 1379، ش 21، ص 89)
سال 1379 ش جمعي از گروه كوهنوردان زرتشتي ( گروه كوهنوردي فروهر) در تاريخهاي 27 و 28 مرداد به يادبود كوهنورد زنده ياد رستم فرهاديان يزدي به قله ي دماوند صعود كردند و يادش را گرامي داشتند.
سال 1379 ش يك تيم هشت نفره از گروه كوهنوردي سازمان بهزيستي كرمانشاه در تيرماه توانستند به قله صعود كنند.اسامي اين گروه عبارت بودند از: حجت ثابتي، محمد همايي، محمد سيامكي، سياوش سرتيپي، اردشير سرتيپي و امير سرتيپي.
سال 1379 ش در تاريخ 27 تيرماه، 3 نفر از اعضاي گروه كوهنوردي سازمان تامين اجتماعي كه از اسامي شان بي اطلاع هستيم به قله دماوند صعود كردند. ( كوه: 1379، ش 20،ص 9)
سال 1379 ش گروهي از كوهنوردان شهرستان ديواندره براي تشكر و قدرداني از اداره ي بهزيستي اين شهرستان در راه مبارزه با اعتياد اقدام به صعود از جبهه ي شمال شرقي نمودند. اين صعود از تاريخ 10 تا 14 شهريورماه انجام شد. شركت كنندگان: سلام اسماعيل سرخ، ابراهيم رحيم زاده، يوسف آراسته، عثمان زارعي، وحيد صمصامي، آزاد مرادي و زاهد مرداني. ( كوه: 1379، ش 21، ص 89)
و نيز در همين سال ( 1379 ش) تيمي متشكل از گروههاي كوهنوردي پرواز، بهمن، آزادگان ، وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح در خرددماه به قله ي دماوند صود كردند. افراد گروه عبارت بودند از: خلبان سعيد، شفيعي فر، باستان مهر، احمدو امير مهدي پور، غفوري، نوزاد، جباري، فتح الهي، حسام فر، خشنود، اشتري، اسكندري، كاظمي، رضايي، كازروني و تيمسار صدري.
سال 1379 ش هشت نفر از بانوان كوهنورد شركت پشتيباني ساخت وتهيه ي كالاي نفت تهران به قله ي دماوند صعود كردند. خانمهاي شركت كننده عبارت بودند از: محمدي، جمشيدي، همتي، نيكفرجام، علي محمديان، مشكوري مقدم و رسولي پور. (كوه: 1379، ش 21، ص 90 و91)
سال 1380 شمسي ( 2001 م) گروه پنج نفري دانشجويان از بانوان بنامهاي اقبالي، الماسي و سه تن ديگر كه از اسامي آنها بي اطلاع هستيم، به راهنمايي آقاي محمدپور از مسير جنوبي بر قله ي بام ايران پاي گذاشتند. (كوه: ش 26 ، س 7، بهار 81، ص 4) و باز در همينس ال 1380 در تاريخ 24 مردادماه به مناسبت سال گفتگوي تمدنها برنامه صعود بين المللي دانشجويان به قله ي دماوند به ابتكار دانشگاه علوم پزشكي تهران برگزار گرديد.مسئوليت فني اين گروه را آقاي محمود نظريان (افغان) به عهده داشتند. بنا به گفته ي آقاي نظريان 5 جبهه براي صعود در نظرگرفته شد كه 5 جبهه نمادي از 5 رنگ حلقه المپيك 5 قاره جهان بود كه براي اولين بار اين اقدام صورت گرفت كه 29 نفر خارجي از 19 كشور جهان ودانشجويان خارجي مقيم ايران، در اين صعود شركت كردند.
جبهه ي شمالي به سرپرستي آقاي كشوري و جبهه ي شمال شرقي به سرپرستي آقاي حسن قمه لويي از طريق تخت فريدون و از جبهه ي جنوب شرقي به سرپرستي آقاي زيركي جبهه ي جنوبي به سرپرستي آقاي جبه دار و آقاي مهري و جبهه ي غربي كه مخصوص صعود خانمها بوده به سرپرستي خانم ابوالحسني و خانم دكتر محمدي و همياري تعدادي از آقايان از جمله دكتر فروغي ، آقاي خبازپور، آقاي رشيد محمدزاده كه اين افراد دركنار تيم به ياري و مشاركت افراد پرداختند. طبق برنامه كمپ خانمها در پاركينگ چاله اسكندر زده شد و روز بعد به پناهگاه سميرغ در ارتفاع 4150 متر رسيدند و شبانه اقدام به صعود كردند.
