اهميت و ضرورت ايجاد موزه دماوند
مسعود نصرتي
عبدالرزاق سمرقندي مورخ ايراني اواخر دوره تيموري در كتاب مطلع سعدين مي نويسد: « اگر به شكوه ما شك داريد به آثارمان نگاه كنيد.»
ايراني كشوري است با قدمت تاريخي كه به خاطر اين قدمت همگان به آن مي باليم اما كشوري با اين گذشته در مقايسه با كشورهاي ديگر در خصوص موزه كه مكاني جهت گردآوري، نمايش، معرفي، حفاظت و پژوهش آثار است چه داريم؟ طبق آمار ارائه شده در سال 1378 در جهان 50000 موزه مشغول فعاليت بودند يعني به طور ميانگين در هر كشور حدود 330 موزه. كشورها را مي توان از نظر تعداد موزه به دو بخش تقسيم كرد:
نوع اول - كشورهاي پرتعداد از نظر موزه: شامل كشورهاي اروپاي غربي و روسيه، آمريكاي شمالي و استراليا؛ هر يك تقريبا هزار موزه و يا بيشتر دارند.
نوع دوم - كشورهاي كم تعداد از نظر موزه: شامل كشورهاي آسيايي، آفريقايي و كشورهايي كه در آمريكاي جنوبي و مركزي قرار دارند.
در بين كشورهاي نوع دوم، فعاليت موزه داري و تعداد موزه ها در كشورهاي چين، هند، آرژانتين، مكزيك، برزيل و ژاپن بيش از بقيه است.در ايران 230 موزه وجود دارد كه در مقايسه با تمدن، قدمت، تعداد ابنيه و آثار و ... خيلي پايين است. تعداد موزه هاي ما به نسبت مجموعه ميراث فرهنگي غني كه داريم در مقايسه با كشورهاي نوع اول بسيار پايين است. نكته ديگر مورد توجه كشورهاي توسعه يافته ايجاد تعداد قابل توجهي از موزه هاي مليت ها و فرهنگ هاي ديگر در كشور خود است. مثلا موزه هاي مصرشناسي، يونان، هند،ايران، چين، خاورميانه، خاور دور، بين النهرين و تمدن هاي باستاني منطقه آمريكا.
همچنين ايجاد موزه هاي تخصصي پرتعداد كه مثلا در كشور آلمان حدود يكصد موزه اتومبيل و وسايل حمل ونقل وجود دارد.
تعداد قبال توجهي از آثار كشورهاي در حال توسعه در موزه هاي كشورهاي توسعه يافته نگهداري مي شوند. مثلا در موزه ارميتاژ فقط 20000 سكه دوره ساساني ايران نگهداري مي شود و ... .
بالاخره اين كه در جهان و تا ژانويه 1996 تعداد 496 اثر به عنوان ميراث جهاني به ثبت رسيده است كه 350 اثر ارزش ميراث فرهنگي، 102 اثر ارزش ميراث طبيعي و 17 اثر واجد هردو ارزش بوده است. از اين مجموعه تعداد آثاري كه از ايران ثبت شده، در حدود انگشتان دست ماست.
حال در يك مقايسه كلي مي بينيم كه كشورهاي صنعتي و نوع اول چه اهميتي را براي ايجاد موزه، گردآوري اشياء و پيوند آنها با نيازها، خواسته ها و تمايلات مردم و نيز ابعاد علمي و پژوهشي و ايجاد موزه هاي تخصصي قائل هستند و ما در چه سطحي قرار داريم و آيا همين آمار نقش موزه ها در توسعه فرهنگي آن كشورها را نشان نمي دهد و نيز نمي گويد كه چه راه طولاني و پر پيچ و خمي را در پيش داريم و چقدر ضرورت دارد تا همه دست به دست هم بدهيم و همراه هم باشيم، ياور هم باشيم تا اين نقش را به موزه هاي خود بدهيم. ما بيش از آنها ( كشورهاي نوع اول) ميراث منقول و غيرمنقول فرهنگي داريم ولي كمتر از اين ميراث عظيم استفاده كرده ايم. ما تاريخ و تمدني طولاني تر و گسترده تر و نيز پرمحتواتر داريم ولي خوب آنها را به نمايش نگذاشته ايم. ما در انديشه، هنر، طرح و ابتكار نيز كم نداريم و نيز پول و امكانات مالي هم داشته ايم.
