جغرافياي تاريخي دماوند 


مسعود نصرتي

دماوند نام بلندترين قله سلسله جبال البرز و نيز نام شهري است كه در دامنه جنوبي اين قله واقع شده است (630-627:1993Hourcade ).

اين نام به پهلوي در كارنامه اردشير بلكان (ص 16 )به صورت دنباوند (Dunbawand)و در كتيبه هاي دوران ساساني چون كتيبه شاپور اول در نقش رستم فارسي (سامي:16و 1939:847 Henning ) كتيبه نرسي در پايكوبي به صورت دونباوند (Dunbawand)   و در نامه تنسر(ص  11)و شهرستان هاي ايران » (هدايت8:1321 -127 )وعريان 6:1361 و تفصلي 335:1368و 347 )و نيز ايران شهر و كتاب جغرافياي موسي حورمي دنباوند آمده (ماركوارت 39:1373)،كه در  واقع تغيير يافته نام پهلوي آن است.

اين نام در منابع فارسي و عربي دوران اسلامي به جسم دال دنباوند (ابن رسته :112 و ياقوت حموي :475 )و فتح دال دنباوند (حدود العالم:147)و دماوند (ابوالفداء :97 و گرديزدي :4 و ابن النديم :21 )و دماوند آمده است .بدين ترتيب اين نام قبل از اسلام و تا مدتي بعد آن به ضم دال دماوند ،دنباوند بوده و در قرون اسلامي آن را با فتح  دال دنباوند و رفته رفته دماوند ثبت كرده اند كه با نام پهلوي آن مطابقت دارد.اكنون نيز ناكوه و شهر با فتح دال دماوند معروف است.شهر دماوند يكي از كهنترين شهرهاي اسطوره اي و جزء اولين (631-1993:630  tafazzoli  و نصرتي 1373:ص 93 )شهرها در تاريخ روايي ايران است كه كيومرث آن را بنيان نهاده است . در تاريخ گزيده (مستوفي قزويني :76 )آمده است :«كيومرث سي سال پادشاهي كرد و از آثارش بعضي استخرفارس و دماوند و بلخ است »طبري ( ص 39)در اين باره نوشته است :«گويند شهرري نخستين شهر دنيا پس از شهري است كه كيومرث در دماوند واقع در طبرستان براي خود ساخته بود .»در تاريخ روضة الصفا (ص 495)آمده است:«كيومرث دو شهر بنياد كرد ؛يكي اصطخر كه بيشتر آنجا مقام داشتي و دوم دماوند كه گاهي در آن سرزمين به سر بردي .»و نيز در تاريخ جهان آرا (ص28 )آمده است :«كيومرث،مقلب به گلشاه يعني والي خاك ،سلطنت او سي سال و اصطخر فارس و دماوند و بلخ از منشات اوست.»و در تاريخ بلعمي (ص 113) در اين باره آمده است :«نخستين پادشاه اندر جهان كيومرث بود و با فرزندان خويش به كوه دماوند آمدند و در آنجا قرار گرفتند و بسيار شدند و در آنجا شهرها بنا كردند .»و در تاريخ ساكتي (ص27 )آمده است :«گويند بنياد شهر ساختن كيومرث نهاد و شهربنا كرد،اصطخر و دماوند .»و ابن اثير (ص 12)در اين باره نوشته است:«كيومرث مردي سالخورده و بزرگوار بود و در كوه دنباوند از جبال طبرستان مسكن گرفت و در آنجا و فارس حكومت يافت.»و نيز آورده كه :«وطن ضحاك و اجدادش در دنباوند از كوهستانهاي طبرستان بود»(ص 20) و در تاريخ طبري (ص49) آمده است :«برخي بر آن اند كه محل ولادت منوچهر در دنباوند بوده است .» در تاريخ روايي ايران شهرهايي را به شاهاني چون كيومرث ،جمشيد ،ضحاك،فريدون و افراسياب كه متعلق به حوزه اسطوره اند ،نسبت مي دهند .البته انتساب بعضي از شهرها مانند بوراردشير و جندي شاپور تاييد شده است.بدين ترتيب احتمال مي رود حفاريهاي باستان شناختي تاييد كند كه اين شهر اسطوره اي اولين شهري است كه به يكي از شاهان منتسب شده است. البته بر اساس كاوشهاي هيات باستان شناسي ميراث فرهنگي استان تهران (روزنامه اطلاعات ، آبان ماه 1369 :13)محوطه است از دوران سنگ متعلق به 14 تا 18 هزار سال قبل در منطقه كيلان دماوند كشف و شناسايي شده است.