وباز در سال 1380 ش به مناسبت سالگرد تاسيس جهاد دانشگاهي برنامه صعود سراسري دانشجويان دانشگاههاي تهران به قله ي دماوند در روزهاي 4 و 5 مردادماه انجام شد.
رئيس فدراسيون كوهنوردي مرحوم استاد رفعتي افشار، اولين پناهگاه را در رده رينه در مسير جنوبي صعودكنندگان به قله ي دماوند ساخته بود. ( اشرفي: 1377، ش 12، ص 42) دو جان پناه در جبهه ي شمالي دماوند ايجاد شد كه يكي در سال 1363 در اواسط شهريورماه با ياري كوهنوردان گرو آزاد كاوه تهران، داود اژدري، اقبال افلاكي، ابراهيم شيخي، جليل عليزاده، حسن خيرآباديو رضا لوا ساخته شد.
جان پناه ديگر را كوهنورداني از همين گروه بنامهاي هاشم بيگلر، ابراهيم شيخي، عباس صالحي، جليل عليزاده، نوردا فرخي، غلام مسلمي و غلام ولي پور كه دو نفرشان در ساخت پناهگاه اول نيز شركت داشند.راهنماي محلي كوهستان، فرامرز فرامرزپور، عليدوست فرضي، علي محمد فرضي و آموزش ديده ي كوهنوردي رسول نقدي بودند.
افراد گروه دوم ناگزير بودند كه در پايان هر روز كار، يكهزارمتر ارتفاع را پايين بيايند و در جان پناه اول شب را بگذرانند، آب مورد نياز هر دو قرارگاه را نيز مي بايستي با حدود 45 دقيقه كوهنوردي از يخچال دبي سل فراهم كنند. همكاري عبدالله اشتري، جلال افتخاري و بهمن شوندي در بررسي هاي قبلي ومشخص ساختن جا وارتفاع جان پناهها غنيمت بوده است. ( كتيبه اي: 1380، ش 22، ص 6)
در پايان لازم به توضيح است كه با گسترش كوهنوردي در ايران مسيرهاي زيادي براي صعود به قله گشوده و شناخته شده است. از آن زمان تاكنون دماوند در تمام فصول سال از مناطق پر رفت و آمد بشمار مي آيد.
در اين تاريخچه نگارنده مطمئن است كه نام بسياري از كوهنورداني كه به قله ي دماوند صعود كرده اند به جهت عدم دسترسي به منابع، ذكر نشده است.اميد است كه درآينده بتوان اين نقيصه را با دسترسي به منابع برطرف نمود.
رديف
|
نام كوهنورد
|
مليت
|
تاريخ صعود
|
1
|
توماس هربرت
|
انگليسي
|
1006ش (1627م)
|
2
|
واتسون
|
؟
|
1195 ش ( 1816م)
|
3
|
تيلر تامسن
|
انگليسي
|
1216 ش ( 1837م)
|
4
|
اُشر الومي
|
فرانسوي
|
1216 ش (1837 م)
|
5
|
تئودور كتشي
|
اطريشي
|
1222 ش (1843 م)
|
6
|
اعضا سفارت المان – بارون مينوتولي – هنريش بروگشن – سروان گرولمان – سه نفر ديپلمات انگليسي
|
آلماني – انگليسي
|
1241 ش (61-1860م)
|
7
|
قربان راهنماي محلي – مورو شفيلد
|
دو نفر آلماني – يك نفر ايراني
|
1248 ش ( 1868م)
|
8
|
مشهدي علي آفتاب گردانچي – كربلايي اسداله – سيد عزيزاله – حسين بالون ساز
|
ايراني
|
1249 ش (1870 م)
|
9
|
ژ – ت. ناپيه
|
فرانسوي
|
1259 ش (1880م)
|
10
|
هيئت اكتشافي سوئدي
|
سوئدي
|
1264 ش (1885م)
|
11
|
هوتوم شيندلر
|
آلماني
|
1267 ش (1888م)
|
12
|
سون هدين
|
سوئدي
|