از كشور بگذريم در همين دماوند، همين شهر كهن و اساطيري ما، همين شهر و كوهي كه امكان بالقوه اش به جهاني شدن را كه داريم، بگذريم حداقل ملّي مي شديم و به كشور خود را معرفي مي كرديم. كشوري كه همه مردم آن اسم دماوند را حداقل يك بار شنيده اند. چرا تاكنون چنين نشده است؟!
تفاوت ما در اين است كه كمتر خود را مي شناسيم، كمتر انگيزه داريم و كمتر مي توانيم در راه اهداف ملّي با هم كار كنيم.
آثار و ميراث فرهنگي دماوندمان در تملك شخص خاصي نيست تا فقط او وظيفه نگهداري و ترويج آن را داشته باشد. حتي متعلق به سازمان ميراث فرهنگي هم نيست. سازمان مذكور متولي توجه بخشيدن و حمايت آن است. لذا بايد همه سازمان را كمك كنيم و هم تمام نهادهاي متولي امر را.
واژه موزه از لغت يوناني Mousein به معناي نيايشگاه و يا پرستشگاه موزه ها كه الهه هنر در اساطير يوناني است اقتباس شده است كه به معناي انديشيدن و چشم دوختن به چيزي است. مردم براي اين الهه ها معابدي ساخته بودند و با اهداي آثار خود به اين معابد به هنر ارج مي نهادند. با افول تمدن يونان به تدريج موزه ها و معابد آنها از ياد رفتند. ولي با شروع عهد رنسانس در سده پانزدهم ميلادي توجه به هنر بوجود آمد و به جمع آوري اشياي باستاني پرداختند و در مكاني گرد آوردند كه به نام موزه معروف شد.
موزه به ساده ترين شكل تعريف عبارت از بنايي است جهت گردآوري مجموعه هايي از اشياء به منظور تحقيق، بررسي و بهره گيري. ممكن است اين اشياء منشاء طبيعي داشته يا ساخته انسان باشند. به عبارتي موزه ها به عنوان موسساتي كه در جوامع نوين وظيفه يافته اند اشيايي را كه به خاطر ارزش فرهنگي شان گرامي داشته مي شوند تا در حد امكان از ويراني و زوال مصون بدارند. موزه در حال حاضر موسسه اي است كه به گردآوري، معرفي، نمايش، مطالعه و محفوظ داشتن اشياء نمايانگر بشر و طبيعت مي پردازد تا آنها را به خاطر آگاهي، آموزش و لذت پيش چشم همگان بگسترد.
كلمه موزه بطور كلي مبدأ آن از يونان و از روي معبدي كه به موزه ها اختصاص داشت اقتباس شده است. به درستي معلوم نيست فكر نگهداري اشياء در محل مخصوص به اسم موزه ها دقيقاً از چه زماني بوجود آمده است.شايد به وجود آمدن موزه ها، مرهون تاسيس كتابخانه هاست و نياز به گردآوري و حفظ اشياء پس از بوجود آمدن فكر نگهداري كتاب ها پديدار شده است.البته اين نياز ، نياز روشني نبود كه به سرعت شكل گيرد و به جنبشي بدل شود اما اين موضوع روشن است كه از قديم الايام در آسياي غربي، چين، مصر، خانواده هاي سلطنتي و اشراف مجموعه هايي از اشياء مورد توجهشان را گردآوري مي كردند كه بي گمان الهام بخش مجموعه هاي هنري سلطنتي شد كه از زمان رنسانس در اروپا به وجود آمد.
شكل گيري موزه در ايران با آغاز كار و تاسيس كاخ موزه ناصرالدين شاه قاجار در كاخ گلستان در سال 1291 - 1293 ه.ش به وجود آمد. ناصرالدين شاه در داخل كاخ سلطنتي و در يكي از تالارهاي وسيع عمارت خروجي كاخ گلستان موزه همايوني را تاسيس كرد و به دنبال آن در سال 1295 ه.ش وزارت معارف و صنايع مستظرفه موزه ملّي را تاسيس كرد. اين موزه در ابتدا در يكي از اتاق هاي مدرسه دارالفنون قرار داشته و موسس آن مرتضي قلي خان ممتاز الملك بود. بدين ترتيب در سالهاي متفاوت موزه هايي احداث شد تا اينكه نخستين موزه علمي ايران كه نقطه عطفي در تاريخ موزه و موزه داري مي باشد در سال 1309 ه.ش به نام موزه ايران باستان تاسيس شد. به دنبال ساخت اين موزه دانش علمي و فني موزه داري موسوم به موزه شناسي و موزه نگاري رونق پيدا كرد و گسترش يافت به نحوي كه شيوه راهبري مجموعه موزه ايران باستان در موزه هاي بعدي، بخصوص موزه هاي مراكز استان ها اعمال گرديد.