به  گزارش اين هيات طي يك گمانه آزمايشي قطعاتي از ابزار سنگي در محوطه كهن سنگي قلعه عسگر يافت شده ،اين ابزار سنگي كه از سطحي برابر 25 متر مربع در لايه اي به عمق 40 سانتي متر به دست آمده اهميت ويژه اي دارد.ابعاد كوچك اين ابزار نشانه اي از حيات پيشرفته ساكنان اين منطقه در دوران سنگ است .در اين كاوش نمونه هايي از سنگ ابسيدين نيز به دست آمده است.از لحاظ تاريخگذاري ،محوطه شناسايي شده متعلق به دوره اي است كه باستان شناسان آن را بالاترين لايه كهن سنگي زيرين مي نامند . بر اساس اين گزارش از عمده ترين كشفيات اين محوطه اجاقهايي است  كه مورد استفاده انسانهاي دوران  سنگ قرار مي گرفت. ازاين محل در واقع به صورت اسكانگاه موقت براي جمع آوري غذا و شكار استفاده مي كرده اند .غارها و زاغه هاي متعدد كه در نقاط مختلف كيلان از جمله در مناطق پشته بند و بر نهشت و اطراف قلعه هاي «عسگر»و«حصارك.  از عهده باستان باقي مانده است ،خود حكايت از حضور انسان از گذشته اي دور در اين منطقه دارد.اگر مناطق قلعه هاي باستاني متعددي چون «قلعه مزدك »،«قلعه سپيد»،«قلعه گيو»و قلاع ديگر مورد بررسي و پژوهش باستان شناختي قرار بگيرد ،شايد پيشينه آنها قرون نهم تا هفتم ق م،يعني دوره مادها ،تخمين زده شود.

لويي واندن برگ (112:1345)و آندره گدار (136:1371)از آثار قلعه بان دماوند ياد مي كنند كه شباهت زيادي به آثار دوره هخامنشي دارد. بنابر نامه تنسر (ص 11) دماوند تحت تسلط پارتها بوده و در قلمرو حكومتي گشنسب شاه قرار داشته و وي در متن نامه خود را حاكم سرزمينهاي طبرستان ، فديتوار گر ، گيلان ،ديلمان و رويان و دماوند معرفي كرده است و نيز بنا بر نوشته كارنامه اردشيربابكان (ص 16)اردوان پنجم آخرين پادشاه پارتها از اين سرزمين درخواست نيرو كرده بوده است.آثاري چون ساغري با سر بز كوهي و سكه ها ي پارتي قرن دوم ق م به دست آمده از دماوند ،گواهي بر صحت اين موضوع است كه اين منطقه جزوقلمرو حكومتي پارتها بوده است .نام ساتراپ دماوند در كتيبه نرسي (لوكونين:177 )و نيز نام مش مغان در رساله پهلوي «شهرستان هاي ايران »(هدايت 8-127 و عريان 1361:6 و تفضلي 335:1368 ،342 )و منابع دوران اسلامي در مقام حاكمان منطقه دماوند نشان مي دهد كه اين شهر در دوره ساساني و حكومت اعراب به حيات خود ادامه داده است. متاسفانه به علت اينكه حفاري هاي باستان شناختي در اين منطقه كم صورت گرفته ،اطلاعات ما در اين باره بسيار اندك است .

دماوند در دوره اسلامي نيز به جهت قرار داشتن در منطقه اي خاص در سه راه فلات مركزي به سرزمين طبرستان اهميت خود را از دست نداد . در واقع دماوند بين مازندران و فلات مركزي قرار گرفته و موقعيتي عالي از لحاظ سوق الجيشي و نظامي داشته و همواره دروازه مازندران به سرزمين ري محسوب مي شده و درگيري بين ملوك و سعي آنان در به تصرف در آوردن اين منطقه به همين جهات بوده است . ماكسين سيرو (ص 14) نوشته است :«گردنه هايي كه در برابر كوه  دماوند قرار گرفته از قديم ترين راههاي ايران بوده اند .» (آندره گدار :136) دماوند در جغرافياي موسي خورني جزو ناحيه 4 ،بخش كپكوه ناحيه شمالي سرزمين ايران محسوب شده است (ماركوارت: 38 و 39 ).در نزهه القلوب (ص 39 ) آمده است :« دماوند قصبه اي است كه آن را پشيان خوانند. از اقليم چهارم است . هواي سرد دارد و از ميوه هايش عباسي نيكو است!چنانچه از عباسي دوشالب گيرند ؛ مقدسي (ص 585) آورده است :« دماوند روستاييگسترده در راه طبرستان در ميان كوهستان است. منبر ها دارد . شهر گردو و ميوه است . ديگر روستاها نيز آباد و داراي آب روان و ديه ها ي مهم و ميوه فراوان اند. » در برخي منابع دوران اسلامي اين شهر جزو ري محسوب شده است مقدسي ( ص 73 ) .در اين باره در البلدان (ص 113)آمده است :«ري هفده روستاست كه از آنهاست خوار و دنباوند و ويمه و سلبنه ؛اينها روستاهايي است كه در آنها منبر است .» و نيز ياقوت حموي ( ص 475 )نوشته است :« دماوند از اقليم چهارم است . ولايت و كوه معروفي است در مملكت ري ،طول آن هفتاد و پنج درجه سي دقيقه و عرض آن سي و هفت درجه مي باشد . »اگرچه اين شهر را جزو ري محسوب داشته اند ولي تا قرن 3 هجري از لحاظ تقسيمات سياسي از هم جدا بوده و هر يك داراي حاكمي مستقل بوده اند . ذكر نام مش مغان (مسمغان )در مقام حاكمان  دماوند در منابع دوران اسلامي مي تواند گواهي بر صحت اين موضوع باشد.