1269 ش (1890م)
|
13
|
محسن بن عبداله ، مهندس مصطفي ، مهندس حسين، احمد طيب، محمد
|
ايراني
|
1277 ش (1898 م)
|
14
|
دكتر جردن و عده اي دانش آموز
|
آمريكايي
|
1293 ش (1914م)
|
15
|
دكتر محمود اشراقي، دكتر بلر، سالات
|
آمريكايي
|
1298 ش (1919م)
|
16
|
ارسلان خلعت بري، اسداله بيژن، مرتضي حسيني، تقي آزرمي
|
ايراني
|
1311-1310 ش
(1932-1931م)
|
17
|
باقر فاضل خورشيدي، منوچهر مهران، حسين بنايي ، بيرجندي
|
ايراني
|
1312- 1311 ش
( 1933- 1932 م)
|
18
|
منوچهر مهران، حسين بنايي، امير بيرجندي
|
ايراني
|
1311 ش (1932 م)
|
19
|
خانم جي، پي، سامر سكيل
|
|
1312 ش (1933 م)
|
20
|
دكتر امين بيرجندي (سرپرست) ، احمد ايزدپناه، حميد محمودپور و چند تن مربيان ورزش
|
ايراني
|
1314 ش ( 1935 م)
|
21
|
محمود نصيري
|
ايراني
|
1314 ش ( 1935 م)
|
22
|
احمد ايزدپناه (سرپرست) ، گباي، يك نفر تبعه ي بلژيك
|
|
1314 ش ( 1935 م)
|
23
|
لودويك شيتناور، ولفگانگ گورتر، هانس بوبك اطريشي
|
آلماني
|
1315ش (1936م)
|
24
|
دكتر مرتضي حسيني، تقي آزرمي، اسداله بيژن، ارسلان خلعت بري (سرپرست)
|
ايراني
|
1317 ش (1938م)
|
25
|
ولفگانگ گورتر( سرپرست)، اشيتتناور، احمد سرتيپ
|
آلماني
|
1317 ش (1938م)
|
26
|
احمد سرتيپ، ايزدپناه، داود نصيري
|
|
1318 ش ( 1939م)
|
27
|
كيومرث سپهري، محسن محسنين
|
ايراني
|
1322 ش ( 1943م)
|
28
|
منوچهر مهران، محمدكاظم گيلان پور و ...
|
ايراني
|
1322 ش ( 1943م)
|
29
|
استاد مهدي نيك خو (سرپرست)، گغام ميناسيان و ...
|
ايراني
|
1322 ش (1943م)
|
30
|
محمدكاظم گيلان پور، هوشنگ معتمدي، علي اكبر عوضخاني
|
ايراني
|
1325 ش (1946م)
|
31
|
محمد كاظم گيلان پور(سرپرست) و (بانوان؟) نخستين گروه از زنان ايراني: فروغ ارشدي، تاج بخش، شويكر، عصمت قاضي ، فرخ كوهكن
|
ايراني
|
1326 ش ( 1947م)
|
32
|
فروغ ارشدي، بدري تاج بخش، سوزان شويكر، عصمت قاضي، فرخ كوهكن
|
ايراني
|
1327ش (1948م)
|
33
|
كاظم گيلان پور، جليل كتيبه اي، امير فيض، دكتر نوايي، دكتر افشار شيرازي، دكتر شفيعيها، پرويزي
|
ايراني
|
1328ش (1949م)
|
34
|
گغام ميناسيان، نوراير ميناسيان، استپان ، مراديان، سريكس وسكانيان
|
ايراني
|
1329ش (1950م)
|
35
|
محمدكاظم گيلان پور، جليل كتيبه اي، محمد محيط، هوشنگ محيط، عصمت قاضي، نصرت كوهكن، فرخ كوهكن
|
ايراني
|
1329 ش ( 1950م)
|
36
|
ابراهيم صدري
|
ايراني
|
1329 ش (1950م)
|
37
|
گغام ميناسيان، يرواند گالوستتيان، منوچهر جهانبگلو، مرتضي سرمدي، غلامحسين بالكاني
|
ايراني
|
1331 ش (1952م)
|
38
|
برنارد پي ير، پل ژاندر، لويي دوبو
|
فرانسوي
|
1331 ش (1952م)
|
39
|
گغام ميناسيان، استپان مراديان
|
ايراني
|
1331 ش (1952م)
|
40
|
كوهنورداني از تهران