ميراث فرهنگي در قالب آثار هنري، محوطه هاي تاريخي و بناها، آثار علمي و ادبي و ... از جمله عواملي است كه به عنوان سابقه و شناسنامه خود و سرزمين مان همگان به آن احترام مي گذاريم ، ارزش معنوي فراتر از ارزش هاي مادي براي آنها قائل هستيم.
شناخت سابقه و تاريخ تمدن و حفظ و نگهداري آثار باقي مانده از گذشتگان همواره از دغدغه هاي ملت هاي گوناگون براي اثبات گذشته درخشان خود بوده است. البته حفظ و نگهداري از ميراث فرهنگي يك ملت تنها محدود به حفاظت و نگهداري از آثار به جا مانده از چندين هزار سال پيش يا دهها سال پيش نيست، بلكه بسياري از آثار معاصر نيز در زمره آثار و ميراث فرهنگي شايستگي حفظ و نگهداري را داشته ودارند. اين آثار شامل موارد گوناگون از جمله ميراث هشت سال دفاع مقدس، مناظر طبيعي، آثار هنري مانند خط، نقاشي، مجسمه سازي و ... است. بنابراين آنچه كه قادر است هويت و افتخار ملتي را در خود متبلور نمايد تحت عنوان « ميراث فرهنگي» شناخته مي شود و شايستگي حفاظت و نگهداري را خواهد داشت. حفظ و نگهداري، معرفي و نمايش ميراث فرهنگي امكاني است كه امروزه در موزه ها فراهم گرديده است كه در جاي جاي جهان آثار و ميراث فرهنگي را در مقياس هاي محلي، منطقه اي، جهاني به علاقمندان عرضه مي نمايد چرا كه ميراث هر ملتي هر چند جزء ثروت هاي همان ملت محسوب مي شود ولي تمام ميراث ملت ها مجموعه اي بسيار عظيم را شكل داده اند كه ميراث جهاني معروف گرديده است و علاوه بر احساس تعلق ملّي، احساس تعلق جهاني را نيز دربرمي گيرد. مجموعه هايي كه در ايران به عنوان ميراث جهاني شناخته شده اند در زمره اين آثار هستند تخت جمشيد، سلطانيه، چغارزنبيل، ميدان نقش جهان و ... . البته در ايران ميراث طبيعي تاكنون جهاني نشده اند از جمله اين ميراث طبيعي ايران همانند كوه دماوند قابليت جهاني شدن را دارد. بنابراين احداث موزه در منطقه، محله يا شهر سبب مي شود كه در آن همه جنبه هاي يك شهر يا محله و يا منطقه به نمايش گذاشته شود. به گونه اي كه به كمك ميراث فرهنگي و طبيعي هر عضو جامعه بتواند تصوير گويايي از ديروز و امروز را ببيند.
* * *
در جهان امروز فعاليت و كاركرد موزه ها علاوه بر نمايش، معرفي، حفظ و نگهداري جنبه ي آموزشي و پژوهشي را نيز دارند. امروزه موزه ها كاركردي متفاوت از آنچه عموم انتظار دارند به خود گرفته اند. موزه امروزه جزء شاخصه هاي رشد يك شهر يا محله و يا منطقه هستند و آن قدر اهميت يافته اند كه در اين عناصر اصلي شهر موزه ها با معماري برجسته و متفاوت از ساير ابنيه ي شهري، يكي از بناهاي شاخص شهري شناخته مي شوند. انتخاب مكان موزه در شهر و ارتباط آن با ساير كاربري ها و عناصر با توجه به عملكرد ويژه آن از جمله مسائل مهم در طراحي و اجراي پروژه هاي احداث موزه ها مي باشد. چون هدف از انتخاب مكان موزه و احداث آن اين است كه انسان پيوند خود را با شهر و منطقه، سپس پيوند شهر ومنطقه را با ساير بخشهاي كشور و در نهايت با جهان دريابد و به آن ارج بگذارد.