حاشيه :

1-البته ماركزارت (241:1373 ) اين نام را در كارنامه اردشير بابكان با استناد به :كارنامك .كتاب چهارم ،بند 14 . ص 286. س 2 به صورت دوباهوند (Dubahwand  )خوانده است .

2-در كتيبه شاپور اول در كعبه زردشت از ساتراپ دومباوند ياد شده است .

3-در كتيبه نرسي (302-293 م ) درپايكولي در كردستان شمال كرمانشار جايي كه آثار ساختماني نرسه پادشاه ساساني وجچود دارد ازساتراپ دونباوند (Strp-dwnbwants)يادشده است (لوكونين 186:1365 ) و البته مقام ساتراپدر دوران ساساني نسبت به دوران هخامنشي كم اهميت تر است .س

4-همين نام با ضمه دباوند نيز آمده است (ياقوت حموي :462)

5-اين نام را قبل از قرن 5 هجري متر مي توان ديد.

6-در منابع فارسي و عربي تا قرنهاي 4 و 5 هجري به همين صورت ديده مي شود (حدود العالم :147 رابردلف :76 و ابن فقيه : 113 و طبري :5337 )و نيز شعرهاي عربي كه در آغاز اسلام سروده شده البحتري در مدح المعتز با لله گفته است :«وز عزن دنباوند من كل وجهه و كان  وقورا مطمئن الجوانب . » و نيز ابن ذي الحبكه كه در زمان خليفه سوم به دماوند تبعيد شده بود گفته :« و ان دعائي كل يوم وليله – عليكم بهي دنباوند كم لطويل »(ياقوت حموي :477).

7-اين نام از دو جزءتركيب يافته دُم با دَم +آوند يا دُما يا دَما +وند نامهاي دَمباوند .دُنباوند نيز از دو جزءتركيب شده است . دَم (Dam )يا دنب( Danb) همان دَم زبان پهلوي از مصدر (Daftan) و واژه (Damisn)يعني دم .نفس ياتف و گرمايا بخار و گاز است و آوند به معني ظرف است و وند پسوند نسبت بوده و در فارسي باستان فراوان استفاده شده :مانند ورجاوند (Vars-a-vandباشكوه)و به معني دارنده است . پس اين نام به معني ظرف يا كوهي است كه تفو گرما يا بخار و گاز دارد (دهخدا و معين ،ذيل نام و نوشين ،ذيل واژه جنيدي ،چاپ 196:1360 و خلف تبريزي ،ذيل واژه و نيز 1971: Mackenzla )وجه تسميه  دماوند ر ك .1954 Eilers .

8-در تاريخ كامل (ص 237 )آمده است :«هوشنگ شهر ري را ساخت .پس از شهري كه كيومرث در دماوند براي خود ساخت .»

9-كيلان يكي از شهرهاي دماوند است كه در جنوب شرقي آن و در فاصله 82 كيلومتري شرق تهران بين سلسله جبال البرز و رشته كوه قره آغاج،كه خود جنوبي ترين رشته كوه  البرز است ،واقع شده.آب و هواي كوهستاني ،زمستاني سرد و تابستاني معتدل دارد و مي توان آن را از خوش آب و هوا ترين مناطق نزديك تهران به شمار آورد .

10-قلعه عسگر از قلاع مشهوركيلان است، كه يكي از برجهاي قديمي آن هنوز باقي است.