|
ايراني
|
32-1331 ش
(53-1952م)
|
41
|
اميل تالون (سرپرست)، گروهي از فرانسه، راهنما مهندس نوراير ميناسيان
|
فرانسوي
|
1335ش (1956م)
|
42
|
عبداله صنعي پور، ابوالفتح افشار، مرتضي بنايي، علي شكوهي، حسن معرفت، كاظم گيلان پور، حسين رفوئيان، آرسن سركيسيان، حبيب اله قشقائي، سيد مصطفي زينتي، گردافكن، مرحمت اله پيرعلي، محمد نياوراني، عيسي گوهرجو، يروان گلوستيان، فرهنگ مهتدي، علي اكبر حكمي زاده، صفدر شهروزي، جمال كاظمي، حسينم قدم، رضي عرب آذري، محسن شادزاد، جواد معيري، باقر فارابي، اصغر رباني، محمد ناظمي، فضل اله سخائي، ابوالفضل منفرد محصل، عباس مژده بخش، حبيب اله بيژن، هوشنگ شهابي، غلامعلي ماشاءاله خاني، مرتضي فريدونيان، سياوش امير، عباس گل نراقي، جعفر شيديان، نادر وكيلي، رضا مفرح، ناصر موقر، مهدي استامبولچي
|
ايراني
|
1335 ش (1956م)
|
43
|
مهندس نخعي، مهندس نورمراد، بهارمست، ميرهادي حمزوي
|
ايراني
|
1335ش (1956م)
|
44
|
يك گروه انگليسي
|
انگليسي
|
1335ش (1956م)
|
45
|
رضا اكينچه، محمدباقر زيارتي، خليل ميلاني ( با اسكي)
|
ايراني
|
1335ش (1956م)
|
46
|
بهدادنيا و ...
|
ايراني
|
1335ش (1956م)
|
47
|
حسين حاج كريمي، حسين عسگري، داود محمدي ( سرپرست)
|
ايراني
|
1336ش (1957م)
|
48
|
پگي، هيئت فرانسوي
|
فرانسوي
|
1337ش (1957م)
|
49
|
علي اصغر امين نيا
|
ايراني
|
1339ش (1961م)
|
50
|
ناصر بنا كننده، علي اكبر سعيدي، عباس عليزاده، داود محمدي
|
ايراني
|
1341ش (1962م)
|
51
|
درگريگوريان، ميرزابگيان، نعلبنديان، هاروطونيان، هايراپتيان
|
ايراني
|
1343ش (1964م)
|
52
|
جهانگيرامامي، بهمن ناصحي
|
ايراني
|
1344ش (1965م)
|
53
|
درگريگوريان، ميرزابگيان، نعلبنديان، هاروطونيان
|
ايراني
|
1344ش (1965م)
|
54
|
گروه سازمان دماوند
|
ايراني
|
1344ش (1965م)
|
55
|
هيئتي از كوهنوردان اطريشي و سوئيسي كه به سرپرستي ولف گنگ ، نايريس ، رينهولد مسيز
|
|
1350ش (1971م)
|
56
|
چهار كوهنورد ژاپني، حسين عديلي (راهنما)
|
ژاپني
|
1350ش (1971م)
|
57
|
كاپيتان كِلْم
|
انگليسي
|
1351ش (1972م)
|
58
|
شوايتزر
|
آلماني
|
1351ش (1972م)
|
59
|
اردوي 80 نفره ، بهدادنيا و 19 نفر ديگر موفق شدند
|
ايراني
|
1351ش (1972م)
|
60
|
نصرت اله نوري، علي اصغر امين نيا، قليچ خاني و ... و خانم روح انگيز حكيمي
|
ايراني
|
1352ش (1973م)
|
61
|
گروه كوهنوردان يوگسلاوي، ناصرگارسچي (راهنما)
|
يوگسلاوي
|
1352ش (1973م)
|
62
|
محمد شهيدخت (شهيدي) – رضا هاشمي
|
ايراني
|
1353ش (1973م)
|
63
|
جلال رابوكي ( فروزان)
|
ايراني
|
1353ش (1973م)
|
64
|
علي اسكنداني با همراهانش
|
ايراني
|
1354ش (1974م)
|
65
|
محمد شعباني و عده اي ديگر كوهنورد
|
ايراني
|
1354ش (1974م)