موزه دماوند در شهر دماوند نمايانگر همان منطقه ي فرهنگي دماوند ( منظور از منطقه ي فرهنگي بدون در نظر گرفتن مرزهاي سياسي استاني است كه شامل منطقه ي گسترده اي است) از ديدگاه يك واحد انساني و فرهنگي و نخستين پايگاه شناخت مسائل فرهنگي و تاريخي دماوند است كه موجب برقراري تفاهم بيشتر ميان شهر ومحله ومنطقه مي گردد و به دنبال آن سبب ايجاد حرمت ملي در وراي ويژگيهاي محلي و گشودن دريچه اي به سوي دنياي خارج است. لذا در مطالعه و مكان يابي موزه در قالب مطالعات شهري ومنطقه اي به عنوان يكي از كاربردهاي فرهنگي در مقياس شهري و منطقه اي لازم به نظر مي رسد. از يك سو ملاحظاتي مانند همجواري و همسايگي، مطلوبيت و كشش و سازگاري و ناسازگاري و دسترسي كه در مباحث برنامه ريزي شهري و منطقه اي و كاربري اراضي مطرح است و از سوي ديگر ملاحظاتي خاص همچون مباحث امنيتي و حفاظتي در مقابل سوانحي كه آن كاربري را تهديد مي كند در نظر گرفته شود.
منطقه ي دماوند به لحاظ سابقه فرهنگي و تاريخي به عنوان اولين شهر در تاريخ روايي ايران كه بنياد آن را به كيومرث نسبت مي دهند و از سويي ديگر وجود كوه بزرگ و بي مانند اسطوره اي كه نه تنها در ايران بلكه در رديف كوه هاي بزرگ دنيا همچون فوجي ياما و هيمالايا و ... است و البته شهرت و آوازه شهر و كوه دماوند نه تنها در ايران بلكه در جهان است و بسياري از آثار تاريخي و كشف شده در سالهاي اخير در منطقه ي وليران گواهي بر اين مدعاست. لذا مي توان با احداث موزه در منطقه در درجه ي اول بازديد كننده را با پيشينه ي تاريخي و فرهنگي منطقه آشنا كرد و شوق شناخت تاريخ پيشنيان منطقه را در او برانگيخت و يك درك درست از جهان بيني و نحوه نگرش مردمان و ايدئولوژي حاكم بر آن ها ايجاد كرد. همچنين با تاثير بر روي بازديدكنندگان محلي و ملّي، سبب كسب هويت فرهنگي و ملّي در او گردد.
اهداف و عملكرد موزه ماوند از يك سو نشان دهنده اهميت و ارزش و قابل احترام بودن ميراث ملّي و از سوي ديگر نمايش وابستگي ها و مشتركات و توجه به مركز مشترك فرهنگي و تاريخي عليرغم اختلاف قومي است. ضمناً فوايد اقتصادي موزه در منطقه را نبايد ناديده گرفت كه به واسطه جذب توريست از داخل و خارج با توجه به اينكه كوه دماوند و شهرش اگر نديده باشند لااقل شنيده اند و همين مي تواند يكي از ويژگيهاي مهم براي محقق شدن جذب بازديد كننده باشد. وجود فرهنگ هاي گوناگون در سطح منطقه، مجموعه اي از ميراث فرهنگي را در قالب آثار باستاني و تاريخي، صنايع دستي، محصولات فرهنگي وگنجينه هاي طبيعي را در منطقه شكل مي دهد كه جهت حفاظت، نگهداري، معرفي و نمايش و خصوصا انتقال به نسل هاي آينده به عنوان ميراث شكل گرفته در طول قرن هاي متمادي بايستي مورد توجه و ساماندهي قرار گيرند.
از آنچه گذشت مي توان چنين نتيجه گرفت كه آنچه تحت عنوان ميراث فرهنگي شناخته مي شود فراتر از ارزش مادي، واجد ارزش و اهميت معنوي فوق العاده است كه حفاظت و نگهداري و معرفي و نمايش و آموزش آنها به صورت يك وظيفه براي نسل حاضر در قبال نسل هاي آينده درآمده است. چنين كاركرد و وظيفه اي را موزه ها به عهده مي گيرند تا در محيطي سالم و امن ضمن حفاظت از اين ميراث نسبت به عرضه و نمايش آن براي علاقمندان اقدام نمايند و در كنار آن فعاليت هاي آموزشي و پژوهشي را نيز صورت دهند.