|
66
|
علي اسكنداني، فتح اله كيائيها، رئيسي، مظاهري، علي باباجاني
|
ايراني
|
1355ش (1976م)
|
67
|
علي اسكنداني
|
ايراني
|
1355ش (1976م)
|
68
|
رضا ارغندي، مسعود آقابالايي، رحيم بهزادي، بيوك بينش، حسن پرتوي، بهروز رهبر، سعيد سطوتي
|
ايراني
|
1356ش (1977م)
|
69
|
جلال رابوكي با همراهانش
|
ايراني
|
1356ش (1977م)
|
70
|
محمود مرتضي ، جلال رابوكي، باقر حسيني، محمود حقيقي، محمود رمضاني، نقي سيف، مهدي شيرازي، علي عزيزي، رضا كرماني
|
ايراني
|
1356ش (1977م)
|
71
|
جلال رابوكي، عزيز بزرگي
|
ايراني
|
1357ش (1978م)
|
72
|
جلال رابوكي، رضا كفاش، حسين عزيزي
|
ايراني
|
1358ش (1979م)
|
73
|
جلال رابوكي، حسين عزيزي، ناصر مصطفوي (سرپرست) و دو نفر ديگر
|
ايراني
|
1359ش (1980م)
|
74
|
گروه كوهنوردان آرش
|
ايراني
|
1359ش (1980م)
|
75
|
(سازمان دماوند): علي باباجاني، حسن و سعيد جواهرپور، فتح اله كيائيها، رضا محمدي، بهروز اسكنداني ، بهروز حبيبي، عليرضا ژاله، محمد قائمي، مجيد كاشاني، حميدرضا لطفي نژاد
|
ايراني
|
1359ش (1980م)
|
76
|
كريم اسدآباديان، علي پورحسيني، منوچهر چگيني، حشمت وهوشنگ حيدريان، باقر عيوضي، فرح قلعه اي، بهمن مشتكوب
|
ايراني
|
1359ش (1980م)
|
77
|
جلال رابوكي
|
ايراني
|
65-1360 ش
(86-1981م)
|
78
|
جلال رابوكي، ابراهيم بابايي، غلام دانشمند، مهرزاد گرانپايه، ناصر خوشه چين،وحيد عسگري، عباس محمدي، داريوش بابازاده، محسن نوري
|
ايراني
|
1360ش (1981م)
|
79
|
(سازمان دماوند): عليرضا اسكنداني، مصطفي باشي، مرتضي دزفولي، علي شكرابي، مرتضي كاشانيان، غلامحسين نادري
|
ايراني
|
1360ش (1981م)
|
80
|
(گروه سازمان دماوند): علي شكرابي و همراهانش
|
ايراني
|
1361ش (1982م)
|
81
|
كوهنوردان استان و شهرستان هاي ايران
|
ايراني
|
1361ش
|
82
|
ابراهيم شيخي، جليل صفر علي زاده، داود خادم، داود اژدري، نادر فرازمند، اقبال افلاكي، صادقي، خيرآبادي
|
ايراني
|
1362ش
|
83
|
(سازمان دماوند): علي شكرابي ، وحيد بهرامي، عادل تركمني، بيژن قدرخاني
|
ايراني
|
1363ش (1984م)
|
84
|
(آزادكاوه): داود اژدري، اقبال افلاكي
|
ايراني
|
1365ش (1986م)
|
85
|
(آزادكاوه): داود اژدري، اقبال افلاكي
|
ايراني
|
1365ش (1986م)
|
86
|
جلال رابوكي، عباس محمدي، غلام رشتچي
|
ايراني
|
1365ش (1986م)
|
87
|
(سازمان دماوند): مرتضي كاشانيان
|
ايراني
|
1365ش (1986م)
|
88
|
جلال رابوكي
|
ايراني
|
1373ش (1994م)
|
89
|
جلال رابوكي
|
ايراني
|
1374ش (1995م)
|
90
|
جلال رابوكي
|
ايراني
|
1975ش (1996م)
|
91
|
عزيزاله خلج، غلامرضا عميقي، حميد مساعديان، محسن نوري، مهدي داودپور، سليم شالوم
|
ايراني
|
1375ش (1996م)
|
92
|
اصغر پركان (جانباز بالاي 70 درصد و نابينا) به همراه تعدادي ديگر جانباز
|
ايراني
|
1376ش (1997م)
|
93
|
امير بهادري نيا، اميرحسين جوزي، احمد اخوان ( سرپرست)
|
ايراني
|
1376ش (1997م)
|
94
|
علي كوثر حسين خاني(12 بار) و عليرضا عسگري
|
ايراني
|
1376ش (1997م)
|
95
|
محمد شيرين، احمد بابايي پور، جواد حميدي، داريوش بگر
|
ايراني
|
1376ش (1997م)
|
96
|
روح انگيز حكيمي و پسرش
|
ايراني
|
1377ش (1998م)
|
97
|
رضا هدايت، مريم خوشبويي ، فرنگيس محمدي، اكرم محقق، پروانه قاسميان و دو نفر ديگراز آقايان
|
ايراني
|
1377ش (1998م)
|
98
|
حسيني و پسرش ولي اله حسيني
|
ايراني
|
1377ش (1998م)
|
99
|
سفارت سوئد – مجيد بني هاشمي و رابوكي ( راهنما)
|
سوئدي
|
1377ش (1998م)
|
100
|
تيم ملي كوهنوردي ايران جهت تمرين 25 كوهنورد
|
ايراني
|
1377ش (1998م)
|
101
|
علي اصغر پاشازانوسي با دوچرخه
|
ايراني
|
1377ش (1998م)
|
102
|
جلال رابوكي ، اسداله خانلري در دو جبهه غربي و جنوبي همراه بودند
|
ايراني
|
1378ش (1999م)
|
103
|
جلال رابوكي، مجيد بني هاشمي ( مجيد بني هاشمي در اين صعود دچار حادثه و فوت شد)
|
ايراني
|
1378ش (1999م)
|
104
|
رضا شهلايي
|
ايراني
|
1378ش (1999م)
|
105
|
آرمين مجاهد (قدم شماري انجام داد)
|
ايراني
|
1378ش (1999م)
|
106
|
12 نفر از اعضاي كميته دوچرخه هاي كوهستان
|
ايراني
|
1378ش (1999م)
|
107
|
صعود سراسري تيم هاي منتخب به دعوت انجمن كوهنوردي بانوان
|
ايراني
|
1378ش (1998م)
|
108
|
اعضاي گروه همت شميران به يادبود دو تن از يارانشان
|
ايراني
|
1379ش (2000م)
|
109
|
سيد علي آقاسيدي، ناصر جمال صفاي، كوروش جوان، تبريزي، يعقوب شاهوردي + تركيه ( بورقادوروك، هاكان بالان، آهان آتلاي)
|
ايراني و تركيه اي
|
1379ش (2000م)
|
110
|
كوهنوردان زرتشتي ( فروهر) به يادبود كوهنوردشان
|
ايراني
|
1379ش (2000م)
|
111
|
سازمان بهزيستي كرمانشاه : حجت ثابتتي، محمد همايي، محمد سيامكي، سياوش سرتيپي، اردشير سرتيپي، امير سرتيپي
|
ايراني
|
1379ش (2000م)
|
112
|
از اعضاي گروه كوهنوردي سازمان تامين اجتماعي
|
ايراني
|
1379ش (2000م)
|
113
|
(سازمان كوهنوردي ديواندره) : سلام اسماعيل سرخ، ابراهيم رحيم زاده، يوسف آراسته، عثمان زارعي، وحيد صمصامي ، آزاد مرادي، زاهد مرداني
|
ايراني
|
1379ش (2000م)
|
114
|
خلبان سعيد، شفيعي فرد، باستان مهر، احمدو امير مهدي پور، غفوري، نوزاد، جباري، فتح الهي، حسام فر، خشنود، اشتري، اسكندري، كاظمي، رضايي، كازروني، صدري
|
ايراني
|
1379ش (2000م)
|
115
|
بانوان كوهنورد شركت پشتيباني ساخت وتهيه ي كالاي نفت تهران، محمدي، جمشيدي، همتي، نيكفرجام، عليمحمديان، شكوري مقدم ورسولي پور
|
ايراني
|
1379ش (2000م)
|
116
|
گروه 5 نفره دانشجويان دختر اقبالي، الماسي و ...
|
ايراني
|
1380 ش(2001م)
|
117
|
دانشجويان ايرانيو خارجي با مسووليت آقاي محمود ناظريان (افغان)
|
ايراني و خارجي
|
1380ش
|
118
|
دانشجويان دانشگاههاي تهران
|
ايراني
|
1380 ش
|
بخش چهارم: چگونگي صعود به قله ي دماوند
بهترين فصل صعود به قله ي دماوند، تابستان است كه از اواخر خردادماه آغاز مي شود و تا اواسط شهريورماه پايان مي يابد. البته با گسترش كوهنوردي در ايران، اين كوه، همچنان ديگر كوهها در هر فصلي كه كوهنوردان مايل باشند، به صعود آن اقدام مي كنند. البته براي كوهپيمايي بهترين زمان را فصل تابستان مي دانند.
براي صعود به قله ي دماوند، ابتدا بايد از خيابان دماوند تهران به سمت شرق حركت كرد.پس از بومهن، دست چپ جاده به رودهن مي رسد. بعد از رودهن و آبعلي و گذر از گردنه ي امامزاده هاشم (ع) به محدوده ي اطراف كوه دماوند مي رسند. براي صعود به قله مسيرهاي زيادي وجود دارد. اما آسانترين مسير راه جنوبي و مشكل ترين آن مسير شمالي است.
چهار جبهه ي كوه دماوند را مسيرهاي اصلي كوه دانسته اند. البته از هر بيست و شش يال اين قله مي توان به صعود اقدام نمود. اما اين چهار جبهه، جبهه هاي اصلي صعود هستند.
الف) جبهه ي شمال
ب) جبهه ي شمال شرقي
ج) جبهه ي جنوبي
د) جبهه ي جنوب غربي
جبهه هاي فوق را به سه دليل جزو مسيرهاي اصلي دانسته اند. اولا اينكه چهار جهت اصلي جغرافيايي است و دوماً ابتداي سه مير فوق يعني شمالي، شمال شرقي و جنوبي در نزديكي روستاهاي نزديك كوه دماوند واقع شده اند و سوماً در هر چهار جبهه فوق جان پناههايي براي كوهنوردان ساخته شده است.
نام مسير
|
نام وارتفاع پناهگاههاي مسير
|
نام نزديكترين روستا
|
شمالي
|
پناهگاه اول 4000 متر
پناهگاه دوم 5000 متر
|
ناندل
|
شمال شرقي
|
پناهگاه تخت فريدون 4200 متر
|
گزنك
|
جنوبي
|
مسجد 2900 متر
بارگاه سوم 4150 متر
|
رينه
|
جنوب غربي
|
پناهگاه سيمرغ 4150 متر
|
پلور
|
الف) جبهه شمالي
صعود از اين جبهه، از چشمه ي سيوله آغاز مي شود كه از آنجا به بعد از يك انحراف به سمت غرب به پناهگاه اول مي رسند. از پناهگاه اول تا پناهگاه دوم مسير دشوارتر مي شودو بعد از آن با پشت سر گذاشتن يك شيب تند به قله ختم مي شود.
ب) جبهه شمال شرقي
صعود از اين جبهه كه طولاني ترين مسير به قله دماوند است از باغ هاي شرق تلخه رود، موسم به باغ ملك آغاز مي شود و بعد از گذشتن از جاده اي مالرو و چشمه اسپه به دوراهي چشمه استله سر مي رسد. از آنجا يك راه به خط الرس استله سر مي شود و تا قله ي منار ادامه دارد و راه ديگر هم با گذشتن از طولاني ترين شن اسكي ايران به اين قله مي رسد، سپس به پناهگاه تخت فريدون و بعد ازآن به قله ي دماوند مي رسد. در طول مسير يخچال يخار در سمت چپ ديده مي شود. ( تفنگدار: 1377، ش 13، ص 24)
از آب گرم به كزانه و ملك وا- ملك باغ – استله سر- سنگ نو- تخت فريدون – صعود به قله
ج) جبهه جنوبي
درگذشته وقتي كسي به قله ي دماوند صعود مي كرد، از اين جبهه اقدام مي كرد. در واقع اين جبهه از قديمي ترين مسيرهاي صعود و آسانترين آن است. صعود از اين جبهه از مسجد يا گوسفندسرا آغاز مي شود كه جاده اي خاكي براي عبور اتومبيل نيز وجود دارد. از گوسفند سرا تا نيمه راه بارگاه سوم دو مسير زمستاني و تابستاني وجود دارد. مسير تابستاني از كف دره و مسير زمستاني از آغاز راه از روي يال حركت مي كند و از بارگاه سوم تا قله هم در مسير شن اسكي و سنگلاخي امتداد مي يابد كه مسير شن اسكي را فقط براي فرود در تابستان استفاده مي كنند.
آبشار يخي در سمت راست راه سنگلاخي و بعد از آن تپه گوگردي آغاز مي شود.
د ) جبهه ي جنوب غربي
شيب اين مسير نسبتا ملايم است. آغاز راه از انتهاي جاده اي است كه تا حدود 3200 متري بالا مي رود. از آنجا طي جاده اي پاكوب كاملا مشخصي به پناهگاه سيمرغ مي رسد. از پناهگاه تا قله تقريبا مسيري شبيه به مسير جنوبي البته با شيب كمتر و صخره هاي كوتاهتر را پيش رو خواهيم داست.( تفنگدار: 1377، ش 13، ص 24)
الف) دره يخار
از مسير شمال شرقي منشعب مي شود واز حوالي پهن كوه تا يخچال يخار ادامه دارد. باقي مسير عبارتست از صعود يخچال يخار كه به صورت فني وخطرناك است. از آب گرم به ملار – پي آب تلو – ديواره يخي – بام يخي و صعود به قله
ب ) مسير آبگرم
بين يخار و جبهه ي جنوبي يال بلندي وجود دارد كه انتهاي آن به آب گرم لاريجان مي رسد. بلنديهاي سرسبز شمال آبگرم، ابتداي اين كوه است.
ج) راه غربي
بالاتر از مسير جنوب غربي است و نزديكترين برخورد دو رودخانه دليجاي و لار آغاز آن است.از پلور – امامزاده نيك – سلله بند – ميان وزان – سروزان – ثروزان – كبيروزان – فرديك چال – زرد – صعود به قله.
همچنين به واسطه ي يال سرداغ مي توان از قلل خط الراس اصلي البرز به قله ي دماوند رسيد. مانند گذر زمستاني خط الراس البرز مركزي ( دماوند به علم كوه) (تفنگدار: 1377، ش 13، ص 25) ( ابراهيمي: 1351، ص 58 -57)
د ) مسير جنوب شرقي
بايد از رينه بطرف آبگرم حركت نمود و پس از طي 4 كيلومتر و گذشتن از كرنالزبرگ به آب گرم و از آنجا ( يال و زمين چال) به قله صعود مي كنند.
و ) مسير شرقي
از آب گرم به ملار – دره تلو – و ادامه ي خط الراس به قله صعود مي كنند.البته اين راه داراي شيب بسيار تند است.
ه ) مسير شمال غربي
از پلور به تنگ تنالون – امامزاده نيك – تقاطع رودخانه ي دليچاي و لار – ادامه ي رودخانه دليچاي و صعود از يال سرداغ به قله
ي ) مسير غروب
از پلور- تنگ تنالون – امامزاده نيك – تقاطع رودخانه ي دليچاي و لار – پي آب دليچاي – رودخانه ي ورارود از روي يال صعود به قله ( ابراهيمي: 1351، ص 58 – 57)
جبهه
|
مبدا
|
مقصد
|
زمان به ساعت
|
متوسط
|
حداثر
|
شمالي
|
چشمه سيوله
پناهگاه اول
پناهگاه دوم
مسجد
|
پناهگاه اول
پناهگاه دوم
قله
بارگاه سوم
|
3
2/15
2/15
2/30
|
4
3/15
3/15
3/30
|
جنوبي
|
بارگاه سوم
باغ ملك
|
قله
پهن كوه
|
3/20
2/20
|
4/15
3/15
|
شمال شرقي
|
پهن كوه
تخت فريدون
|
تخت فريدون
قله
|
4
2/20
|
6/45
3/15
|
جنوب غربي
|
انتهاي جاده
پناهگاه سيمرغ
|
پناهگاه سميرغ
قله
|
1/45
3/15
|
2/30
4/20
|
(تفنگدار: 1377، ش 13، ص 25)